هیئت رئیسه ی نظامی در فدراسیون کوهنوردی

فدراسیون کوهنوردی (رضا زارعی ) تمامی اعضای هیئت رئیسه ی خود را از سرداران سپاه انتخاب کرد جدای از موافق یا مخالف بودن با روحیه نظامی این اعضا اما سوالی که از زارعی می توان پرسید این است که دلیل انتخاب سرداران سپاه در هیئت رئیسه ی فدراسیون کوهنوردی چه می تواند باشد؟ تیم های هیمالیانوردی کشور به کدامین جنگ می خواهند بروند؟ 

1-سردار هابیل درویش 2- سردار توکلی 3- سردار اکبر رنجدیده 4- حبیب کاشانی 5- سید حسین زمانی 6-سید محمد هادی ایازی 

کدامیک از این نفرات حتی با تله کابین به ایستگاه 5 توچال رفته اند؟


رضا زارعی تیم داری بله یا خیر؟؟؟

رضا زارعی در برنامه های مدون خود که برای تبلیغات انتخاباتی تهیه کرده بود در برنامه های یک ساله ی خود صراحتا عنوان کرده است که برگزاری اردوهای هیمالیانوردی جهت رده های سنی جوانان و امید با هدف آینده سازی یکی از فعالیتهای یک ساله فدراسیون وی خواهد بود اما پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی در مصاحبه با ایرنا عنوان کرده است که فدراسیون به هیچ عنوان قصد ندارد تیم داری کند !

سوال این است جناب زارعی تیم داری بله یا خیر؟ 


زارعی پای سرداران سپاه را به فدراسیون کشاند

در چند روز گذشته فدراسیون با انتشار گزارش کمیسیون حوادث سعی کرد مانع از انتشار خبر انتصاب سرداران سپاه در هیئت رئیسه شود و به گونه می خواست در لابلای اخبار مربوط به این گزارش خبر را کمرنگ کند . انتصابی که معلوم نیست برچه اساس بوده است . 

سردار توکلی از سرداران سپاه  ، سردار هابیل درویش سردار سپاه و حبیب کاشانی از بسیجیانی که سالهاست در ورزش حضور دارد توسط رضا زارعی به فدراسیون کوهنوردی آمدند . 

داستان ورود سردارها به ورزش داستان جدیدی نیست شاید در این مملکت کس دیگری نیست که از وزرش سر در بیاورد اما حضور این افراد در هیئت رئیسه ی فدراسیون کوهنوردی ماهیت برنامه های فدراسیون را کمی روشن تر خواهد کرد . 

رضا زارعی کوهنورد فرصت طلب و منفعت جویی است که روز اول نیز بنده در این وبلاگ صراحتا عنوان کردم اما جالب تر از ان اصرار برخی از وبلاگ نویسان به حمایت بی قید و شرط از ایشان بود اما فقط در این مقطع لازم است بگویم رضا زارعی قصدش خدمت کردن نیست ، برادران من او می خواهد بار خودش را ببندد ...

ان زمان که برای دریافت سکه های طلا به دروغ عنوان کرد به ماکالو صعود کرده است و در مدحش کتابها نوشت باید می فهمیدید در این قبری که بر سرش گریه می کنید میت نیست ! 

باری به هر جهت قدوم مبارک سرداران رو به هیئت رئیسه ی فدراسیون خیر مقدم میگیم اما به آن دسته از وبلاگ نویسان که می گفتند بلاخره یک کوهنورد رئیس فدراسیون شد لازم است بگویم از این ادم هیچ خیری به کوهنوردی نخواهد رسید . و اگر خیال میکنید هرکسی کوله ای برداشت و به دروغ قله ای را صعود کرد لزوما برای کار تشکیلاتی مفید خواهد بود در اشتباهید . مدیر یک سازمان و نهاد ورزشی مدیریت باید داشته باشد نه سابقه ای دروغین و ننگین . 

به هر جهت امروز در آغاز کار فدراسیون کمیته ای نظامی و هیئت رئیسه ای نظامی تشکیل شده است که نتیجه اش را باید چند سال دیگر ببینیم اما مهمترین بحثی که می توان گفت این است که رضا زارعی ادمیه که برای منافعش هرکاری فکرش رو بکنید میکنه ...

امروز در هشتم بهمن ماه 92 بنده عرض میکنم اگر این زارعی از همه ی طیف هایی که ممکنه ضرری به منافعش بزنن ادم دور خودش جمع نکرد من دیگر وبلاگ نویسی نخواهم کرد . 

شک نکنید در آینده ای نزدیک سر و کله ی خیلی ها پیدا یشان می شود حتی افرادی مثل همایون بختیاری ، افلاکی و ... 


پی نوشت : 

1- منتظر حضور دو سردار دیگر در فدراسیون باشید

2- صد رحمت به کفن دزد

داستان :: در روزگاران قدیم پیر مردی بود که هر زمان کسی می مرد او کفن مرده را می دزدید و می فروخت سالها به همین منوال گذشت تا روزی که احساس کرد پایش لب گور است پسرش را صدا کرد و به او گفت من در این دنیا خیلی طعنه و لعن و نفرین پشت سرم است تو اینگونه نباش تا به روزگار من دچار نشوی . پسر هم قول داد که کاری بکند تمام مردم برای پدرش دعای خیر بکنند  و رحمت بفرستند بعد از مدتی پیر مرد ، مرد و پسرش هرکسی که می مرد کفنش را می دزدید و یک چوب هم به ماتحت مرده فرو می کرد . مردم نیز فردایش با دیدن چنین صحنه ای جملگی می گفتند صد رحمت به کفن دزد اولی ...

و بی شک جناب شعاعی شما می توانید اسوده بروید دنبال زندگیتان

سوپر من ، زارعی ، ماندلا

در یکی دو روز گذشته مطلبی در وبلاگ بیواک درج شد که چند کامنت در خصوص این مطلب گذاشتم  ضمن اینکه کاملا مودبانه بود توضیح کوتاهی در خصوص ماندلا و چگونگی به قدرت رسیدنش را نوشتم اما متاسفانه فیلتر شد . لازم دونستم همون توضیحات رو با گلایه ای از دوست عزیزمان آقای عزیز حبیبی در اینجا به شکلی دیگر عنوان کنم و البته تا حدودی نقدی می تواند باشد به حمایتهای به زعم من عجیب و غریب دوستانمان در فضای مجازی !

جناب حبیبی در وبلاگ خود زارعی را فردی عنوان کرده است که در شباهتی نزدیک به ماندلا در پی تغییرات اساسی است و حتی عنوان مطلب رو پیش به سوی تغییر نامیده است .

برای قیاس های اینچنین می بایست از  واقعیت های تاریخی غافل نشویم و اگر قرار است فردی را با ماندلا مقایسه کنیم دست کم یک دلیل برای آن داشته باشیم .

نلسون ماندلا چریک انقلابی بود و سالیان دراز در حزب خود و کنگره ملی آفریقا دست به مبارزه ی مسلحانه برد ، دستگیر شد و نزدیک به سی سال را در زندان سپری کرد سپس حکومت وقت ناچار شد به خواسته های او و جامعه تن دهد و اینچنین شد که اپارتاید در هم شکسته شد .

