هورامان کردستان: وداع با تفنگ شکاری در کردستان
حرفهای دخترک تاثیرش را گذاشت، مرد دیگر مردد نبود، تصمیم خود را گرفت، به خانه رفت، اسلحهاش را برداشت و دست دختر خردسالش را گرفت و به سمت مسجد روستا حرکت کرد، آن روز هم روستای «درهکی» مریوان یکی از سردترین روزهای زمستان را تجربه میکرد، اما مرد جوان خیلی محکم به سمت مسجد روستا قدم برمیداشت، جلوی در مسجد حدود ۲۰۰ نفر از اهالی دور هم جمع شده بودند، آنها وقتی مرد جوان را همراه دخترش دیدند راه را برایشان بازکردند، چند دقیقه بعد مرد جوان در میان جمعیت قرار گرفت، همه چشمها به دست او دوخته شده بود، برای چند لحظه سکوت روستا را دربرگرفت، مرد جوان دست دخترش را رها کرد، اسلحهاش را روی زمین و تکه سنگی قرار داد، نگاهی گذرا به جمعیتی که دورش حلقه زده بودند، انداخت، نفس عمیقی کشید، دستهایش را جلوی دهانش گرفت تا آنها را با دمیدن نفساش گرم کند.کمی بعد او تکه سنگی را از روی زمین برداشت و بالای سر برد، همزمان با مرد جوان جمعیت نفس خود را در سینه حبس کردند، بعد از چند ثانیه او با تمام توان تکه سنگ را روی اسلحه اش کوبید. همزمان با فرود آمدن سنگ و شکستن اسلحه، صدای جمعیت سکوت روستا را در هم شکست.
این قسمتی از ماجرای توبه کردن یکی از شکارچیان قدیمی روستای دره کی به نام احمد عزیزی است که این روزها خبرساز شده است، او در این باره می گوید: دخترم چیزی به من گفت که بعد از ۱۲ سال شکار را کنار گذاشتم. ماجرا از این قرار است که چند روز پیش وقتی او چند کبک را شکار کرده و به خانه می برد، دخترش یلدا با دیدن کبک های خون آلود با گریه به پدرش می گوید: «بابا چرا از بال این پرنده ها خون آمده باید درستشان کنی» پدر جوان با شنیدن این جملات به خودش می آید.
گزارش تصویری را ببینید:: http://chya.ir/gallery.aspx?Album=515