در خصوص ماکالو 1380 ( نقدی از مخاطبان )

دوست عزیزمان جناب آقای اسدالله نصیری در متنی نسبتا طولانی نقدی نوشته اند در خصوص آنچه در این وبلاگ در خصوص ماکالو نگاشته شده است و دیدگاه شخصی خود را در این خصوص بیان نموده اند . ضمن احترام به نظر این مخاطب عزیز مطلب ایشان را که به صورت تمام و کمال  مردود و غیر قابل دفاع می پندارم اما جهت استحضار خوانندگان عینا منتشر می نمایم . 


عزیز ارجمندبا سلام و احترام

ضن تشکر از ریزبینی و موشکافی شما پیشاپیش از اینکه اسباب مزاحمت ایجاد نموده ام عذرخواهی می نمایم.

درمورد مواردی که عنوان فرمودید نکاتی به عنوان مقدمه ارائه می شود:

اگر به کلمات و لغات ،جملات و افعالی که  در کتاب ماکالو هیولای سیاه بکار رفته است دقت لازم را مبذول فرمایید متوجه می شوید که از زبان نویسنده هیچ اشاره ای به فتح  قله نشده است بلکه رویدادهای آن لحظات را همانگونه که اتفاق افتاده با قلم به تصویر کشیده است. لازم به ذکر است مواردی که با رنگ قرمز ثبت شده نظرات بنده حقیر می باشد.

به این بندها دقت فرمایید:

آقاي افلاکی دایماً به رضا تذکر میدهد تا مسیر را اشتباه نرود. وي نیز به دنبال جاي پاي

نیوزیلندیها و نفرات تیم شیلی به خط الرأس نزدیک میشود. باد شدید همه را غافلگیر کرده است. ..(شرایط جوی نامناسب ) محمد، رضا را به حرکت سریعتر ترغیب نمود. پشت سر رضا آقاي افلاکی، محمد و حسن قرار دارند. اکبر و داود نیز به همراه جلال پیش از شرپاها خود را به خط الرأس رساندند. در سمت چپ و رو به شرق نقابی عریض ..... در سمت راست نیز صخره ها و سنگهاي سرخ .... (با توجه به شرایط جوی نامناسب و قرار گرفتن در شرایطی چون نقاب امکان بروز خطر وجود داشته است) در روبرو برجی کوچک در انتظار افراد است. بچه ها به سمت برج میروند درست در جاي پاي تیم روز قبل، رشته طنابی نازك از نوك برج به پایین آمده،(با استناد این مورد می توان گفت که زیر برج رسیده بودند) آقاي افلاکی کمی نگران است، مبادا در گامهاي آخرحادثه اي رخ دهد( به نگرانی های مکرر آقای افلاکی بعنوان کمک سرپرست تیم دقت شود). ظاهرا وي رضا را نمی بیندولی محمد با نشان دادن او آقاي افلاکی را آرام میکند. در نهایت کوه سیاه و سخت با بوسه اي گرم، نرم میشود.(از هیچ کلمه ی این گزاره مفهوم صعود نهایی استنباط نمی شود و صرفا می تواند احساس نزدیکی به قله را با بیان ادبی به تصویر کشیده باشد) همه در کنار برج حلقه زده اند (نگفته است که روی قله بلکه کنار برج ثبت شده است )و باد، فریاد(زنده باد ایران) را با خود به اطراف مخروط قله میبرد. ( این جمله خود مبین این است که مخروط قله بالاتر از محلی قرارداشته است که افراد آن جا بوده اند)همه به دور یکدیگر حلقه زده اند در حالیکه دستان یخ زده خود را در دست یکدیگر قرار میدهند. حسن دوربین فیلمبرداري را در میآورد ولی دوربین یخ زده و او با عصبانیت آن را به داخل کوله پشتی خود میاندازد. (این مورد در برخی گزارش ها دیده شده است و مسئله ی غیر معمولی نیست و قطعا در صعود های زمستانی در کوه های ایران نیز مشاهده شده است که با توجه به شواهد ارائه شده در فرایند اجرای برنامه ٰدوربین همراه این افراد با توجه به وضعیت مالی گروه دوربین قوی نبوده است )خوشبختانه دوربین کوچک داود مشغول تصویربرداري است. (پس علی رغم به مشکل خوردن دوربین یکی از افراد دوربین دیگری وجود داشته و کار می کرده است )و لحظاتی بعد از پشت بیسیم آقاي افلاکی با صدایی لرزان فریاد میزند(علی حیدر کرار) ما بر فراز قله ماکالو هستیم.(در این مورد دقیقا اتفاقی که رخ داده است به صراحت و صداقت بیان شده است و این گزاره نقل قولی است که از زبان آقای افلاکی بیان می شود نه از زبان نویسنده کتاب)

و اما نکات مهم تر و موارد اصلی:

دوست عزیز و دوستان عزیز

کاش من هم یک کوهنورد بودم و موارد اعلام شده از سوی شما را بهتر درک می کردم .اگر چه علاقه ای به طبیعت دارم و این ذوق مرا به دامان طبیعت فرا می خواند اما تا جایی که با برخی کوه پیمایان و کوهنوردان مراوده داشته ام در گزارشها و خاطرات این عزیزان موارد مشابه ای ذکر شده است که تا نزدکی قله رفته اند و بنا به شرایط موجود روی قله که در این کتاب نیز بیان شده است( شرایط نامناسب جوی ،وجود نقاب) با توجه به شرایط جوی نامناسب کار عاقلانه این است که افراد دچار بیماری تب قله نشوند و با احترام به نظر سرپرست و کمک سرپرست گروه مطیع ایشان باشند که در این کتاب نیز تبعیت از سرپرست و کمک سرپرست برنامه قابل تقدیر است .