با مقایسه ای بسیار ساده می توان دید که ماندلا در سیستم حکومتی نبود سالها جنگید چه با اسلحه و چه با مذاکره و سپس در دوران ریاست جمهوریش تبعیض ها را از بین برد . اگر بخواهیم رضا زارعی را با ماندلا مقایسه کنیم یک بی انصافی غیر قابل چشم پوشی را در حق ماندلا داشته ایم .

رضا زارعی سالها در فدراسیون کوهنوردی بود از رانت خود در این فدراسیون بهره ها برد ، پشت پرده فعالیت های فدراسیون در عموم مسائل مهمی که در این سالیان رخ داد نام زارعی به چشم می خورد . همواره در حکم مشاور اصلی شعاعی ظاهر شد هیچ گاه از فدراسیون کوچکترین نقدی نکرد چرا که بنیان بسیاری از فعالیتهای فدراسیون را همین رضا زارعی بنا نهاد .

از دوستان عزیز خواهشمندم یک مورد ، فقط یک مورد اعتراض به عملکرد فدراسیون ( خصوصا در بحث تقابل با کوهنوردی مستقل ) را در وبلاگ کوه قاف و یا در کامنتهای سایر وبلاگ ها به من نشان دهند تا من بتوانم ذره ای ماندلا وار به او نگاه کنم .

هرگاه اوضاع بر وفق مراد بود ظاهر می شد هرگاه فدراسیون عملکرد اسف باری داشت اگر حمایت نمی کرد فقط و فقط سکوت میکرد . از همین فدراسیون رشد کرد ، به عنوان مسئول ارشد همواره در فدراسیون بود و آخر سر رئیس فدراسیون هم شد این کجایش به ماندلا شبیه است؟

دلیل این قیاس به گمانم یا عدم شناخت از ماندلا است ، یا رضا زارعی و یا اهداف دیگری که من شاید از آن بی خبرم اما آنچیزی که مهم است بنده نمی توانم بپذیرم واقعیت های تاریخ به سود کسی به تحریر در بیاید که در اساس با این موضوع قابل قیاس نیست ما نباید تاریخ را به خاطرمنافعمان به رشته ی تحریر در بیاوریم .

باورکنید از نظر من رضا زارعی کوهنوردی کار بلد است اما در عین حال به خاطر منافع شخصی حتی یک کتاب دروغین را نوشته است . سالهاست سرش در فدراسیون است و هیچگاه به ضرر منافع شخصیش لب به سخن نگشود . مگر می شود فرد کتابی اینچنین تاسف بار نوشته باشد آنهم فقط و فقط به خاطر منافع شخصی و بازهم وی را انقلابی بدانیم ؟؟؟؟

این یعنی خیانت به تاریخ ، خیانت به افکار عمومی و خیانت به باورهای خودمان است!

دوستان عزیز من شاید بتوانم سر دیگران کلاه بگذارم اما باور کنید نمی توانم سر خودم کلاه بگذاریم . تنها کسی را که می توانم اندکی با زارعی مقایسه کنم شاید آقای رفسنجانی باشد منتهی رفسنجانی شجاعت دارد زارعی آن شجاعت را هم ندارد .

زارعی کوهنورد با دانش ، فنی ، دروغگو و منفعت طلب کوهنوردی ایران است 


پی نوشت: پیش تر در خصوص مطلبی که در وبلاگ بیواک نوشته شده بود که در آن به این موضوع اشاره شده بود که بلاخره یک کوهنورد رئیس فدراسیون شد بسیار کوتاه نوشتم : مگر شعاعی کوهنورد نبود؟ که متاسفانه انهم فیلتر شد که باید جوابش را از جناب حبیبی پرسید که این سوال ساده چه مسئله ای را به خطر می اندازد؟ مگر غیر از این بود که شعاعی قبل از رئیس شدنش اورست را صعود کرده بود؟

پی نوشت دو : این متن صرفا دیدگاه شخصی بنده است و به هیچ عنوان در خصوص عملکرد فدراسیون جدید نیست منتظر می مانیم ببینیم ایشان ( سوپر من یا زورو یا هر عنوان دیگری که دوستان تمایل دارند ) چه اقداماتی را در فدراسیون انجام خواهند داد اما اگر می خواهیم حمایت کنیم و چک سفید امضا بدهیم قبلش بدانیم در خصوص چه کسی می نویسیم . با احترام 

زارعی و اعلام وفاداری به آقاجانی

حکایت جالبی است حکایت کوهنوردی و فدراسیون ! در رسانه ها خواندیم رضا زارعی از صادق آقاجانی به عنوان مشاور استفاده خواهد کرد . پیام روشنی که می توان بی ارتباط به رای هایی که در صندوق ریخته شده است نباشد اما وجود فردی مانند آقاجانی در فدراسیون کوهنوردی می تواند چند پیامد داشته باشد . نخست راه برای حضور باند قدیمی فدراسیون که در چند سال اخیر کم و بیش در تنش با شعاعی و هوایی بودند باز خواهد شد و در مرحله دوم حضور این افراد تائید روشی است که در سالها پیش در پیش گرفته بودند .

بی شک نمی توان از همین الان قاطعانه بگوییم در فدراسیون آتی چه خواهد گذشت اما تصور مبهمی که در حال حاضر وجود دارد نشان می دهد رضا زارعی می خواهد 1- به آقاجانی و همراهانش که در انتخابات بی تاثیر نبودند اعلام وفاداری کند 2- همه ی طیف های حال حاضر کوهنوردی فدراسیونی را با خود همراه کند (بر عکس مهندس هوایی ) 3- مسئولیت عملکرد فدراسیون درآینده را متوجه ی کل طیف های کوهنوردی نماید.

فراموش نکنیم رضا زارعی روزگاری برای همین صادق آقاجانی قلم به کتابت صعود دروغین ماکالو برد . 

صادق آقاجانی دو عملکرد شاخص در کارنامه دارد::

1-     در فدراسیون آقاجانی بنیان شرکت های تجاری نهاده شد .

2-     صادق آقاجانی توسط افراد خود ( که زارعی نیز یکی از آنها بود ) هیمالیانوردی دروغین را در کشور بنا نهاد


پی نوشت : در این وبلاگ صرف نظر از دل و قلوه ای که فدراسیون ، انجمن و ... به هم داده اند عملکرد فدراسیون در لحظه روایت خواهد شد 

زارعی رئیس شد

صبح امروز نتیجه ی فدراسیون از طریق پیامک دوستان بدستم رسید و رضا زارعی نامش از صندوق بیرون آمد . همچنان معتقدم زارعی انسان صادقی نیست و منافع مادی در لابلای فعالیت هایش اگر همان مسیر سابق را در پیش بگیرد بر فعالیت های فدراسیون سایه خواهد انداخت اما در مقایسه با داورپور انصافا گزینه ی مناسب تری بود. 

به هرجهت عملکرد وی را این بار در کسوت رئیس فدراسیون در نظر خواهیم گرفت و پس از بازه ی زمانی یک ساله می توان تصویری شفاف تر از وی را مجسم کرد. به هر جهت نیاز هست فرصتی یک ساله جهت ترمیم شکاف عمیق بدنه ی کوهنوردی با فدراسیون به وی داده شود تا برنامه هایش را عملی کند. 


