خبر تلخ بود اما غیر قابل تصور نبود و کسی از این خبر فکر نمی کنم شوکه شده باشد دلیلش بسیار ساده است . عادت کرده ایم به این رفتن ها اما در اولین برداشت و تحلیل به این نتیجه میرسیم که شاید یک اشتباه کوچک و یا تخلیه انرژی بودن باعث این اتفاق شده است ...

صرف نظر از دلایل این حادثه دوست دارم از زاویه ای دیگر به این موضوع نگاه کنم و این سوال را بازگو کنم که نقش جامعه ی کوهنوردی در این حوادث چیست ؟

اگر پلی بزنیم به مرگ زنده یاد لیلا اسفندیاری ، زنده یاد میرشکاری ، زنده یاد جعفری ، زنده یاد اعتمادی فر، دکتر سعید بهالو  و ... می توان یک موضوع مشترک را به عنوان عاملی تاثیر گذار یافت .

متاسفانه فشاری که جامعه ی کوهنوردی بر این ورزشکاران اعمال می کند به زعم من یکی از مهمترین عوامل بروز این حوادث است . لیلا اسفندیاری شب قبل از صعودش به ناتوان بودن تحریک شده بود و صعود نانگاپارباتش و همچنین تلاشش بر کی تو فشاری بسیار زیادی را متوجه ش کرده بود ، عیسی میرشکاری قرار نگرفتن در تیم ملی و عدم اعتماد مسئولین فنی فدراسیون را می توان از انگیزه هایش به شمار آورد .

مهدی اعتمادی فر اعتماد به نفسی که از باور جامعه گرفته بود در سهل پنداشتن دائولاگیری بی تاثیر نبوده است و تلاش ناموفقش در دائولاگیری و ...

اما فارغ از این مباحث وضعیت کوهنوردان زنده ی ما چگونه است؟ محمود هاشمی در گاشبروم یک ، مقبل و فکر کنم حمید ناصری در لوتسه ، احسان پرتوی نیا در آناپورنا ، نعمت الهی در دائولاگیری و ... همه از خوش شانسهای هیمالیانوردی این سالیان بوده اند که با خوش شانسی محض زنده مانده بودند ...

اما کسی عملکرد آنها را نقد نکرده است و حتی در گزارشها هم به آن اشاره نشده است . چندی پیش عظیم قیچی سازهم به باور من به خاطر فشار جامعه ی کوهنوردی سعی در صعود به هر قیمتی داشت و او نیز از کمپ های سه به دو از خطر بهمن جست و ساعاتی پس از وی کوهنورد مجارستانی دچار حادثه شد ...

آما آیا تلاش لیلا ، عظیم ، محمود هاشمی ، مهدی اعتمادی فر ، داود خادم و ... یک ماجراجویی جسورانه است که نباید نقد کرد و یا آن را سرزنش نمود یا می بایست این تصمیم که گاه با بدشانسی و یا خوش شانسی همراه بوده است را به عنوان بخشی از این ماجراجویی ستود؟

آیا زمان آن فرا نرسیده که جامعه ی کوهنوردی از کوهنوردان کشور صعود قله به هر قیمتی نخواهند ؟ با علم به اینکه کوهنوردی همچون عظیم بسیار مقتدرانه می تواند در این برهه از دوران ورزشی و حرفه ای ش تلاش نماید اما نقش عوامل طبیعی را به عنوان عاملی که می تواند هر کوهنوردی را زمین گیر نماید را باور داشته باشند و انتظارات و فشار را از  دوش ورزشکاران بردارند؟

بد نیست به ایرج معانی اشاره نمایم ایرج معانی در دو صعود گاشربروم دو و ماکالو بسیار منطقی و بدور از هیجان تصمیم به بازگشت می نماید در صورتی که اگر ادامه می داد ممکن بود دچار حادثه شود اما تصمیمش بسیار منطقی بود که به گمانم باید تقدیر کرد و برای تلاشش ارزش قائل بود چراکه در آن شرایط توانست وضعیت خود را با موقعیتش تطبیق دهد و منطقی ترین تصمیم را بگیرد . در نهایت با این رویه که در پیش گرفته ایم هر سال شاهد جعفر های ناصری خواهیم بود .