کردها و اسد جنگ توازن قوا

از ابتدای آغاز اعتراضات در سوریه کردها سعی کردند بدون درگیری با بشار اسد نقشی بی طرف بازی کنند و سیاست نه با اسد نه با اپوزسیون را در پیش گرفتند . از این رو توانستند بخشی از کردستان سوریه که شامل شهرهایی همچون قامشلو ، کوبانی و عفرین بود را بدون خون ریزی از دولت اسد بازپس بگیرند منتهی در این توافق به نیروهای ارتش اجازه دادند در بخشی از شهر به عنوان پایگاه نظامی حضور داشته باشند .

در این چند سال درگیری های جسته گریخته ای بین نیروهای اسد و کردها به وجود آمد که بیشتر جنبه ی محک زدن و هشدار داشت . اما چند روز پیش رسما نیروهای بشار اسد و همپیمانانش با هواپیماهای جنگی خود به منطقه ی حسکه در جنوب قامشلو حمله کردند و درگیری های سختی بین کردها و ارتش سوریه رخ داد.

اما موقعیت کردها در سوریه در چه جایگاهی قرار دارد؟

کردها پس از موفقیتشان در کوبانی توانستند مجامع بین المللی و افکار عمومی را با خود همراه کنند این نیروها به عنوان تنها شریک قابل اعتماد غرب در سوریه ایفای نقش میکنند اما در میانه های راه که بحث بر سر توافق ژنو داغ شد کردها کنار گذاشته شدند و نمایندگان امریکا سعی کردند به عنوان نماینده ی کردها در این گفتگو ها حاضر شوند . کردها پس از ژنو 3 احساس کردند به لحاظ رسانه ای و لجستیکی در انزوا قرار گرفته اند از این رو پیشنهاد های خود را مبنی بر پیشروی به سمت منبیج و الرقه به امریکایی ها دادند و با تغییر سیاست راهبردی آنها و تشکیل نیروهای دموکراتیک سوریه ائتلاف غرب را راضی به حمایت از انان در نبرد منبیج کرد .

نبرد منبیج که بیش از 70 روز زمان برد موقعیت استراتزیک داعش را بسیار تضعیف کرد این شهر شاهراه لجستیکی داعش به حساب می آمد . در حال حاضر ارتش سوریه و شرکای منطقه ای آن از قدرت گیری بیش از این کردها نگران هستند . وجود کردها برای آنان در حدی مفید است که بتوانند نقشی بازدارنده در مقابل گروه های جهادی و ترکیه داشته باشند . برای سوریه ، روسیه و ایران کردهای سوریه می بایست نه آنچنان ضعیف باشند که توان بازدارندگی نداشته باشند و نه آنچنان قوی شوند که مسیر سوریه را از محوریت اسد خارج کنند .

باز پس گیری منبیج موقعیت کردها را از حد تعادل خارج کرد و کفه را به نفع کردها سنگین کرد از این رو کشورهای ترکیه ، ایران ف سوریه و روسیه منافعشان را در تضعیف و یا دست کم متوقف کردن فرایند قدرت گیری کردها می بینند و برای همین منظور بارها دیدارهای مشترکی داشته اند .

اما جالب توجه اینکه منافع این کشور ها در قبال کردها متفاوت است و راهبرد و سیاست هرکدام کاملا متفاوت از همدیگر است . ترکیه خواهان تضعیف کامل کردها و حتی انزوای انها در صحنه ی سیاسی سوریه است اما در حال حاضر اسد و ایران و روسیه چنین نمی خواهند و به متوقف کردن کردها رضایت دارند .

از این رو من گمان نمی کنم ترکیه و سوریه بر سر کردها کاملا هم نظر باشند اما تنها چیزی که مشخص است کردها بیش از این نباید پیش روی کنند .

به نظر می رسد ترکیه بر سر جرابلس و راعی با داعش مذاکره میکند که این شهر ها را به ارتش آزاد بسپارد و در عین حال ارتش سوریه با بازکردن جبهه ی جنگ در حسکه مانع از پیش روی کردها به سوی شهر دیگری شود . جنگی که در حال حاضر در حسکه بین ارتش سوریه و کردها در گرفته است به نظر یک جنگ تاخیری است تا اینکه نتیجه ی مذاکرات داعش ، ارتش آزاد و ترکیه چه خواهد شد و خود ارتش سوریه نیز چشم در شهر الباب دوخته است تا بتواند همزمان با کردها خود را به این ناحیه برساند.