پی نوشت:

 از امروز سیل تکذیب ها و حمایت های ظاهرسازانه را در وبلاگ ها و جامعه ی کوهنوردی خواهیم دید . منتظر مطالب وبلاگها و گروه ها باشید . امروز بسیاری خود را از حمایت نازمد های دیگر مبرا میکنند و بعضی هم پارا فراتر می نهند و خود را حامی وی قلمداد میکنند.

این یعنی ما به شدت نون به نرخ روز خور هستیم 

پی نوشت 2: به اعتقاد من سربلند این انتخابات حسین رضایی بود

نامه ای به مهدی داورپور ...

سلام

آقای  داور پور شما سیاستی را بکار بردید که همه را کیش و مات کرد ، هم آزادی رای ، هم تبلیغات سالم ، هم روحیه ی ورزشی ! شما در سیاستی نرم و غافلگیر کننده تعدادی از نمایندگانی که همسو با شما نبودند و نتوانستید رایشان را جلب کنید را حذف کردید  و از طریق همکارانت با هیئت های استانها تماس گرفتید و خود را به عنوان نماینده ی هیئت رئیسه فدراسیون به آنان معرفی کردید . لابی هایی تشکیل دادید و همراهانی برای خود دست و پا کردید تا با تمام قوا برای ریاست  بجنگدید ! 

براستی آقای داورپور چرا؟ ما رئیسی می خواستیم شکاف میان فدراسیون و بدنه ی جامعه ی کوهنوردی را بردارد شما که شکاف را از همین اول عمیق تر کردی! برادر پیاله ی اول و بد مستی؟ 

براستی شما در خیالتان جامعه ی کوهنوردی را چگونه تصور کردید؟

آفرین 

دست مریزاد بر این حضور حماسی تان ؛  از همین الان قبای این فدراسیون که روز اولش اینچنین باشد برازنده ی قامت شما ! شما هم راه برادر شعاعیتان را پیش گرفته ای !

آقای داور پور امشب و فقط چند ساعت تا انتخابات فدراسیون باقی است شاید چند ساعت دیگر همه شما را رئیس خطاب کنند اما بدان تو فقط رئیس خودت و حامیانت هستی و نه جامعه ی کوهنوردی !

اکنون فقط می توانم به شما بگویم ::

خوش آمدی دیکتاتور کوچک

خطاب به مربیان؛  از طالبی مقدم حمایت کنید

مربیان کشور محمد حسین طالبی مقدم رو به عنوان نماینده ی خود رد مجمع فدراسیون انتخاب کرده اند اما فدراسیون و تیم داورپور فردی ( شهنام جباری ) را به عنوان نماینده معرفی کرده است . فردا قطعا طالبی مقدم را به جلسه ی مجمع راه نخواهند داد امیدوارم مربیان تهران در حمایت از وی به همراه ایشان در محل انتخابات حضور بهم رسانند این تنها کاری است که در حال حاضر از دست مربیان و کوهنوردان بر خواهد آمد . 

محمد حسین طالبی مقدم انسانی محجوب و بسیار مقبول است و از طرفی برادر وی یکی از اسطوره های سنگ نوردی تاریخ کشور است طالبی مقدم را تنها نگذارید . 


پی نوشت : اکنون وقت آن است کوهنوردان جلوی درب محل انتخابات تجمع کنند و پروژه ی نیمه کاره ی داور پور را نا تمام بگذارند . امیدوارم مربیان کشور شهامت دفاع از رای خود را داشته باشند

سیاست کثیف داور پور ! انتخابات فدراسیون باطل است

متاسفانه کمپین حامیان مهدی داور پور دو نفر از صاحبان حق رای ( محمد حسین طالبی مقدم ، امید شیخ بهایی ) رو به دلیل عدم حمایت از داورپور از سیستم انتخابات حذف کرده اند . این سیاست کثیف ترین تلاش برای بقای این تیم مدیریت در فدراسیون است . 

اگر چنانچه این نمایندگان که دو سال پیش با رای کوهنوردان در مجمع عمومی انتخاب شده اند از انتخابات حذف شوند انتخابات فدراسیون کوهنوردی باطل و فاقد اعتبار است . در حال حاضر افرادی که مشخصا به داورپور روی خوش نشان نداده اند توسط تیم پشت پرده در حال حذف هستند . 

داور پور  می خواهد با کثیف ترین سیاست به ریاست برسد



پی نوشت : لطفا دوستان وبلاگ نویس هرچه سریعتر مانع از این عمل زشت شوند. 

پی نوشت دو : خبرهایی از اجبار به برخی نامزدها به گوش می رسد که به نفع داورپور کنار بروند

پی نوشت 3:

 لحظاتی پیش با محمد حسین طالبی مقدم صحبت کردم  که عنوان کرد تا اخرین لحظه در تلاش است برای حق خودش بجنگد . وی اظهار تاسف کرد که صرفا به دلیل اختلاف نظر ! وی را از گردونه ی انتخابات حذف کرده اند تا گزینه ی مورد نظر خودشان را بر روی کار بیاوند . بیانیه ای از طرف ایشان در حال تدوین است که به زودی منتشر خواهد شد 

طالبی مقدم گفت: من را حذف کردند چون می خواهند همان افراد قبلی بر سر کار بمانند 

حسین رضایی به اعتماد جامعه ی کوهنوردی متعهد بمان...

فضای اینترنت فضای بی پروایی است می تواند خیلی رئوف و خیلی بی رحم باشد و تنها عاملی که می تواند این فضای ضد و نقیض را ارام کند شفافیت است . شاید یکی از دلایلی که همیشه ما به فدراسیون بد بین بودیم عدم اطلاع رسانی به موقع و یا بهتر بگویم عدم شفافیت است .

عدم شفافیت یعنی احتمال وجود فساد و برعکس ! شفافیت یعنی مبرا شدن از تمام اتهامات . 

در چند روز گذشته حسین رضایی برنامه های خودش را به شکلی شفاف در فضای عمومی و اینترنت منتشر کرد . این برنامه ها نشان می دهد حسین رضایی نیز انتقادات اساسی به عملکرد فدراسیون دارد و از سوی دیگر شایعه ها در خصوص انصرافش می تواند مبنای واقعیت نداشته باشد . باری به هر جهت قدم اول شفافیت است که حسین این گام را برداشت.

از سوی دیگر جامعه ی کوهنوردی نیز پاسخی مثبت به حسین رضایی دادند به طوری که در حال حاضر در فضای اینترنت حسین رضایی توانسته است جایگاه مقبولی کسب کند و انتظارات را بالا برده است . به نظر می رسد تنی چند از وبلاگ نویسان تصمیم گرفته اند حمایت خود را از ریاست حسین رضایی در فدراسیون کوهنوردی عنوان کنند .

بی شک بنده نیز از حسین رضایی حمایت خواهم کرد و امیدوارم در راستای اجرای برنامه هایش به شکلی حداکثری موفق باشد .اما یک نکته ی بسیار حیاتی که بایستی   در نظر گرفت احترام و تعهد به این حمایت است .دو روز دیگر به انتخابات فدراسیون باقی مانده است انتظار ما از حسین رضایی به عنوان نماینده ی جامعه ی کوهنویسی در یک جمله خلاصه خواهد شد .