سوالی که مطرح می شود این است:

1-  1- اگر این گروه سی و پنچ متر باقی مانده را نیز صعود می کردند و به قول شما صعود کامل می شد اما به هر دلیلی حادثه ای رخ می داد اکنون در مقام قضاوت چگونه باید سرپرستی گروه و نیز افراد گروه را مورد ارزیابی قرار می دادیم؟

2-  2- با توجه به مواردی که از کتاب مورد نظر(ماکالو هیولای سیاه) استخراج شد نویسنده در هیچ قسمت اشاره به صعود قله نداشته است و تنها نقل قول یکی از افراد گروه را ثبت کرده است،اینک سوال این است که اگر من و شما در آن شرایط قرار داشتیم و از سی و پنج متری یک قله ی بالای هشت هزار متری بازمی گشتیم ادعای صعودمان تا قله ی فرعی آن قله را خدشه دار می کردند چه واکنشی نشان می دادیم؟

 اگر زحمات چند ماهه تا ارتفاع8463 نادیده گرفته می شد و نیمه ی دیگر آن که 35 متر فاصله مورد نقد ناجوانمردانه قرار می گرفت چه حسی به من و شما دست می داد؟

با توجه به شواهد موجود در این که سال 80 این قله بصورت کامل صعود نشده است جای تردید نیست تا جایی که یکی  از افراد گروه گفته است من هیچگاه به قله اصلی نرسیدم وطبعا این فرد در گروه نیز نسبت به بقیه گروه جلوتر بوده است،اما آیا بهتر نیست من و شما که از دور دستی به آتش داریم ضمن پاسداری از کار بزرگ این گروه تا همان ارتفاع 8463 متر(قله فرعی) به همان اندازه نگاهبان این میراث باشیم و مشوق دیگران برای ادامه باقی مانده تا قله ( 35متر) که خوشبختانه این مهم نیز به وقوع پیوست و آقای قیچی ساز با استفاده از تجربه ی همنوردان قدیمی خود، مفتخر به صعود ماکالو شد.

ناگفته نماند این ایراد برای مسئولین وقت همچنان وارد است که ضمن تقدیرو تشکر از اعضای محترم گروه و دست اندرکاران این برنامه، باید با بررسی شواهد و گفته ها و گزارش گروه و تطبیق آن با شواهد وگزارش های معتبر ، نسبت به برنامه نظر کارشناسی خود را اعلام           می داشتند، هر چند شاید این نظر مطابق میل برخی از اعضای گروه یا مسئولین وقت نبوده باشد ، اما این مهم مغفول مانده است.جای بسی خوشبختی است که یکی از اعضای حاضر در  آن برنامه پس از گذشت چندین سال نسبت به شبهات وارده پاسخ منطقی داده است و جای بسی تاسف است که ما به جای تقدیر از انصاف و شجاعت ایشان دست به تخریب می بریم و قانون همه یا هیچ را نسبت به دست اندرکاران آن برنامه بکار می بریم.

کاش یک کوهنورد بودم و تخصصی تر مسائل موجود را موشکافی می کردم .برایم تعجب آور است که در عالم کوه نوردی بویژه در فضای مجازی افرادی هستند که هنوز آب برف نخورده اند!و شاید دیواره ای را تا انتها پا به رکاب نشده اند!و شاید مثل من هنوز دریاچه سبلان را قله می پندارند این چنین به جای نقد منصفانه که جای تقدیر دارد بی محابا به افراد صاحب سبک و با تجربه می تازند.

امید است رنگ و بوی صداقت و احترام به بزرگان رشته های ورزشی در جامعه ی مابیش از پیش  متبلور شود ونیز بزرگان  و پیشکسوتان ما  با شجاعت و صداقت همیشگی و صعه ی صدر پاسخگوی نقادان منصف باشند.

آب دریا را اگر نتوان کشید                                       هم به قدر تشنگی باید چشید

اسدا... نصیری

در « آن روی سکه » به دنبال «حقیقت » نباشید !



عنوانی که محمد حسن نجاریان برای کتاب آتی خود در نظر گرفته است کتابی که پس از یک دهه نوشته می شود . شرح حالی از پرواز زنده یاد محمد اوراز در قله ی گاشربروم 1 . سابقه ی نوشتن کتاب در خصوص هیمالیانوردی ایران همواره همراه بوده است با اغراق و بزرگ نمایی . شاید بزرگنمایی های غیر عادی ، اندک نویسنده های حوزه ی کوهنوردی آنچنان غیر معمول است که نمی بایست از آن گذشت .

کتاب هیولای سیاه نوشته رضا زارعی عضو تیم ملی کوهنوردی ایران در یک دهه ی گذشته  نمونه ای از اولین کتابهای آمیخته با دروغ است به شکلی که آنچنان رویا پردازی و شخصیت پردازی شده است که نمی توان به سهولت آنها را پذیرفت . رضا زارعی شرح حال صعود کوهنوردان ایرانی را به قله ی ماکالو در این کتاب درج کرده است که به نظر می رسد بیشتر هدفش تبلیغات برای فدراسیون و دریافت مزایای قهرمانی است اما نوشتن کذبیات صرفا برای منافع شخصی بارزترین برداشتی است که میتوان از این کتاب داشت . سال 1391 رضا زارعی معترف شد که برخی از مطالب این کتاب و صعود به ماکالو توسط تیم ملی واقعیت ندارد و آنها بر خلاف عنوان کردن صعود ماکالو هرگز به این قله صعود نکرده بوند .

اما اورست کوهی فراتر از ابرها نیز  کتاب دیگری است که در خصوص صعود تیم ملی کوهنوردی ایران به قله ی اورست به قلم بازهم رضا زارعی به همراه همایون بختیاری منتشر شد این کتاب سرنوشتش چندان با صعود ماکالو تفاوت ندارد . رویاپردازی های بیش از حد ، بزرگنمایی ها و نهایتا صعود به قله و فریاد های زنده باد ایران و ... و صد البته در این کتاب عنوان شد 4 نفر موفق به صعود قله ی اصلی شده است که صرفا صعود جلال چشمه قصابانی در این صعود مسجل شد و ماباقی نفرات عکسی بالاتر از قله جنوبی از آنها منتشر نشد .

کتاب رویای صعود از محمد حسن نجاریان نیز شرح حال صعود کارگران ایران به قله ی برودپیک بود ، که به شخصه با برخی از اعضای تیم گفتگو کردم و همگی از دروغها و بزرگنمایی های غیرعادی که معمولا در نوشته های نجاریان به چشم می خود می گفتند . و حتی به کنایه اظهار داشتند که ممکن است این کتاب را در خواب نوشته باشد . باری به هر جهت رویای صعود برودپیک نیز چندان منطبق با واقعیت های صعود نبوده است که اتفاق نظر برخی از اعضای تیم همگی بر این موضوع صحه می گذارد .نوشته های نجاریان عموما بر مبنای ادبیاتی شبیهه رمان و یا یک اثر ادبی همچون شاعران و رویا نویسان دهه های گذشته است . کودکانه در رویا سیر کردن بدون در نظر گرفتن واقعیات رخ داده از ویژگی های بارز نوشته های نجاریان است .

