چرا ترکیه دست از رویاهای خود در سوریه برداشت؟!

پس از وقوع نا آرامی های سوریه به ناگاه یکی از فرماندهان ارشد پ ک ک به نام دکتر باهوز اردال ناپدید شد حتی عده ای عنوان کردند باهوز آردال در حملات ارتش ترکیه کشته شده است . دکتر باهوز اردال به کردستان سوریه رفت و YPG  یگانهای مدافع خلق را ساماندهی کرد . این نیرو در ابتدا شمار اندکی از نیروهای پ ک ک بودند که شمارشان در یک سال نخست از 1000 نفر فراتر نمی رفت . با شروع سازماندهی یگانهای مدافع خلق (ی پ گ ) و یگانهای مدافع زن (ی پ ژ ) ارام ارام به شمار این نیروها افزوده شد کردهای سوری عضو پ ک ک به سوریه بازگشتند و همچنین شمار زیادی از کردهای ایران ، عراق و ترکیه نیز به انها پیوستند . به طور قطع بدنه ی اصلی نیروهای نظامی کردستان سوریه اعضای پ ک ک هستند .

پ ک ک به واسطه ی فشار های ترکیه در لیست ترور اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده ی امریکا قرار گرفته است . لیستی که بیش از آنکه لیست ترور باشد لیست دوستان و دشمنان غربی هاست . باری – ترکیه تمام تلاش خود را در  سال گذشته از طریق ابزارهایی نظیر پناهجویان یا موقعیت لجستکی و استراتژیک ترکیه در همسایگی سوریه بکار بسته تا به غربی ها بفهماند ساختار پ ک ک با ی پ گ تفاوتی ندارد و غربی ها باید این دو را از یکدیگر جدا نکنند .

اما موفقیت های میدانی کردها باعث شد نیاز به کردها تمامی نگرانی های ترکیه را برای غربی ها کم اهمیت کند و غربی ها نیز سعی در تقویت نظامی این نیرو کردند . تقویتی که به صورت غیر مستقیم پ ک ک را شامل می شد . حمایتی که سر آغازش مقاومت کوبانی بود .

اکنون بیش از  50 هزار نیروی مسلح عضو یگانهای مدافع خلق و یگانهای مدافع زن در کردستان سوریه زیر فرماندهی غیر مستقیم باهوز اردال وجود دارد . این شمار یک کابوس برای ترکیه است .

ترکیه بهتر از همه درک کرده است انقلاب روژاوا(کردستان سوریه ) چقدر می تواند برای ترکیه خطرناک باشد . به عنوان مثال تجربه  5 سال جنگ شهری و همچنین جنگ کوبانی باعث شد پ ک ک این تجربه را در جنوب شرق ترکیه امتحان کند . بیش از دو ماه در جنوب شرق ترکیه با ارتش این کشور به جنگ شهری پرداخت و در نهایت ترکیه برای پایان دادن به چنین جنگی حاضر به پذیرش حمایت از کردها در عملیات شهر منبج شد .

اموزه های انقلاب روژاوا باعث شده است اقدامات پ ک ک در ترکیه متنوع تر و غیر قابل پیش بینی تر شود . اکنون پ ک ک از چند روش برای حمله به مواضع ارتش ترکیه استفاده می کند که اغلب برای ترکیه غافلگیر کننده است و منشاء آن نیز تجربه ی کردها در سوریه بوده است . تاکتیک های پ ک ک در عملیات هایش در حال حاضر اینگونه است:

1-      عملیات چریکی با سلاح های سبک به پایگاه های ترکیه(روشی که بیش از 40 سال مورد استفاده ی آنها بوده است )

2-       عملیات انتحاری با خود روهای بمب گذاری شده به مراکز امنیتی

3-      بمب های کنار جاده ای

4-      حملات راکتی با سلاح های روسی و امریکایی

5-      ایجاد نیروهای مدافع غیر نظامیان ( این نیرو بخشی از شاخه ی شهری پ ک ک هستند که با لباس های شخصی مسلح شده اند و برای جنگ شهری آموزش دیده اند)

6-      استفاده از سلاح های هوشمند ضد بالگرد

پیشتر ترکیه صرفا با مورد اول روبرو بود اما تائیرات جنگ در کردستان سوریه نحوه ی مبارزه ی پ ک ک را برای انها به مراتب پیچیده تر و پر تلفات تر کرده است . از این رو می توان درک کرد که چرا با وجود هزینه های سر سام اور ترکیه در سرنگونی بشار اسد اکنون ترکیه دست از تمام رویاهایش برداشته است و فقط سعی دارد کردها را مهار کند . چیزی که فقط و فقط ترکیه قادر به درک آن است .

ترکیه پیشتر سعی داشت در سوریه جنگ نیابتی انجام دهد امما با تحولات پیچیده و گسترده ای که به وجود امد نیروهای مورد حمایت ترکیه تاثیرشان در سوریه خنثی شد . اما اکنون ترکیه جنگ نیابتی را کنار گذاشته است و خود مستقیماً در سوریه مداخله کرده است. پس از مداخله ی مستقیم ترکیه در سوریه جنگ پ ک ک بر علیه نیروهای ترک افزایش داشته است به نحوی که در یک ماه اخیر بیش از 200 نیروی نظامی ترک کشته شده اند . ترکیه این بار دست از سرنگونی دمشق برداشته است و هدفش جلوگیری از پیش روی کردها عنوان کرده است . رویایی که تا همین چهار سال پیش تمام سوریه را مورد هدف قرار داده بود اکنون به مهار کردها بسنده کرده است. 

