قله سنگ سیاه (برده رش)کوه سنگ سیاه در 30 کیلومتری جنوب شهرستان سقز واقع است و ارتفاع آن حدود 2600 متر می باشد .. این کوه بسیار زیبا دارای جذابیت های فراوانی در چهار فصل برای کوهنوردان است . از ویژگی های منحصر به فرد این کوه در منطقه می توان به بافت سنگی و مسیر های صعب العبور اشاره کرد . سنگ سیاه داری دو قله تقریباً هم ارتفاع است و قله ای که  در قسمت جنوبی قرار دارد قله ی اصلی محسوب می شود اما در فصل های برفگیر و سرما دست یافتن به قله برای کوهنوردانی که از امکانات فنی استفاده نمی کنند تقریباً غیر ممکن است . دیواره های مخوف و بسیار خطرناک با سنگهای فرسوده و ریزشی مبارزه برای رسیدن به قله ی این کوه را در زمستان بسیار مشکل نموده است . نزدیکترین روستا به این کوه با وقار و مغرور روستای جوشن می باشد که نامش همواره در کنار برده ره ش بکار برده می شود . تنوع گیاهی و جانوری و طبیعت بکر با منابع آبی نسبتاً فراوان ویژگی هایی است که برای کوهنوردان بسیار جذاب است .

 روز پنجشنبه 5/10/1387 درست وقتی که خودم رو برای آغاز فصل امتحانات آماده می کنم و تصمیم به کنسل کردن تمامی برنامه هام داشتم و پیشنهاد همنوردانم رو مبنی بر صعود به کوه بنفشه به همین خاطر لغو کردم . با شنیدن خبر برنامه ی صعود به سنگ سیاه ( به رده ره ش ) از طرف دوستان دیگه نتونستم بگم امتحان دارم و سریعاً با برنامه موافقت کردم . تصمیم بر این شد که فردا راس ساعت 6 صبح حرکت کنیم ، و ساعت 5:50 صبح فردا فرا رسید من وآقای فهیمی سر قرار منتظر بودیم و دو نفر دیگه که در جای دیگری قرار داشتند هنوز پیش ما نیومده بودند . ساعت 6 آقای صالحی اومدن و طبق معمول دوست عزیزم آقای دادخواه خواب مونده بود اما 1 دقیقه تاخیر هم باعث میشد که فرد رو جا بگذاریم ما حرکت کردیم و حدود نیم ساعت به جاده ی فرعی که به طرف روستای گوره قلعه می رفت رسیدیم و بعد از چند دقیقه به این روستا رسیدیم هوا هنوز تاریک بود و جاده در تاریکی مطلق و مه گم شده بود فقط می شد چند متر رو از جاده دید اما تمام این صحنه ها رو بارهای بار توی برنامه های مختلف دیده بودیم ولی این دلیل نمی شد که از جذابیتش کم بشه . 15 دقیقه حرکت توی این جاده اسفالت به یک جاده فرعی خاکی که به روستای عربلنگ می رسید رسیدیم جاده ای که نسبتاً جاده ی خاکی مناسبی محسوب میشد به راهمون ادامه دادیم بعد از مدتی که مسیر رو در اون تاریکی اشتباه رفتیم متوجه شدیم که مسیر رو اشتباه اومدیم و باید این مسیر طولانی رو تا خود روستا برگردیم و بعد از رسیدن به روستای عربلنگ جاده پایینی روستا رو در پیش گرفتیم تا به آخرین آبادی که جوشن نام داشت برسیم . از این به بعد مسیر برای ماشین های سواری نا مناسب بود و ما چون با پاترول رفته بودیم چندان گذر از رود خانه و جاده ی سنگلاخی سخت نبود بعد از 10 دقیقه که از جوشن عبور کردیم ماشین رو پارک کردیم و در همین لحظه گروهی از کوهنوردان همشهریمون به ما