این آناپورنای دردسر ساز ( عظیم قیچی ساز )

راستش را بخواهید تصمیم داشتم یکی دو سال دیگه در این رابطه بنوسم اما کامنت دوستی ناشناس انگیزه ای شد برای نوشتن این مطلب !

عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند و آرام تبریزی در تلاش است تعداد صعود های خود را به عدد 14 برساند و در بین فاتحین 14 قله ی 8000 متری جهان نامش را ثبت نماید . اما در صعودهایی که تا بحال انجام داده است یک صعود می تواند برایش دردسر ساز شود . یکی دو سال پیش در خصوص صعود آناپورنای ایشان در این وبلاگ مطلبی نوشته شد که صد البته واکنش های متفاوتی بر انگیخت . برای مطالعه به اینجا مراجعه نمایید ( مطلب نخست ، مطلب دوم )

صعود آناپورنا یکی از مشکلترین و یا بهتر بگویم خطرناک ترین صعود های 8000 متری است که عظیم قیچی ساز نیز بر روی این قله تلاش کرد و موفق شد در شرایطی که همقطارانش از صعود به دلیل احتمال ریزش بهمن انصراف داده بودند خود را به خط الراس انتهایی قله برساند . در تصاویر منتشر شده از طرف وی که از آن به قله نام برده است به وضوح مشخص است که فاصله ای قابل توجه با قله دارد . اما این به معنی ان نیست که این قله برای ایشان پذیرفتنی نیست .

به صرف صعود خط الراس سرتیفیکیت قله ی آناپورنا به صعود کنندگانش داده می شود . مسنر می گوید: خط اراس انتهایی قله به دلیل عدم ثابت گذاری و باد بسیار شدید بسیار مشکل صعود خواهد شد .

در آن تلاش عظیم موفق شد به همراه شرپایش به این خط الراس که مجموعه قلل بالای 8000 متری آناپورنا را شامل می شود صعود کند . اما این صعود برای کسی که می خواد نام خود را در ردیف فاتحین 14 قله ثبت نماید به احتمال قریب به یقین پذیرفتنی نخواهد بود.

چند سال پیش به دلیل اینکه خانم اوه سان در کانچن چونگا تنها چند متر با قله فاصله داشت و صعودش توسط ادورن پاسابان به چالش کشیده شد عنوان اولین زن فاتح 14 قله از اوه سان کره ای در کش و قوس فراوان گرفته شد.

به طور مثال در صعود به قله ی برودپیک به صرف قله ی فرعی این قله برای فاتحینش ثبت خواهد شد و نیازی نیست فرد خود را به قله ی اصلی برساند اما اگر فرد بخواهد 14 قله را ثبت نماید قله ی فرعی پذیرفتنی نیست . در آناپورنا هم خط الراس به همین شیوه است . عدم صعود به قله ی اصلی برای کسی که بخواهد 14 قله را صعود نماید چالشی بزرگ خواهد بود .

امیدوارم الیزابت هاولی این صعود را به عنوان قله ی اصلی بپذیرند هرچند بسیار بعید به نظر می رسد . در کل برای عظیم دو یا نهایتا سه قله باقی مانده است که نام خود را به عنوان اولین ایرانی در بین فاتحین 14 قله ثبت نماید . برای ایشان ارزوی موفقیت دارم و امیدوارم اناپورنا برایش دردسر ساز نشود .


پی نوشت: با مقایسه ی عکس نخست که شرپای عظیم در ان قرار دارد به خوبی فاصله با قله مشخص است و در عکس دوم با مقایسه ی سنگ های پشت پای چپ عظیم مشخص می شود عظیم در همان موقعیت شرپا  قرار دارد و با قله فاصله ی فراوانی دارد .

حال به عکس خانم کره ای اوه سان و کریستوفه لافایل در قله توجه کنید ! 


عظیم قیچی ساز متهم یا ورزشکار موفق؟

در وبلاگ ندای کوهستان مطلبی نگاشته شده است که شاید پارادوکسی غیر قابل انکار در دیدگاه کوهنوردان کشور به فعالیتهای وی باشد . اما دوست داشتم مطلبی کوتاه در این مورد بنویسم .

اعتقاد شخصی بنده بر این است که تلاشهای عظیم بر روی قلل هیمالیا هرچند از مسیر نرمال هم باشد اما به عنوان هدفی که خود عظیم برای خود طرح ریزی کرده است در خور احترام و ستایش است.

ایرادهایی که برخی از منتقدانش بر وی میگیرند شاید وجود اسپانسر دولتی باشد اما فارغ از اینکه در سالیان اخیر فدراسیون مانع تراشی های فراوانی برای سایر کوهنوردان در جذب اسپانسر داشته است که می توان به لیلا اسفندیاری و حتی پروانه کاظمی و... اشاره کرد. اما تلاش عظیم در جذب اسپانسر به اعتقاد من مثبت بوده است .

هنر جذب اسپانسر در این شرایط بحران اقتصادی کشور یک دستاورد چشمگیر است که ای کاش این موفقیت را در سایر کوهنوردان نیز می دیدیم البته اگر فدراسیون کوهنوردی بگذارد.

ایرادی که به مطلب امیر حسین ناظمی می توان گرفت درک ناصحیح از وضعیت عظیم در طول دوران ورزشی اش است . عظیم در سالیان ابتدایی تلاشش بر روی هیمالیا اینچنین با اقبال روبرو نبود و مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داد تا در دوران شعاعی ضعف کوهنوردی در سیستم فدراسیون و نبود مهره هایی اثر گذار در این سیستم و حادثه ی تیلیچوپیک شعاعی را به این نتیجه برساند که سرمایه گذاری خود را به صورتی مطمئن تر بر روی عظیم متمرکز کند و آنهم تلاشش اداری و تشکیلاتی بود نه مالی !

چیزی که پس از صعود خط الراس آناپورنا کم رنگ تر شد . در سوی دیگر شهرداری تبریز وقتی هزینه های میلایردی صرف باشگاهای فوتبال می کند لزومی ندارد برای حمایت از یک هیمالیانورد که هم فکر و همنورد ماست تنگ نظر باشیم .

عظیم قیچی ساز یک ایراد بزرگ در کارنامه ی خود داشت و باعث شد دیدگاه کوهنوردان به نسبت وی اندکی کدرشود و یا دست کم از آن همدلی که تا پیش از آن برای موفقیتش بود کاسته شود که میتوان به سکوت منفعت طلبانه ی وی در مقابل تبلیغات و سرکوب علیه تیم نانگا بود .

