موسیقی: هه وری ...

هه وری له قه دی ئالاوه بيرقه ى پویله و تاس کلاوه
دوگمه ی سوخمه ی ترازاوه شه مامه ش وا چوزره ی داوه 
وه کو سویسکه له نجه ده کا بی ره حمه و روحم ده رده کا 
 

زرنگه و خرنگه ی هه یاسه که ی په رچه م و پرچه کاله که ی
گه ردن به رز کولمه ئاله که ی خوم قوربان ورده خاله که ی
بی ره حمه و روحم ده ر ده کا وه کوو سویسکه له نجه ده کا
 
له نجه ی سه ر ئاو و ریی کانی سه دی وه ک من به قوربانی 
گوفتوگوی خوشی زوبانی وا سوتانمی بی تاوانی 
 
ترانه : علی مردان 
 

...

بالای سَرَم
قاب عکس قديمی ری‌را:
رَدِ پای کودکانی بر کناره‌ی آب،
يادگاریِ دوری از ادامه‌ی دريا،
و مرغِ خاموشِ مهاجری در مِه.


حالا چه ... خانه‌نشينِ بی‌ارتباطِ عشق؟
حالا تکيه به ديوارِ ساکتِ اين همه زمستان چه می‌کنی؟!


خودم اينجا
خيالم جايی دور،
دستم حوالیِ فالی از حافظ،
و شوقی عجيب که انگار پُر از عطرِ بوسه است،
انگار تو اصلا نرفته‌ای،
انگار تو اصلا از صحبتِ رفتن
چيزی به خاطرِ چراغ
خطی به خاطرِ من
حرفی به خاطرِ دريا نياورده‌ای!
رو به آينه برمی‌گردم
چراغ، بالای رَفِ مَرمَر است وُ
آب در پياله‌ی مس،
طبيعی‌ست که هر ميخکِ تشنه‌ای
از تولدِ نابهنگامِ تابستان می‌ترسد،
اما به هر حال بايد بروم،
بروم زيارتِ بوسه،‌ زيارتِ باران، زيارتِ نور،
می‌گويند همه‌ی شاعرانِ بزرگ
برادرانِ بينایِ باران و بوسه بوده‌اند،
و من ری‌را ... را دوست می‌دارم ...


چه خوب شد که من از سَرِ سادگی
صحبتِ باد و چرت و پرتِ پاييز را باور نکرده‌ام.
دارم زلال می‌شوم
زلال مثل معنیِ آب و آينه در عيدِ بوسه‌ها،
زلال مثل يک ستاره‌ی دانا،
که آهسته در شبِ ناروا
به رويای روشنِ فانوس و گريه رسيده است.
حالا چه؟!
حالا بالای سَرَم
صحبتِ چند کبوترِ بی‌خيال از خوابِ سنگ وُ
سايه‌سارِ زمستان است.
ديگر در اين دقيقه‌ی بينا
خاموش و خانه‌نشين نخواهم شد،
دارد قابِ قديمی دريا می‌شکند،
کودکان از کناره‌ی آب
به خوابِ خانه برمی‌گردند،
مِه فرونشسته است،
و خانه پُر از آوازِ يکريزِ همان مرغِ مهاجر است.

زنان آزاد ...

دیروز با یکی از دوستانم در خصوص حکومت کردستان سوریه (فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه) صحبت می کردیم . ما حصل گفتگویمان این بود که مادامی که در یک سیستم و اجتماع زنان ان جامعه ازاد باشند یقینا مردان و زنان سرکشی خواهند داشت که هیچ گاه زیر بار ستم نمی روند و خود سرنوشتشان را رقم می زنند . برای یک حکومت و جامعه ی ازاد که زنان و مردانش نه سکسیستی بیاندیشند و نه دغدغه های کوچکی داشته باشند نیاز است زنانی آزاد داشته باشند . 

عبداله اوجالان رهبر در بند کردها در  خاطراتش اینگونه می گوید :

              "" در کودکی در یک درگیری کوچک با فردی که از من بزرگتر بود سرم شکسته شد و من گریان به خانه برگشتم . مادرم که این صحنه را دید واکنش تندی داشت و من را از خانه بیرون کرد و گفت یا سرش را بشکن یا برنگرد و من ناچار شدم جسورتر باشم و از خودم دفاع کنم . ""

وی میگوید زنان جسور فرزندان جسوری پرورش می دهند برای همین معتقدم مادامی که زنان نتوانند جسارت وجودیشان را بروز دهند جامعه ای ترسو و محافظه کار خواهیم داشت . برای رهایی جامعه نخست باید زنان رها شوند تا نسل فرزندانشان بتوانند در مقابل تمامی بی عدالتی ها و نا برابری ها بایستند . 

روژاوا یا فدراسیون شمال سوریه نمونه ای بارز از یک جامعه ی ازاد و جسور است  و زنان این جامعه نسلی را پرورش می دهد که اینده ی این سرزمین را بی شک درخشان خواهد کرد . 


 

پی نوشت:

عکس مربوط به ازادی کوبانی توسط زنان و مردان این شهر از دست دولت تروریستی اسلامی است

...