...

حالا هی قدم بزن
قدم به قدم
به قدرِ همین مزارِ بی‌نام و سنگ،
سنگ بر سنگِ خاطره بگذار
تا ببینیم این بادِ بی‌خبر
کی باز با خود و این خوابِ خسته،
عطر تازه‌ی چای و بوی روشنِ چراغ خواهد آورد!

راستی حالا 
دلت برای دیدنِ یک نم‌نمِ باران،
چند چشمه، چند رود و چند دریا گریه دارد!؟

حوصله کن بلبلِ غمدیده‌ی بی‌باغ و آسمان
سرانجام این کلیدِ زنگ‌زده نیز
شبی به یاد می‌آورد
که پشتِ این قفلِ بَد قولِ خسته هم
دری هست، دیواری هست
به خدا ... دریایی هست!

15 سپتامبر سالروز حماسه ی کوبانی

15 سپتامبر آغاز حملات جنگ کوبانی بود جنگی که در خلالش هر روز ما کردها اشک میریختیم روزهایی که هرگز فراموش نمی شوند به خاطر دارم که همیشه ضربان قلبمون بالا بود و استرس داشتیم . اون روزها تمامی قدرت ها از سقوط حتمی این شهر سخن می گفتند . گروه کوچکی از پسران و دختران کرد در شهر باقی مانده بودند ارتش ترکیه تانکهایش را بر علیه کردها در مرز مستقر کرده بود و ارتش تا دندان مسلح داعش محله به محله در حال پیش روی بود .

وقتی کردها از روستاهای اطراف ناچار به عقب نشینی شدند و داعش به دروازه ی شهر رسید یکی از فرماندهان کوبانی عنوان کرد وارد شدن داعش به شهر پایان ماجرا نیست بلکه اغاز جنگ شهری است . اما محله به محله داعش توانست با تجهیزات سنگین پیشروی کند .

داعش محاصره را تنگ تر کرد و فقط یک بخش کوچک شهر در دست مبارزان باقی مانده بود . اشک و اضطراب و دلهره همه ی کردهای جهان را به خیابان ها کشانده بود . کردهای اروپا ، کردهای ایران ، اقلیم کردستان و در کردستان ترکیه غوغایی بر پا بود . کردهای اروپا مترو ها ، فرودگاه ها ، سفارت خانه ها و اماکن عمومی را مسدود می کردند تا جهانیان کوبانی را ببینند . کردها ترکیه این کشور را به اتش کشیدند در اقلیم کردستان فشار های سیاسی و مدنی در اوج بود تا مسئولان اقلیم کردستان را به هر نحوی شده متقاعد به حمایت نظامی از آنها کنند .. در ایران نیز در تمامی شهر ها راهپیمایی های خیابانی برقرار بود .

به یاد دارم وقتی سخنان یکی از فرماندهان داخل شهر را شنیدم بی اختیار اشکهایم فرو ریخت . گفت شاید شهر سقوط بکند اما دیگر آن زمان بدانید ما زنده نمانده ایم یا میمیریم یا نمی گذاریم کوبانی سقوط کند.

آن روزها تلخ بود اما در تاریخ کردستان به عنوان یک نقطه ی عطف بود هنوز هم چشمهایم پر از اشک میشود وقتی ارین میرکان را به خاطر می آورم ...

کوبانی توانست ارتش ترکیه و داعش را شکست دهد و راه را برای رویای دیرینه ی کردها هموار کند .

یکی از دوستانم که در ان جنگ افسانه ای حضور داشت عنوان کرد حدود 9 روز با پای پیاده از شمال عراق خود را به کوبانی رساندیم 44 نفر بودیم که در نهایت فقط من و دو همرزمم زنده ماندیم . خاطره های این جنگ بسیار تکان دهنده بود می گفت دیگر جنگ خانه به خانه نبود بلکه اتاق به اتاق بود

سقوط کوبانی فقط سقوط یک شهر نبود سقوط اراده ی یک ملت بود و مقاومت کوبانی جدای از پیامدهای نظامی و انسانی آن یک رخداد تاثیر گذار در مناسبات سیاسی کردهای سوریه با جهان بود .


 

پی نوشت :

دومین سالیاد مقاومت ستودنی کوبانی بر جانباخته گان روژاوا گرامی باد

فیلم زیر یکی دختران مبارز کرد را در کوبانی نشان می دهد وی آن روزها زخمی شده بود و در حین عمل جراحی ترانه ای در وصف کوبانی می خواند :

کوبانی امروز غمگین و پیکرش خونین 

اشک از چشمانمان آورده است

ملت ما امروز غمگین است آخ کوبانی 

 گلوله ها را به سینه هایشان نشانه روید

زنده باد هر دو نیروی مبارز(YPG&YPJ)

می بینیم که کوبانی آزاد می شود 

ما هم آواز می خوانیم و می رقصیم

اخ کوبانی

Kobanê îro xemgîn e
Dişewite, laş bi xwîn e
Hestirê çavan dibarîne
Ax rojava

Ciwanên wan çek ra kirin
Rext û bûmba êrîş kirin
Gulek bi sîngê wan ve kirin
Bijî her du hêzên şervan
Di tîrmehê de azad bû koban
Dîlan gerand heval viyan
Gelê me bi yek dengî bang kir
Bijî mamosteyê ziman

 لینک فیلم در آپارات :

http://www.aparat.com/v/8LzWv

 

...