حسین رضایی در آن زمان تمام تلاشش را بکار بست تا با ابزار قرار دادن تصاویر عظیم پتک آخر خود را بر سر تیم فرود آورد که سکوت عظیم یک بی تفاوتی معنی دار بود که بخشی از جامعه ی کوهنوردی را از وی رنجاند .

اما فراموش نکنیم اگر در دنیای امروز صعود 14 قله تلاشی پراهمیت و یا دستاوردی چشمگیر نباشد اما عظیم به نام کشوری در تلاش است که حتی تبت و بوتان نیز از دادن ویزا برای مردمش سر باز مینهند. تلاش برای فتح 14 قله از مسیر نرمال در حال حاضر اگرچه شاخص ترین نیست اما چشمگیر ترین تلاش مستمر(!)  در کوهنوردی کشور است کوهنوردی که فاصله ی بسیاری با کوهنوردی روز دنیا دارد . پس به تلاش این جوان احترام بگذاریم و قدر دان حمایتهای مالی شهرداری تبریز نیز باشیم . بضاعت کوهنوردی ایران در حال حاضر چیزی فراتر از این نیست .


پی نوشت : صعود عظیم به قله ی چوایو را به ایشان و جامعه ی کوهنوردی آذربایجان و کوهنوردان کشور تبریک میگویم.

چرا عظیم لوتسه را صعود نکرد؟!

سوالی است که شاید ذهن بخشی از افرادی که  فعالیت کوهنوردان کشور را پیگیری می کند مشغول کرده باشد . اما با گرد آوری اطلاعات از گوشه و کنار و جمیع جوانب یکی از فرضیه هایی که شاید بتوان نزدیک به واقعیت دید در ادامه ی این مقال به آن می پردازم.

عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمندی است و دست کم می توان گفت با توجه به شرایط هم هوایی وی در قله ی ماکالو ، می توانست در همان فصل لوتسه را صعود کند و صعود این قله با توجه به شرایط جسمی و فیزیولوژیکی وی امری بعید به نظر نمی رسید . از طرفی تردد بسیار زیاد این قله و یا اورست تا حدی این مسیر را مسیری مناسب برای فردی چون عظیم می توان تصور کرد .

عظیم قیچی ساز امسال قله ی ماکالو را صعود کرد و زمان مناسبی برای صعود یک قله ی دیگر در منطقه داشت و پرواضح است با وجود هم هوایی مناسب وی صعود قله ی لوتسه به صورت  آلپی چندان سخت و پیچیده نیست اما شائبه ای که در این عدم صعود مطرح است بی ارتباط با شرایط مالی وی نیست .

به اعتقاد من و برخی از دوستان عظیم در روند صعود های 8000 متریش یک اشتباه کوچک کرد که آینده ی صعود های 8000 متریش را تحت تاثیر قرار داده است و آنهم صعود آناپورنا بود .

صعود اناپورنا در آن مقطع به مثابه صعود 14 قله توسط ایرانیان بود و فدراسیون تمام توان و تلاشش را برای رسیدن به این هدف گذاشته بود . در پی حمایت از این تلاش و احتمالا صعود ، حتی رئیس فدراسیون شخصا برای جذب حامیان مالی به تبریز سفر کرد. و شرایط را برای عظیم مهیا کرد . اما این همه ی ماجرا نیست . عظیم آناپورنا را صعود کرد و پروژه از نظر فدراسیون تمام شده لحاظ شد ( اگر رسوایی ماکالو را در نظر نگیریم ) اما اکنون حمایت کردن از عظیم قیچی ساز برای فدراسیون هیچ سودی ندارد! این یک واقعیت آشکار است . عظیم قیچی ساز آناپورنا را خیلی قبل تر از آنچیزی که می بایست صعود کرد و راه را برای حمایت های همه جانبه ی فدراسیون بر خود بست .

دیگر صعود قلل 8000 متری توسط عظیم ان برد و امتیازی که فدراسیون در تلاشش بود ندارد . حتی صعود ماکالوی عظیم می توانست تاثیرات منفی هم برای فدراسیون داشته باشد چراکه نمایش عکسهای قله توسط وی باری سنگین بر دوش فدراسیون نهاده است . از طرفی حمایت های ترکی و قومی که از عظیم می شود برای سیستم چندان خوشایند نیست و چه خوشایند فدراسیون و یا سیستم باشد چه نه , عظیم نماینده ی ترک هاست و موجی گسترده از مردم سرزمینش او را به خاطر وجهه ی ملی و یا به عبارتی قومی اش دوست دارند.این عامل نیز می تواند بخشی از مشکلات فدراسیون در حمایت از وی باشد که اگر دقت کرده باشید هیچ گاه از عبارت آذربایجان برای تلاشهایش توسط خبرگزاری های دولتی ، فدراسیون و ... استفاده نمی شود .

حال در شرایطی هستیم که ممکن است این حمایت گسترده جای خود را به حمایتی معنوی ! داده باشد و دیگر از تلاش گسترده خبری نباشد . به هرجهت عظیم سه قله ی دیگر برای صعود 14 قله در پیش دارد امیدوارم همچنان حامیان مالی قدرتمندی داشته باشد اما عدم تلاش برای لوتسه یک پیام روشن داشت و آن هم وضعیت نچندان مناسب مالی است . عظیم می توانست لوتسه را در یک برنامه به همراه ماکالو صعود کند اگر آناپورنا را صعود نکرده بود .

امیدوارم این نوشته صرفا یک فرضیه باشد اما اگر واقعیت داشته باشد تک چهره ای که توانسته بود حمایت مالی نسبتا خوبی برای خود دست و پا کند با این مشکل همه گیر - دست کم سخت تر از گذشته - روبرو شده است.

اثبات صعود عظیم به ماکالو

انتشار عکسهای عظیم قیچی ساز و همچنین راه اندازی سایت های شخصی به عنوان یک ضرورت در دنیای امروز پیامد مثبتی است که آینده ای روشن و شفاف را برای اثبات صعود نوید می دهد از سوی دیگر حضور در دنیای مجازی نیز از ضروریات دنیای امروز است . تصاویر عظیم قیچی ساز در وبسایت شخصی اش پیایانی است بر ناکامی های چند ساله ی اخیر البته آغازی است برای تردد کوهنوردان ایرانی بر قله ی ماکالو . ماکالو برای ما ایرانی ها خاطره ی تلخی است خاطره ای سرشار از دروغ و عوام فریبی . عظیم قیچی ساز نخستین ایرانی فاتح ماکالو است . دوست داشتم از تلاشگران قبلی این قله نیز تشکر می کردم اما همه ی تلاشگران قبلی این قله ادعای دروغین صعود را مطرح کردن که براستی اگر چنین دروغی را نادیده بگیریم در حق حقیقت ظلمی نابخشودنی مرتکب شده ایم . برای عظیم قیچی ساز آرزوی تندرستی و موفقیت دارم .