کردها چشم به سه شهر مهم دوخته اند 1- جرابلوس 2- قباسین 3- راعی  با تصرف این سه شهر عملا کردها فدراسیون شمال سوریه را تکمیل خواهند کرد و سرنوشت سوریه و آینده ی این کشور را به تمام بازیگران منطقه دیکته میکنند و این امر مانع از قدرت چانه زنی تمامی بازیگران مذاکرات صلح ژنو می شود .

با این حال باید منتظر واکنش امریکا باشیم که آیا اقدامی عملی در سرکوب ارتش سوریه در جنوب حسکه خواهد داشت یا خیر و آیا داعش می پذیرد موقعیت استراتژیک خود را به نفع منافع ترکیه و ارتش آزاد رها کند ؟

چیزی که مشخص است ارتش آزاد توان شکست دادن داعش را ندارد اما خبرهایی که از راعی و جرابلوس به گوش می رسد نشان از مذاکرات فشرده ی یک توافق صفر یا صد است.  با اینکه از دست دادن این دو شهر توسط داعش ضربه ی مهلکی به بدنه ی این سازمان است اما مشخص نیست داعش اگر چنین اقدامی بکند در قبالش چه دستاوردهایی از ترکیه عایدش می شود .

نکته ی حائز اهمیت اینکه کردها به سهولت نمی توانند با ارتش ازاد بجنگند چراکه ائتلاف به رهبری امریکا تمایلی به از بین رفتن ارتش ازاد ندارد و برای کردها باز پس گیری شهرهایی که در دست ارتش آزاد است به مراتب سخت تر از داعش می باشد .

پیش تر شهر مارع که در دست ارتش آزاد بود توسط کردها آزاد شده است اما سابقه ی درگیری های اعزاز این واقعیت را به نمایش گذاشت که غیر از کردها در حال حاضر تمایلی به تضعیف ارتش ازاد در بازیگران منطقه ای وجود ندارد . حتی اسد نیز دیگر تمایلی به قدرت گیری کردها در برابر حتی ارتش آزاد ندارد . 

 

آک پارتی در سراشیبی قدرت ...

از زاویه های متعددی میشه حزب اک پارتی را تحلیل کرد آنچنان وضعیت و روابط احزاب ترکیه دارای پیچیدگی است که به سهولت نمی توان در خصوصش اظهار نظر کرد . اما اگر بخواهیم از یک بعد به این حزب نگاه کنیم و به تاریخچه روابط ارتش و اک پارتی نگاهی بیاندازیم میتوانیم بهتر رفتار اردوغان و حزبش را درک کرد .

ابتدای قدرت گیری حزب عدالت و توسعه ( آک پارتی AKP ) این حزب سعی کرد برای قدرت گیری بیشتر بر سلطه ی یک قرنی ارتش بر سیاست ترکیه پایان دهد در همین حال بدنه ارتش به دو حزب CHP و  MHP   نزدیک بود .

حزب آک پارتی با تضعیف اختیارات ارتش در تصمیم گیری ها و اختیارات حکومتی سعی کرد غیر مستقیم دو حزب جمهوری خلق و حرکت ملی را تضعیف کند .

از سوی دیگر با آغاز روند صلح با کردها نیز دو هدف مشخص را دنبال کرد نخست بهره گیری از رای کردهای میانه رو و اسلام گرا و دوم اینکه به طور کلی مکانیزم نظامی برچیده شود تا از این طریق هرگونه تهدید علیه حزبش را به فرصت بدل کند .

در این راه حزب عدالت و توسعه بسیار موفق بود توانست بخش بزرگی از آرای کردها را به سمت خود بکشد و عملا دو حزب جمهوری و حرکت ملی را کنار بگذارد .

در آن زمان حزب طرفدار کردها حزب صلح و دموکراسی( BDP  ) بسیار ضعیف بود و در ابتدای راه به صورت مستقل نمایندگانش در مجلس ترکیه حضور داشتند . توان کسب حدنصاب راهیابی به مجلس را نداشتند و ناچار بودند نمایندگانشان را مستقلا به پارلمان بفرستند .

آک پارتی از این اینکه در لابلای مذاکرات صلح این حزب نیز اندکی قدرت بگیرد بیم و هراس نداشت چراکه گرایشات چپ گرایانه ی این حزب تا حدودی به عنوان رقیب حزب جمهوری خواه خلق می توانست از آرای این حزب بکاهد .