گاهی برای ابرهای رفته دلتنگم

هرچند می‌دانم

یک گوشهء این شهر، یا آن شهر دارند می‌بارند

ـ ابر است و باریدن ـ

هرچند می‌دانم این آسمان ـ هرجا که می‌بینی ـ همین رنگ است

اما کویر من

گاهی برای ابرهای رفته دلتنگ است 

تنزل به جایگاه مزدوری ...

قبل از هرچیز باید بگویم بارها در روزهای گذشته این متن را پاک کرده ام و دوباره نوشته ام . اینگونه نوشتن برایم تلخ است اما نمیتوان بر واقعیت ها هم سرپوش گذاشت . این متن تلخترین متنی است که تاکنون نوشته ام و اصلا و ابدا خودم علاقه ای به دوباره خواندنش ندارم .

 

جاش:

جاش در ادبیات سیاسی کردستان دهه هاست به عنوان اصطلاحی رایج مورد استفاده قرار گرفته است . معنی لغوی آن همان کره الاغ است اما مفهومی سیاسی به خود گرفته است .

به طور کلی در هرچهار بخش کردستان (ترکیه ، عراق ، ایران و سوریه ) کردهایی که با حکومت مرکزی یا منطقه ای مستبد بر علیه کردها هم پیمان میشوند از آنها به عنوان جاش نام می برند .

این اصطلاح به دولیل است :

1-      کره الاغ ها معمولا دنبال رو الاغ بزرگ هستند

2-      یک کره الاغ حتی با مادر خود نیز جفت گیری میکند

بر همین اساس این واژه برای کردها دنباله رو حکومت های منطقه دهه هاست مورد استفاده قرار گرفته است .

به طور کلی در مبارزات چریکی تمام دنیا گروه های چریکی ناسیونالیست یا فراناسیونالیست همواره وجود داشته اند به طور مثال فارک های کلمبیا ، انقلابیون کوبا و بولیوی ، کنگره ملی افریقا ، انقلابیون الجزایر ، جنبش مسلحانه ی کزوو یا صربها و نمونه های بسیاری که از حوصله ی این مقال خارج است. این گروه ها اغلب انگ تروریستی بودن نیز به آنها چسبانده شده است. اما نفس مبارزه برای مطالبات ملی به خودی خود قابل احترام است اما صرفا برای مطالبات ملی!!!

حال نگاهی به تغییر استراتژیک حزب دموکرات کردستان ایران داشته باشیم نکات جالب توجهی میبینیم . این حزب پس از جنگ فرسایشی با سپاه و تقریبا در مقطعی که حکومت ایران در موضع ضعیفی به لحاظ نظامی بود ناچار به عقب نشینی در اقلیم کردستان عراق گردید . این حزب رابطه ی بسیار تنگاتنگی به حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی دارد و تا حدود زیادی مرام و منش انها را در پیش گرفته اند . یک حزب ناسیونالیستی با گرایشات ضعیف مذهبی است که در طول چندین سال کمپ نشینی شاهد ریزش بسیار زیادی از اعضایش بوده است و بسیاری از آنها به اروپا مهاجرت کرده اند .

به نظر می رسد حکومت عربستان سعودی از طریق حزب دمکرات کردستان عراق برای ایجاد نا امنی در ایران از انها به عنوان ابزار استفاده میکند . این حزب چندی پیش به دلیل بحران مالی شبکه ی تلویزیونی خود را تعطیل نمود اما زمزمه هایی از بازگشایی شبکه ی تلویزیونی شان به گوش میرسد .

اما چندی است که اقدامات پرسش برانگیزی از اعضا و کادرهای آنها مشاهده شده است که هیچ شباهتی به جنبش رهایی بخشی یا ازادی بخشی ندارد .

1-      همراهی با ENKS  و اقدام به برگزاری کمپین هایی در محکومیت حکومت دمکراتیک کردستان سوریه

2-      ایجاد تنش در مرزهای کردستان ایران با اعضای پ ک ک برای دور کردن پ ک ک از مناطق مرزی به دلیل اختلافات پ ک ک با حزب دمکرات کردستان عراق و حکومت عربستان

3-      اقدام مسلحانه درداخل مرزهای ایران با حمایت عربستان سعودی جهت تامین منابع مالی

4-      مصاحبه با شبکه ی تلویزیونی عربستان در تمجید و تحسین مقامات سعودی برای مراسم حج و مقایسه انها با حکومت ایران !

حال چند پرسش از اقدامات فوق به ذهن می رسد که یقینا پاسخ های رهبران این حزب برای من قانع کننده نبوده است:

1-      بر اساس چه شواهد و شرایطی به این نتیجه رسیده اند که در حال حاضر مبارزه مسلحانه در ایران نتیجه بخش خواهد بود ؟ ایا ایران ضعیف تر از دوران پس از جنگ است یا انها قدرتی مضاعف پیدا کرده اند؟

2-      پس از واگذاری بخش هایی از مناطق مرزی توسط پ ک ک به انها آیا توانستند تا اصفهان پیشروی کنند ؟ یا فقط 20 نفر  از اعضای حزب را به کشتن دادند؟

3-      ایا از نظر این حزب عربستان سعودی از کدامیک از حکومت های منطقه دارای کارنامه ای قابل قبول تر در رابطه با حقوق بشر است؟ ایا در قیاس با همین کشورها و حکومت های خاورمیانه حکومت عربستان در چه جایگاهی است که حاضر هستند برای منافع آنها دست به هر اقدامی بزنند حتی مرگ اعضای حزب خود؟

4-      در کجای تاریخ مبارزاتی کردستان مطالبات مذهبی جایی داشته است که تمجید از مناسک حج عربستان به عنوان یک اقدام انقلابی قلمداد شود ؟

5-      آیا این تنزل به جایگاه مزدوری نیست؟

لازم به ذکر است به نظر می رسد  دو دلیل اقدام مسلحانه ی حزب دمکرات کردستان ایران در وهله ی اول ایجاد نا امنی در ایران است به نحوی که به گوش شیوخ عربستان برسد و در وهله ی دوم تحت فشار قرار دادن ایران برای عدم مخالفت با همه پرسی اعلام استقلال کردستان توسط مسعود بارزانی است .