یاشاسن آذربایجان

فرزند آذربایجان بر فراز ماکالو ، جمله ای که چندان دور از انتظار نبود . کوهنورد توانمند آذربایجان خبر صعودش و همچنین تندرستیش برایمان خوشحال کننده بود . این صعود را ابتدا به ایشان ، خانواده ی وی  و جامعه ی کوهنوردی آذربایجان و کشور صمیمانه تبریک می گویم .  

یاشاسن آذربایجان ، یاشاسن عظیم 

پی نوشت : درصورتی که تصاویر این صعود منتشر شود عظیم نخستین فاتح ایرانی ماکالو لقب خواهد گرفت . 

عظیم شاید نخستین فاتح ماکالو باشد

عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند آذربایجانی در تلاش است سال جاری بر روی قله ی ماکالو ( به قول دوست عزیزمان آقای زارعی هیولای سیاه !!!) تلاش نماید . در صورتی که وی بتواند قله ی ماکالو را صعود نماید صعود های خود را به 11 عدد می رساند و برای نخستین بار این قله توسط ایرانیان صعود خواهد شد . سال جاری پیش بینی می شود تعداد صعود های 8000 متری ایرانیان به شکل چشمگیری کاهش یابد . 

ضمن آرزوی تندرستی برای عظیم قیچی ساز امیدوارم این صعود پیروزمندانه باشد و اوضاع اقتصادی کشور نیز راه را برای تیم های دیگر و نفرات دیگر کشور باز نماید .   البته با عرض معذرت از ادبیات نچندان مناسبم اما با جفتک اندازی برخی آقایان(!) فکر نکنم چنین مهمی محقق شود . 


پی نوشت : تا کنون چند تیم ایرانی برای دست یابی به قله ی ماکالو تلاش کرده اند که می توان به نفراتی همچون تیم ملی کوهنوردی و دو کوهنورد ایرانی دیگر ( هاشمی و مقدم ) اشاره کرد که ادعا کردند این قله را صعود کرده اند که صحت این ادعا تائید نشد و پرونده ی ماکالو همچنان باز ماند و چشم انتظار تلاشی دیگر . 


آناپورنا پذیرفتنی است ؟!

بحث های این چند روز در خصوص صعود یا عدم صعود آناپورنا برای من از حیث جامعه شناختی بسیار جالب بود . و شاید برای بسیاری این سوال مطرح باشد که آیا واقعا آناپورنا از نظر کوهنوردان بزرگ دنیا که این مسیر ار طی نموده اند این صعود جایی برای پذیرش دارد یا خیر؟!

آناپورنا بهانه ای بود برای واکاوی واقعیت های فکر مدیران کوهنوردی کشور که در دو موقعیت تقریبا هم تراز چگونه مواضع متفاوتی می گیرند و این صرفا به دلیل جبهه بندی هایی است که بنیان گذارش فدراسیون کوهنوردی است .

در خصوص صعود آناپورنا کوهنوردانی همچو راینهلود مسنر با اذعان به اینکه محلی که آقای قیچی ساز در آن ایستاده قله ی کله قندی آناپورنا نیست اما آن را به عنوان صعود آناپورنا پذیرفتنی می داند .

همانطور که صعود قله هایی همچون نانگاپاربات دماوندی ها از نظر این کوهنوردان بدون شک و شبهه ای پذیرفتنی است گو اینکه عظیم صدها متر با قله فاصله دارد و نانگا دهها متر ! و یا قله هایی همچون برج سنگی قله ی مانسلو که آن ده متر را بسیاری به دلایل مختلف صعود نمی کنند . ( شرایط آب و هوایی و ... )

حال اگر نگاهی بیاندازیم به ساختار جامعه شناختی مخاطبان به نتایج جالب توجهی می رسیم . در سه سال گذشته و زمانی که از عظیم قیچی ساز به عنوان ابزاری استفاده کردند که صعود های مستقل کوهنوردان را زیر سوال ببرند این جامعه سکوت کرد و هیچ عکس العملی را از خود نشان نداد که چرا با سیاه بازی مسئلین فدراسیون و مقایسه ی مضحک دو عکس یکی با در ست گرفتن نبشی و دیگری با فاصله قصد دارند موجودیت ضعیف خود را در عرصه های بین المللی از این طریق برای کوهنوردان داخلی به نمایش بگذارند . نمایشی بسیار مضحک که فقط نشان از بیمار بودن ساختار فکری این عده بود که از قضا در راس مدیریتی بالاترین مرجع کوهنوردی کشور نیز بودند .

مادامی که کوهنوردان بزرگ دنیا این صعود را می پذیرند ما نیز کاسه ی داغ تر از آش نیستیم اما هدف از بیان این آناپورنا عنوان کردن این واقعیت بود که جامعه ی ما جامعه ای با فکر سالم نیست ! این جامعه در مواجهه با افرادی که تریبون خاصی ندارند به شیوه ای بی رحمانه بر آنان می تازند و در قبال هم کیشانشان آنچنان به دنبال روزنه ای می گردند که تحلیل آن کاری بسیار پیچیده و سخت می نماید .

ما آناپورنای ایرانی را همچون برخی بزرگان کوهنوردی جهان می پذیریم اما می دانیم که آناپورنا را از ما ایرانی ها پذیرفته اند  . همچنان که مانسلو و نانگاپاربات را می پذیرند .

آن زمان که از عظیم به عنوان نردبانی برای له کردن عده ای استفاده می شد هیچ کس مشکلی نداشت اما به محض اینکه ورق برگردد و این دو تغییر مقام دهند همه چیز بر آشفته می شود و به دنبال سوپاپ اطمینانی می گردند تا اندکی از زیر فشار افکار عمومی خلاص شوند .

هیچگاه ندیدم این جامعه بدون حب و بغض در خصوص وقایع کوهنوردی کشور بنویسد بلکه همواره منافع شخصی و صنفی اولویت داشته بر تمام امور ... فرافکنی ، انحراف از موضوع ، سعی در نادیده گرفته شدن بحث ، ناسزا و ... همه نشان از ضعف ساختاری جامعه شناختی ماست .