فرایند صلح دو سال طول کشید در انتخابات شهرداری ها حزب صلح و دمکراسی در مناطق کردنشین توانستند بیش از 100 شهرداری را از ان خود کنند اما در میان ناباوری پیامی از جزیره ی ایمرالی مخابره شد در این پیام عبدالله اوجالان رهبر دربند کردها در زندان از صلاح الدین دمیرتاش و هم حزبی هایش در حزب صلح و دموکراسی خواست این حزب را منحل کند و حزبی سراسری و چپ را برای تمام ترکیه با مطالبات سراسری پایه گذاری کند و این بار به صورت حزبی در انتخابات پارلمانی شرکت کنند.

به طور کلی غیر از احمد ترک از سیاستمداران برجسته ی کردستان ترکیه اغلب سیاستمداران کرد حتی سیری ثریا اوندر نماینده ی کردهای استانبول که یک اسلام گرا بود صراحتا اعلام کرد مخالف چنین حزبی است در همین حال صلاح الدین دمیرتاش نیز یک ماه به مرخصی اعتراضی رفت . با این حال کردها حزب صلح و دموکراسی را لغو و حزب دمکراتیک خلق ها(HDP) را تاسیس کردند .

در این بین تمامی سیاستمداران ترکیه با گوشه و کنایه در نطق هایی عنوان کردند خود کردها هم نمی دانند چه میکنند .

مدتی گذشت وقایع کوبانی اتفاق افتاد و کردها از رفتار اک پارتی در قبال کوبانی خشمگین شدند و انتخابات بعدی نتیجه ای حیرت انگیز از صندوق ها بیرون امد . حزب دموکراتیک خلق ها به بیش از 13 درصد آرا دست یافته بود و حزب آک پارتی با از دست دادن رای دهندگان کرد به چهل درصد نزول کرده بودند با این شرایط اک پارتی به تنهایی قادر به تشکیل دولت نبود .

ازدوغان و داوداغلو برای اینکه بتوانند ارای ملی گراها را جایگزین کردها کنند از ارتش بهره گرفتند و آتش جنگ را بر افروختند در این بین ملی گراهای ترک به شدت از این شعله ور شدن جنگ استقبال کردند و به حزب اک پارتی نزدیک شدند ارای سه حزب حرکت ملی و جمهوری و همچنین دموکراتیک خلق ها نیز کاهش داشت تا حزب آک پارتی به نزدیک به 50 درصد رای مردم ترکیه دست پیدا کند .

اما این آغاز ماجرا بود ارتش رفته رفته به قدرت خود بازگشت چراکه اکنون ارتش بازوی اک پارتی بود و برای ازدوغان رای جمع میکرد اردوغان در حالی که می دید رای کردها را از دست داده است حتی شهرهای جنوب شرقی کشور را با خاک یکسان کرد.

غافل از اینکه جماعت گولن در درون حزب اک پارتی ریشه دوانده بودند و اختلافاتش با داود اغلو زخم هایی را در بنده ی حزب ایجاد کرده بود پس از کودتای نافرجام ترکیه اردوغان دوباره به سیاست حذف ارتش از فرایند تصمیم گیری بازگشت اما این بار با چند تفاوت اساسی :

1-      فضای کردستان ترکیه رادیکال ترشده است و دیگر اک پارتی رای کردها را نخواهد داشت

2-      جماعت گولن که بخشی از آک پارتی بودند از این حزب روی بر گردانده اند

3-      ملی گراهای ترک با توجه به ابراز شرمندگی اردوغان در قبال روسیه به حزب حرکت ملی گرایش پیدا کرده اند

4-      بخشی از ترک های میانه رو به سمت حزب جمهوری خواه خلق متمایل شده اند

5-      با عقب نشینی اردوغان از سیاست هایش در قبال فلسطین و دولت سوریه ترک های اسلام گرا را ازرده خاطر کرده است

با این حال من گمان میکنم ترس و واهمه ی اردوغان از ارتش آنچنان عمیق است که دیر یا زود ناچار خواهد بود به فرایند صلح با کردها باز گردد یا اینکه شاهد متلاشی شدن حزبش شود. بدون شک در آینده ای نزدیک شاهد قدرت گیری (حزب جمهوری خواه خلق) خواهیم بود و این حزب آرام ارام به قدرت نسبی خواهد رسید و یکی از بازوهای تشکیل دولت آینده ی ترکیه خواهد شد .

