سیاست زمین سوخته یا  تسلط بر منابع انرژی ؟!

در ابتدای نا آرامی های سوریه کردها در سه بخش کوچک شمال سوریه توانستند بخش هایی را به کنترل خود در اورند . این مناطق دارای مساحت قابل توجهی نبود از این رو هرگز توسط مخالفین کردها جدی نگرفته شدن . کمتر کسی گمان میکرد که روزی کردها بتوانند یک چهارم سوریه را تحت کنترل خود بگیرند . کردها جمعیت قابل توجهی در سوریه ندارند و کوچک ترین بخش مناطق کردنشین خاورمیانه را در میان چهار کشور ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه در اختیار داشتند .

اما با ورود افرادی همچون باهوز اردال از بنیان گذاران پ ک ک به سوریه و سامان دهی یگانهای مدافع خلق در این کشور توانستند با آموزه های  30 ساله خود که در مبارزه علیه ترکیه در کوهستان فراگرفته بودند به لحاظ نظامی از دیگر مخالفین سرآمد تر باشند .

با قدرت گرفتن گروه های جهادی که بخشی از آن به نیت از بین بردن دستاورد های کردها بود دستاورد های اندک کردها به مخاطره افتاد حتی در کوبانی تا مرز بحرانی بزرگ پیش رفت که با مقاومت مبارزین روند جنگ در شمال سوریه به گونه ای دیگر چرخید . کردها توانستند با چربش نظامی بر سازمان موسوم به دولت اسلامی عراق  و شام مناطق حد فاصل کوبانی و قامشلو را به کترل خود در آورند و دو بخش از سه بخش جدا از هم را به همدیگر متصل نمایند .

کردها هم در سوریه و هم عراق به اجرای سیاست زمین سوخته متهم شدند به این معنی که تلاش دارند با توسعه قلمرو در مذاکرات آتی آینده ی سوریه دست بالا را داشته باشند . اما چندان هم که گفته می شد نمی توان از آن به عنوان زمین سوخته نام برد . مناطقی که هر روز به قلمرو کردها افزوده می شد بیش از 70 درصد منابع نفت و گاز و انرژی سوریه را در خود جای داده بود .

رمیلان ، حسکه ، قامشلو ، تل ابیض و ریف شمالی الرقه و بخش هایی از دیرالزور عمده ی ذخایر نفتی و گازی سوریه را در خود جای داده اند . از تمامی میدان های نفتی سوریه اکنون فقط یک میدان نفتی مهم باقی مانده است و آنهم میدان نفتی دیرالزور است .

کارشناسان همواره عنوان کرده اند که کردها از این مناطق جهت رساندن خود به کرانه های دریای مدیترانه استفاده خواهند کرد و در آینده با واگذاری آن به دولت سوریه بر سر اتصال کوبانی به عفرین و شاید پس از آن نوار مرزی شمالی لاذقیه را به کردها واگذار نماید و کردها خود را به دریای مدیترانه برسانند . اما به نظر می رسد کردها فکرهای دیگری در سر دارند آنها میخواهند با کنترل بر انرژی سوریه برای چندین سال بنیه اقتصادی خود را تقویت نمایند .

من گمان نمی کنم اصطلاح زمین سوخته برای این سیاست چندان اصطلاح بجایی باشد چراکه ظاهراً کردها به این زودی ها قصد ترک این میادین نفتی را ندارند و مطمئناً به آسانی حاضر به معامله بر سر این مناطق استراتژیک نیستند .

در روزهای آتی تلاش برای تسلط بر اخرین میدان نفتی سوریه ممکن است به جدال و رویارویی نظامی بین ارتش و کردها منجر شود . ارتش سوریه به خوبی اهمیت این میادین را می داند و به شدت از تسلط کردها بر همه ی میدان های نفتی شمال سوریه نگران است .

برای اینکه مناطق کردنشین سوریه را بتوانیم بهتر بشناسیم تصویر اول تقریبا مناطق کردنشین سوریه را نشان میدهد به خوبی مشخص است که کردها خیلی از مرزهای خود فراتر رفته اند از این رو است که ترکیه و سوریه به شدت از تحولات سوریه نگرانند . 

تکلیف اخرین میدان نفتی  و سرنوشت انرژی سوریه در یک ماه اینده مشخص خواهد شد ...