که اگر اینگونه نمی بود با آرامش خاطر همه بدون تاختن و ناسزا گویی که از ضعف منطق نشئت می گیرد به بررسی و واکاوی موضع می پرداختند و نتایج بررسیشان را در کمال خونسردی عنوان می نمودند اما می بینیم که چنین چیزی نمی تواند در این ساختار بگنجد . چراکه ما دارای ضعف های فراوانی هستیم و بزرگترین ضعف ما در عرصه ی بین المللی است .

اگر بخواهیم به فعالیتهای آقایان رئیس فدراسیون نگاهی بیاندازیم از زمان صادق آقاجانی که با دوز و کلک سعی در موفق جلوه دادن صعود هایشان داشتند تا به امروز چه تفاوتی در کوهنوردی کشور روی داده است؟

آیا قدمی به جلو برداشته شده است؟ همان برنامه ها با همان هیاهو و با همان ساختار فکری ...

هیچ حرفی برای گفتن در سطح بین المللی نداریم و تک صعود ها از مسیر نرمال را هم به مثابه ی افتخاری بزرگ برای جامعه می دانیم و همین باور به افتخار کاذب در افکار این مغزهای مدیریتی ، آنان را به سمت و سوی هر گونه ترور سوق می دهد ...

آنهم ترور صعود های نرمال و پیش پا افتاده از منظر بین المللی . می بینید؟ کار کوهنوردی کشور به کجا رسیده که دو کوهنوردی سطح پایین در جهان به جان هم می افتند تا شاید جامعه متوجه نشود که این برنامه ها هردو از منظر جهانی کم اهمیت است اما برای ما که در سطوح ابتدایی این مسیر هستیم چگونه دارای ارزش می شود ؟

هر گاه به ابزار قرار گرفتن عظیم قیچی ساز برای انجام این عمل در نانگا که تحت هر شرایط : برو و نبشی را حتما لمس کن ! فکر میکنم بیش از پیش به این یقین می رسم که همچو سخن یکی از دوستان مان ، براستی که مغزهای کوچکی فدراسیون را مدیریت می کنند !

 


پی نوشت : برای آقای عظیم قیچی ساز آرزوی موفقیت در مانسلو دارم و امیدوارم این مباحث باعث نشود ایشان به سمتی برود که دست به صعود به هر قیمتی بزند . و در کمال آرامش و خونسردی به کوهنوردی بپردازد تا حداقل در روی کاغذ نام ایران نیز در بین باشگاه 8000 متری ها قرار بگیرد شاید روزی از آن پس کوهنوردان مسیر نوینی در پیش بگیرند .

عکسهای لافایله ورقی دیگر از آناپورنای دست نیافتنی ...

در پی کامنت برخی از دوستان از جمله دوست عزیزم جناب آقای نصیری لازم دیدم توضیحاتی مختصر در خصوص عکسهای سال 2002 این کوهنورد اهل جمهوری چک بدهم .

کامنت آقای نصیری : عکسی که از صعود لافایل منتشر کرده ای و از آن بدینگونه در جهت انکار صعود عظیم استفاده برده ای ... همه داستان نیست! کله قندی که تو آن را نماد صعود می دانی حقیقت ندارد و فقط حاصل زاویه دید از پایین دوربین است!

ادامه ی داستان در سایت اورست نیوز روایت شده است . عکاس بالاتر آمده و ادامه خط الراس و شکل نهایی آن مشخص شده است . دیگر خبری از کله قند نیست و خط الراس بعد از آخرین گام های لافایل همچنان ادامه دارد!

فکر می کنم اطلاع رسانی صادقانه حکم می کند که این عکس را هم که ادامه و تکمیل کننده ی عکس تو از لافایل است در همین پست منتشر کنی .

عکس نخست با برف سفت و متراکم قله که به هیچ عنوان نمی توان در آن فرو رفت 

عکس دوم با فرورفتگی شدید که نشان از موقعیت و برف متفاوت آن نقطه است

http://www.k2news.com/a02/a02jcldis18.htm


از این دوستان نکته سنج واقعا تعجب کردم چطور متوجه ی برف سفت و غیر قابل نفوذ قله که در اثر سرما و باد متراکم شده اند نشده اند .

عکس دوم که این دوستان مدعی شده اند همان عکس قله است و فقط زاویه ی دوربین تغییر کرده است را فقط با بی دقتی می توان پذیرفت .

عکس دوم تا مچ پای « جان » در برف نرم فرو رفته است . اما در عکس قله به دلیل اختلاف موقعیت و شرایط برف بسیار متراکم است و هیچ فرو رفتگی در برف دیده نمی شود . آیا واقعا اصرار بر ربط دادن عکسهای بی ربط به هم برای این عدم صعود آشکار تا کی ادامه خواهد داشت ؟

از مخاطبین و جامعه ی کوهنوردی می خواهم چنانچه گزارش و عکسی مبنی بر عدم وجود کله قندی در آناپورنا دارند لطفا ارائه نمایند و آیا می پذیرند که این دو عکس مربوط به یک موقعیت است؟ لطفا به نرمی برف و فرو رفتگی آن توجه داشته باشید . 


پی نوشت : همه ی صعود ها تصویر کله قندی به عنوان سند و مدرک ارائه شده است همانطور که جان کریستوف لافایل ان را ارائه کرده است .


عکس روز

صعود جان کریستوفه لافایله در سال 2002 به قله ی آناپورنا


پی نوشت : تمامی کوهنوردان دنیا عکس کله قندی قله را به عنوان نماد صعود به آناپورنا ارائه می کنند . چنانچه عکسی فاقد این نماد باشد یقینا قله آناپورنا نیست .

بدون شک این عکس با عکسهای کوهنوردان دنیا هیچ شباهتی ندارد ...

مبادا کسی بشنود : آناپورنا صعود نشده است !

بحث آناپورنا موضوعی بود که دارای حساسیت فراوانی است چراکه اگر این قله صعود می شد ماجرای صعود 14 قله نیز تحت تاثیر قرار می گرفت اما در این سالیان اخیر افرادی که از آنها به عنوان نسل اولی نام می برند بدعت زشتی را بنا نهادند که این بدعت زشت تا به امروز در هیمالیانوردی کشور خود نمایی میکند .