پی نوشت:

به نظرم جایگاه ازادی خواهی ملت کرد آنچنان رفیع است که تنزل به جایگاه مزدوری شرم اور است نداشتن سیاست مستقل و نداشتن ابزار های ان قطعا آنها را در مسیری به مراتب ننگین تر خواهند انداخت. به طور کلی هر حزب و جریانی که اهدافش صرفا و صرفا برای منافع دولت های منطقه باشد جاشی گری محض است . در حا حاضر حداقل جان 20 نفر از پیشمرگ های این حزب در این چرخش سیاسی شرمگین از دست رفته است و مسئول خون این جوانان رهبران حزب است .

به اعتقاد من می بایست از طرف جامعه ی کردستان بازخورد اقداماتشان به انها برگردانده شود چراکه هر جنبش و مبارزه ای که از دل مردم برنخواسته باشد محکوم به نابودی است . این اقدامات از دل شیوخ عربستان نشات گرفته است و هیچ دستاوردی برای کردها نداشته و نخواهد داشت . امیدوارم با محکومیت حزب برای بازیچه شدن توسط عربستان مانع از کشته شدن سایر اعضای آنها شویم .

به اعتقاد من اگر این حزب تمایل دارد برای عربستان نقش جاش ایفا نماید همین نقش جاشی گری را برای ایران بازی میکرد به مراتب دستاورد های بیشتری برای مردم داشت.

زنان مبارز کرد را آنجلینا جولی ننامید!

پس از آنکه آسیه رمضان دختر مبارز کرد در جنگ با داعش کشته شد، تعدادی از رسانه‌های غربی او را آنجلینا جولی کردستان نامیدند. 

همرزمان ویان انتریکی از زنان کرد عضو «ی پ ژ» که در جنگ با داعش در منبیج کشته شد می گویند قضاوت او به خاطر ظاهر و شبهاتش با هنرپیشگان هالیوود تحقییر او و توهین به همرزمانش بود.

آسیه در سن نوزده سالگی و پس از چند بار حضور در سنگر مبارزه با داعش به عنوان تک‌تیر اندازی موفق، چند روز پیش در عملیات آزادسازی شهر منبج جان باخت.

در حالی که این رسانه ها بر رخسار زیبای آسیه تمرکز کرده بودند، اعضای یگانهای مدافع زنان که آسیه یکی از اعضای آن بود، مرام خود را بر سادگی و فروتنی و در خدمت منافع عمومی بودن می دانند و معتقدند هیچکس را نباید به خاطر ظاهرش یا تناسبات اندامش قضاوت کرد و یا امتیازی ویژه برایش قائل شد.

آنها پارسال توانستند ازدواج اجباری و خشونت خانگی و سایر برخوردهای تبعیض‌آمیز را علیه زنان در رۆژئاوا- شمال سوریه غیرقانونی کنند.

آسیه هفتمین عضو از جمع خانواده و خویشان خودش بود که در چند سال گذشته در جنگ با داعش کشته شده‌اند.
آنها واقعا هیچ شباهتی با ستارگا ن هالیودی ندارند.
آنها واقعا ستاره‌اند، در این آسمان تاریک خاورمیانه.
زنان مبارز رۆژئاوا را آنجلینا جولی ننامید.

گزارش از ژیار گل 

...

عکس‌هایی هستند
که گریبان ترا می‌گیرند
عکس‌هایی هستند
که ترا یاد کسی، چیزی، حسّی، حرفی...

تغییر موضع آرام ترکیه در قبال کردها

کردها با این پیش شرط که پس از آزادی منبیج ان را به نیروهای عرب و یگانهای متحدشان می سپارند توانست موافقت ایالات متحده را برای حمله به منبج جلب کند از سوی دیگر مدتهاست ترکیه این منطقه را خط قرمز خود خوانده است .

 

ایالات متحده با اطمینان دادن به ترکیه مبنی بر عقب نشینی کردها از منبج به شرق فرات توانست ترکیه را در این عملیات ساکت کند . پس از آزادی منبج ترکیه به شدت احساس خطر کرد و با توافق با داعش شورشی های ارتش آزاد و گردان های ترکمن و احرار الاشام را به این منطقه گسیل کرد و عنوان کرد کردها می بایست این منطقه را ترک کند . با پیشروی نیروهای متحد ترکیه به سمت منبج ایالات متحده واکنش نشان داد و انها را در شمال رودخانه منبج متوقف کرد . با این حال بخش کوچکی از کردها به شرق فرات برگشتند و بخش عمده ی انها در قالب نیروهای سوریه دموکراتیک در غرب فرات و منبج باقی ماندند . ترکیه از عدم عقب نشینی کردها در غرب فرات به شدت خشمگین بود و عنوان کرد این ترکیه است که باید تشخیص دهد انها برگشته اند یا خیر . واکنش هایی که چندان به ان توجه نشد . سپس آنها در اجلاس جی 20 خواهان مشارکت مستقیم در عملیات رقه شدند با این شرط که کردها در آن حضور نداشته باشند .