 

...

نه خواب به جانبِ من و
نه من به جانبِ خواب،

معلقم ميانِ مويه و انتظار.

نپرس پريشانِ کدام کرانه‌ای!
کرانه تويی بی‌کرانه‌ی من!

من ... همان بيدارْخوابِ هميشه‌ام
که بی‌هوای تو ... بی‌سواد
که بی‌هوای تو ... بی‌کس
که بی‌هوای تو ... بی‌حوصله.

پس قرارِ دوشينه را
به کدام دريا سپرده‌ای؟
کدام دريا
که سرابِ اين بيابان است!

...

چقدر خوب است

که ماهم یاد گرفته ایم 

گاه برای نا اشناترین اهل هرکجا حتی

خواب نور و سلام و بوسه می بینیم 

گاه به یک جاهایی  می رویم

دره های دوری از پسین و ستاره

از آواز نور و سایه روشن ریگ

و می نشینیم لب آب

لب آب را می بوسیم

ریحان می چینیم

ترانه می خوانیم

و بی اعتنا به فهم فاصله

دهان به دهان دورترین رویاها

بوی خوش روشنایی روز را می شنویم

باید حرف بزنیم

گفت و گو كنیم

زندگی را دوست بداریم

و بی ترس و  انتظار

اندكی عاشقی كنیم

منبج ازاد شد

شهر منبج در غرب رود فرات و شمال شهر حلب پس از 66 روز مبارزه به کنترل کردها در آمد . این شهر به عنوان گذرگاه لجستیکی داعش اهمیت فراوانی داشت حتی برخی از تحلیل گران آزاد سازی منبیج را تعیین کننده سرنوشت جنگ سوریه می دانستند . این جنگ فراتر از تصور دشوار و طاقت فرسا بود کردها برای بازپس گیری این شهر به زحمت زیادی افتادند هزینه های زیادی برای این شهر پرداخته شد . به اعتقاد من محاصره ی کامل شهر تسخیر شهر را مشکل کرده بود چراکه راه فرار را بر نظامیان داعش بسته بودند این اشتباه استراتژیک باعث شد جنگ خانه به خانه ادامه پیدا بکند و از دشواری های دیگر جنگ منبیج حضور غیر نظامیان در این شهر بود که به عنوان سپر انسانی از انها استفاده می شد .

به هر جهت منبیج ازاد شد و راه برای عبور از این مرحله ی دشوار هموار شد . اکنون مبارزان پس از استراحت و تجدید قوا در تلاشند به سمت غرب حرکت کنند و خود را به نزدیکی های شهر الباب برسانند .

اما شواهد نشان می دهد به دلیل عرب نشین بودن شهر باب در حال حاضر هدف اصلی روستا های شمالی این شهر است . باز کردن یک کریدور به سمت کانتون عفرین میتواند موقعیت کردها در شهر عفرین که مدتهاست در محاصره است را بهبود ببخشد . با این حال علاوه بر روستاهای شمالی باب می توان به شهر قباسین هم اشاره کرد شاید این شهر از اهداف کردها باشد .

باید در چند روز آینده منتظر باشیم ببینیم کردها به کدام سو در حرکت خواهند بود . با توجه به رسانه ای شدن حرکت به سمت باب به نظر می رسد احتمال تغییر در برنامه وج.ود داشته باشد و ممکن است کردها شهر باب را به عنوان هدف معرفی کرده باشند و به سمت جرابلوس حرکت کنند . تا اغاز عملیات نمی توان پیش بینی صحیحی از برنامه های اتی آنها داشت . اما ازاد کردن روستاهای شمالی باب عملا داعش را از لحاظ لجستیکی کاملا ایزوله خواهد کرد . 

 

دلایل پافشاری برای همه پرسی استقلال کردستان

برای واکاوی پافشاری مسعود بارزانی بر سر همه پرسی استقلال کردستان می بایست نخست تحلیلی بر حزب پارت دمکرات کردستان داشت .

