با نزدیک شدن به پایان سال 89 وقایع یک سال گذشته که پر از فراز و نشیب بود رو دوست دارم یک بار دیگه مرور بکنم سالی که پر بود از حاشیه و جنجال !

  • نخستین حاشیه ی سال 89 بر میگرده به جریان صعود دوستی که قرار بود در کردستان برای اولین بار برگزار بشه و از اونجایی که مقارن با سالروز حضور رهبر در شهرستان سقز بود مسئولین عنوان صعود قلم و یا دوستی رو بر نتابیدند و پیش شرط این برنامه رو تحت عنوان قرار دان اردیبهشت معطر گذاشتند و نهایتا با این شرایط صعود لغو شد .
  • در همین روزها صعود تیم ملی کوهنوردی ایران و همچنین دوست بزرگوام سمکوموسوی بر فراز دائولاگیری تلخی بی مهری های مسئولین را به کاممان شیرین کرد !و در مراسمی با شکوه با همت کانون کوهنوردان سنندج از این جوان شایسته به گرمی استقبال شد که فقدان پدر بزرگوارش را کمتر احساس نماید در روزی که کردستانی ها از هنرمندان بین المللی کردستان همچون کاک هادی ضیا الدینی گرفته تا زنان ومردان سالخورده به استقالش آمدند تاثابت کنند که کردستان فرزندانش را تنها نخواهد گذاشت !
  • حضور دوست بزرگوارم خانم بیان فاضلی عضو کانون کوهنوردان اوراز مهاباد و گروه همت شمیرانات در تیم هیمالیانوردی استان تهران و نان پیک هندوستان هم یکی از مسائل شیرین سال بود .
  • تیرماه بود که زمزمه ی صعود قلم شنیده شد و در نظر سنجی های متعدد رای بر صعود به مهر چال لواسان  داده شد و اول مرداد ماه در صعودی به یاد ماندنی سعادت همراهی 70 نفر از دوستانی رو داشتیم که سالها بود در این فضای مجازی با هم زندگی کرده بودیم . یکی از خاطره انگیز ترین روزهای زندگیم بود وشاید ماندگار ترین خاطره ی سال 1389 هم صعود قلم بود .
  • صعود دوست عزیزم هیوا دادخواه به قله ی موستاق اتا و بی مهری مسئولان تربیت بدنی هم شیرن و تلخ بود اما تماس تلفنی با هیوا از کمپ سه موستاق اتا وشنیدن خبر صعودش فراتر از تصور  شادمانم کرد !
  • صعود خودروهای دو دیفرانسیل هیئت اتومبیل رانی به کوه چهلچشمه جنجالی ترین چالش سال 89 من بود در روزهایی که سعی در محکوم نمودن هیئت اوتومبیل رانی داشتم بیش از همیشه فشارهای اتومبیل رانان و اداره تربیت بدنی و ...رو احساس میکردم اما با حمایت دوستان بزرگوارم و رسانه های نوشتاری و اینترنتی  همچنین تشکلهای مدنی و زیست محیطی و هیئتهای شهرستان های منطقه ، منابع طبیعی و محیط زیست سقر و پیشکسوتان موفق شدیم این جریان رو برای همیشه متوقف کنیم که جای خود دارد از همه ی دوستان علی الخصوص جناب زینبی تشکری ویژه نمایم !
  • مرگ مادربزرگ دوست داشتنیم برای چند روز اتومبیل رانان را خوشحال کرد اما من مادربزرگی را از دست دادم که سالها مبازره کرده بود که سنگ به سنگ کوهستان برایش مامن و زندگی بخش بود ! زنی که روزهای سختی را تجربه کرده بود و بهای همین مبارزه پای چوبه ی دار رفتن فرزندش بود اما ان چهره دوست داشتنی در ان روزها وقتی دستانش در دستم بود چشمش را به ارامی بست و برای همیشه رفت !
  • آبان ماه  مهمترین فعالیتهای هیئت کوهنوردی استان کردستان در سال 1389 رقم خورد و در رسانه ها به شکلی عجیب صعود مفتضح دماوند رو بازتاب دادن که بارها در خصوص این موضوع به شکلی مفصل صحبت شده است . این برنامه ی مهم هیئت استان منجر به ابروریزی و شرمساری جامعه ی کوهنوردی استان کردستان شد که میتوان از ان به عنوان تلخ ترین حادثه ی سال 89 نام برد.
  • مرگ دو نفر از باربران مرزی در کوهستان قندیل هم کاممان را تلخ کرد اما بار دیگر همت و غیرت ورزشکارانه ی انسانهای بزرگمنشی که کوهنوردی این دیار پرورده است نشان داد که انسانیت را هنوز هم می توان دید!
  • بیانیه هیئت کوهنوردی استان کردستان که در 300 نسخه و در 4 برگ در سطح استان وشهر سنندج پخش نموده بودند در حمایت از صعود آسیایی و تاریخی خود به دماوند هم بار دیگر لبخند و نیشخند را بر سر زبانهای کوهنوردان استان اورد !
  • مرگ پدر بزرگ هم این روزها خاطره ای تلخ به جا گذاشت و من با رفتنش تمامی پدر بزرگ و مادر بزرگهایم پر کشیده بودند !
  • مجمع عمومی سالیانه هیئت استان هم حاشیه ساز شد ! هیئت استان برای عدم بازتاب انتقادهای اساسی که به ان وارد بود نسبت به دعوت از نماینده و یا رئیس فدراسیون کوهنورد کوتاهی نمود که جای تاسفی عمیق بود !و همین امر منجر به نوشته شدن نامه ای به رئیس فدراسیون شد و متعاقبا واکنش خوب فدراسیون بود که تاحدودی ذهنیت ها منفی و بعضا توام با تردید را اندکی بهبود بخشید !
  • این روزها هم انگار باید عنوان 88 را از فتنه ی 88 به طور کامل به فراموشی بسپاریم چراکه ظاهرا این به اصطلاح فتنه در سال 89 و به احتمال زیاد دقیقه ی  ( سال ) 90 هم ادامه دارد اما آیا این فتنه ی 90 وقت اضافه دارد یا نه؟ بایستی بنشینیم و نظاره کنیم !

سال 1389 در روزهای اخر است و سال 90 با حاشیه ها و جنجالهایش در پیش روست !89 بد نبود راضیم ...