هر شب من و دل تا سحر در گوشه ويرانه‏ها

داريم از ديوانگى با يكدگر افسانه‏ها

از مى زده سر جوشها، از پند بسته گوشها

پيوسته با بى‏هوشها، خو كرده با ديوانه‏ها

سنگ ملامت خورده‏ها از كودكان آزرده‏ها

دل زنده‏ها تن مرده‏ها فرزانه‏ها ديوانه‏ها

مست از مىِ ميناىِ دل بنهاده سر در پاى دل

آورده از درياى دل بيرون بسى دُردانه‏ها

از سينه بُرده كينه‏ها، آيينه كرده سينه‏ها

ديده در آن آيينه‏ها، عكس رخ جانانه‏ها

گاهى ستاده چون كدو، از مى لبالب تا گلو،

گاهى فتاده چون سبو، لب بر لبِ پيمانه‏ها

با صدای : زنده یاد ایرج بسطامی