در گزارش صعود با مانسلوی نجاریان که منجر به مرگ عیسی میر شکاری شد هرگز  از واقعیت مرگ عیسی که همان کنده شدن کارگاه و ضربه ی مغزی عیسی بود سخن به میان نیامد و نجاریان با چند شعر و اغراق در گزارش از این موضوع که اصلی ترین قسمت گزارش بود به سرعت گذشت.

کتاب ان روی سکه یقینا با چنین ادبیات و رویکردی متفاوت نیست . در روزهای اول مرگ اوراز صحبت های عجیب غریبی از سوی اعضای تیم شد که بعدها همه ی آنها تکذیب شد . آن زمان عامل مرگ اوراز را سقوط در بهمن عنوان کردند که با گذشت 5 سال از مرگ اوراز مشخص شد دلیل مرگ اوراز نه سقوط از بهمن بلکه سقوط به دلیل کنده شدن کارگاه بسته شده توسط دو تن از اعضای تیم بود ( ح ن – ر ب ) و محمد اوراز مرگش به دلیل شدت جراحت وارده در اثر سقوط بود و منجر به ضربه ی مغزی شده بود . اما این واقعیات هیچ گاه از زبان نجاریان شنیده نشد با اینکه پس از مشخص شدن ماجرا خود وی اظهار داشت در زمان کنده شدن کارگاه وی حضور نداشته است و اگر می بود اوراز الان زنده بود .

با این فرض که اگر نجاریان در ان امداد می بود اوراز زنده بود می بایست تمام این سالها مخفی کاری به یک باره فراموش شود چون وی در ان جریان حضور نداشته است و دلیل عدم اعلام واقعیت را نبودن در زمان وقوع حادثه عنوان کرده است . دلیل ی که هیچگاه مورد قبول جامعه ی کوهنوردی قرار نخواهد گرفت . 

 اگر مختصرا به چند صعود از جمله اورست ، گاشربروم دو ، ماکالو و حتی لوتسه  نیم نگاهی بیاندازیم خواهیم دید در همه ی این صعود ها  پای نجاریان هم در گیر بوده است و در تمام این صعود ها هیچ گاه حرفی از  حقیقت از نجاریان در خصوص صعود های نکرده یش نشنیدیم .


 توصیه میکنم چنانچه دوستان به کتابهای ماجراجویانه و تخیلی آمیخته با عبارات ادبی علاقه مند هستند کتاب «آن روی سکه» را از دست ندهند اما اگر به دنبال حقیقت هستید یقینا حقیقتی در میان خطوط این کتاب نمی توان یافت!


عکس: کوهنوشت


اثبات صعود عظیم به ماکالو

انتشار عکسهای عظیم قیچی ساز و همچنین راه اندازی سایت های شخصی به عنوان یک ضرورت در دنیای امروز پیامد مثبتی است که آینده ای روشن و شفاف را برای اثبات صعود نوید می دهد از سوی دیگر حضور در دنیای مجازی نیز از ضروریات دنیای امروز است . تصاویر عظیم قیچی ساز در وبسایت شخصی اش پیایانی است بر ناکامی های چند ساله ی اخیر البته آغازی است برای تردد کوهنوردان ایرانی بر قله ی ماکالو . ماکالو برای ما ایرانی ها خاطره ی تلخی است خاطره ای سرشار از دروغ و عوام فریبی . عظیم قیچی ساز نخستین ایرانی فاتح ماکالو است . دوست داشتم از تلاشگران قبلی این قله نیز تشکر می کردم اما همه ی تلاشگران قبلی این قله ادعای دروغین صعود را مطرح کردن که براستی اگر چنین دروغی را نادیده بگیریم در حق حقیقت ظلمی نابخشودنی مرتکب شده ایم . برای عظیم قیچی ساز آرزوی تندرستی و موفقیت دارم .

یاشاسن آذربایجان

فرزند آذربایجان بر فراز ماکالو ، جمله ای که چندان دور از انتظار نبود . کوهنورد توانمند آذربایجان خبر صعودش و همچنین تندرستیش برایمان خوشحال کننده بود . این صعود را ابتدا به ایشان ، خانواده ی وی  و جامعه ی کوهنوردی آذربایجان و کشور صمیمانه تبریک می گویم .  

یاشاسن آذربایجان ، یاشاسن عظیم 

پی نوشت : درصورتی که تصاویر این صعود منتشر شود عظیم نخستین فاتح ایرانی ماکالو لقب خواهد گرفت . 

عظیم شاید نخستین فاتح ماکالو باشد

عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند آذربایجانی در تلاش است سال جاری بر روی قله ی ماکالو ( به قول دوست عزیزمان آقای زارعی هیولای سیاه !!!) تلاش نماید . در صورتی که وی بتواند قله ی ماکالو را صعود نماید صعود های خود را به 11 عدد می رساند و برای نخستین بار این قله توسط ایرانیان صعود خواهد شد . سال جاری پیش بینی می شود تعداد صعود های 8000 متری ایرانیان به شکل چشمگیری کاهش یابد . 

ضمن آرزوی تندرستی برای عظیم قیچی ساز امیدوارم این صعود پیروزمندانه باشد و اوضاع اقتصادی کشور نیز راه را برای تیم های دیگر و نفرات دیگر کشور باز نماید .   البته با عرض معذرت از ادبیات نچندان مناسبم اما با جفتک اندازی برخی آقایان(!) فکر نکنم چنین مهمی محقق شود . 


پی نوشت : تا کنون چند تیم ایرانی برای دست یابی به قله ی ماکالو تلاش کرده اند که می توان به نفراتی همچون تیم ملی کوهنوردی و دو کوهنورد ایرانی دیگر ( هاشمی و مقدم ) اشاره کرد که ادعا کردند این قله را صعود کرده اند که صحت این ادعا تائید نشد و پرونده ی ماکالو همچنان باز ماند و چشم انتظار تلاشی دیگر . 