رسیدند . دو مسیر پیش روی ما بود یکی مسر خط راس و دومی مسیر دره . اما چون شیب نسبتا زیاد قسمت های انتهای دره کار رو برامون خیلی سخت می کرد و پیش بینی هوا شناسی هم خبر از شرایط ناپایدار جوی می داد تصمیم گرفتیم که از خط راس صعود بکنیم . با گامهای آرام و پیوسته در قسمت تپه ای ابتدای مسیر، خودمون رو به روی خط راس رسوندیم . مسیر خیلی طولانی بود اما زیاد سخت نبود شیبی نسبتاً آرام و هوای خوب کار رو برامون در عین آسانی لذت بخش نمود به گرده ی اولی رسیدیم و درست در همین لحظه هوا نیز رو به بارش خیلی اندکی نمود . دانه های برفی که کم کم خودش رو روی لباسهامون نشون می داد برامون لذت بخش بود . گرده ی اولی رو به آرامی پشت سر گذاشتیم و کم کم به سرعت خودمون اضافه نمودیم . گروه دیگر با اختلاف حدود 50 متر پشت سرما حرکت می کردند که بعد از گرده ها ی اول و دوم فاصله ی ما با اون ها بیشتر و بیشتر می شد ، استراحت های پی در پی گروه دیگر زمان رو از اونها می گرفت . اکنون برف کل مسیر رو سفید پوش کرده بود و در قسمتهای به بیش از 20 سانتی متر می رسید و با اوج گرفتن این برفها بیشتر می شد. 2 ساعت بود که ما مسیر رو با سرعتی مناسب و گامهای پیوسته طی می کردیم تا شاهد رسیدن برف تا زیر زانو هامون شدیم در اون موقعیت زمانی و بارش کم برف حجم زیاد برف در کوه برای من خیلی جالب بود و تا به قله نزدیک تر می شدیم ارتفاع برف هم افزایش می یافت . نوای موسیقی ملایمی که از ابتدای حرکت تا برگشت ادامه داشت ما رو مصمم تر و صعود را لذت بخشتر می کرد . فاصله ما با گروه دیگر بسیار زیاد شده بود تا جایی که به سختی آنها رو می دیدیم . مه کم کم تمامی کوه رو فرا گرفت و با سرعت زیادی عبور می کرد و بارش برف هم  شدید تر شده بود تا جایی که دید ما رو با مشکل مواجه کرده بود باد نسبتا شدیدی گاه گاه ما رو کمی اذیت می کرد اما خیلی زود هوا دوباره خوب شد . ما اکنون به زیر قله رسیده ایم و مسیر بسیار مشکلی که در بین شکافها قرار داشت تنها راهی بود که در این شرایط می توانستیم به قله برسیم و با صرف وقت و انرژی زیاد از این تنگه و شیب حدوداً 75 درجه ای برفی که به یخ بیشتر شبیه با استفاده از تبر یخ گذشتیم این قسمت اوج سختی کار ما بود. تا قله راهی نیست و ما مسیر را به خوبی و طبق برنامه طی کرده بودیم و به قله رسیدیم ، چون هوا رو به خراب شدن می رفت و باد شدیدی می وزید بیش از 1 دقیقه در قله نماندیم ساعت 11:30 بود و به طرف پایین حرکت کردیم  گروه دیگر نیم ساعت بعد از ما به قله رسیدند  . در قسمت های پایینی کوه جای مناسبی برای تمرین صعود یخچال و ترمز کردن در شیب های تند هنگام سقوط بود و پس از تمرین باقی مسیر رو به راحتی طی کردیم و به ماشینمون رسیدیم ، گروه دیگر قبل از ما فرود کرده بودند پس از صرف ناهار به طرف سقز حرکت نمودیم . با رسیدن به سقز تنها چیزی که تو ذهنم بود این بود که کی می شه به سنگ سیاه (به رده ره ش ) برگردم ؟