این حزب توسط ملا مصطفی بارزانی در سال 1946 پایه گذاری شد سال 1975 پس از انعقاد قرارد داد الجزایر ملا ممصطفی بارزانی به ایران پناهنده شد از سوی دیگر بخشی از بدنه حزب دمکرات به رهبری جلال طالبانی ، ابراهیم احمد و چند شخصیت دیگر سیاسی از این حزب جدا و حزب اتحادیه میهنی را تشکیل دادند . در سال 1979 ملا مصطفی بارزانی فوت کرد و پسرش مسعود بارزانی به رهبری  حزب دمکرات کردستان عراق برگزیده شد. مسعود بارزانی با حمایت های ایران در سال 1991 به پایگاه های حزب بعث حمله کرد و توانست بخش بزرگی از کردستان را از دولت بعث باز پس بگیرد و حکومت خودمختار خود را در شمال عراق تشکیل دهد . در همین حال مسعود بارزانی در عملیاتی بر علیه دو حزب ایرانی کومله و دمکرات در سردشت و پیرانشهر وارد درگیری مسلحانه شد و بخش هایی از کردستان ایران را از این دو حزب پس گرفت سپس به دولت جمهوری اسلامی ایران تحویل داد .

پس از بازگشت به کردستان عراق این حزب با حزب اتحادیه ی میهنی وارد جنگ شد و عملا کردستان عراق به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد .

کردستان عراق تحت کنترل حرب دمکرات کردستان عراق (پارتی) شمال شهرهایی همچون اربیل ، دهوک ، زاخو ، بارزان ، رواندز و کویه بود وکردستان تحت کنترل حزب اتحادیه ی میهنی به رهبری جلال طالبانی شمال شهرهای جنوبی سلیمانیه ، قلادزه ، رانیه ، حلبجه ، دربندی خان می شد .

این تقسیم بندی عموما بر اساس ترکیب جمعیتی و حتی عشیرتی مناطق فوق بود. پس از چند دهه هنوز هم با وجود برچیده شدن این دو ناحیه و یک پارچه شدن اقلیم کردستان تحت حکومت اقلیم اما جهت گیری های سیاسی در شهر های جنوبی به سمت اتحادیه میهنی است و در شهر های شمالی به سمت حزب پارتی .

در ساختار سیاسی حزب پارتی دو جریان قدرتمند وجود دارد یکی عشیره ی بارزانی است و دیگر جریان های دیگر که می توان زیباری ها را بخشی از این جریان مخالف و رقیب دانست .

زیباری ها :

این عشیره سابقه ی مبارزاتی چندانی در کارنامه ندارند و رابطه ی خوبی با حکومت مرکزی عراق ( بعث ) داشته اند  پس از سرنگونی حزب بعث در 2003 به واسطه ی نفوذ و کثرت انها در شمال عراق به حزب دمکرات پیوستند . شاخص ترین شخصیت سیاسی انها را میتوان هوشیار زیباری وزیر امور خارجه سابق و وزیر دارایی عراق دانست . این بخش از حزب دموکرات علاقه مند است در حزب پارتی به نفع انها تغییرات بنیادینی رخ دهد و شاید از سر کار رفتن مسعود بارزانی برای آنها بسیار مطلوب است .

خود مسعود بارزانی در داخل عشیره ی بارزانی نیز رقیبی همچون نچیروان بارزانی دارد که گاه گداری اختلافاتشان نمایان می شود

مسئله ریاست اقلیم کردستان :

تنش بر سر ابقای مسعود بارزانی به سمت ریاست اقلیم کردستان چند باری است فضا را بر وی تنگ کرده است . جنبش تغییر به رهبری نوشیروان مصطفی و حزب اتحادیه میهنی از جمله سرسخت ترین مخالفان ابقای وی بر ریاست اقلیم کردستان بودند . مسعود بارزانی سه سال پیش با مذاکرات فشرده و طولانی برای دو سال دیگر ابقا شد و سال گذشته ماجرای ابقای مسعود بارزانی بازهم تنش ها را به شکلی بی سابقه ای افزایش داد . احزاب مخالف دو راه را برای انتخاب ریاست اقلیم بر روی میز گذاشتند 1- انتخاب ریاست اقلیم از طریق پارلمان کردستان باشد 2- انتخاب اگراز طریق رای مردم باشد قدرت ریاست اقلیم را از طریق پارلمان کاهش دهند

اما حزب دمکرات که اکثریت پارلمان را نیز به خود اختصاص داده است چنین راه کارهایی را نمی پذیرفت و خواهان انتخاب ریاست اقلیم از طریق ارای مردم و با اختیارات فعلی بود

بدون شک حزب دموکرات کردستان اکثریت ارای مردم را از آن خود می کند و از این حیث مسعود بارزانی نگرانی چندانی نداشت اما بیشترین نگرانی بارزانی عدم انتخاب وی به عنوان نماینده ی حزب دمکرات است . بیشترین تهدید از داخل حزب وی برای موقعیتش احساس می شود .