ماکالو: اقبال برووو !!!

فایل زیر صحبتهای آقای اقبال افلاکی سرپرست برنامه تیم ماکالو در سال 1380 است. شنیدین این سخنان خالی از لطف نیست !

«تو برنامه چوایو و شیشاپانگما تا ارتفاع 8000 و 7500 رفتم حالا بنا به دلایلی که مربوط به خود تیم میشه از صعود اصلی باز موندم .

اما تو ماکالو بعد اینکه قریب به فکر می کنم 17 یا 18 ساعت بودکه هنوز داشتیم  کوهنوردی میکردیم ، نزدیکای قله محمد کاملا پشت سر من حرکت می کرد با توجه به اینکه اون اکسیژن نداشت و ما اکسیژن داشتیم ولی همش می گفت ، اقبال برو !

هی من بر می گشتیم می گفتم بقیه بچه ها بیان ، گفت اونا هم میان ! تو برو !

وقتی سر قله رسیدیم ( ایشون در این قسمت بغض می کنند ) منو بغل کردش بعد من ماسکم رو در آورده بود اونم ماسک نداشت . هنوز بقیه بچه ها نرسیده بودند ظاهراً ! برگشت گفت بلاخره حق به حق دار رسید

 منظورش این بود که بعد از 3 تا 8000 متری که با هم بودیم منم بلاخره تونستم یه 8000 صعود کردم . در صورتی که دقیقا من تو اون قسمت آخری که حرکت کردیم مثلا یک بعداظهر اعلام کردیم ما یک بعدازظهر می رسیم قله ولی 6 بعدازظهر رسیدم . از اون لحظه من وقتیکه برگشتم تو ذهن خودم مراجعه کردم دیدم از اون لحظه محمد تمام نیروش رو بجای اینکه بگذاره و به بدون اکسیژن صعود کردنش فکر بکنه تمام نیروش رو گذاشته بود که آدمی مثل من یه 8000 متری صعود بکنه !»


    

پی نوشت : تیم ماکالو سال 1380 برای صعود قله ی ماکالو تلاش کرد که بعد از آن برنامه اعلام شد تیم موفق شد به قله برسد . کتابی در این خصوص به قلم رضا زارعی تحت عنوان ماکالو هیولای سیاه چاپ شد که در سال جاری با بررسی فیلم ها و تصاویر منتشر شده کوهنوردان دنیا و کوهنوردان ایرانی مشخص شد که تیم موفق به صعود قله نشده است . پس از آن رضا زارعی اعلام کرد که هیچگاه تیم به قله نرسیده است و وی تنها فردی بوده است که به برج سنگی رسیده است و عکس ایشان هم در کنار برج سنگی مشخص بود . این درحالی است که هنوز کوهنوردانی همچو محمد حسن نجاریان در خصوص صعودهای ابهام آمیزش سکوت کرده است و همچنین اقبال افلاکی به عنوان سرپرست برنامه ی ماکالو از جامعه کوهنوردی به خاطر دروغ های آشکارش هیچگاه معذرت خواهی نکرد .

عدم معذرت خواهی کوهنوردان آن تیم از جامعه ی کوهنوردی در جای خود عجیب به نظر می رسد فایل فوق مصاحبه ی اقبال افلاکی است که سراسر دروغ است .

جالب اینجاست ریاست جمهوری آمریکا ( کلینتون ) در جریان ارتباط ش با خانم لوینسکی رسما در جلوی تلویزیون ظاهر می شود و از مردمش عذر خواهی کرد در صورتی که یک ارتباط کاملا شخصی و خصوصی داشته است و ربطی به مسائل کاری وی نیز نداشت . حال آیا انتظار عذر خواهی این افراد از جامعه ی کوهنوردی آیا انتظاری نا بجاست؟

پی نوشت 2: مصاحبه کاملا گویاست

نکات جالبی در این مصاحبه هست که عدم صداقت آقایان به وضوح مشخصه در این متن چند نکته نظر من رو به خودش جلب کرد .

آقای افلاکی در این فایل عنوان میکنه که وی و محمد اوراز اولین نفراتی بودند که به قله رسیدند و کسی شاهد صحبتهای اوراز و ایشون نبوده !

خیلی جالب توجه بود در صورتی که همان زمان هم رضا زارعی در کتاب ماکالو هیولای سیاه هم عنوان کرده بود که اولین نفر به قله رسیده است .لازم به ذکر است آقای افلاکی سرپرست چندین برنامه ی 8000 متری بوده است ...

طنز : هیاهوی سیاه

بعضي افراد معلوم الحال كه مرتب نگاه به دست اين غربي‌ها مي‌كنند كه ببينند چكار مي‌كنند كه ما برويم از آنها تقليد كنيم، مي‌گويند چرا در بعضي قضايا مثل همان کتاب معروف هیاهوی سیاه مسئولين مربوطه رسماً عذرخواهي يا كناره‌گيري – يا زبانم لال – خودكشي نمي‌كنند؟ با اينكه اين قبيل خزعبلات اساساً نياز به توضيح و تشريح ندارد و سكوت خودش گوياي بسي مسايل ناگفته است حالا اگر مسئولی پارا فراتر نیز نهاد و یک مشت فحش هم داد که چه بهتر، بنده دلايل متقن دارم كه عذرخواهي در اين قبيل مسايل نه فقط لازم نيست، بلكه گناه كبيره است:

 

1)   ما كدام كارمان طبق اصول است كه اين يكي باشد؟ البته منظور از اصول، اصولي است كه غربي‌ها تعريف كرده‌اند و به عنوان ارزش‌هاي غربي مي‌خواهند به ما ملل مسلمان صادر كنند. ما زير بار چنين خفت‌ها و حماقت‌هايي نمي‌رويم و نبايد برويم.

2)   تشبّه به كفّار جايز نيست. خصوصاً در اين چنين مسايل ناموسي! اين كارهاي سخيف را بگذاريد همان خارجي‌هاي از خدا بي‌خبر انجام بدهند. حال و روزشان هم گواه همين مسايل است.