اکنون با تغییر و تحولهایی که بخشی از آن در پست قبلی اشاره شد راه برای تضعیف نیروهای متحد ترکیه هموار شده است . از این رو ترکیه در مواضع خود تغییرات مهمی به وجود اورده است .

ترکیه دو شرط برای حضور مستقیم در عملیات رقه مطرح کرده است :

1-      نیروهای سوریه دموکراتیک همچنان کنترل شهر منبج را در اختیار بگیرند اما به ارتش آزاد و گروه های معارض اجازه بدهند در این شهر حضور داشته باشند

2-      کردها در عملیات رقه در کنار نیروهای ارتش آزاد تحت فرماندهی ترکیه باشند

این شرط ها چند پیام واضح دارد :

1-      ترکیه درک کرده است که نمی تواند حمایت های بین المللی را از کردها دور کند

2-      آنها به خوبی درک کرده اند که بدون عملیات هوایی ترکیه ارتش آزاد و گروه های معارض توان پیشروی ندارند

3-      ترکیه میخواهد از توافقات و اتفاقات منبج و جبهه ی کردها مطلع شود برای همین منظور اصرار به حضور در منبج دارد

4-      با این شروط عملا ترکیه از مواضعی که کردها را تروریست میخواند برگشته است و قبول کرده است در کنار آنها بجنگد نه علیه انها

5-      آنها پذیرفته اند که در خصوص اقداماتش بر علیه کردها احساساتی بوده است و سعی دارد اوضاع را ارام تر کند

6-      مهمتر از همه در این دو هفته ترکیه نتوانست به غیر از عربستان سعودی هیچ کشوری را در خصوص اقدام علیه کردها با خود همراه کند از این رو درک کرده است که به تنهایی قادر به پیشبرد اهداف خودش نخواهد بود


 

پی نوشت:

پ ک ک در داخل ترکیه در دو هفته ی گذشته بیش از 150 نیروی ترک را کشته است و این فشار روانی از طرف خانواده های جانباختگان به دولت حاکم در نرمش ترکیه بی تاثیر نبوده است . پیشتر فرمانده ی ارشد منطقه ی چلی در جنوب شرق ترکیه خشمگینانه مقامات ترکیه را خطاب قرار داد که ما در جنوب شرق کشور جنگ مرگ و زندگی داریم ...

دولت ترکیه نیز دیروز بخش بزرگی از خبرنگارانی که تاکنون جنگ ارتش و پ ک ک را پوشش می دادند دستگیر کرده است. هزینه های جنگ سوریه تبعات بسیار سنگینی در داخل و خارج ترکیه خواهد داشت و این تبعات فراتر از تصورات حکومت ترکیه بوده است . انها به صورتی احساسی اقدام کردند و طبیعتا مدیریت واکنش های احساسی بسیار دشوار و خطرناک است . 

پیشروی ترک ها کافی است ...

پیشروی ترک های کافی است این احتمالا نتیجه ی توافق میان روسها و امریکایی ها در توافق اخیر باشد . پیشتر هم در این وبلاگ عنوان شد شرق و غرب تمایلی به قدرت گیری گروه های معارض در حد یک بازیگر جدی ندارند آنها صرفا برای مهار کردها چراغ سبز نشان دادند تا معادلات سوریه برای کسب امتیاز همچنان در دست قدرت های بزرگ باشد .

اگر اینچنین نمی شد فدراسیون شمال سوریه کاملا در دست کردها تاسیس می شد و کسی هم نمی توانست مسیری غیر از مسیر کردها را برای آینده ی سوریه ترسیم کند . از این رو برای کاهش قدرت چانه زنی کردها به صورت مقطعی به ترکیه و هم پیمانانشان چراغ سبز نشان دادند .

در این توافق نامه که به صورت سربسته به آن اشاره شده است یکی از مفاد احتمالی آن عدم پرواز هواپیماهای غیر ائتلاف و غیر روسی است . به این مفهوم که غیر از ائتلاف و روسیه هیچ هواپیمایی حق پرواز بر فراز سوریه را نخواهند داشت .

با این اوصاف ورق به سود کردها و تا حدودی ارتش سوریه برخواهد گشت و ارام ارام معارضان نقششان کمرنگ تر خواهد شد . بی دلیل نیست که تمامی طرف ها  ابراز رضایت نسبی از این توافق داشتند .

از سوی دیگر جنبش سوریە فردا و کردها نیز در قاهره (رقیب سرسخت ترکیه ) به توافقی مشابه رسیدند. آنها در گفتگوهایی فشرده سعی کردند مواضعشان را به همدیگر نزدیک ترکنند .

اگر این اتش بس در مهلت ده روزه به نتیجه برسد و توافق روسها و امریکایی ها عملی شود اوضاع برای کردها و حکومت سوریه مساعد می شود .

از طرفی ترکیه که در اجلاس جی 20 به امریکا گفته بود که ترکیه تمایل دارد در عملیات رقه شرکت کند این بدان معناست که ترکیه قصد دارد از مسیر منبج به رقه برود و کردها باید منبج را تخلیه کنند .

