نفس های کوهستان آبیدر به شمارش افتاده است
کوه آبیدر به عنوان نماد شهر سنندج ، خواستگاه قلبی هر شهروند سنندجی بوده و به دلیل نزدیکی و قابل دسترس بودن عموم مردم سنندج به نوعی از این نعمت الهی و طبیعت استفاده می کنند . به صورت ورزش نیز علاقه مندان به رشته ی کوهنوردی در ایام هفته به آبیدر زیبا می روند .
بر این اساس در دهه ی هفتاد برای رفاه حال کوهنوردان و علاقه مندان به کوهنوردی توسط هیئت وقت و استانداری ، پناهگاه فعلی احداث شد و از ان زمان تا کنون در حد متوسط پذیرای مردم می باشد . در مورد این پناهگاه که وضع موجود آن سالنی عمومی و 4 اتاق می باشد و به جز سالن قسمتی که به بوفه تبدیل شده ، سایر اتاق ها فاقد استفاده بوده و عملا بسته است .
حال مشخص نیست بر چه اساس و تدبیری اقدام به توسعه و بزرگ شدن این پناهگاه می شود و هیئت کوهنوردی ملاک و معیارش چه بوده و چه ضرورتی سبب این اقدام شده و چرا به تقاضا و نظر ، گروههای فعال کوهنوردی سنندج در خصوص تجدید نظر در این کار اصلا توجهی نشده و بیشتر بر اساس سلیقه عمل می شود و به راستی اهرم نظارتی دستگاه ورزش و جوانان و در راس آن مدیرکل محترم در خصوص بودجه ی انجام این پروژه چه بوده و چرا نظر ورزشکاران این رشته توجه ننموده و چرا باید پیشنهاد مثبت احداث و راه اندازی خانه کوهنورد در مکانی که قابل دسترس برای عموم مردم باشد و بتوان از فضای ایجاد شده در طول ایام هفته استفاده ی بهینه نمود توجه نشده است ؟
علاوه بر آن چرا باید این بودجه در مکانی که در طول هفته چند ساعت باز بوده و با تخریب محیط طبیعی قله ی زیبای آبیدر و توسعه ی پناهگاه فعلی هزینه شود ؟
راستی مگر سیاست راهبردی فدراسیون کوهنوردی در سال 1390 عدم احداث پناهگاه در ارتفاعات نیست ؟ وس وال های بی پاسخ دیگر ...
اگر هر دوست دار و علاقه مند به کوه و طبیعت ، سری به آبیدر بزند مشاهده می کند که برای انتقال برق قله ، چه چاله هایی برای تیر گذاری حفر شده و این کوه زیبا دارد نفس نفس می زند از این همه تخریب و بی مهری .
موارد ذکر شده طی طی مکتوبی به شخص اول استان جهت بررسی و تدبیر و تجدید نظر در این روال ارائه شد ولی متاسفانه استاندار محترم علی رغم حسن نیت و قول مساعد برای حل این معضل اقدامی اساسی انجام نداد . اکنون نیز کار در مراحل اولیه تخریب و احداث می باشد .
اگر این چند سطر نگارش شده است به این امید که شاید در لحظات آخر تجدید نظری صورت گیرد و بودجه ی در نظر گرفته شده برای توسعه ی پناهگاه با افزایش آن ، صرف احداث خانه ی کوهنورد در دامنه ی آبیدر شود و ورزشکاران این رشته نیز مانند سایر ورزشکاران ، دارای خانه ی تخصصی این رشته شوند و زمینه ی رشد و شکوفایی بیشتر این رشته پر طرفدار فراهم شود و برای رفع مشکل انرژی و روشنایی پناهگاه از تکنولوژی انرژی خورشیدی استفاده شود و چاله های موجود با درختکاری و توسعه ی فضای سبز آبیدر که امسال قسمت اعظم این کوه زیبا دچار آتش سوزی شده ، مورد بهره برداری قرار گیرد و با این اقدام دغدغه ی دوستداران محیط زیست و طبیعت برطرف شده و آبیدر سرافراز همچون گذشته استوار و راست قامت به عنوان نماد شهر سنندج بر خود ببالد .
عباد زینبی
درج شده در هفته نامه دیدگاه
17 مهر 1390
پینوشت : نکات حائز اهمیت در این متن که بیشتر می بایست روی ان تمرکز کرد عدم اجرای سیاست های فدراسیون توسط هیئت زیرمجموعه اش است . و این خودمختاری و استقلال عمل هیچ توجیه عقلانی ندارد . در این رابطه نیز متاسفانه همچون گذشته نمی شود روی فدراسیون حساب کرد اما یاد آوی کردن این موضوع الزامی می نمود .
ظاهرا هیئت کوهنوردی کردستان قصد دارد نام خود را در تاریخ کوهنوردی کردستان جاودانه نماید و چنان ضربه ی کاری به کوهنوردی و طبیعت و کوهستانهای کردستان بزند که از اذهان مردم کردستان هیچگاه محو نشود . امیدوارم این متن از دوست فرهیخته و گرانقدر آقای عباد زینبی فدراسیون و مسئولین را از این خواب طولانی و سکوت محض بیرون بیاورد و لحظه ای مکث نمایند و نگاهی عمیق به گذشته خود و عملکرد تاسف بارشان حداقل در کوهنوردی کردستان بیاندازند .
این روزهای کردستان در حافظه ی کوهنوردان کردستان فراموش نخواهد شد و محمود شعاعی و موسی مرادیانی برای همیشه نامشان با عنوان بی تفاوت ترین و نا آکارمد ترین مسئولین کوهنوردی کشور و کردستان باقی خواهد ماند . به امید بیداری و اندکی خردورزی