3)   اگر قرار به عذرخواهي و كناره‌گيري باشد، مسئولين ما پس كي به كار خدمت خلق برسند؟ روز و شب بايد بابت مسايل ريز و درشت عذرخواهي كنند و كناره‌گيري نمايند و سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. فرصت خدمت به مردم محدود است و نبايد به رايگان از دست برود.

4)   اگر قرار باشد يك مدير اين مملكت نتواند یک کتاب تخیلی بنویسد ، پس به چه‌كار آید؟ پس چه ازين اختيارات قانوني؟ پس چه كسي به اين قبيل كارها برسد؟

5)   همين كارها را مي‌كنيد و گيرها را مي‌دهيد كه مملكت ما پيشرفت نمي‌كند؟ دوست داريد ما هم مثل مردم بدبخت اروپا و آمريكا و ژاپن باشيم كه يك ركعت نماز هم بلد نيستند بخوانند؟

6)   عذرخواهي فقط بر درگاه ايزد منان جايز است و بس. مابقي مخلوقات چنين شأني ندارند. مخصوصاً شهروندان درجه دو و سه كه بايد ممنون ما هم باشند كه منت مي‌گذاريم و زحمت کتاب نویسی و صعود پی در پی 8000 متری ها را آنهم بي اجر و مزد را به خود داده ایم. اين پول‌ها را اگر ما نخوريم و نبريم، خدا مي‌داند صرف چه كارهاي خلافي كه نخواهد شد!

7)   عذرخواهي يك كار زنانه است و ما كه بحمدالله همه اسباب بزرگي و مردانگي را يكجا داريم، برويم عذرخواهي كنيم؟ يعني اين قدر خوار و ذليل؟ اينقدر زبون و زار؟ به چه قيمتي؟ با چه دستاوردي؟

8)   حالا اگر ما عذرخواهي نكنيم، چه كسي وجودش را دارد كه از ما بازخواست كند؟ مثلاً ما را اعدام مي‌كنند؟ شغل‌مان را مي‌گيرند؟ چكار مي‌كنند؟ چرا بايد يك انسان مؤمن عملي انجام دهد كه لغو بودن آن بر همگان ظاهر است؟

9) آخ یادش بخیر غروبا رو قله ها علی حیدر کرار گویان ، چه ها که نمی کردیم

10)      بر گذشته‌ها صلوات!

نتیجه ی اخلاقی :
1- اثر تربیتی دشنام شنیدن ، بیشتر از ستایش شنیدن است

2- دشنام گویان را ستایش کنید! ایشان بر گردن شما حق دارند


پی نوشت : نویسنده ی چهارچوب اولیه متن شخص دیگری است که نامش را فراموش کردم و آدرسش را نمی دانم اگر شخصی احیانا شناخت بگوید اما با تغییرات و اضافاتی آن را تقدیم جوجه وبلاگیستان می کنم امید که در روز قیامت خفت ما را بابت ایده گرفتن ادبی نگیرند از بس این ملت مومن هستند که نپرس !


پی نوشت دو : در چند روز آینده منتظر یک بمب خبری منفی در کوهنوردی کشور باشید ! 

به آقای زارعی از یک جوجه وبلاگیست ...

بعد از چند روز دور بودن از اینترنت بلاخره امروز موفق شدم یک بار دیگر به جمع دوستان وبلاگ نویس بیایم اما متن وبلاگ کلاغها به عنوان اولین وبلاگی که دیدم برایم تکان دهنده بود ، سپس به وبلاگ رضا زارعی رفتم و ارشیو برخی از وبلاگها را در این یک هفته مطالعه کردم .

یکی از افرادی که در خصوص کاندیداتوری رضا زارعی اعلام خوشحالی و رضایت و استقبال کرد بنده بودم که بعضا اشاره کرده بودم که شاید پاکترین فرد این جمع وی باشد . اما مدتها بود بحث های مربوط به صعود هیمالیانوردان ایرانی به قلل مختلف بدون سند و مدرک در محافل خصوصی مطرح بود اما با عمومی شدن بحث ماکالو و اعتراف رضا زارعی به عدم صعود ورق برگشت و هیمالیانوردی کشور به صورت علنی روی دیگر خود را به همگان نشان داد .

آری اساتید دیروز که همگان بر طبل اعتبارشان می کوبیدند دروغ گو و حماسه ساز غیر واقعی از آب در آمدند .

افرادی که سالها کوهنوردی های سایرین را به نقد می کشیدن و کارشناسی می کردند اما لحظه ای به دلیل منافع شخصیشان لب نگشودند .

دوست داشتم برای رضا زارعی بنویسم ، بنویسم از این همه سالی که ما هیولای سیاه را چه با افتخار بر زبان می آوردیم و چه با افتخار از صعود 8000 متری ها می گفتیم .

یادمه چند وقت پیش حسن نجاریان در وبلاگش برای صادق آقاجانی نوشته بود و عنوان مطلبش رو " صادق کوهنوردی ایران " گذاشته بود در آن لحظه خواستم بنویسم که :

اینها صادق نیستند اینها کاسبند

باری - متن اخیر رضا زارعی شاید چند دلیل مشخص داشت که به زعم من یکی از ان دلایل شکسته شدن کاریزما و شخصیت کارشناسانه ی وی بود که همانا رطب خورده منع رطب کی کند چندان بی ارتباط با شرایط حال حاضر وی نیست و از این رو جایگاه زارعی در نزد افکار عمومی به خاطر نشر کتابی سراسر دروغ و کاسبکارانه تحت عنوان ماکالو هیولای سیاه به شدت خدشه دار شده است . نشر یک دروغ آگاهانه و عنوان کردن حلقه زدن بر قله ی ماکالو توسط اعضای تیم در کتاب به عنوان سندی بر دروغ پردازی ایشان هزینه ی سنگینی بود که پرداخت کرد .

اما این تازه اول ماجرا بود ، ماجرایی که پای بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران گذشته ی کشور را به وسط می کشید . باری سخن از این مسائل در ینده بسیار خواهد بود چراکه این جامعه دیگر این گونه دروغپردازی را از هیچ فردی نمی پذیرد  و سخن در این خصوص را به بعد ها موکول میکنیم . اما بیش از اینکه متن آقای زارعی من را ناراحت بکند بیشتر من را خنداند ...