جواب امریکایی ها کاملا شفاف و زیرکانه بود آنها گفتند از حضور ترکیه استقبال میکنند و امریکا موافق ازاد کردن رقه توسط  ترکیه و نیروهای سوریه دموکراتیک در کنار هم می باشد .

پاسخ آمریکا واضح بود بدین معنی که اگر ترکیه قصد مبارزه با داعش را دارد با مشارکت در کنار کردها  باید کردها را در وهله ی نخست به رسمیت بشناسد و سپس حمایت نظامی کند . طبیعی است که ترکیه تمام تلاشش عدم به رسمیت شناختن نیروهای کرد(PYD) است و بیش از 5 سال است سعی دارد آنها را تروریست معرفی کند . طبیعتا پذیرش چنین مسئله ای برای ترکیه به معنی پایان تمامی سیاست هایش در سوریه است . با این حال ترکیه قویا از اینکه در کنار نیروهای کرد به پشتیبانی از آنها بپردازد ابراز مخالفت کرد . با این اوصاف میتوان اینگونه گفت ایالات متحده مسیر پشتیبانی هوایی ترکیه را با توافق روسی آمریکایی می بندد و از سوی دیگر از ترکیه می خواهد به پشتیبانی از کردها بپردازد .


 

پی نوشت:

1-      حمله ترکیه به شمال سوریه با چراغ سبز سازمان CIA  اتفاق افتاد چراکه رابطه ی تنگاتنگی بین سیا و MIT ترکیه وجود دارد در سوی دیگر پنتاگون موضعی خلاف سیا دارد و مسیر حمایت از کردها را برگزیده است . تقابل سازمان سیا با پنتاگون با این توافقنامه فیصله داده شد و پنتاگون میخواهد اراده ی خود را به همه ی طرفها تحمیل کند . جدای از آن دولت اوما سعی دارد پیش از انتخابات رسیاست جمهوری مسیر مشخصی برای طرفهای درگیر مشخص کند و آینده ی سوریه را اندکی از ابهام دور کند . برای همین منظور تابلوی آینده ی سوریه بستگی به تحولات سیاسی و نظامی یک ماه آتی دارد .

2-      توافق کردها و جنبش سوریە فردا در قاهره برای ترکیه یک پیام روشن داشت کردها بی دلیل قاهره را برای عقد تفاهم نامه انتخاب نکرده اند . مصر سعی دارد به انتقام حمایت ترکیه از اخوان المسلیمن خود را به دشمنان ترکیه نزدیک کند و مجددا به عنوان یک قدرت خاورمیانه ای نقش افرینی کند اما قاهره این نقش آفرینی را با ترکیه آغاز کرده است و سعی میکند کمتر با قدرت های منطقه ای دیگر درگیر شود . چندی پیش هیاتی از پ ک ک نیز در قاهره با مقامات این کشور دیدار داشتند و مقرر شد دفتر p Y d  (حزب اتحاد دموکراتیک سوریه ) در قاهره بازگشایی شود.

3-      از سوی دیگر کمال قلیچداز اوغلو رهبر حزب CHP  بزرگترین حزب اپوزسیون ترکیه اعلام کرد باید اردوغان بپذیرد سیاست هایش در سوریه شکست خورده است . به نظر میرسد قلیچدار اوغلو مقدمات انتقال قدرت نرم را فراهم میکند و CHP  چشم به انتخابات آتی ترکیه دوخته است.

جنگ شمال سوریه(سناریوی سوم)

سناریوی سوم

قدرت گیری ارتش سوریه

بدون شک چنین سناریویی حداقل برای یکی دو ماه اینده اندککی بعید به نظر می رسد . چراکه ساختار نظامی ارتش سوریه و محدودیت هایی که به لحاظ لجستیکی و جغرافایی برای انها وجود دارد اجازه نمی دهد در حال حاضر چندان چربشی به دیگر قوا داشته باشند . مهمتر از همه نیروهای ارتش اراده ی مبارزه را همانطور که در حسکه شاهد بودیم به نسبت سایر نیروها ندارند .

هم اکنون ارتش سوریه در حومه حلب از خلا به وجود آمده در انتقال معارضان به سوریه و سپس جرابلس استفاده کردند و در این شهر پیشروی داشتند به حمایت های روسیه در شمال لاذقیه موفق شدند پیشروی داشته باشند . ضعف ارتش آزاد به واسطه نداشتن نیروی مناسب در حلب باعث شد ارتش سوریه خود را به ریف جنوبی الباب برسونند که موقعیت مناسبی رو برای مداخله ی ارتش سوریه فراهم کرده است . ارتش سوریه نیز همانند دیگر رقبایش برای ورود به باب شانس دارد و چشم به این شهر دوخته است .

اما برای اینکه ارتش سوریه قدرتش را به سایرین دیکته کند دو راه پیش رو دارد . یا بتواند حلب را به صورت نظامی یا سیاسی از معارضین پاکسازی کند اماری که غیر ممکن نیست اما نیازمند توافق با معارضین است با این حال سقوط حلب یعنی سقوط ارتش آزاد و گروه های جهادی . از طرف دیگر ورود به شهر باب نیز می تواند موقعیت مناسبی برای ارتش سوریه فراهم کند چراکه تسخیر این شهر راه را برای بازپس گیری حلب هموار تر میکند .

