پروانه کاظمی و خیز برای چهارمین 8000 متری در میان سکوت رسانه ها

پروانه کاظمی راهی قله ی سرسخت کانچن چونگا شد  

 تیتری که چندان از آن استقبال نشده است . این چند روز مرتب وبلاگها و پایگاه های خبری رو دنبال میکردم به غیر از چند وبلاگ از جمله کوه نوشت ، برج سینا و اردشو و یکی دو وبلاگ دیگر استقبال چندانی از این صعود نشده است . خوب اگر بخواهیم صادقانه با این صعود و شخص پروانه کاظمی برخورد کنیم می بینیم پروانه کاظمی ثابت کرده است که زنی جسور و توانمند است . صعود او به مانسلو ، لوتسه و اورست نشان از شایستگی های این بانوی کوهنورد است . همزمان عظیم هم به ماکالو رفته است که برعکس پروانه کاظمی با اقبال عمومی رو برو بوده است شاید دلیل این استقبال جنبه ی هویتی و قومی باشد . فکر نمی کنم استقبال از صعود ماکالو صرفا با فدراسیون و لابی این نهاد ربط داشته باشد. اما دو چهره ی قیچی ساز و کاظمی در این روزهای نفسگیر بحران اقتصادی ایران یابه قول سیاستمداران شیرین عقل ایران جشن و حماسه ی باشکوه اقتصادی توانسته اند حامیان مالی خوبی دست و پا کنند که براستی جای خوشحالی است .

پروانه کاظمی می رود تا خود را به عنوان زنی جسور در تاریخ کوهنوردی ایران جاودانه کند صرف نظر از دستاورد این تلاش اما وی را می توان به عنوان چهره ای سنگین و قابل اعتنا در کوهنورد کشور به حساب آورد .

زنان کوهنورد ایرانی در سالهای اخیر به غیر از زنده یاد اسفندیاری چندان موفقیتی( در قلل 8000 متر )  برای هیمالیانوردی کشور به دست نیاورند . از طرفی تا کنون بخت با کاظمی هم یار بوده که فدراسیون  برایش شمشیر را از رو نبسته است . در صورتی که این بخت و اقبال نصیب زنده یاد لیلا نشد .

لازم به ذکر است فدراسیون کوهنوردی بارها نامه های فراوانی برای منصرف کردن حامیان مالی لیلا اسفندیاری فرستاد تا مانع از موفقیت وی شود . فشار روانی ، تخریب ، جلوگیری از حضور در برنامه های صدا و سیما ، منصرف کردن اسپانسرهای وی و شکایت حقوقی و جزایی از لیلا اسفندیاری تنها بخش های کوچکی از تلاش فدراسیون برای جلوگیری از موفقیت این بانوی کوهنورد بود . حال امیدوارم پروانه کاظمی چنین سرنوشتی در انتظارش نباشد .

برخی وی را دنباله رو لیلا اسفندیاری می خوانند اما واقعیت این است پروانه کاظمی خودش به تنهایی کوهنورد بسیار قابلی است که مقایسه کردن وی و یا دنباله رو خطاب کردن وی و تلاشهایش می تواند بی انصافی باشد . برای پروانه کاظمی ارزوی  تندرستی و موفقیت  دارم .

یاد و خاطره ی لیلا اسفندیاری جاودانه باد 

مستند « لیلای بی لیلی » پخش اینترنتی خواهد شد

رضا نظام دوست کارگردان و مستند ساز حوزه ی کوهستان از اتمام تدوین فیلم لیلای بی لیلی که مربوط به زندگی پر فراز و نشیب زنده یاد لیلا اسفندیاری است خبر داد . وی در صفحه ی فیس بوک خود اینگونه می نویسد :

تلاش خواهم کرد فیلم "لیلای بی لیلی" که در مورد زندگی و مرگ لیلا اسفندیاری (کوهنورد زن ایرانی)تهیه شده تا فرا رسیدن روز تولدش در بیست و هفت بهمن ماه ، بر روی اینترنت بصورت کامل منتشر کنم . همچنین کل فایلها و مصاحبه های افراد ، اعم از دوستانش ، منتقدانش ، آدمهایی که در کوهنوردی امروز آن مملکت مسئولیت دارند ، قهرمانان و هیمالیا نوردان به اصطلاح ملی و مورد تایید دولتی ، کوه نوردان مستقل و هر کس که در مورد لیلا سخنی گفته یا اظهار نظری کرده و من با او برای تهیه این فیلم گفتگو کرده ام بصورت کامل منتشر کنم و قضاوت در مورد این زن ورزشکار و مصمم ایرانی و ناملایمات و مسائل پیش رویش و برخورد مسئولین مملکتی با او و تلاشش را به قضاوت بینندگان و علاقه مندان این ورزش بگذارم .