و اما هرچند گمان نمی کردم نیازی به توضیح در خصوص اناپورنا باشد ولی لازم دیدم توضیحات بیشتری در خصوص این صعود بدهم تا شاید اگر افرادی هنوز در شک و شبهه ی این صعود هستند اطمینان داشته باشند که تصاویر منتشر شده مبنی بر صعود آناپورنا به هیچ عنوان مربوط به قله ی آناپورنا نیست !

کوهنوردان کشور های مختلف در تمامی تصاویر مربوط به صعود قله ی اناپورنا در یک نقطه ی کاملا مشخص اقدام به تصویر برداری نموده اند .

جالب اینجاست این قسمت کله قندی شکل در طی سالیان مختلف بدون تغییر شکل به همان صورت باقی مانده است . که با بررسی تصاویر بسیار قدیمی از سال 1970 نیز همین موضوع را تصدیق می کند . تمامی فیلم های موجود در اینترنت قسمت کله قندی زیر را به عنوان قله ی آناپورنا نشان می دهند . به برسی چند فیلم و کتاب جهت تائید این سخنان در ادامه  می پردازیم !

تصویر پایین مربوط به تیمی متشکل از کوهنوردان روسی است که به قله ی آناپورنا صعود نموده اند


در مسیر صعود به قله


قله ی آناپورنا

لینک فیلم :www.youtube.com/watch?v=GVSKHFrzfqQ

اما فیلم های مربوط به خانم اون سان کره ای که همزمان با حضور کوهنورد جوان کشورمان 0 احسان پرتوی نیا ) در منطقه حضور داشت نیز کله قندی را به عنوان قله معرفی می نماید .


بر فراز کله قندی


تصویری از لحظه ی فرود خانم اون سان و نمای کله قندی قله با همان شکل قله ی کوهنوردان روسی

لینک فیلم : http://www.youtube.com/watch?v=4MUtdo723zY

اما در ادامه کتاب رخ جنوبی آناپورنا که مربوط به صعود Chris Bonington در سال 1971 است نیز عکس مربطو به قله ی ایشان نیز حاکی از کله قندی قله است و ایستادن بر فراز آن ...

لینک سایت معرفی کتاب و تصاویر آناپورنا


حال نگاهی دوباره بیاندازیم به تصاویر منتسب به قله ی آناپورنا توسط آقای قیچی ساز !


پی نوشت: دنیای امروز دنیای رسانه های دیجیتال است . دنیای پدیده ای به نام اینترنت و دیگر نیازی نیست قدم در قله ی آناپورنا گذاشت بلکه با چند جستجوی ساده می توان حقیقت را به سادگی یافت . 

این پدیده ها راه را بر دروغ و اغراق بسته است . حال با این وجود امیدوارم راه بر این بدعت زشت بسته شود .

هرچند برخی مخاطبان در تلاش بودند با ناسزا گویی ، فحاشی و یافتن کلمه ای ، جمله ای ، عبارتی بحث و موضوع را از مسیر اصلی به سمت و سوی دیگر هدایت نمایند اما شاید تلخ باشد ولی بلاخره جامعه می شنوند که اناپورنا صعود نشده است چه امروز ! و چه در صعود کوهنورد دیگر کشورمان به آناپورنا ...

صداقت و شفافیت را نمی توان به طور مطلق برای هر شخصی در نظر گرفت. به شخصه با این تفکر دگماتیستی مطلق نگری به شدت مخالفم  .


سندی مبنی بر صعود آناپورنا ارائه نشده است !

آناپورنا یکی از سرسخترین قله ی های کشور نپال است که بسیاری از کوهنوردان کشور قصد صعود این قله را داشته و دارند . از آن جمله می توان به زنده یاد مهدی اعتمادی فر که قبل از برنامه در دائولاگیری با آرزوی صعود آناپورنا جانش را از دست داد . سپس کوهنورد جوان کرجی احسان پرتوی نیا در تلاش برای دست یابی به قله ی این کوهستان در حادثه ی بهمن ناکام ماند ...

سال جاری کوهنوردان خوب کشورمان آقای عظیم قیچی ساز و خانم فرخنده صادق بر روی این قله تلاش کردند که همان روزهایی که ایرانیان در تلاش برای دست یابی به ارتفاعات بالاتر بودند 12 نفر از کوهنوردان دنیا موفق به صعود آناپورنا شدند . اما در ادامه خانم صادق از صعود منصرف شدند و چند کوهنورد دیگر همچنان به تلاش ادامه دادند . و در ادامه چند تن دیگر نیز از ادامه ی تلاش به دلیل بارش برف و احتمال وقوع بهمن منصرف شدند اما در خبر ها آمد که عظیم همچنان قصد دارد به تلاش ادامه دهد تا اینکه عنوان شد عظیم دو ساعت قبل از تمامی کوهنوردان به اتفاق شرپایش موفق شده است قله را صعود نماید ...

روایتی مختصر بود از آنچه از آناپورنا مخابره شد اما بعدها تصاویر منتشر شده به نام قله ی 8091 متری آناپورنا کمی ایجاد شبهه نمود و من را بر آن داشت بیشتر به این عکسها دقت کنم . که در ادامه به آن می پردازم .

در عکسهای منتشر شده دو عکس نظرم را به خود جلب کرد نخست عکسی که عظیم از شرپایش گرفته که در این عکس به خوبی مشخص است که شرپای عظیم در گودی مانندی قرار گرفته که فاصله از قله به وضوح مشخص است . در پشت سر این شرپا و سمت راست و چپ تصویر صخره هایی مشخص است که می توان از آن به عنوان شاخص یاد کرد .

اما در عکس دوم که به عنوان عکس قله نام برده شده به خوبی  نشان می دهد که زاویه دوربین عکاس ( شرپا ) در پایین تر از وی قرار گرفته و شرپا قصد داشته به شکلی عکاسی نماید که آن نقطه بالاترین نقطه ی ممکن دیده شود . یعنی دقیقا لبه ی نقاب ...

اما نکته ای که موقعیت عظیم را مشخص می کند وجود صخرها یی است که شرپا به آن بی توجه بوده است . این صخره موقعیتش از قله ی اصلی کاملا در عکس قبلی مشخص بود و در عکس دومی به توجه به آن مشخص می گردد که عظیم هنوز به نزدیکی صخره هم نرسیده و دقیقا در قسمت زین اسبی و گودال مانند قرار دارد که مشخصا قله نیست و فقط خط الراس آناپورنا صعود شده است نه قله ی اصلی ! در ارتفاع 8091 ( main summit ) . با توجه به عکسها مشخص است که عظیم قیچی ساز حدودا در موقعیت شرپا عکس قله را گرفته است .