تعهد به برنامه هایش و تعهد به جامعه ای که از وی حمایت می کنند



پی نوشت :از سوی دیگر  قطعا اگر شایعه ها در خصوص انصراف حسین رضایی به نفع یک کاندیدای به خصوص واقعیت داشته باشد یک خیانت به افکار عمومی و جامعه ی حامی وی است . امیدوارم حسین شفاف ، صادقانه و بی پروا در انتخابات باقی بماند چراکه در غیر این صورت تعهد شکسته خواهد شد و اعتمادی که به ایشان هست برای همیشه از بین خواهد رفت 

حسین رضایی سربلند ترین نامزد فدراسیون

صرف نظر از برنامه هایی که ارائه داده است و تا چه حد قابلیت اجرای آن برای حسین و همکارانش وجود دارد اما یک واقعیت رو می توان به صورت مختصر به بحث گذاشت  و آن احترامی است که هیچ یک از نامزد ها برای شعور مخاطبانشان قائل نشدند . 

نامزد های فدراسیون کوهنوردی هریک به شکلی در حال جمع آوری رای هستند و هریک به شیوه ای در پی دادن امتیاز های عجیب و غریب به صاحبان رای ! اما اصلی که می بایست مورد توجه باشد به هیچ عنوان در نظر گرفته نشده است . و این اصل چیزی نیست جز افکار عمومی ( جامعه کوهنوردی )

براستی نامزد هایی که هیچ علاقه ای به روشنگری برای جامعه ندارند بروی صندلی ریاست بنشینند که چه بشود؟ 

از میان 12 نامزد فدراسیون تنها شخصی که فضایی برای ارامش ذهن جامعه ی کوهنوردی فراهم کرد حسین بود هرچند اگر رای هم نیاورد اما یقینا احترامش از سایرین به گمانم بیشتر خواهد بود . 

این پیام خطاب به همه ی 11 نامزد فدراسیون است شمایی که هیچ احترامی برای مردمی که هر روز پیگیر زد و بندهایتان است قائل نشدید یقین بدانید حتی اگر رئیس هم باشید این جامعه نیز بازتاب دهنده ی رفتار غریبانه و بدور از توجهتان است . 

می توانید به دنبال جمع آوری رای هایتان باشید اما یقین بدانید رای جامعه ی کوهنوردی به شما نخواهد بود 

این روزها با اخباری که از تعاملات نامزدها به گوش می رسد هیچ چیزی آرامش بخش تر از تلاشی سالم برای روشنگری نیست و این تلاش سالم از حسین رضایی نمایانگر درک درست وی از محیطی که می بایست برایش تلاش کند است . 

جای خود دارد از حسین رضایی صمیمانه ترین سپاس ها را به سهم خودم داشته باشم و امیدوارم در زندگی حرفه ای خود موفق تر از گذشته باشد . 

احترام به شعور مخاطبان ! فقط یک نامزد

حسین رضایی یک پیام روشن داد همه باید در خانه هایشان بمانند چون در فاصله ی چند روز مانده به انتخابات هیچ یک از نامزد ها به جز حسین رضایی برای افکار عمومی ذره ای ارزش قائل نشدند . ضمن تشکر از حسین رضایی امیدوارم درسی باشد برای سایرین و بدعتی برای همیشه
سرفصل برنامه‌های «حسین رضایی» در یک نگاه
از «اقدامات ۱۰۰ روزه» تا افقی همچون «اصلاح اساسنامه»
 
 

-حسین رضایی
-متولد: ۱۳۵۴ 
- دانش‌آموخته و کارشناس علوم ارتباطات-رسانه
- دانش آموخته دوره مدیریت کیفیت / از نمایندگی مؤسسه IMQ ایتالیا
- گذارندن بیش از ۳۰ دوره‌ی آموزشی در زمینه‌های مختلف علمی با اخذ گواهینامه رسمی
- سابقه همکاری با فدراسیون از سال ۷۹ تاکنون در کارگروه روابط عمومی
( کسب عنوان روابط عمومی برتر در میان فدراسیون‌های ورزشی و تقدیر از سوی وزیر وقت ورزش و جوانان در سال ۹۲ / انتخاب به عنوان نماینده‌ی ۵۲ فدراسیون‌ ورزشی جهت ارائه انتظارات و درخواست‌ها در همایش روابط عمومی فدراسیون‌ها)
-کارشناس رسمی دولت با رتبه ارشد در پست کارشناس مسئول ارتباطات / آغاز همکاری از سال ۷۳
-همکاری با صدا و سیما (شبکه ۳ سیما) از سال ۸۵ ( گزارشگر برنامه‌ی چهارراه، مجری برنامه‌های زنده و تولیدی باغ کاغذی طی ۴ سال، مجری برنامه‌های زنده و تولیدی سالیانه نمایشگاه کتاب، مجری ۵۲ قسمت مجله خبری برق)
-عضو انجمن نویسندگان، ورزشی نویسان، خبرنگاران و عکاسان ایران  
-همکاری متناوب با رسانه‌ها، مطبوعات، خبرگزاری‌های ورزشی و غیرورزشی
-همکاری با اداره کل ورزش وزارت علوم تحقیقات و فناوری ( به عنوان نماینده تام الاختیار در مسابقات ورزشی دانشجویان کشور و دبیر ستاد خبری المپیادهای ورزشی دانشجویی)
-حضور فعال در فضا و اتمسفر فراگیر مجازی با وبلاگ «کوه‌نوشت» از دی ماه ۸۳
- صعودهای کوه‌نوردی: خارج از کشور؛ قله آرارات ترکیه، قله فوجی‌یاما ژاپن / داخلی: قله دماوند و سایر ارتفاعات شمال تهران، همدان، مرکزی، فارس و ...)
 
نامزد ریاست فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی؛
این‌ها شعار نیست، شدنی‌ست!
 
اقدامات ۱۰۰ روزه در چهار زمینه:
 
زمینه مالی / تأمین اعتبارات مورد نیاز:
۱- از طریق جلب مساعدت افراد ذی‌نفوذ و صاحب منصب در نهادها و سازمان‌های مختلف در بدنه‌ی هیئت رئیسه فدراسیون جهت جذب منابع و حمایت‌های مالی و معنوی ... پیمودن مسیر «استقلال مالی فدراسیون» از مساعدت‌های ناچیز وزارت ورزش در طول سال.
۲- ایجاد کارگروه بازاریابی متشکل از تیمی حرفه‌ای از افراد متخصص و باتجربه در فنون مذاکره ( جهت جذب کمک‌های مردمی و اسپانسرینگ).
 
زمینه تعاملی / تقویت ارتباط با تشکل‌های مردمی: 
احترام، تعامل و بهره‌مندی متقابل از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های تشکل‌های مردم نهاد ... ایجاد «کارگروه ویژه تشکل‌های مردمی، گروه‌ها و باشگاه‌ها» در فدراسیون با ترکیب نمایند‌گانی از این نهاد‌ها (انجمن کوه‌نوردان، غارنوردان و ...) و نقش‌آفرینی در سطوح تصمیم ساز فدراسیون و ستادهای اجرایی.
 