ذکر این نکته هم لازم است که نسخه ی اولیه ی فیلم مربوطه، در ابتدا به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی در آید که به دلایل نامعلومی در آخرین لحظات مراسم از پخش آن در سالن ممانعت به عمل آمد.

فیلم اخیر اما از لحاظ ساختاری و سمت و سو و زاویه ی نگاه به این بانوی پرتلاش و حادثه ی مرگ او با نسخه ی ابتدایی تفاوت دارد.


پی نوشت : از رضای عزیز بابت زحماتش در طول سالیان تلاشش به سهم خودم سپاسگذارم . رضا شخصیت جالب توجهی دارد انسان بسیار رکی است که می توان هرانچیزی که فکر میکند را در نوشتار و رفتار و صحبتهایش شنید و دید . بی پرده سخن می گوید برای اهدافش گامهای بزرگی برمی دارد . دغدغه هایش ستودنی است . رضا جان به امید دیدار در ایران

هیمالیانوردی ایران از صعود های بی کیفیت تا قهرمان سازی های پوشالی

در گزارش عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند و با اخلاق تبریزی که در وبسایت کوه نیوز منتشر شده است اشاره ای به حادثه ی مرگ زنده یاد لیلا اسفندیاری شده است که جای بسی تامل دارد .

آن روزهای شور شوق برای صعود دو یا سه قله ی 8000 متری که سال جاری شاهدش بودیم مشتی خاطره ماند و جانی که از دست رفت !

عظیم از روی نجابت و یا حجب و حیایش بود که در این گزارش اشاره ای به واکنش ها و فعالیتهای ایرانیان حاضر در منطقه نکرده است و یا بسیار کوتاه و گذرا از ان گذشته است که مخاطب و شنونده شاید اگر در جریان نباشد به این کلمات کوتاه دقت لازم را نخواهد داشت .

اما ان روزها لیلا برای صعود گاشربروم یک و دو راهی شد که به اعتقاد بسیاری از همقطارانش جای ترس و نگرانی بود . صعود ناموفق تا 7500 متری نیز این نگرانی را برای همنوردانش در ایران و همقطارانش در گاشربروم بیش از پیش کرده بود که می توان این نگرانی را از لابلای جملات عظیم تشخیص داد .

اما هیمالیانوردی ایران در این سالهایی که دنبال کرده ایم رنگ و بوی خاصی گرفته است و پس از برنامه های فدراسیون کوهنوردی برای تیلیچو و دائولاگیری کوهنوردانی را تربیت کرد که آینده ای روشن را به لحاظ ثبت صعودها شاید به ارمغان بیاورد اما این سوال در ذهن ها جاری می شود که براستی کیفیت این صعودها به چه شکل است؟

آیا می توان گفت هیمالیانوردی ایران رشدی چشم گیر داشته است و یا می توان این صعود ها را تغییری در ساختار فکری هیمالیانوردان کشور لحاظ کرد گو اینکه در سالیان دور افرادی همچون اورازها ، نجاریان ها، چشمه قصابانی ها ، زارعی ها  و ... این مسیر را طی نموده اند که کیفیت صعودهایشان را می بایست از آنان که هستند جویا شد و آیا این نسل امروزی که هیمالیانوردی را شتاب گونه در پیش گرفته اند گام در چه مسیر خطرناکی گذاشته اند؟

نقش و جایگاه عواطف انسانی و روحیات ما ایرانیان در این بین چه تاثیری بر هزینه های صعود دارد ؟ همه ای این سوالات پاسخهایی گاه تلخ و گاه طنز را در ذهن من به عنوان یک مشاهده گر به نمایش میگذارد ...