 


پی نوشت : اما این احتمال وجود دارد که عکسهای دیگر در اختیار وی باشد که نشان دهد ایشان این مسیر را تکمیل نموده باشد اما با این گزارش و این عکسها که به عنوان قله معرفی شده است نمی توان پذیرفت که قله ی آناپورنا صعود شده است و می بایست در انتظار بود تا کوهنوردان دیگر کشورمان این صعود را به انجام برسانند

پی نوشت دو: بی شک آقای قیچی ساز می توانند نظر و توضیحات خود را در این وبلاگ ارائه نمایند و در صورتی که عکس قله در اختیارشان باشد بی صبرانه و با کمال میل آن را منتشر می سازم . 

یاشاسن آذربایجان یاشاسن عظیم

بر اسا تماس تلفنی خانم فرخنده صادق صبح امروز عظیم قیچی ساز موفق به فتح خطرناک ترین قله ی 8000 متری شده است . عظیم قیچی ساز در یک اقدام ریسکی و جسورانه این قله را صعود نموده است . امدیوارم عظیم به سلامت باز گردد . 

این پیروزی را به جامعه ی کوهنوردی آذربایجان  تبریک میگویم.

یاشاسن آذربایجان  


پی نوشت : مادامی که ملت آذربایجان شهروند درجه 2 کشور باشند افتخاراتشان نیز به زعم بنده متوجه ی صرفا آذربایجان خواهد بود . تبریک به آذربایجان 

منبع : تبریز کوه 


عظیم همچنان در اناپورنا تلاش میکند ...

جمله زیر دو ساعت پیش در صفحه فبس بوک عظیم درج شده که به نظر نشانگر ادامه صعود اوست و او در حال حاضر در کمپ سه به سر می برد.

Azim in camp 3 now. Keep praying for him, Good Luck, Man


منبع : چرا کوهنوردی 

یک کامنت از فردی به نام تبریزی : 

مدیر محترم وبلاگ

شما همیشه حاشیه سازی کرده و البته ذاتا انسان منفی نگری هستید و همیشه وبلاگ شما محلی برای تاخت و تاز و حتک حرمت میشود .شما اخلاقا مسؤل این همه بی احترامی هستید در ضمن در مورد عظیم سعی کن حاشیه سازی و شایعه پراکنی نکنی والا میدم در وبلاگ و اون دهن گشادتو و .... گل بگیرند.

آیا جامعه ی کوهنوردی فکر نمی کنند طرفداران این دوستان کوهنورد هیمالیا رو کمی بد دهن و فحاش هستند بهتر نیست طرفداران آقای عظیم قیچی ساز کمی مودب تر باشند و اندکی با تامل و با ادب بنویسند ؟ آیا می توانیم از طرفدران عظیم بخواهیم لطفا ادب داشته باشند؟ 

ایرانیان از آناپورنا دست خالی باز میگردند ...

دو کوهنورد ایرانی فرخنده صادق و عظیم قیچی ساز که به عنوان دومین تلاشگران آناپورنا به این کوهستان وحشی رفته بودند طی اخبار دریافتی از منطقه و خبر تونج فندیک راهی کاتماندو خواهند شد تا تلاششان بدون صعود و تنها تا کمپ سوم اناپورنا پایان یابد . 

امسال آناپورنا توسط 12 کوهنورد صعود شد و متاسفانه ایرانیان در این موفقیت ها سهمی نداشتند . اکنون پس از ناکام ماندن تلاش بر روی آناپورنا چشم ها به اورست ، مانسلو ، دائولاگیری و ماکالو خیره شده است تا شاهد تلاش سایر ایرانی ها باشیم . 

پی نوشت: احسان پرتوی نیا نخستین ایرانی تلاشگر بر روی این قله بود که دچار بهمن شد و از  صعود بازماند


پی نوشت دو : 

من مسافرت بودم و تازه برگشتم از میان کامنتها آنها که با نام مشخص نوشته شده بود طبیعتا مسئولیتش با نویسنده است و من ویرایش نمی کنم اما نام های مجهول و جعلی را در صورتی که توهین مشخصی بدهند که کسی معترض باشد ویرایش خواهد شد . 

و اما در خصوص خبر عظیم تا کنون هر خبری از تونچ فندیک نوشته شده در کنارش این اخبار به عظیم قیچی ساز و فرخنده صادق هم نسبت داده شده است . حال نیز بر همین منوال نویسنده ی این وبلاگ چون آنها در یک تیم بوده اند و اساس کار تیمی نیز بر این است که تصمیمات را تیم به صورت جمعی اتخاذ می کنند و عشیم هم استثنا نیست . پس این خبر مادامی که خلافش ثابت نشود معتبر است .

آناپورنا : بی خبری و خوش خبری

دو تن از کوهنوردان شاخص کشورمان در تلاش بر روی قله ی سرسخت و بسیار خطرناک آناپورنا هستند امروز خبر صعود 12 کوهنورد غیر ایرانی بروی این قله ی سرسخت مخابره شد و متاسفانه فعلا خبری از این دو کوهنورد خوب کشورمان نیست . در چنین شرایطی که همه دلهره و نگرانی دارند شاید بی خبری خوش خبری باشد . قبل از آرزوی موفقیت برای عظیم قیچی ساز و فرخنده صادق آرزو ی تندرستی و سلامتی می کنم برای این دوستان و امیدوارم شاهد موفقیتشان بر روی این قله باشیم . چشم انتظار اخبار آناپورنا هستیم .

عکس : وقوع بهمن در کوهستان آناپورنا

کدام کوهنورد ایرانی را میتوان با کوکوشکا مقایسه کرد؟

در یکی از وبلاگها و فکر کنم کامنتها در خصوص عظیم قیچی ساز نوشته شده بود و ایشون رو به کوکوشکا تشبیه کرده بودند . شاید بد نباشد پلی بزنیم به زندگی چند کوهنورد شاخص و وضعیت صعوودهایشان  !

جرزی کوکوشکا کوهنورد توانمند لهستانی توی یک کشور کومونیستی زندگی میکرد و همونطور که همه می دانند در کشور های کمونیستی پول در آوردن و پس انداز کردن پول برای یک کارگر بسیار مشکل است اما کوکوشکا برای پس انداز پول جهت صعود به 8000 متری ها ناچار به کارگری در ساختمان ها بود و عموما با کار در ارتفاع و رنگ کردن دودکش کارخونه ها ذره ذره پس انداز میکرد و راهی هیمالیا می شد . وی به غیر صعود لوتسه تمامی صعودهایش را یا در زمستان انجام میداد و یا از مسیرهای نو به انجام میرساند.