زمینه اداری / تدابیر مربوط به اخذ تأییده شورای برون‌مرزی و حمایت‌های مربوطه:۱- بررسی چالش‌های نظام اداری و بروکراتیک درخواست‌های تأییدیه و رسیدگی به آنها
۲- حضور ۳ نماینده متخصص (در فرآیند انتخاب عمومی) از نهادها، هیمالیانوردان و سنگ‌نوردان جهت حضور در بدنه کمیسیون بررسی درخواست‌ها و تأییدیه‌ها
۳ - ایجاد مشوق‌های لازم و راهکارهای حمایتی مالی از هیمالیانوردان مستقل و سنگ‌نوردان شرکت‌کننده در تورنمنت‌های خارجی.
زمینه ساختاری/ ترمیم ساختار تشکیلاتی فدراسیون در بخش صعودهای ورزشی:
۱- انتصاب «نایب رئیس» و «دبیر» ویژه صعودهای ورزشی / پیشبرد امور صعودهای ورزشی به صورت مستقل.
۲- ایجاد عجالتاً کارگروه «لیگ» و در آینده سازمان «لیگ»/ بررسی ساز و کار و تحقق برگزاری لیگ سنگ‌نوردی کشور طی دو فاز (فاز اول منطقه‌ای/ فاز دوم سراسری)
 
 
سایر موارد در بازه‌ی یک سال آینده:
- برپایی نمایشگاه‌های فصلی با رویکرد حمایت از تولیدکنندگان و واردکنندگان تجهیزات کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی و هم‌چنین ناشران و مؤلفان محصولات فرهنگی و مکتوب
- برگزاری مراسم سالیانه تجلیل از قهرمانان و انتخاب مرد و زن سال کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی
- بازدیدهای منظم و مؤثر از هیئت‌های استانی، در هر بازدید دیدار عمومی با جامعه کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی استان مربوطه 
- تعیین یک روز در هفته برای دیدار عمومی رئیس فدراسیون با مراجعین 
- اداره امور پناهگاه‌ها به صورت ایجاد هیئت امنا و یا واگذاری به بخش خصوصی 
- تدوین و انتشار منظم ماهنامه خبری فدراسیون / انتشار برخی بروشورهای آموزشی و اطلاع رسانی 
- احیای کارگروه پیش‌کسوتان / برگزاری منظم گردهمایی سالیانه «چهره‌های ماندگار» 
-  تقویت کارگروه محیط زیست و آموزش
- تجهیز پناهگاه‌های شاخص به ملزومات امدادی
- حفظ کرسی‌های بین‌المللی و اخذ میزبانی اجلاس‌ها
- ایجاد هسته‌های مشورتی و راهبردی با ترکیبی از نمایندگان کلیه اقشار کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی 
-  ایجاد سامانه مجازی ارتباط آنلاین با رئیس فدراسیون در سایت
-  ارتقاء و اصلاحات لازم در پایگاه اینترنتی فدراسیون (فارسی و انگلیسی)
-  ایجاد بانک شماره‌ی همراه عموم متقاضیان، جهت سامانه ارسال پیامک
- مشاوره‌ها و تدوین برنامه‌های توسعه زیرساخت‌های مورد نیاز صعودهای ورزشی
- سازو کارهای ساماندهی تورهای گردشگری با مشارکت سازمان میراث فرهنگی
- اجرای آزمایشی طرح عضو گیری عمومی فدراسیون
- برگزاری همایش کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی در حوزه وب 
- پیاده سازی سیستم مکاتبات «اتوماسیون» سراسری فدراسیون و هیئت‌ها
- ارائه گزارش و تراز مالی ۶ ماهه فدراسیون به عموم
و ...
 
ترسیم یک چشم‌انداز مهم و لازم:
بازنگری و اصلاح اساسنامه فدراسیون معطوف به رویکردهای غیردولتی. (تشکیل کمیسیونی متشکل از کارشناسان و صاحب‌نظران)
 
 ---------------------
پی‌نوشت:
- همان‌گونه که در سرخط مطلب اشاره شده، این سرفصل‌ها و برنامه‌ها در یک نگاه کلی طرح گردیده و توضیحات تفصیلی در این مجال ارائه نشده است.
- برخی از موارد مذکور به صورت متناوب در ادوار و سالیان گذشته در جایگاه یک عضو «تصمیم ساز» توسط بنده و یا سایر همکاران پیشنهاد شده است، اما به دلایل مختلف در سطح ارکان «تصمیم گیر» فدراسیون یا به فعلیت نرسیده یا ابتر مانده است.

اخرین اخبار از انتخابات : شعاعی به دنبال ریاست داورپور است !!!

این روزها تب و تاب انتخابات فدراسیون بحث روز کوهنوردی کشور شده است و بسیاری در حال گمانه زنی چهره های نامزد فدراسیون کوهنوردی  هستند اما در پس ماجرا واقعیت های دیگری در جریان است که عموم کوهنوردان از آن بی خبرند . یکی از مهمترین موارد مطرح در این روزهای پر التهاب بحث حضور و تلاش محمود شعاعی است هرچند این روزها ما نیز مراتب اعتراض خودمان را به عنوان کردیم اما در تلاش بودم تا در خصوص واقعیت ها موجود به اطمینان برسم .

محمود شعاعی ، حسین رضایی و منصوره گرجی در تلاشند مهدی داور پور رو برای 4 سال آینده در راس فدراسیون علم کنند . مهدی داورپوری که به عنوان یار شعاعی همواره در کنارش و در پشت پرده ی بسیاری از ماجراهای این سالیان حضور داشت. مهدی داور پور هدف نهایی شعاعی است که صد البته عنوان نمودن عملکرد شعاعی بی ارتباط با داورپور کم سواد نیست . نمی توان عملکرد فدراسیون را منتسب به یک شخص کرد چراکه مجموعه ای از مشاوران و همفکران در مقاطع حساسی وی را همراهی می کردند که مهدی داور پور یکی از این افراد بود .

نگا هها به مهدی داور پور دوخته شده است . نه حسین رضایی قصد ریاست دارد و نه منصوره گرجی اما هردو در تلاشند تا از فرصت 10 دقیقه ای خود برای حمایت از مهدی داور پور بهره بگیرند .

از جمله امتیازات مهدی داورپور در این انتخابات تلاش مستمر خود برای ارتباط با هیئت های استانهاست به شکلی که در یک سال اخیر تلاشی بی سابقه برای سفر ها متعدد و روابط وسیع را از وی شاهد بودیم . از این رو داورپور و تیم حامیان وی سعی دارند از ارتباط هایشان برای این انتخابات بهره ی لازم را ببرند . ناگفته نماند مهدی داور پور تحصیلاتی در سطح دیپلم دارد .

در حال حاضر به نظر می رسد وزارت ورزش طی جلسه ی امروز خود روی خوشی به شعاعی نشان نداده است

از سوی دیگر چهره ی نام آشنای دیگر رضا زارعی نیز قصد ندارد خود را در کوران رقابت محک بزند و اگر بخواهیم صادقانه بگوییم به دنبال پول است و با توجه به اینکه همایون بختیاری از وی به عنوان دبیر فدراسیون در فرم اعلامی خود نام برده است گمانه زنی ها را به یقین نزدیک تر کرده است . رضا زارعی به دنبال منافع مادی است و تنها شخصی که می تواند منافعش را تامین کند همایون بختیاری است . همایون بختیاری آن زمان که در کمیته روابط بین الملل بود از طرف تیم ها و گروه های هیمالیانوردی مورد اتهام به اخذ مبالغ غیر متعارف بود . به نظر می رسد 10 دقیقه زمانی که برای رضا زارعی در نظر گرفته می شود به حمایت از همایون بختیاری اختصاص بیابد . 