سخنان دردناک عظیم من را بار دیگر در فکر برد و شنیده هایم از این صعود که سینه خیز رفتن ها به قله و حتی گاه بی تفاوتی های همنوردان در شرایطی بحرانی برای فردی که شاید قافیه را از همان اول کار باخته بود نکات عجیبی در دنیای حرفه ای کوهنوردی نباشد . شاید ما انتظارمان از انسانیت در آن بلندا انتظار بجایی نیست اما بهتر است همچنان که ما نیز سطح انتظاراتمان را با کیفیت بد برخی صعودها تطبیق می دهیم دست از قهرمان پروری برداریم و از کاه کوه نسازیم ! یکی را که توان و یا ذات قهرمان بودن ندارد را تا عرش عظیم بالا نبریم و برایش کف نزنیم ! هیاهو ها را کنار بگذاریم و کمی واقع بین باشیم !

شاید رمز موفقیت عظیم تاکنون همان تلاش مستقل است با اینکه خود به چشم خود دیده است که شاید تنها اوست می تواند برای خود و یا هموطنش اندکی نگران باشد و این انتظار از همقطاران رویاپردازی های کودکانه است که انسانهای شرقی در کنار شومینه به ان می اندیشند ...

روی سخنم با مایی است که شاید گاه گداری می نویسم و چند تنی می خوانندش :

این قهرمان پروری همچنان که لیلا را به کام مرگ کشاند می تواند به سان آن هیمالیانورد مرد ایرانی در گاشربروم یک شبه بدون هیچ دلیل و پشتوانه ی عملی قهرمان شد روزی او را با بی تفاوتی هایش همانند رابوکی ها به یک شبه از ان حباب و توهم بیاندازد . همچنان که انتظار نداریم هاشمی ها به یاری فردی بروند که از پیش باخته است باید دیدمان را کمی حرفه ای تر کنیم و این انتظار کممان از انسانیت در بلندای 8000 متری را با ساختار فکری جامعه بسنجیم و سعی نماییم کمی حرفه ای بیاندیشم و برای انانی که هستند به اندازه ی همان کیفیت صعودشان تبلیغ و هیاهو کنیم  !

تا شاید عنوان چند 8000 متری برای افرادی همچون عظیم با آن خو و ذات و حیای شهرستانیش با ثبت این صعود ها برای دیگران یکسان نباشد ...

روزگار عجیبی است ...

گزارش صوتی از سخنان عظیم قیچی ساز کوه نیوز

گردآفرید ( برای لیلا )  

دیدن عکس لیلا اسفندیاری با چهره ای خون آلود در میان برفهای بلندای گاشربروم باعث شد برای لحظاتی فقط سکوت کنم و به چهره اش نگاه کنم . و کامنتهایی که در نفی و تائید این انتشار عکس نوشته شده بود با لحنی احساسی و گاه جدی ...

برخی از رشادت های خود نوشته اند و دیگری در افسوس  و ماتم لیلا ، یکی در شوک و برخی هم در سکوت .

شاید یکی از جنجالیترین کوهنوردان کشور زنده یاد اسفندیاری بود که ریشه اش را می توان در روحیه مبارزه طلبانه و خواست های ایده ال گرایانه ی جامعه دانست از برنامه ی پراو گرفته که انگشتها را به طرف وی نشانه رفتند تا نانگاپاربات .

همه از او می نوشتند با مواضع بر حق و ناحق ، از حجاب وی ،  از مبارزات مدنی لیلا ، از سختی هایش ، از رنجهایش ، از زنانگی اش ، از اشتباهاتش ، از جسارتش ، از حوادث حرفه ای اش همه برای ما خوانندگان رویدادهای سالیان اخیر کوهنوردی خواندنی بود گاهی بر وی می تاختیم و گاهی می ستودیم !

روزی که موبایلم زنگ خورد و آقای بابازاده گفت که لیلا یکی دو ساعت پیش ظاهرا در بازگشت قله ی گاشربروم جان باخته شوکه شدم هرچند انتظارش را داشتم نه تنها من بلکه خیلی از همقطارانش اما ... لیلا رفته بود

از او اسطوره ساختند و شاید عنوان اسطوره نیز می توانست زیبنده ی نام لیلا های سرزمینم باشند گرد آفرید های این روزهای سرزمینم ،اسطوره را شکستند ، اسطوره را به پرواز در اوردند ، برایش گریستند و سکوت کردند و ستودند ، اسطوره ماند و عکسی از سیمای خون الودش که در تاریخ کوهنوردی کشور به یادگار خواهد ماند ، یادگاری از گردآفرید کوهنوردی ایران ...

درستی و نادرستی انتشار عکسش را به مخاطبان می سپارم اما کاش همان تصویر لیلا با آن سیمای خندان باقی می ماند...