تو که می‌دانی، همه ندانند، لااقل تو که می‌دانی!
من می‌توانم از آوایِ مبهم واژه
سطوری از دفاتر دریا بیاورم.
من شاعرترینم.

اما همه نمی‌دانند!
اما زبانِ ستاره، همین گفتگوی کوچه و آدمی‌ست.
اما زبان ساده‌ی ما، همین تکلم یقین و یگانگی‌ست.
مگر زلالی آب از برهنگی باران نیست؟
تو که می‌دانی! بیا کمی شبیه باران باشیم

موسیقی: Oy yarê

Oy yarê oy hevalê …………………………………. ای یار، ای رفیق


Stêrkan şevên tarî,hêvya dılên sari ………………… ستارە شبهای تاریک، امید قلبهای سرد


Nabinım tü jımın duri………………………………. نبینم کە از من دور باشی


Jı bo hêvina azadiye ……………………………….. برای امید بە آزادی


Şin buye ser zegrosi………………………………… قلە زاگرس سبز شدەاست


Derket jor nayê xwarê ……………………………… بە خانه اش وارد شدەواز از آنجا خارج نمی شود



Oy yarê oy hevalê ………………………………….. ای یار، ای رفیق


Ciwanî e'mrêm kanê,hêvîyên dilim kanê…………… جوانی من کجاست، امید من کجاست

 

Xeîdîn çû ma naynê ………………………………… از دست من نارحت شدەو دیگر برنمی گردد

 
Azadîya vê jînê jimin hate dizînê …………………… زندگی آزاد از من، ربودە شدە است


Zaroktîya min kanê………………………………….. بچگی من کجاست



Oy yarê oy hevalê …………………………………… ای یار، ای رفیق


Liser li çavêm dotên,dilû cîgeram sotên …………….. اشک های چشمهایم رادوشیدند، دل و جگرم راسوختند

 
Xewn û xeyalêm fırotın ……………………………… خواب و خیال هایم رافروختند

 


Me dîsa serî hilda,li nav xwîna xwe jînda …………… مابازهم قیام کردیم، بەخون خود زندگی بخشیدیم


Tovê jîyanê evîn da ………………………………….. بذر زندگی عشق را بخشید

 

ترانه: هوزان دینو 

مشاهده ی کلیپ در یوتیوب

موسیقی: چاره که سور تو به بی

روایت ساده ایست دل باختن و دلدادگی ، آنجا که حسن زیرک با نوایی دلنشین آن را به زیبایی به تصویر می کشد . ترانه های حسن زیرک جدای از لذت بخش بودن جنبه ی نوستالوژیک بودنش برایم بسیار شیرین است . چاروکه سوری که در پوشش زنان کرد این روزها کمتر دیده می شود شال قرمزی که دختران بر دوش می بستند .

چاروکه سور توبه بی / کولوانه سور گیان تو به

من ئه و یاره م خوش ده وی / بوم بی ته تاوله و هو به

هه ی به وه ی بادی هه وایه / زولفی هه ودا هه ودایه

چوتی چاوی به له که / شه وی له ژوانم نایی

چاروکه سور توبه بی / کولوانه گیان تو به بی

***

ئه و یاره م من خوش ده وی / فیری تاوله و هوبه بی

بویه له من توراوه / پیم وت زولفت ژاکاوه

سویندی خوراد به و وه للایه / هه ر خوت ده ستت لی داوه

***

سینگی ته ختی مه ره مه ره / زولفی ماری له شه ره

ئاوری له من به رداوه / زور جوانو لیوی ته ره

***

ئه ی مالی بابم کالی / که زیه ت به بندی ره شمالی

توبچو بابت رازی که / دایکت بو من هیچ نالی

پیم عه یبه و پیم ئیراده / له بوت بکه م ماله و مالی

***

به زنی دار هه یزارانه / سینگی به فر که لی خانه

پیم گوت ئاویزانت بم / به دزی و به مه حره مانه

چاروکه سور توبه بی / کولوانه سور گیان توبه

من ئه و یاره م خوش ده وی / بوم بی ته تاوله و هو به

اجرایی دیگر از استاد مظهر خالقی : چاروکه سور


 

پی نوشت: 

به له ک : سیاه و سفید

به له ک واژه ایست که از زبان کردی وارد عربی شده است و به ابلق تغییر کرده است 

توافق روسی ترکی گامی برای سه قطبی کردن قدرت های درگیر

چند ماه پیش توافقی بین ایالات متحده و روسیه جهت اتش بس در سوریه برقرار شد . این اتش بس در روزهای نخست توسط گروه های معارض شکسته شد و کسی به ان پایبند نبود از طرفی هردو طرف همدیگر را به شکستن آتش بس متهم می کردند .

در نشست های قبلی همه چیز بر مبنای این پیش فرض استوار بود که یک طرف روسها به عنوان نماینده ی دولت دمشق و امریکا به عنوان نماینده ی گروه های معارض مبانی این اتش بس را تنظیم و به گروه های تحت نفوذشان اعلام می کنند . اما شکسته شدن اتش بس در روزهای نخست حکایت دیگری از روابط گروه های معارض نشان داد .

