امروز هر کاری کردم دوست نداشتم گزارش صعود رو موبه مو و اصولی بنویسم . یعنی کلاً این نوشته از لحاظ فن گزارش نویسی خالیه ولی میخوام یه خورده در مورد صعود چهارشنبه بنویسم . چون خیلی وقته یه صعود درست حسابی نرفتم و تا حدودی تنبل شدم تصمیم گرفتم برای برنامه دماوند هر دو روز یه بار یه برنامه نسبتاً سنگین رو برم که مشکلی نداشته باشم . یه بار یکی از دوستان یه صحبتی در مورد من کرد که بد نیست براتون بگم . منو با یکی از همنوردام مقایسه کرد گفت هردوتاتون شبیه همین هردو استعدادشو دارین پیشرفت کنین اما یکی از یکی تنبل تر !

شیبدیروز به همراه وحید همنوردم رفتیم به طرف روش خیلی سریع حرکت می کردیم . تا رسیدیم به پای کوه حدود 1 ساعت شایدم بیشتر طول کشید . بعد از اینکه نشستیم واسه صبحونه خوردن وحید گفت من نون یادم رفته و صبحونه هم نیاوردم . منم فقط چهار نون داشتم با و یه نوع پنیر محلی خوشمزه ( این نوع پنیر فقط در یه قسمت های محدودی از کردستان تولید و مصرف میشه )  چون خیلی گشنه بودیم نونها رو سهمیه بندی کردیم و تا لقمه ی آخر رو خوردیم . و بعدش صعود مون رو ادامه دادیم با اینکه هنوز سیر نشده بودیم . یه چیزی هم بگم وحید برای ناهار فقط سیب زمینی آورده بود که کباب کنیم و منم یه کمی برنج ، چون اینو میدونستیم مطمئن بودیم امروز روز خوبی نیست برامون هرچی تنقلات داشتیم همون اول راه خوردیم . هیچی هم تو کولمون باقی نمونده بود . معمولاً تنقلات و میوه رو قله می خوریم ولی روده کوچیکه اجازه نمی داد و همه رو به غیر از 2 تا پرتقال اون پایین ها از خجالتش در اومدیم . به هر حال رسیدیم قله داشتیم می مردیم از گشنه گی هر چی کوله ها رو زیر و رو کردیم چیزی پیدا نکردیم . حدود 4 یا 5 ساعت هم باید کوهپیمایی میکردم . دیگه نا نداشتیم از بس گرسنه بودیم . تو اون لحضه یاد یه مقاله افتادم  که در مورد هنر زنده ماندن و تغذیه از طبیعت نوشته بود . نوشته بود هر چیزی که حیوانات و پرندگان میخورن قابل خوردنه . تو اون قسمت هم نه پرنده ای بود نه حیونی هیچی هم گیر نمیاومد فقط برف بود و برف .

رسیدیم یه قسمت پایین تری یه درخت رو دیدم که توی دره بود گفتم شاید یه چیزی داشته باشه برای خوردن با اینکه نا نداشتم اما رفتم کنارش اما هیچی نبود . بعدش نمی دونم چطوری شد که کاپشنم رو عوض کردم دستمو تو جیبم کردم دیدم حدود 20 تا لواشک تو جیبم بود انقدر خوشحال شدم  داد زدم وحید لواشک !!! در مورد این لواشک هم بگم فکر میکنم توی تیر ماه بود یا مرداد که رفتم علم کوه این لواشک ها از اون موقع تو جیب یکی از کاپشن هام مونده بود چون از اون کاپشن استفاده نکرده بودم اونجا مونده بود . اما زود هم تموم شد و نزدیک کوهپایه یه درخچه هست که یه میوه های نسبتاً خوشمزه ای داره به اسم شیلان ، از اونا کلی خوردم بعدش از یه درخت زالزالک که همش نیمه خشک شده بود یه دل سیر خوردم . رسیدیم میوه درخت شیلانکنار چشمه ای که باید اونجا ناهار می خوردیم . آتیش روشن کردیمو برنج رو گرم کردم و سیب زمینی ها رو انداختیم وسط آتش تا برنج رو خوردیم سیب زمینی هم کباب شد . یه چیز جالبی هم بگم وحید انقدر گرسنه بود که حتی از یه دونه برنج هم  نگذشته بود بشقابش تمیز تمیز بود . فکر نمی کردم که سیب زمینی انقدر خوشمزه باشه اما خیلی خوشمزه بود .