پی نوشت: اخبار انتخابات را سعی میکنم از طریق وزارت ورزش تا حد امکان اطلاع رسانی کنم

شعاعی : کوهنوردان نخواهند می روم

این هم طنز هفته


پی نوشت : سال گذشته بشار اسد عنوان کرده بود اگر مردم نخواهند می روم . همین روزهاست که نطقی از شعاعی با همین مضمون بشنویم

پرستو ابریشمی : انتخابات فدراسيون كوهنوردي مقاومت در برابر تغيير

نظر شما رو به خواندن مقاله ی دوست عزیزمان پرستو ابریشمی که صبح امروز در روزنامه شرق صفحه 13 چاپ شد جلب میکنم !

چندروز بيشتر به انتخابات رياست فدراسيون کوهنوردي و صعودهاي ورزشي باقي نمانده است. چندروزي حياتي که «شايد» پس از آن پنجره اي نو روي کوهنوردي کشور گشوده شود. لازمه خجستگي اين انتخابات براي کوهنوردي کشور،«تغيير» است. مدت هاست که سازماندهي و ترکيب فدراسيون کوهنوردي و صعودهاي ورزشي دست نخورده باقي مانده و اگر تغييراتي صورت گرفته بسيار رقيق و سطحي بوده است. رياست فعلي فدراسيون، سال هاست که در بدنه اصلي اين فدراسيون حضور ريشه اي و پررنگ دارد. چهارسال بر مسند رياست، 10سال در پست هاي دبير و نايب رييس و سه سال به عنوان سرپرست. ضمن قدرداني از زحمات ايشان، بايد به نمايندگان محترم گروه ها، باشگاه ها، قهرمانان، داوران، مربيان و نيز روساي محترم هيات استان ها خاطرنشان کرد که شما در برابر رايتان مسوول هستيد. مي خواهم نظر شما را به آن صنفي که نماينده اش هستيد جلب کنم. به چالش ها، کاستي ها، ضعف ها و مشکلاتي که قهرمانان، داوران، باشگاه ها و گروه ها با آن روبه رو هستند. آيا از آنچه بر قهرمانان و مدال آوران رشته هاي صعودهاي ورزشي شرکت کننده در مسابقات جهاني گذشته، مطلعيد؟ آيا از روزهاي پيش از اعزام تيم هاي هيماليانوردي (حتي با وجود مجوز شورا) و بي مهري ها و کم لطفي هاي فدراسيون فعلي، در امتناع از اعطاي تجهيزات موجود به آن تيم ها اطلاع داريد؟ آيا پاي صحبت افراد و تيم هايي که ماه ها به دنبال گرفتن مجوز شوراي برون مرزي دويدند و دست آخر آنها که ندويدند و مجوز گرفتند، نشسته ايد؟ آيا اکنون زمان تغيير فرا نرسيده است؟ آيا حضور سرپرست فعلي که بالغ بر 17سال بر مسند پست هاي کليدي تکيه زده است، کافي نيست؟ آيا زمان ورود افراد جديد، متخصص و جوان به فدراسيون کوهنوردي فرانرسيده است؟ اميدوارم شما منتخبان داراي حق راي، فارغ از تمام حواشي به اين مهم بپردازيد و در همين روزهاي اندک باقي مانده اقدام به آگاهي از نظرات و ديدگاه هاي جامعه کوهنوردي کنيد و شالوده رايتان برمبناي نظرات ايشان باشد چرا که شما نمايندگان اين جامعه ورزشي هستيد. قطعا به لحاظ کمي، امکان دسترسي به همه نظرات درخصوص انتخاب رياست فدراسيون نيست، اما کوهنوردان نيز مي توانند با همتي فزاينده، نظرات و ديدگاه هاي خود را به نمايندگان صنف خود و همچنين روساي محترم هيات استان ها که سهم بزرگي در تعيين سرنوشت چهارسال آينده کوهنوردي کشور دارند؛ برسانند. به اميد آنکه پس از انتخابات دچار افسوس و ندامت نشويم و چشم انداز روشن و سپيدي براي کوهنوردي کشورمان رقم بخورد.

    *مدرس درجه دو کوهنوردي     

بی عرضگی تشکل های کوهنوردی کشور

شما که خود را باشگاه شصت ساله می دانید، شما که خود را انجمنی با چند هزار عضو فعال می دانید، شما که مدعی هستید باشگاهتان برای اولین بار گشایش مسیری نو در هیمالیا داشته ، شما که مدعی هستید باند شعاعی در اقلیت هستند و کوهنوردان مستقل در اکثریت ، اگر راست می گوئید بجای میزگرد فدایت شوَم و خوردن میوه و شیرینی و ژستهای اپوزیسیونی، بفرمائید با صدتا آدم با کوله و لباس کامل کوهنوردی و در اعتراض به عملکرد ارتجاعی محمود شعاعی 5 ساعت مقابل وزارت ورزش تجمع مسالمت آمیز برپا کنید ببینم کی جرئت می کنه بره از هیئت دولت برای شعاعی مجوز بگیره !!


 پی نوشت : هر چند با مطلب فوق کاملا موافقم و در بی عرضه گی تشکل های کوهنوردیی کشور هیچ شکی نیست اما عواقب چماق ها به عهده ی تشکل ها و فراموش نکنیم اینجا ایران اسلامی است.

پی نوشت 2: نامه ها و طوماری جهت مخالفت با حضور شعاعی به وازرت ارسال شده است و خبرگزاری های مطرح کشور نیز این مسئله را  بازتاب داده اند . 

ترافیک جلوی درب وزارت ورزش !!!

با نزدیک شدن به انتخابات فدراسیون تکاپوهای برخی از نامزد ها بسیار چشم گیر است و برخی نیز پارا بسیار فراتر از حد معمول گذاشته اند . بر اساس گفته های منابع موثق در وزارت ورزش آمد و شد های محمود شعاعی به این وزارت خانه بسیار زیاد است به طوری که تلاش دارد به هرشکل ممکن در این سمت باقی بماند . همچنین تلاشهایی برای رد صلاحیت برخی چهره ها به صورت وسیع در جریان است تا در صورت امکان برخی از حریفان احتمالی از صحنه ی رقابت بیرون رانده شوند . 

از طرفی محمود شعاعی و تیم فدراسیون در چند روز گذشته مبالغی را به حساب هیئت های کشور واریز نموده اند که یقینا در راستای کسب رای روسای هیئت هاست . همچنین در همایش نایبان رئیس کوهنوردی کشور عملا به عنوان تریبون تبلیغی برای شعاعی استفاده شده است . 

تلاش و تکاپوی محمود شعاعی پس از 10 سال حضور در فدراسیون ( سمت ها متفاوت ) وی را شدیدا دلبسته ی این صندلی نموده است و قصد دارد به هر قیمتی و تحت هر شرایطی این موقعیت را از دست ندهد . 

این روزها اگر دنبال شعاعی می گردید شک نکنید هر روز جلوی درب وزارت خانه  وی را خواهید دید 

5 تن از فدراسیون(!) بوی تبانی به مشام می رسد!