در این صورت کردها احتمالا خود را اینگونه آماده می کنند :

1-      تلاش برای پیشروی به سمت شدادی

2-      ارتباط دیپلماتیک بیشتر با روسها برای حرکت به سمت الرقه

3-      ایجاد جبهه ی رسمی تر جنگ با گروه های معارض تحت حمایت ترکیه

4-      تلاش برای حفظ عفرین و در صورت امکان حرکت به سمت مارع و اعزاز


 

پی نوشت :

بی شک در چنین سناریویی ائتلاف غرب سعی میکند با حمایت از کردها و نیروهای سوریه دمکراتیک جهت موازنه قوا راه را برای اتصال کریدور کردی شمال سوریه باز کند . چراکه چنین کریدوری با وجود حساسیت های تریکه اما به ثبات کشور کمک میکند .

 

جنگ شمال سوریه (سناریوی دوم)

در پست قبلی یک سناریو برای اینده ی جنگ شمال سوریه به صورتی گذرا اشاره شد در سناریوی قبلی عنوان شد در صورتی که سه قدرت کردها ، ارتش سوریه و گروه های معارض تقریبا طبق روال فعلی دارای سطح قدرت نزدیک به هم باشند کردها چه مواضعی خواهند گرفت .

سناریوی دوم ( قدرت گیری گروه های معارض تحت حمایت ترکیه )

در صورتی که گروه های معارض بتوانند پیش از کردها خود را به باب یا شهر قباسین برسانند می توانند از رقبای خود پیشی بگیرند در این صورت اوضاع بسیار پیچیده می شود . قدرت گیری گروه های معارض برای کردها تهدید بزرگی است چراکه منطقه ی تحت کنترل آنها برنامه ی های بلند مدت و استراتژیک کردها را با تهدید مواجه خواهد کرد . در این صورت بدون شک معارضین به سهولت خود را به حلب می رسانند و رسیدن معارضین به حلب از سمت باب می تواند دیکته شدن قدرت نظامی آنها به ارتش سوریه نیز به حساب بیاید .

کردها در این صورت به گمان من چاره ای دیگر می جویند که مهمترین اقداماتشان به شرح زیر می باشد :

1-      تشکیل نیروهای نظامی خارج از چهارچوب سوریه دموکراتیک برای مقابله با نیروهای معارض به شیوه ای که ارتباط با این گروه توسط کردها انکار شود تا حمایت ائتلاف از کردها به خطر نیوفتد . هدف این گروه باز کردن کریدوری خواهد بود که مواضع کردها در عفرین و منبج را به هم متصل کنند. پیشتر کردها در چندین مورد از چنین اقداماتی استفاده کرده اند . به طور مثال تشکیل جبهه الاکراد یا برکان الفرات و کتائب الشمال کردها را از این تاکتیک بهره مند کرد.

2-      حرکت به سمت شدادی و الرقه . با توجه به دوری نیروهای ارتش سوریه از شدادی کردها تلاش می کنند این شهر را به کنترل خود در آورندو از سیاست زمین سوخته بهره ببرند . مناطق وسیعی از شدادی خالی از سکنه است و صرفا گروه داعش در این مناطق ساکن هستند از این رو با تصرف این شهر و ریف غربی آن کردها قدرت چانه زنی خود را برای آینده بالا می برند .شهر شدادی کاملا عرب نشین است و دلیل حرکت به این سمت صرفا به دلیل ازدیاد کارت های بازی برای کردهاست . آنها می خواهند در مذاکرات احتمالی آتی بتوانند بر سر این شهر برای در اختیار گرفتن حدفاصل کانتون عفرین و منبج مذاکره کنند .


 

پی نوشت :

در روزهای آتی نبرد باب آغاز خواهد شد و تا حدود زیادی گرد و غبارهای جنگ پیچیده ی شمال کشور خواهد خوابید . اخباری از باب به گوش می رسد که ظاهرا گروه داعش همچون شهر جرابلوس قصد دارد بدون مقاومت در توافق با ترکیه این شهر را تخلیه کند . مواضع ایالات متحده در قبال ترکیه و گروه های معارضین بسیار مهم است از سوی دیگر این اتفاق برای روس ها هم حیاتی است چرا که آنها بیش از این نمی خواهند گروه های معارض قدرت بگیرند برای همین منظور واکنش های روسیه شدید تر خواهد بود . مگر اینکه برای این منظور شهر حلب کاملا به ارتش سوریه واگذار شود . به نظر می رسد در این جنگ توافقات سیاسی نقشی تعیین کننده تر از حرکت های نظامی خواهد داشت . 

جنگ شمال سوریه(سناریوی نخست )

با حمله گروه های معارض تحت حمایت ترکیه و ارتش ترکیه به شهر های جرابلوس و راعی مانع بزرگی برای کردهای این کشور به وجود امده است با این حال کردها از قبل پیش بینی چنین طرحی از سوی ترکیه را داشتند برای همین منظور همواره آمریکا و ائتلاف غرب را جهت بازپس گیری منبج تحت فشار قرار داده بودند .

