دره ای پر رمز و راز در کردستان
هر بار که از اون منطقه رد میشدم دلم هوای اون دره زیبا رو می کرد. حس می کردم یه چیزی اونجا هست که ارزشش رو داره بشه دید ! هرچی گوشامو تیز میکردم که یکی در مورد این منطقه بگه اما همه و همه بی تفاوت بودن و برعکس برای من خیلی جذاب !
دوست داشتم اونجا رو ببینم تا چند روز پیش این فرصت دست داد که اونجا برم همونطوری که پیش بینی می کردم پر از جذابیت و شگفتی بود !
بچه ها نیومدن و زیر درختان نرسیده به دره استراحت کردن و منم تصمیم گرفتم برم بری من اونجا پر بود از چیزهایی که مجبورم کنه چند بار دیگه به اونجا قدم بگذارم !
دیواره های پر رمز و راز و مرتفع با غارها ی فراوانی ، دالانهای پیچ در پیچ و مخوف که صدا در آن می پیچید و رودخانه ای نمکی که آب باریکه ای از آن رد می شد ! نمک زارهای جالب و دیدنی ، صدای پرواز پرندگان که سکوت را می شکست !
می شد مسیر فواره شدن آب رو از وسط دیواره در چند نقطه دید و جالب اینکه آن آبها هم نمکی بودن و مسیر نمکی جالبی از خود بجا گذاشته بودند که نشان میداد در فصل مناسب خودش که احتمالا فروردین باشه باید یک منطقه ی زیبا و روئیایی باشه !
پرواز پرندگان که سکوتشان را بهم زده بودم و از هر سو از میان آن دلان ها که می بایست اندکی دست به سنگ شد برایم خاطره ای زیبا رقم زد ! فرار روباه بازیگوشی که من رو از دور نگاه میکرد و انگار می خواست بازی کند شاید کمتر انسانهای وحشی صفت به طورش خورده بود که اینچنین شیطنت می کرد و شاید نمی دانست که نمی توانم مانع از خنده ام شوم چرا که اولین بار بود با روباه بازی میکردم !!!!
زیبا بود زیبا ! امیدوارم کسی به آنجا سفر نکند تا آرامش لانه ی آن روباه را نگیرد و اگر بازهم سفر کردم روباه من رو بشناسد و بازهم رغبتی برای بازی گوشی داشته باشد !
عکس: همان روباه شیطون
ادامه عکسها در این قسمت
۲۷.۴