محمود شعاعی ، رضا زارعی ، منصوره گرجی ، حسین رضایی ، مهدی داور پور همه کارمندان حال حاضر فدراسیون هستند . چندی است گمانه زنی ها در خصوص این افراد در محافل کوهنوردی رونق گرفته است که زمزمه هایی از تبانی برای انتخاب یک نفر از این جمع به گوش می رسد . 

درستی یا نادرستی این موضوع مد نظر این مقاله نیست اما همینکه 5 نفر از کارمندان فدراسیون ابراز تمایل کرده اند برای نشستن بر روی این صندلی سوال های متعددی را در ذهن به وجود می آورد!

1- فدراسیون کوهنوردی چه جذابیتی دارد که عمده ی کارمندانش برای ریاست تلاش می کنند؟ 

2- انگیزه های این افراد چیست ؟ 

3- وضعیت قرارداهای فدراسیون با شرکت های پاکستانی و نپالی به چه شیوه ایست ؟

4- درآمد های حاصل از تورهای گردشگری و خصوصا کوهنوردان خارجی به جیب چه اشخاصی می رود؟ 

5- آیا انتخاب یکی از این افراد ضامن بقای سایرین نیز هست یا خیر؟


پی نوشت : شایعه ها خبر از تبانی برای انتخاب یک نفر از این 5 نفر دارد و گمان می شود برخی از این چهره ها به نفع دیگران به شرط تضمین منافعشان در فدراسیون آتی کناره گیری نمایند ! آیا این شایعه ها پایه و اساس درستی دارد؟ حضور 5 نفر از اعضای فدراسیون در بین نامزد ها مشکوک به نظر نمی رسد؟

دو نفر از نامزد های فدراسیون کوهنوردی

در میان نامزد های نشستن بر صندلی فدراسیون سه نفر با بقیه تفاوت دارند و تفاوتشان حضور فعال در دنیای وبلاگ نویسی و رسانه است . 

رضا زارعی ( کوه قاف )

 حسین رضایی ( کوهنوشت )

دکتر حمید مساعدیان  ( موسسه علمی پزشکی کوهستان ایرانیان)

این سه تن از جمله فعالترین وب نویسان دنیای کوهنوردی هستند اما قبل از اینکه انتظاراتمان را عنوان کنم لازم است اشاره کنم دنیای اینترنت شاید کمترین تاثیر را در انتخابات پیش رو داشته باشد . نامزدها توسط عده ای که پیشتر اعلام شد انتخاب می شوند که به گمانم درصد کمی از این انتخابگران برنامه های نامزد ها را پر اهمیت می شمارند و گمان نمی کنم کسی از روسای هیئت های کشور از نامزدها ی ریاست فدراسیون طلب برنامه ی راهبردی کند . 

رضا زارعی چند روز پیش در تماس تلفنی که با ایشون داشتم به طور کلی منکر شد که رضا زارعی است و خوب این نوع واکنش اگرچه دور از انتظار نیست اما طبیعتا به شکلی غیر مستقیم عنوان می کند که راه پول در آوردن رو پیدا کرده است و نیازی نمی بیند برنامه ای راهبردی را قبل از انتخاب شدندنش عنوان کند . از این رو به شخصه دیگر از ایشان انتظاری نخواهم داشت ! مادامی که  ایشان هویت خودشان را منکر می شوند(!)



اما حسین رضایی و دکتر مساعدیان شرایطی متفاوتی دارند :

حسین رضایی یکی از تاثیر گذارترین وب نویسان حال حاضر کشور است که بخش قابل توجه از اطلاعات روزمره ی تعداد زیادی از کوهنوردان کشور از طریق وی دریافت می شود . سابقه ی برخورد های شخصی من و حسین به من ثابت کرده است که در بد ترین شرایط و مجادله های شخصی حسین سعی در پاسخگو بودن دارد . این پاسخگو بودن را که در شرایط متفاوت از ایشان دیده ایم  می تواند  یک امتیاز ارزشمند برای جلب نظر مخاطبان باشد . سابقه ی رسانه ای ایشان در مقایسه با سایرین سنگین تر به نظر می رسد حال این انتظار را در جامعه ی کوهنوردی بالا می برد که هم از وی انتقادات بیشتری شود و هم وی قدمی فراتر از سایرین بردارد . 



دکتر حمید مساعدیان همچنان که وبلاگ انجمن پزشکی کوهستان سالهاست مطالب علمی و تخصصی را منتشر و یا باز نشر می کند بی شک وی نیز همانند حسین خدمات قابل توجهی را در دنیای مجازی به جامعه ی کوهنوردی بدون هیچ اجر و مزدی داشته است. طبیعی است ما در این سالیان هر روز با تفکرات و دیدگاه های ایشان آشنا هستیم . دور از حاشیه بودن ایشان از مهمترین ویژگی های دکتر مساعدیان است . قطعا وجود افرادی که هر روز با انتظارات جامعه ی کوهنوردی از طریق دنیای مجازی آشنا می شوند می تواند قابل توجه و ارزشمند باشد . 

این در حالی است که دکتر مساعدیان حق رای هم دارد ایشان به عنوان نماینده ی گروه های کوهنوردی کشور می تواند در مجمع فدراسیون رای بدهد اما نکته ی جالب توجه در خصوص وی ساخت وبلاگی است (  اینجا  )که از گروه های کوهنوردی کشور خواسته است دیدگا هها و انتظارات خودشان را با وی در میان بگذارند که امیدوارم چنین مسئله ای تحقق پیدا بکند که حداقل یک رای از رای های صندوق بر اساس انتظارات جامعه ی کوهنوردی باشد. 

انتظار ما به عنوان بخشی از جامعه ی کوهنوردی از این دو نفر فراتر از دیگران است انتظار داریم با اینکه می دانند رای دهندگان جامعه ی کوهنوردی و مخاطبان دنیای مجازی نیستند اما برنامه ای راهبردی و موثر را برای پیشبرد اهداف سازمانی فدراسیون برای شناخت بهتر از وضعیت موجود ارائه دهند . همه ی ما می دانیم این مخاطبان نیستند که رای ها را در صندوق می اندازند اما این دو نفر بخشی از پیکره ی جامعه ی کوهنویسی و افراد اهل قلم هستند . قلمشان به دروغ نچرخیده است و از سلامت گفتار و رفتار بر خوردارند پس چه زیباست اگر حتی انتظار رای بالا را از روسای هیئت های کشور نداشته باشند بازهم به زعم خودشان برنامه ای در خور فدراسیون ارائه دهند . این انتظار از صاحبان قلم که می خواهند در عرصه ی مدیریتی وارد شوند انتظار بی جایی نیست . 

امیدوارم حسین رضایی و دکتر حمید مساعدیان در فضای مجازیاز برنامه هایشان  بگویند

آوای کوه: چراغها را روشن كنيد! فدراسيون راه را گم كرده است!

در كوهنوشت خبر تامل برانگيزي خوانديم كه حاصلش جز لبخندي معنادار نبود! (آدرس:http://koohnevesht.blogfa.com/post-551.aspx)

به گزارش بخش غارنوردی فدراسیون: سی و دومین گردهمایی و نخستین کنگره بین المللی تخصصی علوم زمین با رویکرد علوم زمین و غارشناسی، بهمن ماه سال جاری در همدان برگزار خواهد شد.

