چه بوی خوشی میوزد از سمت آسمان پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا بر شاخسار بلوطی که بالانشیناست
و باز پناه جُستن پوپکی پیالهی آبی ...
... دارد از پشت نیزار این دامنه صدای کسی میآید کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم میخواند آشناست این هوای سفر آشناست این آواز آدمی آشناست این وزیدن باد خنکای هوا عطر برهنهی بید ...
... سوسنها، سنجدها، بارانهای بیسبب و پرندگانِ سحرخیز درهی انار که خوشههای شبِ رفته را به نور بوسه میچیدند و من چقدر بوسه بدهکارم
این ترانه با صدای دلنشین کوروس سرهنگ زاده به یکی از ماندگارترین ترانه های موسیقی ایران بدل شد . این ترانه را ابتدا زنده یاد داریوش رفیعی خواند اما کوروس سرهنگ زاده ان را باز خوانی کرد و ترانه به شهرت رسید . به همین دلیل اغلب این ترانه را به سرهنگ زاده نسبت می دهند . کوروس سرهنگ زاده اغلب ترانه های داریوش رفیعی را بازخوانی کرده است . بخشی از شبانه هایم با شنیدن این ترانه گذشته است ...
دیگه عاشق شدن، ناز کشیدن، فایده نداره، نداره
دیگه دنبال آهو دویدن، فایده نداره، نداره
چرا این در و اون در میزنی، ای دل غافل
دیگه دل بستن و دل بریدن، فایده نداره
وقتی ای دل، به گیسوی پریشون می رسی، خودتو نگه دار
وقتی ای دل، به چشمون غزل خون می رسی، خودتو نگه دار