باری – پا فشاری مسعود بارزانی برای اعلام همه پرسی برای استقلال چند هدف را دنبال می کند :

1-      اعلام استقلال کردستان به لحاظ اجتماعی و سیاسی برای مردم کردستان یک ارزوی دیرینه بوده است و تحقق این مسئله توسط مسعود بارزانی شرایط سیاسی و اجتماعی بسیار مطلوبی برای انتخاب وی فراهم خواهد کرد

2-      مسعود بارزانی قاطعانه فهمیده است دیگر نمی تواند ریاست اقلیم را حداقل برای چهار سال اینده در دست بگیرد از این رو چشم به تغییر قانون اساسی و انتخاب شدنش به عنوان رئیس جمهور کردستان دارد در صورتی که کردستان مستقل شود هیچ منع قانونی برای ریئس جمهور شدندش وجود ندارد

3-       اعلام استقلال و یا دست کم برگزاری همه پرسی استقلال فضا را برای پسرش ادهم بارزانی فراهم می کند که در صورت عدم موفقیت مسعود بارزانی، ادهم بارزانی بتواند این پست را در اختیار بگیرد .

با این اوصاف به سهولت می توان فهمید دلیل مخالفت و عدم همراهی احزاب اتحادیه میهنی و جنبش تغییر با وی در چه راستایی است . انها درک کرده اند تلاش برای استقلال توسط اقای بارزانی ابزاری جهت منافع حزبی و شخصی است از این رو مقاومت می کنند . در همین راستا چند ماه پیش حزب اتحادیه میهنی و جنبش تغییر در یک ائتلاف تاریخی به توافق رسیده اند و این اتحاد زنگ خطری برای حزب دموکرات بود چراکه در حال حاضر مجموع ارای حزب اتحادیه میهنی و تغییر شرایط هراسناکی برای حزب دمکرات پدید می آورد . 

...

من  برای خواب آشفتگان زمین شعر نمی گویم 

قرن ها و هزاره ها گذشته است و من خوب می دانم 

زمین پیر تر از آن است که بداند در میان تمام این سالیان دراز 

یک روز، یک ساعت و یک ثانیه 

برای من چه شور انگیز است ...

من تنها شاعری هستم که روز مرگم را می دانم 

درست در میانه های پاییز و درست در میانه های ماه ...

موسیقی: شیتی ...

پیم ئه لین فه رموته شیتم ئه ی به قوربان ئه وده مه

باسی شیتیم تا قیامه ت گه ربکه ی هیشتا که مه

نه ک ئه تو باعاله م بزانن شیت و سه رگه ر دانتم 

گیانه که م عاشق چباکیکی له لومه ی عاله مه

یان ئه وه ی بیستومه هه ر حاشا له ناسینم ده که ی 

ئه م که لامه ت دل ته زینه ئه وپه ری ده ردو خه مه /

گه ر ئیشاره ی چاوه که هیوای نه خستبایه دل

که ی له کولی خوم ئه نا ئه م هه موئیش وماته مه 

وا مه فه رمو چاوه کانم .که س نییه ئاگای نه بی 

قابزی رو حی  په پوله نوری له رزا نی شه مه 

 

پیوستن چریک های فارک به انقلاب سوسیالیستی روژاوا

انقلاب سوسیالیستی کردستان سوریه (روژاوا ) شاید در طول تاریخ منحصربه فرد ترین انقلابی است که دو طیف سنتی چپ و امپریالیزم را در یک جبهه در کنار هم قرار داده است .

چریک های فارک :

این سازمان در سال 1960 با نام حزب کمونیست کلمبیا تشکیل شد  و بعدها نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک) به عنوان یک سازمان چریکی اعلام موجودیت کرد و از حزب کمونیست جدا شد . این جریان قریب به 50 سال است با دولت مرکزی کلمبیا به مبارزه مسلحانه مشغول است . این سازمان روابط بسیار نزدیکی با حرب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک ) دارد و بارها فرماندهان نظامی هردو حزب دیدارهایی با هم داشته اند . سازمان چریکی فارک یکی از سازمان های چریکی ثروتمند امریکای لاتین است که پایگاه هایی در دامنه های کوه های اند و جنگلهای اکوادور و کلمبیا دارد . این سازمان به تازگی با دولت کلمبیا به یک توافق اتش بس و نهایتا صلح رسیده اند و پیش بینی میشود در اینده ای نزدیک فعالیت های مسلحانه ی این سازمان تغییر شکل بدهد .