کرانه های رود فرات ...

ارتش سوریه در یک سال اخیر طی توافقات زیرکانه ای که توسط روسها با کشاندن ترکیه پای میز مذاکره صورت گرفت عملا مخالفین خود را در حالت غیر فعال قرار داد و آتش بسی موثر با آنان بر قرار کرد . پس از آن توانست مناطق وسیعی از صحرای مرکزی سوریه را از داعش پس بگیرد و خود را به ریف جنوبی رقه و استان دیرالزور برساند . از طرف دیگر کردها نیز توانستند در شمال این کشور قلمرو خود را به شکلی باور نکردنی افزایش دهند و اغلب مناطق نفت خیر و کانون های انرژی که در سد بعث قرار داشت را در اختیار بگیرند . آنها 70 درصد شهر الرقه را نیز توانسته اند تا این لحظه به کنترل خود در آورند .

اما موضوع مهمی که در عملیات رقه اتفاق افتاد و دولت سوریه و متحد مهمش روسیه را نگران کرد عملیاتی بود که کردها با حمایت هوایی امریکا در شهر طبقه انجام دادند در تصویر با علامت شماره 1 مشخص گردیده است  . این عملیات قبل از محاصره ی کامل شهر رقه اتفاق افتاد آنها توانستند فرودگاه مهم طبقه را به کنترل خود در آورند فرودگاهی که ظاهرا از اهمیت بسیار زیادی بر خوردار بود . این فرودگاه در جنوب رودخانه فرات قرار داشت .

دولت سوریه گمان میکرد کردها صرفا تا کرانه ی شمالی رود فرات پیشروی خواهند کرد و ساحل جنوبی رود به صورت عملی در دست نیروهای اسد خواهد بود اما این عملیات کمی معادلات را پیچیده کرد . کردها بخش های استراتژیک و مهم جنوب فرات را به کنترل در آورند . در این منطقه علاوه بر وجود فرودگاه طبقه یک نیروگاه تولید برق بسیار مهم بر روی سد بعث (آزادی ) قرار داشت که برق دو سوم سوریه را تامین می کند . این نیروگاه کردها را به استقلال انرژی خواهد رساند .

روسها سعی کردند پیام هایی به کردها بدهند که نباید از رود فرات به سمت جنوب عبور کنند و ظاهرا در این خصوص موفق بودند . پس از کنترل طبقه کردها از پیشروی در نوار جنوبی رود فرات خود داری کردند . روسها به صورت تلویحی گفته بودند که انتظار آنها این بود که کردها از سواحل رود فرات که یک مرز طبیعی است عبور نکنند و این نگرانی را به گوش امریکایی ها هم رساندند .

اکنون با نزدیک تر شدن موعد عملیات دیرالزور این سوال پیش می آید که آیا کردها و اسد بر روی این مرز طبیعی توافق دارند یا بازهم این مرز شکسته خواهد شد . اگر چنانچه در عملیات دیرالزور ارتش سوریه رود فرات را پشت سر بگذارد نوعی پیام هشدار آمیز برای کردهاست به نحوی که آنها قلمرو کردها و دولت خودمختارش را به رسمیت نمی شناسند و کردها راه سخت تری برای قبولاندن سیستم فدرالی مورد نظر خود را خواهند داشت و اگر کردها این مرز را پشت سر بگذارند نیز ممکن است با واکنش ارتش سوریه مواجه شوند . اما در صورتی که هردو نیرو کرانه های فرات را به عنوان یک مرز طبیعی و خط مرزی قلمرو یکدیگر بپذیرند روند مبارزه با گروه های معارض تا حدود زیادی شفاف تر خواهد شد . در ماه های اینده تکلیف فرات و جنگ در شرق این کشور مشخص خواهد شد .

به اعتقاد من کردها برای جلوگیری از تجاوز ارتش سوریه به شمال رود فرات  سعی میکنند قبل از نزدیک شدن ارتش سوریه کنترل این مناطق را در دست بگیرند و تا پیش از آنکه ابتکار عمل را در دست اسد قرار دهند خواسته های خود را به صورت عملی دیکته کنند . روزهای اینده جنگ دیر الزور بسیار جدی تر خواهد شد .


نقشه : 

زرد : کردها

قرمز : ارتش سوریه 

سبز: معارضین سوری