از طرفی کوهنورد پرتغالی مثل جو گارسیا و یا مسنر از ایتالیا بدون دغدغه ی مالی راهی هیمالیا می شدند .

دو سال پیش جو گارسیا کوهنورد پرتغالی موفق شد 14 قله رو صعود بکنه جالبه بدونید جو گارسیا از طرف خاندان سلطنتی پرتغال حمایت مالی میشد و دو تا فیلمبردار مرتب از فعالیتهایش فیلم برداری می کردند و در نهایت رفاه با پکیج های رویایی عازم هیمالیا میشد .

به جرات میتونم بگم کوهنوردی مستقل ایران حکم همون جرزی کوکوشکا را در کشور کومونیستی دارد که به سختی و با رنگ کردن دودکش کارخونه ها عازم هیمالیا می شوند ...

با مقایسه ای مختصر میتوان تشخیص داد کوکوشکا در چه وضعیتی به هیمالیا میرفت و دیگر کوهنوردان همچون جو گارسیا چه وضعیتی داشتند .

عظیم قیچی ساز رو اگر به کوکوشکا تشبیه کنیم یک بی انصافی تاریخی در حق کوهنوردانی است که به سختی هزینه ی برنامه هایشان تامین میشود  .

عظیم قیچی ساز با شرکت  ( seven summit treks ) قرداد بسته است . شرکتی که فدراسیون کوهنوردی برنامه هایش را به این شرکت محول میکند .  فدراسیون کوهنوردی برای عظیم این شرکت را در نظر گرفته است و قرارداد بسته است و جالب اینجاست پکیج در نظر گرفته شده با این شرکت پکیج رویال است که بهترین پکیج برای کوهنوردان است به طوری که افرادی همچون گارسیا نیز از این پکیج ها استفاده میکنند .

عظیم از شهر کاتماندو با هلی کوپتر عازم بیس کمپ شد و مسیری که کوهنوردانی همچون احسان پرتوی نیا با 9 روز ترکینگ طی کرده بودند در چند ساعت با هلی کوپتر طی کرد .

جالبه بدونید از کاتماندو به بیس کمپ آناپورنا با مبلغ بسیار سنگینی حاضر به پرواز هستند و عموما از کاتماندو به پخارا و از پوخارا به بیس کمپ نیز یک پرواز دیگر می بایست انجام شود که عظیم مستقیما به آناپورنا رفت .

عظیم قیچی ساز به کمپ سوم آناپورنا صعود کرده است اما به شیوه ای آلپی و شرکت "سون سامیت ترکس "  کمپ های 1 و 2 و 3 رو برای عظیم برپا کرده . شاید اگر هوا مناسب بود اکنون عظیم قله رو هم صعود کرده بود .

حال اگر پلی بزنیم به یکی دو سال پیش و تلاش احسان پرتوی نیا و مقایسه ای اجمالی داشته باشیم بد نباشد .

احسان 9 روز مسیر رسیدن به بیس کمپ رو در ترکینگ بود و بارگذاری کمپ ها را به خاطر هزینه ی سنگینش شخصا متقبل شد و نهایتا صعودش با توجه به هوا و شرایط جسمیش که در اثر برخورد و ریزش بهمن متوجهه ش شده بود متوقف شد . در حالی که کوهنوردان کره ای امکان پخش زنده ی تلویزیونی داشتند وی یک هندی کم بدرد نخور همراهش بود و بر روی آناپورنا تلاش میکرد .اما عظیم به صورت آلپی و بدون بارگذاری کمپ در حال پیش روی است .

وی قصد دارد با توجه به روند هم هوایی اش بتواند تا پایان فصل به محض صعود اناپورنا با هلی کوپتر به یکی دیگر از قلل 8000 متر نپال برود که به احتمال زیاد ماکالو هستش و پس از اون بلا فاصله پس از بازگشت به ایران به پاکستان بره و روی کی تو تلاش بکنه .

اما هدف از این اطلاعات ریز از عظیم برای صعود نرمال صرفا یاد آوری این موضوع بود که عظیم قیچی ساز کوکوشکا نیست بلکه یک جو گارسیای ایرانی است که بخش بزرگی از توانمندیش از طریق جیب پر پولش است و صد البته رانت وی در فدراسیون هم تاثیر بسیاری دارد . پس امیدوارم دوستان کامنت نویس کمی واقع بینانه تر از کوهنوردان نام ببرند و اگر نامی از کوکوشکا میبرند حتما به سابقه و وضعیت این کوهنوردان توجه کافی داشته باشند .

تیم ترانگو در حال آماده سازی است و هزینه ی این برنامه به مراتب سنگین تر از 8000 متری هاست و صد البته موفقیتشان مهمتر از تمام مسیر های نرمال 8000 متری است اگر عنوان کوکوشکا را بخواهیم برای آنان بکار بریم می بایست از جوانان این تیم نام برد و تشبیه کرد که با چه سختی این روزها در تلاش برای پس انداز این برنامه ی سنگین هستند .

اما چرا فدراسیون در تلاش است با این هزینه ی سنگین و پکیج گران قیمت راه را برای صعود عظیم به کی تو باز کند ؟

شاید بد نباشد از حسن نجاریان بگویم فردی که تا سال گذشته پس از صعود برودپیک رکورد 8000 متری های ایران را از ا زنده یاد اوراز گرفته بود و یکه تاز صعود ها بود و 7 صعود 8000 متری در کارنامه اش بود اما چون از کوهنوردی فدراسیونی فاصله گرفته بود تمام عزم فدراسیون بر این بود که رکور حسن نجاریان شکسته شود و فردی که در سیستم خودش است این عنوان را در اختیار داشته باشد .

حال انگیزه ی صعود به کی تو بی شک بی ارتباط با کاظم فریدیان و صعودش به عنوان تنها فاتح کی تو نیست . فدراسیون از عنوان تنها فاتح کی تو برای کاظم فریدیان به شدت رنج می برد . فردی که با قالب ریزی و تراشکاری در کارخانه ها هزینه ی زندگیش را تامین میکند .


حال کدام کوهنورد جرزی کوکوشکاست؟

چشم انتظار موفقیت عظیم ...

عظیم قیچی ساز کوهنورد توان مند و کم حاشیه آذربایجانی در راه آناپورنا است ، قله ای سرسخت و خطرناک که بیش از 40 درصد صعود کننده گانش را به کام مرگ کشانده است .