پیش از هرچیز لازم است اشاره شود که در سوریه در حال حاضر سه نیرو وجود دارد که در تلاش برای تصرف مناطق استراتژیک سوریه هستند (کردها ، ارتش سوریه و گروه های معارض سوری تحت حمایت ترکیه )

در حال حاضر اوضاع اینده ی سوریه برای تمامی گروه ها پیچیده شده است . گروه هایی که ترکیه دور هم گرد اورده است عموما دارای اهداف و استراتژی های متفاوتی با یکدیگر هستند از طرف دیگر شمار آنها برای چنین عملیاتی چندان زیاد نبود به همین جهت ناچار شدند از برخی مناطق در جنوب سوریه به سرعت خارج شوند و این مناطق را به ارتش سوریه بسپارند . با این حال کردها در حال حاضر خود را برای سه سناریو اماده می کنند که در این مقال به نخستین سناریو اشاره ای گذرا می شود:

سناریوی نخست ( تعادل بین قدرت هر سه نیرو)

در حال حاضر چنین وضعیتی به وجود آمده است کردها ، ارتش سوریه و گروه های معارض هر سه با توجه به جغرافیای تحت کنترل و وضعیت تسلیحاتی و حمایتی که از انها وجود دارد در یک سطح می باشند

گروه های معارض سوری (احرارالاشام ، جیش الفتح و ...) این گروه ها با توجه به کمبود نیروی نظامی بسیاری از مناطق تحت کنترل خود را به نفع ارتش سوریه رها کردند و از طریق ترکیه به شهر جرابلوس سرازیر شدند و مناطق شمالی سوریه حدفاصل اعزاز به فرات را در اختیار گرفتند . این گروه ها تمام تلاششان را بکار خواهند بست تا به شهر باب پیش از کردها برسند .

ارتش سوریه مناطق بیشتری از جنوب کشور را در اختیار گرفته است این مناطق توسط گروه های معارض رها شده بود در عین حال در منطقه ی حلب نیز ارتش سوریه موفقیت هایی بدست اورد و توانست از خلا موجود نهایت استفاده را ببرد و برخی مناطق استراتژیک را به کنترل خود در آورد جدای از حلب ارتش سوریه چشم به شهر باب نیز دوخته است تا در صورتی که کردها به سمت این شهر حرکت کردند آنها نیز خود را به این شهر برسانند .

کردها نیز برای این وضعیت به نظر می رسد توانسته اند ائتلاف غرب را متقاعد به حمایت هوایی جهت بازپس گیری باب کنند . کردها متعهد شده اند در صورتی که ائتلاف انها را در بازپس گیری باب حمایت کنند پس از آن به شهر الرقه پایتخت داعش بروند . با این حال کردها از دو سوی عفرین و منبیج به سمت این شهر روانه می شوند .

در عین حال شهر باب دارای بیشترین تمرکز نیروهای داعش است این شهر پس از واگذاری جرابلوس پذیرای تمامی عناصر داعش بوده است و بی گمان باز پسگیری شهر بسیار دشوار خواهد بود . از سوی دیگر در شهر باب کردها فقط با داعش در گیر نخواهند شد و اگر ائتلاف غرب نتواند ترکیه و گروه های تحت حمایتش را کنترل کند این شهر شاهد شدیدترین درگیری های پنج سال اخیر خواهد شد . از شمال گروه های معارض خود را به این شهر خواهند رساند از جنوب ارتش سوریه و از شرق و غرب کردها .  با این حال در این سناریو کردها تمرکز خود را بر اتصال عفرین و منبج گذاشته اند .

بر خلاف ادعاهایی که مطرح است در خصوص باب به نظر می رسد کردها به شهر کوچک شمال باب که قباسین نام دارد رضایت دارند . این شهر کاملا کردنشین است و در حال حاضر برای کردها بسیار کم هزینه تر خواهد بود .

طبق پیش بینی هایی که می شود به نظر می رسد هدف اولیه جلوگیری از گروه های معارض تحت حمایت ترکیه برای عدم نزدیکی به قباسین و همچنین تسخیر این شهر است در این حالت عملا ارتش سوریه از معادلات جنگ حذف خواهد شد چراکه ارتش سوریه برای رسیدن به قباسین می بایست از شهر باب بگذرد که چنین اراده ای در این نیرو وجود ندارد و همچنین دست معارضین نیز از باب کوتاه می گردد .

اما من گمان میکنم اگر در صورتی که کردها بتوانند قباسین را تصرف کنند معادلات بهم می ریزد و ارتش ترکیه کاملا از معادلات شمال سوریه جدا خواهد شد . کردها عفرین و منبج را بهم متصل میکنند . از طرف دیگر معارضان سوری ایزوله می شوند و این فرصت برای تقویت ارتش سوریه و کردها به وجود می آید تا نقشی تعیین کننده تر داشته باشند . اما اگر تقابل قوا در قباسین به نفع کردها نباشد وضعیت فرسایشی به وجود می آید که با توجه به تعدد خواست ها و ایدئولوژی های گرو های معارض در نهایت امکان اختلافات داخلی میان معارضین وجود دارد که در این حالت همه چیز بستگی به فرصت طلبی کردها و یا مدیریت ترکیه بر اوضاع خواهد داشت .

فعلا در این مرحله تا روشن شدن اوضاع ارتش سوریه چندان تعیین کننده نخواهد بود و کمی با فاصله به تقابل این دو نیرو با داعش می نگرد. 


پی نوشت : بنا به اخبار رسیده از منابع محلی ظاهرا داعش در حال ترک کردن شهر باب است از این رو پیش بینی میشود ترکیه و گروهای تحت حمایتش به زودی به این سمت حرکت کنند

 

...

من هرگز

چیز دندان گیری از این جهان نخواسته ام 

فقط گاهی فرصتی کوتاه 

تا به یاد آورم زندگی تا کجا می تواند زندگی باشد 

همین است که من هیچ نخواسته ام از این جهان

جز اندکی آرامش

بلکه برگردم پیش خودم 

و به یاد بیاورم اینجا کجاست 

من کیستم

و این جهان بی هوده 

از جان من چه می خواهد 

بعضی ها 

چرا این همه بی انصاف اند!