سایت کوه نامه مطلبی را روی سایت خودش درج کرده که به انتقاد از مطلب مربوط به حادثه پنداشتن واقعه ی برودپیک در این وبلاگ پرداخته است.متاسفانه نویسنده ی سایت رو نمی شناسم و آشنایی کافی با قلم و افکارش ندارم اما لازم دونستم توضیحی هرچند کم و مختصر برای این نویسنده ی عزیز بنویسم .

ایشان در قسمتی از مطالبشان ضمن حمایت از واژه ی فاجعه برای برودپیک عنوان کرده اند که حادثه خواندن برودپیک برای تطهیر این برنامه است .

ببینید بنده هیچ بده بستانی با آرشی ها ندارم و نه خیری از باشگاه آرش به بنده رسیده است و نه شری ! لزومی هم نه به حمایت بنده هست و نه تقابل اما من به عنوان یک شخص در فضای وبلاگ به عنوان یک فضای شخصی حق دارم افکارم رو منتشر کنم این افکار ممکن است باب طبع دوستان باشد یا خیر ! از نظر من اهمیتی ندارد چند درصد از جامعه موافق یا مخالف دیدگاهای بنده هستند چیزی که اهمیت دارد بیان این افکار است .

اجازه بدهید از این جا شروع کنم در یک حادثه ی سیل ممکن است 20 نفر کشته شوند این حادثه تفاوت فاحشی با بمب شیمیایی دارد . اولی حادثه است و دومی فاجعه و یا به قول این دوستمان جنایت !

عده ای کوهنورد ایرانی تلاش کردند در گوشه ای از این فضای کوهنوردی قدمی بردارند تا شاید اندکی انتظارات و سطح کوهنوردی کشور تغییر کند در این راه هم کشته شدند و اینکه آیا توانستند این تغییر را ایجاد کنند یا خیر مد نظر این مقال نیست اما با مرگشان هیچ خللی در کوهنوردی ایجاد نکردند . کوهنوردی مسیر خودش را درست یا غلط دارد می پیماید و مادامی می توانیم این واقعه را فاجعه بنامیم که حداقل تاثیری مخرب در هیمالیانوردی گذاشته باشند . درصورتی که چنین نبود .

مرگ این سه کوهنورد برای ما به لحاظ احساسی بسیار آزار دهنده بود اما سه نفر کوهنورد در سطح بالای کوهنوردی جانشان را از دست داده اند امری که در بسیاری از تلاشهای کوهنوردان دنیا نمونه اش قابل ذکر است . هیچ فاجعه ای نیست کوهنوردی دارد مسیر خودش را طی می کند .

همه در تلاش بودند نجاتشان دهند و خودشان هم برای زنده ماندن تلاش کردند . به طور مثال اگر روز نخست آیدین نفرات رو جا می گذاشت شاید اکنون زنده بود اما ماند و تا روز آخر تلاشی برای جا گذاشتن دو نفر دیگر نکرد . این نشان از انسانی بودن این واقعه است .

ببینید واژه ها را نباید اغراق آمیز به کار ببریم ما کوهنوردیمان حرفه ای نیست و برای حرفه ای شدن باید هزینه بپردازیم .حال این هزینه می تواند صرف کردن وقت و زمان باشد یا هزینه های انسانی ! ما در مسیر آزمون و خطا گام بر می داریم یا دست کم تجربه ی مسیری که دیگران رفته اند یا موفق و یا نا موفق!

همیشه برای پاسخ دادن به افکار بنده « ترول » ها سعی می کنند ارتباط بین بنده و آقای بابازاده را پر رنگ کنند یا حتی پا را فراتر می نهند و می گویند اگر برای فدراسیون بود چنین و چنان کرده بودید. درصورتی که تا بحال چنین چیزی رخ نداده است به طور مثال در مرگ دکتر بهالو در این وبلاگ کوچکترین مطلبی در خصوص مقصر دانستن فدراسیون درج نشد . یک خطای انسانی پیش آمد و دکتر بهالو با بازکردن خود از طناب ثابت سر می خورد و سقوط می کند و یک حادثه ی تلخ پیش می آید آن زمان انتقاداتی که به فدراسیون بود نه در خصوص حادثه بود بلکه در خصوص سیاست های غلط فدراسیون در یک بام و دو هوایش بود که تا قبل از حادثه بهانه ی پزشک نداشتن برای تیم نانگا ورد زبانشان بود و بعد از واقعه چنین حرفی بر زبانشان نیامد .در هر صورت  نمی توان آن حادثه را فاجعه دانست این یک حادثه است تنها تفاوتش در تعداد نفرات آن است . اگر 10 نفر هم جانشان را از دست می دادند چه به لحاظ خطای انسانی و یا طبیعی بازهم نمی توان گفت فاجعه ! فاجعه واژه ی بسیار بسیار اغراق آمیزی است .

در مطلب نویسنده ی کوه نامه نوشته شده است :

« مخلص کلام: برودپیک گشایش مسیر شد، در این میان ناخواسته تمامی نفرات گشایش کننده جانشان را از دست دادند! سرپرستان برنامه و باشگاه آرش تمامی تلاش خود را برای نجات آن ها به کاربستند( در این شکی نیست که آنچه که در توان بود در میان گذاشتند) و همینطور رامین شجاعی شجاعانه مسئولیت این رویداد را بر عهده گرفت و برنامه را خالی از اشتباه ندانست»

پس با این مخلص کلام که همگی بر ان اتفاق نظر داریم می توانیم بگوییم این واقعه ، حادثه ی دلخراشی بود که تا سالها فراموش نخواهیم کرد اما فاجعه برای کوهنوردی ایران نبود و کوهنوردی ایران مسیر خودش را مثل گذشته  طی می کند.