حالا می خوام یه نتیجه گیری بکنم ، می دونید که کلاس سوم بودم آقا معلم گفت بعد از انشا ( شرح یک روز زمستانی ) باید نتیجه گیری بکنید .

نتیجه گیری:

1-     همیشه دو کاپشن ببرید چون شاید تو جیبش یه چیزایی برای خوردن باشه

2-     سیب زمینی اونقدر ها هم بد نیست گاهی بداد آدم میرسه

3-     این مقاله ی زیر رو بخونید  بدردتون می خوره

 سیب زمینی

وحید

هنر زنده ماندن و تغذیه از طبیعت

محمد رضا محمدي

 طبيعت گردان همه، اين جمله را در ذهن خود حك مي كنند كه طبيعت، هرگز قابل پيش بيني نيست ؛ چه به لحاظ شرايط آب و هوايي و چه به منظور تماشاي پرندگان و حيات وحش. يكي ديگر از ملزومات سفر در طبيعت، به همراه داشتن غذاست. البته لازم نيست كه كوله خود را با پركردن غذا سنگين كنيد، بلكه غذاهاي كم حجم و پر كالري همراه خوب شما در سفر است، اما وقتي گم شده ايد يا در وضعيت خطرناكي قرار گرفته ايد دست به فعاليتي نزنيد كه انرژي شما بيهوده مصرف شود، بلكه فقط كارهاي ضروري را با دقت و تامل زياد انجام دهيد تا انرژي شما در عضلات بسرعت تخليه نشود و بتوانيد با مقدار آذوقه اي كه به همراه داريد، چند روز بيشتر دوام بياوريد. هميشه به اندازه چند روز با خود آب ببريد. اگرچه آب باران، يخ و برف در فصل پاييز و زمستان از منابع خوب آبي هستند، اما نبايد فراموش كرد كه هميشه اين منابع در دسترس نيستند. يك بطري كوچك و يك لوله پلاستيكي را در كوله خود جا سازي كنيد تا در مواقع ضروري با مكيدن آب مانده در چاله ها و ريختن آن در بطري، مقداري آب براي نوشيدن تهيه كنيد. در صورت امكان قبل از مصرف آب را بجوشانيد؛ البته در مواقعي كه آب به ميزان كافي در دسترس شماست تا مي توانيد آب بنوشيد؛ كم آب نوشيدن در طبيعت هيچ افتخاري ندارد. يك بسته شكلات، مقداري گردو و خرما را حتما در كنار ساير مواد غذايي خود قرار دهيد. در طبيعت مواد غذايي زيادي وجود دارد كه اگر ديد خود را عوض كنيد خيلي هم خوشمزه هستند؛ به طور مثال گياه قاصدك بوته اي خوراكي ست كه گرسنگي را رفع مي كند. به خاطر داشته باشيد هر چيزي كه پرندگان و حيوانات مي خورند از لحاظ غذايي سالم و قابل خوردن است. اگر در مورد قارچ ها اطلاعي نداريد از خوردن آنها صرفنظر كنيد .تفنگ و لوازم ماهيگيري براي تهيه غذا در طبيعت ابزار بسيار مناسبي هستند. در صورتي كه هيچ يك از اين لوازم را نداشتيد، مي توانيد با ساختن تله، دام و تور و حتي با استفاده از نيزه اي كه خود ساخته ايد به دنبال تهيه غذا برويد. گوشت و ماهي را حتي المقدور به صورت پخته مصرف كنيد و از خوردن شكار، ماهي و پرندگاني كه نمي دانيد به چه دليل مرده اند اجتناب كنيد. شما مي توانيد از گياهان خوراكي متعددي از جمله زرشك، تمشك، بادام كوهي، انواع غلات و حتي ريشه گياهان براي رفع گرسنگي استفاده كنيد. در فصول سرد سال گونه هاي مختلف خزندگان اعم از سوسمارها، مارمولك ها و مارها به خواب زمستاني مي روند. با جا به جا كردن سنگ ها، در زير آنها مي توانيد منابع غذايي فراواني پيدا كنيد. براي خوردن خزندگان، شكم آنها را خالي كنيد و آنها را با پوست بپزيد. اما به ياد داشته باشيد كه ما تنها و تنها براي نجات جان خود در طبيعت مجاز به اينگونه برداشت ها از آن هستيم.