بعضي افراد معلوم الحال كه مرتب نگاه به دست اين غربي‌ها مي‌كنند كه ببينند چكار مي‌كنند كه ما برويم از آنها تقليد كنيم، مي‌گويند چرا در بعضي قضايا مثل همان کتاب معروف هیاهوی سیاه مسئولين مربوطه رسماً عذرخواهي يا كناره‌گيري – يا زبانم لال – خودكشي نمي‌كنند؟ با اينكه اين قبيل خزعبلات اساساً نياز به توضيح و تشريح ندارد و سكوت خودش گوياي بسي مسايل ناگفته است حالا اگر مسئولی پارا فراتر نیز نهاد و یک مشت فحش هم داد که چه بهتر، بنده دلايل متقن دارم كه عذرخواهي در اين قبيل مسايل نه فقط لازم نيست، بلكه گناه كبيره است:

 

1)   ما كدام كارمان طبق اصول است كه اين يكي باشد؟ البته منظور از اصول، اصولي است كه غربي‌ها تعريف كرده‌اند و به عنوان ارزش‌هاي غربي مي‌خواهند به ما ملل مسلمان صادر كنند. ما زير بار چنين خفت‌ها و حماقت‌هايي نمي‌رويم و نبايد برويم.

2)   تشبّه به كفّار جايز نيست. خصوصاً در اين چنين مسايل ناموسي! اين كارهاي سخيف را بگذاريد همان خارجي‌هاي از خدا بي‌خبر انجام بدهند. حال و روزشان هم گواه همين مسايل است.

3)   اگر قرار به عذرخواهي و كناره‌گيري باشد، مسئولين ما پس كي به كار خدمت خلق برسند؟ روز و شب بايد بابت مسايل ريز و درشت عذرخواهي كنند و كناره‌گيري نمايند و سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. فرصت خدمت به مردم محدود است و نبايد به رايگان از دست برود.

4)   اگر قرار باشد يك مدير اين مملكت نتواند یک کتاب تخیلی بنویسد ، پس به چه‌كار آید؟ پس چه ازين اختيارات قانوني؟ پس چه كسي به اين قبيل كارها برسد؟

5)   همين كارها را مي‌كنيد و گيرها را مي‌دهيد كه مملكت ما پيشرفت نمي‌كند؟ دوست داريد ما هم مثل مردم بدبخت اروپا و آمريكا و ژاپن باشيم كه يك ركعت نماز هم بلد نيستند بخوانند؟

6)   عذرخواهي فقط بر درگاه ايزد منان جايز است و بس. مابقي مخلوقات چنين شأني ندارند. مخصوصاً شهروندان درجه دو و سه كه بايد ممنون ما هم باشند كه منت مي‌گذاريم و زحمت کتاب نویسی و صعود پی در پی 8000 متری ها را آنهم بي اجر و مزد را به خود داده ایم. اين پول‌ها را اگر ما نخوريم و نبريم، خدا مي‌داند صرف چه كارهاي خلافي كه نخواهد شد!

7)   عذرخواهي يك كار زنانه است و ما كه بحمدالله همه اسباب بزرگي و مردانگي را يكجا داريم، برويم عذرخواهي كنيم؟ يعني اين قدر خوار و ذليل؟ اينقدر زبون و زار؟ به چه قيمتي؟ با چه دستاوردي؟

8)   حالا اگر ما عذرخواهي نكنيم، چه كسي وجودش را دارد كه از ما بازخواست كند؟ مثلاً ما را اعدام مي‌كنند؟ شغل‌مان را مي‌گيرند؟ چكار مي‌كنند؟ چرا بايد يك انسان مؤمن عملي انجام دهد كه لغو بودن آن بر همگان ظاهر است؟

9) آخ یادش بخیر غروبا رو قله ها علی حیدر کرار گویان ، چه ها که نمی کردیم

10)      بر گذشته‌ها صلوات!

نتیجه ی اخلاقی :
1- اثر تربیتی دشنام شنیدن ، بیشتر از ستایش شنیدن است

2- دشنام گویان را ستایش کنید! ایشان بر گردن شما حق دارند


پی نوشت : نویسنده ی چهارچوب اولیه متن شخص دیگری است که نامش را فراموش کردم و آدرسش را نمی دانم اگر شخصی احیانا شناخت بگوید اما با تغییرات و اضافاتی آن را تقدیم جوجه وبلاگیستان می کنم امید که در روز قیامت خفت ما را بابت ایده گرفتن ادبی نگیرند از بس این ملت مومن هستند که نپرس !


پی نوشت دو : در چند روز آینده منتظر یک بمب خبری منفی در کوهنوردی کشور باشید !