خنده ای برای حال و روز این روزهای ورزش مان ، همه چیز روشن خواهد شد ای کاش آقای زارعی و هم قطارانش به جای تمسخر و توهین اندکی شهامت عذر خواهی می داشتند و بابت کتاب دروغین و پنهانکاری 11 ساله یشان در خصوص حداقل ماکالو عذر خواهی می کردند .

 

اما آقای زارعی این جمله  را صادقانه خطاب به شما می گویم ؛

اگر هدفت از ریاست فدراسیون کوهنوردی اشاعه ی دروغ ، حماسه سرایی کاذب ، قهرمان سازی های الکی و کسب و کار است شرافتمندانه از نامزدی ریاست فدراسیون کناره گیری نمایید


پی نوشت : در دوران ریاست فدراسیون آقای شعاعی کوهنوردان خارجی جهت اجرای برنامه هایشان به شرکت شخصی گردشگری آقای رضا زارعی معرفی میشدند و به گمانم همین یک جمله در حال حاضر کفایت میکند .جامعه ی کوهنوردی ما جامعه ی فهیمی است ...

دائولاگیری+ اورست+ شیشاپانگما جهت طرح ابهام...

فدراسیون کوهنوردی بعد از 11 سال یک بیانه ای صادر کرده است و عنوان نموده است که پس از دریافت گزارشها در کارگروه هیمالیانوردی مورد بررسی قرار گرفته و هرچند 11 سال طول کشید اما بلاخره مشخص شد ماکالو صعود نشده است .

از فدراسیون کوهنوردی عاجزانه خواستاریم در راستای بررسی ها و شفاف سازی های معمول و رایج فدراسیون در خصوص صعود های 8000 متری خود لطفا در خصوص فعلا سه قله نتیجه ی بررسی های خودشان را با دلایل قابل اتکا عنوان نمایند .

قله ی آناپورنا : ضمن پوزش از مخاطبان بنا به پیشنهاد دوستان و صحبت های صورت گرفته صحبت کردن از آناپورنا رو پس از بازگشت آقای قیچی ساز به صورت مشخص مطرح می کنیم . 

نخستین صعود ایرانیان به اورست : از همان کارگروه محترم و فدراسیون محترم استدعا داریم در خصوص مدارکی دال بر صعود اورست توسط 4 تن از کوهنوران کشورمان به قله ی اورست در سال 77 بررسی های لازم را در صورت امکان داشته باشند . بدیهی است تصاویر و عکسهای قله ی اورست همچون قله ی ماکالو مبهم و نا مشخص است و از علایم قله ی اورست در این تصاویر هیچ خبری نیست . لطفا اگر بررسی نمودید حتما عنوان نمایید که آیا هر 4 نفر موفق به فتح قله شده اند ؟ یا فقط یک نفر موفق شده است؟ ( از شواهد اینگونه بر می آید که فقط جلال چشمه قصابانی موفق به صعود قله شده است امیدوارم فدراسیون و اعضای تیم با ارائه ی عکسهای بیشتر به این شبهه پایان دهند)


صعود به قله ی شیشاپانگما : جسارتا و با عرض پوزش فراوان لطفا در صورتی که حجم کاری فدراسیون و کارگروه هیمالیانوردی این اجازه را می دهد پس از دو قله ی فوق به قله ی شیشاپانگما نیز بپردازید .صعود این قله فاقد هرگونه عکس و فیلم است . لطفا در این خصوص اقدام نمایید


روند طرح ابهام در خصوص برنامه های هیمالیا نوردی کشور به مرور با با حوصله ی فراوان در دست اقدام است . چنانچه در خصوص هریک از قله ها شفاف سازی نشود این قله ها از نظر افکار عمومی همچنان صعود نشده باقی خواهد ماند .

طرح ابهام در خصوص این دو قله را رسما تقدیم فدراسیون محترم می نماییم تا در فرصت یکی دو ماهه ی خود تا بازگشت آقای قیچی ساز نتایج را پس از بررسی منتشر نمایند .

بدهیهی است پس از رفع ابهام در خصوص این سه برنامه سایر برنامه های شبهه بر انگیز نیز طرح ابهام خواهد شد .

با تشکر از فدراسیون محترم


به آقای محمد حسن نجاریان عزیز

با سلام و درود خدمت شما

جناب آقای نجاریان عزیز ، باتوجه به سکوت شما در خصوص ماکالو ، لطفا با توجه به اینکه شما در نخستین صعود ایرانیان به قله ی اورست اعلام شده است صعود نموده اید در صورت امکان به جهت رفع شک و شبهه در خصوص نفرات صعود کننده و شرایط صعود نسبت به پاسخ گویی به افکار عمومی اقدام نمایید  و با درج یک عکس از قله به این شبهات خاتمه دهید . بدهیهی است که جامعه ی کوهنوردی عکس آقای چشمه قصابانی را روئیت نموده است .  پیشا پیش از لطف شما جهت شفاف سازی سپاسگذاریم


به آقای مهدی عمیدی عزیز 

جناب آقای عمیدی عزیز با اهدای سلام و درود 

با توجه به تلاش شما و حمایت جامعه ی کوهنوردی از فعالیاتهای شما و با توجه به بازگشت  از منطقه ی دائلاگیری و گذشت یک ماه از برنامه و درج خبر صعود . لطفا نسبت به ارائه ی عکس قله ی دائولاگیری به افکار عمومی اقدام نمایید . یک ماه از بازگشت شما به کشور می گذرد و مطمئنا از شما به عنوان یکی از نامزدهای ریاست فدراسیون انتظار می رود در این خصوص عملکردی شفاف و روشن داشته باشید. چشم انتظار انتشار اسناد شما مبنی بر صعود دائولاگیری هستیم . پیشاپیش از شما سپاسگذاریم


ضرورت تشکیل یک کمیته ی حقیقت یاب در خصوص ماکالو و سایر قله ها

بررسی تصاویر و اسناد موجود نشان می دهد که دو تیم کوه نوردان ایرانی در سال های 1380 ( تیم فدراسیون ) و 1391 ( محمودهاشمی ، حسین مقدم )   با رسیدن به "برج سنگی " در مسیر صعود ماکالو به تلاش خود پایان داده و راه بازگشت را در پیش گرفته اند.