عظیم قیچی ساز با صعود قله هایی همچون کانچن چونگا ، گاشربروم یک ، نانگاپاربات ، دائولاگیری ، اورست و... توانمندی های خود را به اثبات رسانده است اما شاید بی دلیل برای عظیم نگرانم !

امیدوارم در وهله ی نخست شاهد تندرستی و سپس موفقیتش باشیم و سال 1391 را با آناپورنا به کام خود و آذربایجان شیرین ببینیم .

عظیم قیچی ساز را می توان نماینده ی شایسته ی آذربایجان نامید نماینده ای که به تنهایی  طلایه داری ملتی را بر عهده دارد که سالهاست صدایشان را نشنیده اند و یاشاسن گفتن در وصف این ملت خود نیز جرمی است بزرگ که صد البته با وجود عظیم ها بی اختیار می بایست کلاه ها را برداشت و با صدایی رسا و بلند و با افتخار به چنین جوانانی گفت :

یاشاسین آذربایجان

پی نوشت: امیدوارم نگرانیم در خصوص عظیم پایه و اساس منطقی نداشته باشد و بی صبرانه چشم انتظار تندرستی و موفقیتش هستیم . امیدوارم دوستان آذربایجانی اخبار مربوط به تلاشش را منعکس نمایند.

 

هیمالیانوردی ایران از صعود های بی کیفیت تا قهرمان سازی های پوشالی

در گزارش عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند و با اخلاق تبریزی که در وبسایت کوه نیوز منتشر شده است اشاره ای به حادثه ی مرگ زنده یاد لیلا اسفندیاری شده است که جای بسی تامل دارد .

آن روزهای شور شوق برای صعود دو یا سه قله ی 8000 متری که سال جاری شاهدش بودیم مشتی خاطره ماند و جانی که از دست رفت !

عظیم از روی نجابت و یا حجب و حیایش بود که در این گزارش اشاره ای به واکنش ها و فعالیتهای ایرانیان حاضر در منطقه نکرده است و یا بسیار کوتاه و گذرا از ان گذشته است که مخاطب و شنونده شاید اگر در جریان نباشد به این کلمات کوتاه دقت لازم را نخواهد داشت .

اما ان روزها لیلا برای صعود گاشربروم یک و دو راهی شد که به اعتقاد بسیاری از همقطارانش جای ترس و نگرانی بود . صعود ناموفق تا 7500 متری نیز این نگرانی را برای همنوردانش در ایران و همقطارانش در گاشربروم بیش از پیش کرده بود که می توان این نگرانی را از لابلای جملات عظیم تشخیص داد .

اما هیمالیانوردی ایران در این سالهایی که دنبال کرده ایم رنگ و بوی خاصی گرفته است و پس از برنامه های فدراسیون کوهنوردی برای تیلیچو و دائولاگیری کوهنوردانی را تربیت کرد که آینده ای روشن را به لحاظ ثبت صعودها شاید به ارمغان بیاورد اما این سوال در ذهن ها جاری می شود که براستی کیفیت این صعودها به چه شکل است؟

آیا می توان گفت هیمالیانوردی ایران رشدی چشم گیر داشته است و یا می توان این صعود ها را تغییری در ساختار فکری هیمالیانوردان کشور لحاظ کرد گو اینکه در سالیان دور افرادی همچون اورازها ، نجاریان ها، چشمه قصابانی ها ، زارعی ها  و ... این مسیر را طی نموده اند که کیفیت صعودهایشان را می بایست از آنان که هستند جویا شد و آیا این نسل امروزی که هیمالیانوردی را شتاب گونه در پیش گرفته اند گام در چه مسیر خطرناکی گذاشته اند؟

نقش و جایگاه عواطف انسانی و روحیات ما ایرانیان در این بین چه تاثیری بر هزینه های صعود دارد ؟ همه ای این سوالات پاسخهایی گاه تلخ و گاه طنز را در ذهن من به عنوان یک مشاهده گر به نمایش میگذارد ...

سخنان دردناک عظیم من را بار دیگر در فکر برد و شنیده هایم از این صعود که سینه خیز رفتن ها به قله و حتی گاه بی تفاوتی های همنوردان در شرایطی بحرانی برای فردی که شاید قافیه را از همان اول کار باخته بود نکات عجیبی در دنیای حرفه ای کوهنوردی نباشد . شاید ما انتظارمان از انسانیت در آن بلندا انتظار بجایی نیست اما بهتر است همچنان که ما نیز سطح انتظاراتمان را با کیفیت بد برخی صعودها تطبیق می دهیم دست از قهرمان پروری برداریم و از کاه کوه نسازیم ! یکی را که توان و یا ذات قهرمان بودن ندارد را تا عرش عظیم بالا نبریم و برایش کف نزنیم ! هیاهو ها را کنار بگذاریم و کمی واقع بین باشیم !

شاید رمز موفقیت عظیم تاکنون همان تلاش مستقل است با اینکه خود به چشم خود دیده است که شاید تنها اوست می تواند برای خود و یا هموطنش اندکی نگران باشد و این انتظار از همقطاران رویاپردازی های کودکانه است که انسانهای شرقی در کنار شومینه به ان می اندیشند ...

روی سخنم با مایی است که شاید گاه گداری می نویسم و چند تنی می خوانندش :

این قهرمان پروری همچنان که لیلا را به کام مرگ کشاند می تواند به سان آن هیمالیانورد مرد ایرانی در گاشربروم یک شبه بدون هیچ دلیل و پشتوانه ی عملی قهرمان شد روزی او را با بی تفاوتی هایش همانند رابوکی ها به یک شبه از ان حباب و توهم بیاندازد . همچنان که انتظار نداریم هاشمی ها به یاری فردی بروند که از پیش باخته است باید دیدمان را کمی حرفه ای تر کنیم و این انتظار کممان از انسانیت در بلندای 8000 متری را با ساختار فکری جامعه بسنجیم و سعی نماییم کمی حرفه ای بیاندیشم و برای انانی که هستند به اندازه ی همان کیفیت صعودشان تبلیغ و هیاهو کنیم  !

تا شاید عنوان چند 8000 متری برای افرادی همچون عظیم با آن خو و ذات و حیای شهرستانیش با ثبت این صعود ها برای دیگران یکسان نباشد ...

روزگار عجیبی است ...

گزارش صوتی از سخنان عظیم قیچی ساز کوه نیوز