در وبلاگ ندای کوهستان مطلبی نگاشته شده است که شاید پارادوکسی غیر قابل انکار در دیدگاه کوهنوردان کشور به فعالیتهای وی باشد . اما دوست داشتم مطلبی کوتاه در این مورد بنویسم .

اعتقاد شخصی بنده بر این است که تلاشهای عظیم بر روی قلل هیمالیا هرچند از مسیر نرمال هم باشد اما به عنوان هدفی که خود عظیم برای خود طرح ریزی کرده است در خور احترام و ستایش است.

ایرادهایی که برخی از منتقدانش بر وی میگیرند شاید وجود اسپانسر دولتی باشد اما فارغ از اینکه در سالیان اخیر فدراسیون مانع تراشی های فراوانی برای سایر کوهنوردان در جذب اسپانسر داشته است که می توان به لیلا اسفندیاری و حتی پروانه کاظمی و... اشاره کرد. اما تلاش عظیم در جذب اسپانسر به اعتقاد من مثبت بوده است .

هنر جذب اسپانسر در این شرایط بحران اقتصادی کشور یک دستاورد چشمگیر است که ای کاش این موفقیت را در سایر کوهنوردان نیز می دیدیم البته اگر فدراسیون کوهنوردی بگذارد.

ایرادی که به مطلب امیر حسین ناظمی می توان گرفت درک ناصحیح از وضعیت عظیم در طول دوران ورزشی اش است . عظیم در سالیان ابتدایی تلاشش بر روی هیمالیا اینچنین با اقبال روبرو نبود و مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داد تا در دوران شعاعی ضعف کوهنوردی در سیستم فدراسیون و نبود مهره هایی اثر گذار در این سیستم و حادثه ی تیلیچوپیک شعاعی را به این نتیجه برساند که سرمایه گذاری خود را به صورتی مطمئن تر بر روی عظیم متمرکز کند و آنهم تلاشش اداری و تشکیلاتی بود نه مالی !

چیزی که پس از صعود خط الراس آناپورنا کم رنگ تر شد . در سوی دیگر شهرداری تبریز وقتی هزینه های میلایردی صرف باشگاهای فوتبال می کند لزومی ندارد برای حمایت از یک هیمالیانورد که هم فکر و همنورد ماست تنگ نظر باشیم .

عظیم قیچی ساز یک ایراد بزرگ در کارنامه ی خود داشت و باعث شد دیدگاه کوهنوردان به نسبت وی اندکی کدرشود و یا دست کم از آن همدلی که تا پیش از آن برای موفقیتش بود کاسته شود که میتوان به سکوت منفعت طلبانه ی وی در مقابل تبلیغات و سرکوب علیه تیم نانگا بود .

حسین رضایی در آن زمان تمام تلاشش را بکار بست تا با ابزار قرار دادن تصاویر عظیم پتک آخر خود را بر سر تیم فرود آورد که سکوت عظیم یک بی تفاوتی معنی دار بود که بخشی از جامعه ی کوهنوردی را از وی رنجاند .

اما فراموش نکنیم اگر در دنیای امروز صعود 14 قله تلاشی پراهمیت و یا دستاوردی چشمگیر نباشد اما عظیم به نام کشوری در تلاش است که حتی تبت و بوتان نیز از دادن ویزا برای مردمش سر باز مینهند. تلاش برای فتح 14 قله از مسیر نرمال در حال حاضر اگرچه شاخص ترین نیست اما چشمگیر ترین تلاش مستمر(!)  در کوهنوردی کشور است کوهنوردی که فاصله ی بسیاری با کوهنوردی روز دنیا دارد . پس به تلاش این جوان احترام بگذاریم و قدر دان حمایتهای مالی شهرداری تبریز نیز باشیم . بضاعت کوهنوردی ایران در حال حاضر چیزی فراتر از این نیست .


پی نوشت : صعود عظیم به قله ی چوایو را به ایشان و جامعه ی کوهنوردی آذربایجان و کوهنوردان کشور تبریک میگویم.