 

 

_ برنامه ی سال 1380 : تنها تصاویر موجود از اولین تلاش ایرانیان برای فتح ماکالو  در گزارش رضا زارعی و آلبوم عکس های او در سایت فیلکر  یافت می شود. ابتدا عکسی که او را در زیر برج سنگی _ و نه حتی بر فراز آن!! _ نشان می دهد:

 و بعد عکسی برش خورده  در کادری بسته و به شدت مبهم:

 

 

 برنامه ی سال 1391 : تصاویر منتشر شده‌ی محمود هاشمی و حسین مقدم در سایت رسمی فدراسیون کوه‌نوردی نیز  مرحله‌ای بالاتر از "برج سنگی" را نشان نمی‌دهد .  برج سنگی پایان مسیر آنان همان برج سنگی پایان مسیر در عکس رضا زارعی است . توجه و دقت به دو سنگ بزرگ تیره و روشنی که به صورت عمودی در کنار هم قرار گرفته‌اند  به ساده‌گی این موضوع را نشان می‌دهد :

 

 

 _ اما... و پرسش اصلی این است: آیا  این " برج سنگی " همان قله ی ماکالو است که با رسیدن به آن باید به تلاش خود خاتمه داد ، عکس های یادبود را گرفت و خبر فتح خود را برای افکار عمومی ارسال کرد؟ لطفا فیلمی  که لینک آن را در اینجا و برای شما قرار می دهیم با دقت ببینید:

http://www.youtube.com/watch?v=yIPvtQJe2gI&feature=topics

 

افراد تیم در جریان صعود  خود به قله ی ماکالو و در دقیقه ی 12/8  فیلم به این برج سنگی می رسند . همان برج سنگی که رضا زارعی عکس  یادبود خود را با عنوان   makalu summit 8463m    در  زیر آن گرفته است  و همان برج سنگی که به نظر می رسد حسین مقدم و محمود هاشمی بیش از آن نرفته اند:


ادامه‌ی تلاش اعضای این تیم برای دست یابی و فتح ماکالو  و ادامه‌ی فیلم به روشنی نشان می‌دهد که :  چه راه کم و بیش طولانی و چه مسیر دشواری هنوز تا قله  باقی مانده است!  لطفا فیلم را با دقت ببینید!

 

 _ ورزش کوه‌نوردی کشورمان در حال حاضر دو متولی بزرگ و تشکیلاتی دارد: فدراسیون و انجمن . به مدیران و مسئولان این دو نهاد پیشنهاد می کنیم با تشکیل یک کمیته‌ی حقیقت‌یاب، بازنگری و بررسی جدی  تمامی برنامه‌های اجرا شده‌ی هیمالیانوردان ایرانی  را در دستور کار خود قرار دهند.

به نقل از وبلاگ کلاغها ( فرامرز نصیری )

برج سنگی  قله ماکالو نیست ...

دیروز در جریان انتشار عکسهای قله ی ماکالو توسط دو کوهنورد کشورمان ( محمود هاشمی و حسین مقدم ) در سایت فدراسیون کوهنوردی مشخص شد عکسهای این دو کوهنورد بر فراز قله ی ماکالو گرفته نشده است . اثبات این صعود و تحقیق در این خصوص پرده از صعود سال 1380 فدراسیون کوهنوردی به قله ی ماکالو نیز برداشت . 

در صعود دو کوهنورد سال جاری بر فراز ماکالو از برجی سنگی به عنوان قله نام برده شده است که ادعا می کنند بر فراز این برج ایستاده اند هرچند این ادعا همراه با دلیل و مدرک قانع کننده نیست اما با مطالعه ی گزارش هیولای سیاه از آقای رضا زارعی ( از این قسمت دانلود کنید ) مشخص می شود که نخستین تلاش ایرانی ها نیز بر این قله همراه با این اشتباه بوده است . 

با بررسی در اینترنت و مشاهده ی فیلم ها و گزارشات کوهنورد کشورهای مختلف و همچنین بررسی تصاویر گوگل ارث مشخص می شود که برج سنگی قله نیست و بیش از 600 متر ( نه به لحاظ ارتفاع ) به صورت مسافت مسیر باقی ماند است و قله ی ماکالو پس از برج سنگی قرار دارد . 

ادعای صعود برج سنگی و صعود آن توسط ایرانی ها هرچند بدون مدرک صرفا یک ادعاست چراکه در صورتی که این برج صعود می شد قطعا ادامه ی مسیر بر کوهنوردان مشخص میشد . 

با این فرض که ایرانیان هر دو تلاش موفق به فتح برج سنگی هم شده باشند بازهم هر دو تلاش به منزله ی عدم صعود ایرانی ها بر فراز این قله است . هرچند ادعای صعود برج توسط هر دو تیم نیز بدون مدرک منتشر شده است و صرفا در حد یک ادعا است . 

چیزی که در گزارشات و تصاویر مشاهده  می شود یک جمله ی بسیار ساده است که سرنوشت صعود ایرانی ها بر فراز ماکالو را مشخص می کند و آن " برج سنگی قله ی ماکالو نیست "

http://www.youtube.com/watch?v=6CQ8T2HXJKk&feature=endscreen&NR=1


پیشنهاد می کنم کتاب ماکالو هیولای سیاه را که توسط رضا زارعی نوشته شده است و  شرحی از صعود ایرانیان به پای برج سنگی ماکالو است را مطالعه نمایید . 


فدراسیون پاسخگو باشد ( ماکالو ، دم خروس یا قسم حضرت عباس ؟!)

اردیبهشت ماه سال جاری بنا به گفته ی فدراسیون کوهنوردی در تلاش کوهنوردان ایرانی بر روی قله ی ماکالو دو نفر از کوهنوردان کشورمان آقایان محمود هاشمی با 6 صعود بالای 8000 متری و حسین مقدم با چهار صعود موفق به صعود این قله شدند .