دولت ترکیه با نفوذی که در گروه های معارض دارد توانست نشان دهد هرگونه توافق در خصوص آینده ی سوریه بدون حضور مستقیم ترکیه پایدار نخواهد بود و این امریکا نیست که بر این گروه ها تسلط دارد بلکه ترکیه نقشی حیاتی تر و موثر تر از ائتلاف غرب دارد . از طرف دیگر به خوبی  روسیه این موضوع را درک کرده است و می خواهد از این فرصت نهایت بهره را ببرد . آنها با نزدیکی به ترکیه میخواهند این موضوع را برجسته کنند که ترکیه در جنگ سوریه و اینده ی سوریه مهم تر از تمامی طرف های غربی است .

روسها به دنبال نشان دادن صمیمت کاذب با ترکیه هستند ولو اینکه به دلایل راهبردی این نزدیکی مبنای منطقی دراز مدتی ندارد . با این حال برای اینکه این نمایش صمیمت را به راه بیاندازند احتمالا به دنبال منافع بلند مدت تری هستند .

در همین حال ترکیه نقشی منفعلانه در بحران سوریه پیش گرفته است آنها از نادیده شدن خواسته هایشان خصوصا در خصوص عملیات رقه و کردها از ائتلاف غرب دلگیرند . رفتار و تعامل ترکیه با روسیه و خصوصا عدم دعوت از ائتلاف غرب در نشست مسکو یک نوع دهن کجی به امریکا و ناتو بود . اعلام اتش بس در سوریه نقش ترکیه را بیش از پیش پر رنگ کرد . این در حالی است که ائتلاف غرب ناچار به پذیرش اتش بسی شده است که از جزئیات آن هیچ اطلاعی ندارد .

در حال حاضر صف بندی های سوریه به این شکل است که معارضان سوری تحت نفوذ ترکیه هستند و امریکا صرفا بر کردها و نیروهای سوریه دمکراتیک نفوذ دارد و تنها شریک راهبردی انها این نیروها هستند .

با این حال نشست آستانه ی قزاقستان بسیار حیاتی است از این جهت که این نشست برای روسها و ترک ها یک هدف را دنبال می کند . آنها می خواهند در این نشست دو راه را پیش روی دونالد ترامپ قرار دهند :

1-      امریکا نقش ترکیه را بپذیرد و به خواسته هایش توجه کند و با این کار عملا تابع خواسته های ترکیه خواهد شد و در نفوذ بر معارضان نقشی ثانویه خواهد داشت.

2-      امریکا ترکیه را رها کند و سعی کند خواسته هایش را از طریق نیروهای سوریه ی دمکراتیک پیگیری کند و عملا بپذیرد ترکیه هم نقشی همتراز روسها و امریکایی ها داشته باشد .

 

اما دلیل اینکه چرا روسیه از این برنامه حمایتی همه جانبه می کند؟

روسها رفتارشان به نحوی است که همه ی توانشان را گذاشته اند تا ترامپ راه دوم را انتخاب کند و سعی کند ترکیه را به حال خود رها کند .  انها خیلی تمایل دارند فاصله و شکاف بین ترکیه و ائتلاف غرب بیشتر شود . شکست دادن معارضان سوری در صورتی که صرفا ترک ها حامیشان باشد به مراتب سهل تر از معارضانی است که ائتلاف به رهبری آمریکا از ان حمایت می کنند . صمیمیت روسیه و ترکیه هرچند در کوتاه مدت نقشی حیاتی به ترکیه می دهد اما در نهایت اگر ترامپ راه حل دوم را انتخاب کند زمینه را برای تضعیف و حتی نابودی معارضان سوری در ادلب و شمال حلب فراهم میکند . به گمان من دوستی روسیه و ترکیه در مقطع کنونی مصداق دوستی خاله خرسه است . 

 

 

...

چقدر ساده‌ایم ری‌را!

 

نه تو، خودم را می‌گویم 
من هنوز فکر می‌کنم سیب به خاطرِ من است 
که از خوابِ درخت می‌افتد

در آینه می‌نگرم 
و از چاهی دور 
صدای گریه‌ی گُلی می‌آید 
که نامش را نمی‌دانم!

ری‌را ...! 
گفتی برایت 
از آن پرنده‌ی کوچکی 
که تمامِ بهار ... بی‌جُفت زیسته بود، بنویسم
باشد عزیزِ سال‌های دربه‌دری ...! 

راستش را بخواهی

 

بعد از رفتنِ تو 
دیگر کسی به آینه نگفت: - سلام
شایع شده است 
این سالها شایع شده است 
که آن پرنده‌ی کوچک 
روحِ شاعری از قبیله‌ی دریا بود، 
یک شب آوازِ کودکی از بامِ دریا شنید، 
صبح که برخاستیم 
باد ... بوی گریه‌های سیاوش می‌داد، 
و کسی نبود 
و کسی نمی‌دانست 
بر طشت‌های زرینِ گَرسیوَز 
هزار کبوترِ بی‌سر 
شبیهِ ستاره مُرده‌اند!