به آقای زارعی از یک جوجه وبلاگیست ...
بعد از چند روز دور بودن از اینترنت بلاخره امروز موفق شدم یک بار دیگر به جمع دوستان وبلاگ نویس بیایم اما متن وبلاگ کلاغها به عنوان اولین وبلاگی که دیدم برایم تکان دهنده بود ، سپس به وبلاگ رضا زارعی رفتم و ارشیو برخی از وبلاگها را در این یک هفته مطالعه کردم .
یکی از افرادی که در خصوص کاندیداتوری رضا زارعی اعلام خوشحالی و رضایت و استقبال کرد بنده بودم که بعضا اشاره کرده بودم که شاید پاکترین فرد این جمع وی باشد . اما مدتها بود بحث های مربوط به صعود هیمالیانوردان ایرانی به قلل مختلف بدون سند و مدرک در محافل خصوصی مطرح بود اما با عمومی شدن بحث ماکالو و اعتراف رضا زارعی به عدم صعود ورق برگشت و هیمالیانوردی کشور به صورت علنی روی دیگر خود را به همگان نشان داد .
آری اساتید دیروز که همگان بر طبل اعتبارشان می کوبیدند دروغ گو و حماسه ساز غیر واقعی از آب در آمدند .
افرادی که سالها کوهنوردی های سایرین را به نقد می کشیدن و کارشناسی می کردند اما لحظه ای به دلیل منافع شخصیشان لب نگشودند .
دوست داشتم برای رضا زارعی بنویسم ، بنویسم از این همه سالی که ما هیولای سیاه را چه با افتخار بر زبان می آوردیم و چه با افتخار از صعود 8000 متری ها می گفتیم .
یادمه چند وقت پیش حسن نجاریان در وبلاگش برای صادق آقاجانی نوشته بود و عنوان مطلبش رو " صادق کوهنوردی ایران " گذاشته بود در آن لحظه خواستم بنویسم که :
اینها صادق نیستند اینها کاسبند
باری - متن اخیر رضا زارعی شاید چند دلیل مشخص داشت که به زعم من یکی از ان دلایل شکسته شدن کاریزما و شخصیت کارشناسانه ی وی بود که همانا رطب خورده منع رطب کی کند چندان بی ارتباط با شرایط حال حاضر وی نیست و از این رو جایگاه زارعی در نزد افکار عمومی به خاطر نشر کتابی سراسر دروغ و کاسبکارانه تحت عنوان ماکالو هیولای سیاه به شدت خدشه دار شده است . نشر یک دروغ آگاهانه و عنوان کردن حلقه زدن بر قله ی ماکالو توسط اعضای تیم در کتاب به عنوان سندی بر دروغ پردازی ایشان هزینه ی سنگینی بود که پرداخت کرد .
اما این تازه اول ماجرا بود ، ماجرایی که پای بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران گذشته ی کشور را به وسط می کشید . باری سخن از این مسائل در ینده بسیار خواهد بود چراکه این جامعه دیگر این گونه دروغپردازی را از هیچ فردی نمی پذیرد و سخن در این خصوص را به بعد ها موکول میکنیم . اما بیش از اینکه متن آقای زارعی من را ناراحت بکند بیشتر من را خنداند ...
خنده ای برای حال و روز این روزهای ورزش مان ، همه چیز روشن خواهد شد ای کاش آقای زارعی و هم قطارانش به جای تمسخر و توهین اندکی شهامت عذر خواهی می داشتند و بابت کتاب دروغین و پنهانکاری 11 ساله یشان در خصوص حداقل ماکالو عذر خواهی می کردند .
اما آقای زارعی این جمله را صادقانه خطاب به شما می گویم ؛
اگر هدفت از ریاست فدراسیون کوهنوردی اشاعه ی دروغ ، حماسه سرایی کاذب ، قهرمان سازی های الکی و کسب و کار است شرافتمندانه از نامزدی ریاست فدراسیون کناره گیری نمایید
پی نوشت : در دوران ریاست فدراسیون آقای شعاعی کوهنوردان خارجی جهت اجرای برنامه هایشان به شرکت شخصی گردشگری آقای رضا زارعی معرفی میشدند و به گمانم همین یک جمله در حال حاضر کفایت میکند .جامعه ی کوهنوردی ما جامعه ی فهیمی است ...