خبر خوشحال کننده ای بود اما در متن این خبر نکاتی درج شده بود که جای بسی تامل داشت ، نخست اینکه عنوان شده بود در شرایط بد جوی این دو کوهنورد موفق به صعود قله ی ماکالو شده اند که با ارائه ی گزارش تصویری ( گزارش منتشر شده ی فدراسیون ) این قله این ادعا در هیچ یک از عکسهای منتشر شده مشاهده نمی شود بلکه هوایی صاف و آرام را شاهد هستیم . ( متن خبر فدراسیون در این قسمت )

عنوان شده پس از دو ساعت از حرکت  تیم آغاز بارش متناوب برف را شاهد بوده اند .یعنی ساعت 4:30 آغاز بارشها بوده است .

در جایی که حتی عنوان می شود در ساعت 16:30 که محمود شعاعی به دلیل شرایط بد جوی باز می گردد نیم ساعت بعد ( ساعت 17:10 ) عکسی که از آن به عنوان قله نام می برند در هوای بسیار صاف و شرایط بسیار مساعد گرفته شده است .

فارغ از این دروغ پردازی که به ان تاکید هم شده است نکته ای که جای سوال دارد در عکسی که از آن به عنوان قله یاد شده است هنوز شیب باقی مانده است و عکسی مبنی بر قله ی ماکالو انتشار نیافته است اما با این اسناد ضعیف کماکان این صعود از نظر فدراسیون که سیاست یک باو چند هوا را پیشه کرده است پذیرفته شده است .

به هیچ عنوان قصد من از باز کردن این موضوع زیر سوال بردن صعود نیست بلکه هدف مقایسه ای ست کوتاه با آنچه فدراسیون در عملکردش مشاهده می شود .

چطور هیچ عکسی از صعود قله منتشر نشده است اما این صعود پذیرفته شده است؟ و چطور عکسی که هنوز شیب وجود دارد را به عنوان قله می پذیرند و از آن به عنوان فراز ماکالو نام می برند؟ چطور عنوان شده است شرایط نا مساعد جوی اما آسمان صاف است !!؟؟


حال مقایسه ای کوتاه داشته باشیم از انچه فدراسیون در این سالیان با کوهنوردان خارج از سیستم تبلیغاتی خود داشته است .

در سال 1389 کوه نوشت ( روابط عمومی فدراسیون )  در ادامه ی سیاست فدراسیون یعنی اصرار بر سناریوی عدم صعود تیم نانگاپاربات عکس و متنی را تحت عنوان آغاز ی بر یک پایان ! در وبلاگ منتشر کرد ( در این قسمت و این قسمت ) که با اقدام امروزشان در تناقضی آشکار است .

من قصد ندارم وارد بحث صعود یا عدم صعود نانگاپاربات شوم اما این چه قضاوتی است و چه متولی است که اینچنین برای یک عده شمشیر از رو می بندد و برای خودی ها بدون چون چرا تمام گفته هایشان را بدون لحظه ای تامل می پذیرد؟

آقایان فدراسیون لطفا عکس قله را منتشر کنید و اگر عکسی از قله وجود ندارد سعی نکنید عکسی که به عنوان فراز ماکالو گذاشته اید را جامعه ی کوهنوردی باور بکند شرایط نامساعد جوی را نیز می گذاریم به حساب دروغ پردازی های چندین و چند ساله یتان !

مخاطبان لطف کنند در صورتی که از این عکسها شرایط نا مساعد جوی استنباط نمودند حتما عنوان بکنند .


پی نوشت : چنانچه عکسی از قله ی ماکالو توسط این دو کوهنورد و یا فدراسیون کوهنوردی منتشر نشود صعود قله ی ماکالو در ابهام باقی خواهد ماند و جامعه ی کوهنوردی نمی تواند چشم بسته این صعود را صرفا با هیاهوی تبلیغاتی بپذیرد . جامعه ی کوهنوردی برای پذیرش این صعودها مدرک می خواهد آقایان !

 


پی نوشت دو : در گزارش منتشر شده ی دوم فدراسیون از صعود حسین مقدم و محمود هاشمی به قله ی ماکالو ( گزارش در این قسمت ) همچنان نشانی از حضور کوهنوردان ایرانی بر فراز ماکالو نیست ! 

عکس منتشر شده توسط فدراسیون مبنی بر گامهای آخر بر روی برج سنگی نشان از اصرار فدراسیون بر صعود ایرانی ها بر قله ی ماکالو دارد در صورتی که این نفرات ایرانی نیستند . لباس محمود هاشمی کاملا زرد رنگ است و با تطبیق عکسهای حسین مقدم مشخص می شود که این نفرات که در تلاش برای صعود قله هستند ایرانی نیستند و تیم چین و شرپاهایشان هستند که در عکسها 4 نفرشان قابل تشخیص است . عکس ایرانی ها بر روی قله وجود ندارد و یبا دست کم انتشار نیافته است . 

نفرات تیم چین در تلاش برای صعود قله

یاشاسن حسین مقدم ...

زنده باد تلاشگران و فاتحین ماکالو ، لذت شنیدن این خبر به واسطه ی برنامه ی چند روزه ام به امشب افتاد و صمیمانه ترین تبریک ها را نثار گامهای فاتحین ماکالو میکنم . یک تبریک ویژه نیز به خاطر تلاش کوهنورد بدون حاشیه و با اخلاق کشور که 4 قله ی 8000 متری را صعود نموده است . حسین مقدم کوهنوری آرام و بدون حاشیه که موفق به فتح ماکالو شده است !

پی نوشت : از تلاشگران ماکالو ، حسین مقدم کوهنوردی از دیار آذربایجان و محمود هاشمی کوهنورد وابسته به فدراسیون موفق به صعود ماکالو شده اند که به هردو ی آنها صمیمانه تبریک میگوییم . لازم به ذکر است محمود شعاعی به واسطه ی مسئولیت مهمش به عنوان رئیس فدراسیون می بایست به این برنامه نمی رفت وی به عنوان مسئول برگزار ی انتخابات فدراسیون کوهنوردی می بایست در تلاش برای برگزاری انتخابات می بود اما جهت ارتباط با شرکت های گردشگری پس از ثبت شرکت گردشگری شان و همچنین صعود قله ی ماکالو از مسئولیتش شانه خالی نموده است و مسئولیتش را به فراموشی سپرده است که می بایست به جامعه ی کوهنوردی پاسخگو باشد .وی فعلا موفق به صعود قله نشده است .