در گزارش عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند و با اخلاق تبریزی که در وبسایت کوه نیوز منتشر شده است اشاره ای به حادثه ی مرگ زنده یاد لیلا اسفندیاری شده است که جای بسی تامل دارد .

آن روزهای شور شوق برای صعود دو یا سه قله ی 8000 متری که سال جاری شاهدش بودیم مشتی خاطره ماند و جانی که از دست رفت !

عظیم از روی نجابت و یا حجب و حیایش بود که در این گزارش اشاره ای به واکنش ها و فعالیتهای ایرانیان حاضر در منطقه نکرده است و یا بسیار کوتاه و گذرا از ان گذشته است که مخاطب و شنونده شاید اگر در جریان نباشد به این کلمات کوتاه دقت لازم را نخواهد داشت .

اما ان روزها لیلا برای صعود گاشربروم یک و دو راهی شد که به اعتقاد بسیاری از همقطارانش جای ترس و نگرانی بود . صعود ناموفق تا 7500 متری نیز این نگرانی را برای همنوردانش در ایران و همقطارانش در گاشربروم بیش از پیش کرده بود که می توان این نگرانی را از لابلای جملات عظیم تشخیص داد .

اما هیمالیانوردی ایران در این سالهایی که دنبال کرده ایم رنگ و بوی خاصی گرفته است و پس از برنامه های فدراسیون کوهنوردی برای تیلیچو و دائولاگیری کوهنوردانی را تربیت کرد که آینده ای روشن را به لحاظ ثبت صعودها شاید به ارمغان بیاورد اما این سوال در ذهن ها جاری می شود که براستی کیفیت این صعودها به چه شکل است؟

آیا می توان گفت هیمالیانوردی ایران رشدی چشم گیر داشته است و یا می توان این صعود ها را تغییری در ساختار فکری هیمالیانوردان کشور لحاظ کرد گو اینکه در سالیان دور افرادی همچون اورازها ، نجاریان ها، چشمه قصابانی ها ، زارعی ها  و ... این مسیر را طی نموده اند که کیفیت صعودهایشان را می بایست از آنان که هستند جویا شد و آیا این نسل امروزی که هیمالیانوردی را شتاب گونه در پیش گرفته اند گام در چه مسیر خطرناکی گذاشته اند؟

نقش و جایگاه عواطف انسانی و روحیات ما ایرانیان در این بین چه تاثیری بر هزینه های صعود دارد ؟ همه ای این سوالات پاسخهایی گاه تلخ و گاه طنز را در ذهن من به عنوان یک مشاهده گر به نمایش میگذارد ...

سخنان دردناک عظیم من را بار دیگر در فکر برد و شنیده هایم از این صعود که سینه خیز رفتن ها به قله و حتی گاه بی تفاوتی های همنوردان در شرایطی بحرانی برای فردی که شاید قافیه را از همان اول کار باخته بود نکات عجیبی در دنیای حرفه ای کوهنوردی نباشد . شاید ما انتظارمان از انسانیت در آن بلندا انتظار بجایی نیست اما بهتر است همچنان که ما نیز سطح انتظاراتمان را با کیفیت بد برخی صعودها تطبیق می دهیم دست از قهرمان پروری برداریم و از کاه کوه نسازیم ! یکی را که توان و یا ذات قهرمان بودن ندارد را تا عرش عظیم بالا نبریم و برایش کف نزنیم ! هیاهو ها را کنار بگذاریم و کمی واقع بین باشیم !

شاید رمز موفقیت عظیم تاکنون همان تلاش مستقل است با اینکه خود به چشم خود دیده است که شاید تنها اوست می تواند برای خود و یا هموطنش اندکی نگران باشد و این انتظار از همقطاران رویاپردازی های کودکانه است که انسانهای شرقی در کنار شومینه به ان می اندیشند ...

روی سخنم با مایی است که شاید گاه گداری می نویسم و چند تنی می خوانندش :

این قهرمان پروری همچنان که لیلا را به کام مرگ کشاند می تواند به سان آن هیمالیانورد مرد ایرانی در گاشربروم یک شبه بدون هیچ دلیل و پشتوانه ی عملی قهرمان شد روزی او را با بی تفاوتی هایش همانند رابوکی ها به یک شبه از ان حباب و توهم بیاندازد . همچنان که انتظار نداریم هاشمی ها به یاری فردی بروند که از پیش باخته است باید دیدمان را کمی حرفه ای تر کنیم و این انتظار کممان از انسانیت در بلندای 8000 متری را با ساختار فکری جامعه بسنجیم و سعی نماییم کمی حرفه ای بیاندیشم و برای انانی که هستند به اندازه ی همان کیفیت صعودشان تبلیغ و هیاهو کنیم  !

تا شاید عنوان چند 8000 متری برای افرادی همچون عظیم با آن خو و ذات و حیای شهرستانیش با ثبت این صعود ها برای دیگران یکسان نباشد ...

روزگار عجیبی است ...

گزارش صوتی از سخنان عظیم قیچی ساز کوه نیوز