به تازه گی الخاندرا نانو از فرماندهان چریک های فارک  اعلام کرده است چریک های فارک قصد دارند ادامه ی مبارزات خود را در کنار نیروهای پ ک ک در کردستان سوریه پیگری کنند  و در پیامی رسمی از حکومت کردستان سوریه خواسته اند مقدمات انتقال چریک های فارک به کردستان را فراهم نمایند تا در کنار یگانهای مدافع خلق (YPG ) و یگانهای مدافع زن (YPJ)بتوانند نقشی مثبت در تثبیت دستاوردهای انقلاب روزاوا داشته باشند .

اعلام همراهی چریک های فارک که یار دیرینه ی پ ک ک بوده اند جدای از بار روانی بسیار مثبت برای گریلاهای ی پ گ تاکتیکی برای حفظ توان نظامی و امادگی نیروهای فارک پس از توافق صلح با کلمبیا است  همچنین از دیگر اهداف این سازمان فراگیری اموزه های نظامی خصوصا جنگ شهری و دشت زارهاست همچنین اشنایی با ابزارالات جنگی که پ ک ک از ان بهره می برد . سازمان فارک سابقه ی بیش از 50 سال مبارزه مسلحانه بر علیه حکومت کلمبیا را دارد .

غرب و ائتلاف بین المللی به رهبری ایلات متحده ی امریکا :

 

بی سابقه است که در تمامی جنگ ها تاریخ نظامیان امریکایی ستاره سرخ سوسیالیزم را بر بازوی خود بزنند . نمادی که در کردستان سوریه در میان شگفتی اتفاق افتاد . انقلاب روژاوا یک انقلاب سویسالیستی است اما این انقلاب با اقبال عمومی غرب و شرق روبرو شده است جدای از آن بهشت ارمانی چپ گراهای جهان است که از سراسر جهان به این سرزمین امده اند تا برای دستاورد های آن تلاش کنند . حضور نظامیان امریکایی و اروپایی در کنار نظامیان پ ک ک و در اینده چریک های فارک می تواند نقطه ی عطفی در تاریخ مبارزاتی دنیا قلمداد شود .

هرگز در چند سال اخیر کسی گمان نمی کرد روزی امریکایی ها و به طور کلی غربی ها که همواره در مقابل هرنوع تلاش چپ گرایان تمام قد ایستادگی میکردند دوشادوش سازمان های چپ گرایی نظیر پ ک ک و یا فارک بجنگند .


پی نوشت :

 جای خود دارد بار دیگر این جمله ی عبدالله اوجالان مجددا تکرار شود :

کوچکترین بخش کردستان  (روژاوا – کردستان سوریه) بزرگترین انقلاب را رقم میزند

کودتا بر سر اسلامیزه کردن ...

حزب عدالت و توسعه ( اک پارتی) به شیوه ای کاملا دموکراتیک برسر کار امد اما رفتارش در این 14 سال انقدر غیر دموکراتیک بود  که اکثر طیف های سیاسی ترکیه در حال حاضر یا توسط آنها تروریست خوانده می شوند یا دشمن !

کودتایی که در هفته ی گذشته در ترکیه رخ داد پیامد های جالب توجهی برای ترکیه به بار خواهد داشت . دوست دارم قبل از این بحث ابتدا از فتح الله گولن بگویم روحانی واعظی که کم و بیش میتوان وی را از معماران ساختار قدرت فعلی اک پارتی دانست . وی در ابتدا یار غار اردوغان بود اما رفته رفته که قدرت اردوغان به تثبیت رسید خواسته هایشان باعث اختلافات عمیقی شد .این اختلاف ارام ارام به کدورت و سپس دشمنی گرایید . اکنون فتح الله گولن از دید اردوغان یک تروریست است . همچون کردها و روزنامه نگاران . البته به طور کلی مشی اردوغان اینگونه بوده است هرکسی با او اشکارا مقابله کنند تروریست است .

