برودپیک فاجعه نبود یک حادثه بود
ممکن است حادثه ی برودپیک از نظر افرادی یک واقعه ی فاجعه بار باشد و یا یک حادثه ی کوهنوردی! اما چیزی که من به عنوان یک مشاهده گر دیدم فاجعه نبود . از نظر من فاجعه تعاریف دیگری دارد . در کوهنوردی امروز چیزی که از اهمیت بالایی بر خوردار است به چالش کشیدن شرایط سخت توسط انسانهاست. کوهنوردان ایرانی برودپیک توانایی های انسان را محک زدند و خواستند این توانایی ها را در کفه ی ترازو بسنجند . برایش تلاش کردند و جانشان را از دست دادند . این واقعه یک حادثه بود و نه یک فاجعه !
فاجعه از نظر من می تواند پا نهادن انسان بر روی جان دیگران باشد برای بقای خود . فاجعه می تواند نادیه گرفتن جان همنوردان باشد ، فاجعه می تواند برای دستیابی به قله ، جان همنوردان را کم اهعمیت فرض کردن باشد . اما چنین چیزی در برودپیک رخ نداد . همه چیز طبیعی بود ، صعود برایش تلاش شد ، صعود شد و دست آخر فرود با حادثه ای پایان یافت و این یک برنامه ی کوهنوردی چالش بر انگیز بود که منجر به حادثه شده است .
بهتر است برای بیان دیدگاهایمان از کلمات اغراق آمیز کمتر استفاده کنیم . نقد می تواند به خودی خود تاثیر پذیر باشد اما استفاده کردن از این واژگان اغراق آمیز بدون شک نقد را تاثیر پذیر تر نخواهد کرد و صرفا مخاطب به این نتیجه می رسد که شاید این نقد پر باشد از اغراق و غلو !
البته استفاده کردن از این نوع تعاریف و اصطلاحها ناشی از احساسی بودن جوامع ماست . ما در جامعه ای احساسی زندگی می کنیم و این واژگان جایگاه مخصوصی در زندگیمان دارد .
به طور مثال اگر فرود موفقیت آمیز بود اینبار به جای فاجعه و ... از تعاریفی مثل ابر مردان کوهستان ، اسطوره های کوهنوردی و ... استفاده می شد . هر دو سوی این ماجرا اغراق های بی موردی است که فقط در جوامع ما رخ می دهد . بزرگ نمایی در حد غیر قابل تصور بخشی از زندگی ، نوشته ها و افکار ما ایرانیان است.
باری به هر جهت مخاطب توان تشخیص دارد و ما به عنوان افرادی که گاه گداری دست به قلم می بریم باید به سطح شعور مخاطب احترام بگذاریم . آنها از ما بیشتر می فهمند .