بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از همان تصمیم کبری
ابرها هم یا سیل می بارد ویا باران ندارد
بابا انار و سیب و نان را می نویسد
اما برای خوردنش دندان ندارد
انگار بابا هم کلاس اولی هاست
هی می نویسد این ندارد, آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران می آید
این انتظار خیسمان پایان ندارد؟
ایمان! برادر, گوش کن ,نقطه سر خط
بنوس بابا مثل هر شب نان ندارد