اک پارتی :

این حزب یک جریان اسلام گراست هرچند گاه گداری در همان اوایل دم از سکولاریزم هم می زد اما این روزها ابابیی از اسلامیزه کردن فضای سیاسی ترکیه ندارد و به دنبال ایجاد یک جمهوری اسلامی ترکی است .

فتح الله گولن :

یک روحانی مذهبی است که اتفاقا او نیز به دنبال اسلامیزه کردن فضای سیاسی ترکیه است منتها تفاوت این است که اردوغان قدرت را در اختیار دارد و گولن بدون قدرت سیاسی و  در تبعید است . جالب اینجاست گولن میگوید اسلامی که اردوغان بنا نهاده است اسلام تروریستی و سرکوبگرانه است و اسلام فتح الله گولن اسلام دموکراتیک است . در صورتی که همان اسلام اک پارتی را فتح الله گولن پایه ریزی کرد...

کودتا :

حال دو جریان سیاسی توسط ارتش بر سر اسلامیزه کردن ترکیه باهم به رقابت پرداخته اند و هردو ادعا میکنند برای دموکراسی مردم را می کشند . یکی ( دولت قانونی) اشکارا سر جوانان ان کشور را از تن جدا میکند و ان را به عنوان سندی بر دموکراتیک بودن ترکیه به جهان نشان میدهد یکی نیز با ریختن بمب بر فراز شهر قصد دارد دموکراسی را نهادینه کند .

سالهاست پ ک ک در تلاش بود این مدل دموکراسی ترکی را به جهانیان نشان دهد و این کودتا دقیقا همان کاری را کرد که سی سال پ ک ک برایش مبارزه کرد .

باری- در حال حاضر به زعم من دلیل اینکه کودتا به نتیجه نرسید روحیه کمالیستی ذاتی ارتش ترکیه است . اقلیت کودتا چی چندان به سکولاریزم اعتقاد نداشتند برای همین نتوانستند بدنه اصلی ارتش را با خود همراه کنند چرا که ارتش از روی کار امدن یک دولت اسلامی دیگر بیم داشت . اما جالب اینجاست پس از کودتا هردو طیف کمالیست ها و طرفداران گولن توسط دولت اک پارتی در حال پاکسازی هستند ...

با این وجود اینده ی ترکیه از نظر من اینگونه خواهد شد :

ترکیه نمی تواند دیدگاه کمالیستی ارتش را از آنها به سادگی بگیرد چراکه قریب به صد سال است اندیشه های اتاترک در کالبد ارتش رشد کرده است اما صرفا زخم های عمیقی به بدنه ی ارتش وارد می سازد . از سوی دیگر جامعه ی مذهبی ترکیه نیز گرایش عمیقی به اسلام نشان میدهند اما رفتار اک پارتی باعث شده است از وی به عنوان نماینده گان منتخب مردم برای اسلامیزه کردن جامعه نا امید شده باشند و برای همین گرایش به فتح الله گولن ریشه دار است. به نظر می رسد تضعیف گولنیسزم نیز موقتی باشد .

تنها پیامد روشنی که در حال حاضر برای اک پارتی میتوان متصور شد قدرت موقت بیش از پیش است و اینکه دیگر نمیتواند به این رویای دست یافتن به بیش از 50 درصد ارای مردم ترکیه برسد . برای همین چشم در اوارگان سوری دوخته است تا بتواند ارای آنان را برای حزبش جذب نماید و با دادن تابعیت ترکیه حداقل برای چهار سال دیگر بر قدرت تکیه بزند.

من گمان میکنم ارتش این رفتار خصمانه را صرفا مدارا کرده است و بعید نیست بدنه ی کمالیستی ارتش دست به کودتایی دیگر بزند . این بار کمالیست ها دقیقا به همان میزان که اردوغان قساوت به خرج داد اسلام گراها را پاک سازی خواهد کرد .

یک بار دیگر لازم است بگویم اک پرتی دموکراتیک بر سرکار امد اما غیر دموکراتیک رفتار کرد و اگر از تمامی زوایای رفتاری و منشی این حزب به ان نگاه شود حفره های بزرگی در ساختار ان میتواند دید که اینده آنها را چندان امید بخش نشان نمی دهد . 


پی نوشت : شخصا از وقوع کودتا خوشحال شدم اما اینکه به نتیجه نرسید من را بیشتر خوشحال کرد چراکه بر سرکار امد جماعت گولن فرایند ترکیه شناسی را چند سال به عقب می برد