 این گردهمایی با همکاری مشترک سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور و بخش غارنوردی فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی در ۲۷ بهمن ماه در دانشگاه بوعلی سینا و ۲۸ بهمن ماه در غار علیصدر برگزار می‌شود، محورهای اصلی این همایش شامل؛ زمین شناسی غار، زیست شناسی غار، باستان شناسی غار و زیرمحورهای مرتبط عبارتند از:

 

کاربرد ژئوفیزیک در اکتشاف غارها، سازندهای کارستی در ایران، کاربرد GIS و RS در اکتشاف غارها، اهمیت زمین شناسی مهندسی غارها، پدیده های کارستی در ایران و جهان، گردشگری، غارنوردی، مطالعات زیست محیطی و حفاظت از غارها، اکولوژی و زیست شناسی غارها، شناخت اکوسیستمهای کارستی، امداد و نجات درغار، مدیریت و بهره برداری از غارها، نقشه برداری غارها، پزشکی غار، دیرینه شناسی غارهای باستانی، غواصی در غار، عکاسی در غار.

 در این گردهمایی، مقالات علمی و تخصصی، بصورت سخنرانی‌ و پوستر ارائه خواهد شد و کارگاه‌های تخصصی و بخش‌هایی مانند نمایشگاه عکس غار، نمایشگاه نقشه‌های غار، مسابقه اکتشاف و اکسپدیشن برتر، بازدید علمی از غار، کارگاه‌های عملی و ... نیز برنامه ریزی شده است.

 اطلاعات بیشتر در مورد نحوه ثبت نام در گردهمایی، ارسال مقالات، شرکت در بخش‌های جانبی، کارگاههای آموزشی و ... از طریق پایگاه خبری فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی و پایگاه اطلاع رسانی رسمی گردهمایی (لینک زیر) به اطلاع علاقمندان خواهد رسید.

 http://cave.conference.gsi.ir

 شایان ذکر است که گردهمایی علوم زمین پر سابقه ترین و معتبرترین رویداد علمی در این زمینه تخصصی در کشور است که سی و دومین دوره آن در سال جاری برای اولین بار بصورت بین المللی و با ۳۱ رویکرد در ۱۴ استان کشور برگزار می‌شود.

 در روزهای ۲۹ و ۳۰ بهمن ماه نیز مقالات برتر در رویکردهای مختلف در تهران ارائه خواهند شد.

خب در نگاه اول شايد حركت خوبي به نظر برسد اما فقط در صورتيكه از قانون بي خبر باشيم!‌ توضيح اينكه وظايف فدراسيون كوهنوردي ذيل ماده ۳ اساسنامه فدراسيونهاي ورزشي بدين شرح احصا شده است:

1-برگزاری مسابقات ورزشی در سطح کشور در رده‌های سنی مختلف.

2-برگزاری دوره‌های آموزشی توجیهی و ارتقای مربیگری و داوری اعم از داخلی یا بین‌المللی با‌همکاری مراجع ذی‌صلاح قانونی در داخل و خارج از کشور.

3-گزینش ورزشکاران نخبه و طراز اول کشور در رده‌های سنی مختلف به منظور تشکیل تیمهای‌نوجوانان، جوانان، امید، ملی و کشف و جذب استعدادها و تقویت آنها از طریق تشکیل اردو و برنامه‌های‌منظم ورزشی و فرهنگی.

4-حضور مداوم و فعال در مجامع بین‌المللی و کنگره‌های علمی، تحقیقاتی، آموزشی که از سوی‌ فدراسیون‌های جهانی و کنفدراسیون‌های آسیایی، کمیته‌های المپیک قاره‌ای و جهانی و سازمانهای ورزشی ‌بین‌المللی برگزار می‌گردد.

5-تهیه گزارشهای لازم از تصمیمات متخذه در مجامع و کنگره‌های بین‌المللی جهت ارایه به سازمان ‌تربیت‌بدنی، کمیته ملی المپیک و سایر مراجع ذی‌صلاح قانونی.

6-برقراری ارتباط اصولی با مجامع بین‌المللی ورزشی به منظور اخذ امتیاز برگزاری مسابقات و ‌دوره‌های آموزشی در سطح قاره‌ای و جهانی در کشور.

7-تعیین مربیان تیم‌های امید و ملی در رده‌های سنی نونهالان، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان و‌ پیش‌کسوتان.

8-تهیه و تدوین تقویم ورزشی و برنامه‌ای اعم از کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت.

9-معرفی و اعزام مربیان و داوران به کلاسهای توجیهی و ارتقایی که از سوی مجامع ورزشی منطقه‌ای، ‌قاره‌ای و جهانی و المپیک برگزار می‌گردد.

10-ایجاد واحد اطلاعات و آمار ورزشی و طبقه‌بندی و نگهداری اسناد مربوط و تهیه شناسنامه ورزشی ‌جهت مربیان، داوران، ورزشکاران، قهرمانان و پیش‌کسوتان و سایر دست‌اندرکاران.

11-همکاری با واحدهای اجرایی کارشناسی، تحقیقاتی، علمی ‌و فنی نهادها و ارگان‌ها، وزارتخانه‌ها،‌ مؤسسات و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت، نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی، افراد علاقمند و‌ محققان فعال در امر تربیت‌بدنی و ورزش.

12-تشکیل کمیته‌های مختلف در فدراسیون و هیأت‌های ورزشی.

13-تهیه و ارایه گزارش عملکرد سالانه به سازمان تربیت‌بدنی.

14انتشار کتب، جزوات، نشریات آموزشی و نشر اخبار و ترجمه قوانین بین‌المللی.

15-فراهم نمودن زمینه‌های تشویق، تجلیل و قدردانی و حمایتهای مادی و معنوی از ورزشکاران، ‌قهرمانان، پیش‌کسوتان، داوران، مربیان و سایر دست‌اندرکاران از طریق اعطای تسهیلات و کمکهای‌ بلاعوض.

16-تلاش و کوشش در جهت جذب و بهره‌برداری از خدمات و استعدادهای بالقوه مادی و معنوی و‌ جذب کمک و حمایت‌های مالی اقشار مختلف مردم به منظور توسعه و تعمیم رشته ورزشی مربوط.

17-تهیه و تدوین آیین‌نامه داخلی فدراسیون.

18-ارتباط مستمر در رشته‌های المپیکی با کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران و شرکت در‌ جلسات و برنامه‌های کمیته مذکور.

19-انجام تحقیقات علمی ‌ورزشی و برگزاری نمایشگاه‌های سالانه به منظور ارتقای کمی ‌و کیفی رشته ‌ورزشی مربوط در داخل و خارج از کشور.

20-فراهم نمودن زمینه مناسب جهت تأمین‌اجتماعی دست‌اندرکاران رشته مربوط در سراسر کشور.

21-انجام فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی تبلیغاتی و تولیدی به منظور تقویت به منظور تقویت بنیه مالی‌ فدراسیون با رعایت قوانین و مقررات مربوط.

22-سیاستگذاری، نظارت و ارزیابی بر عملکرد هیأت‌های ورزشی.

و بنده هرچه تلاش نمودم شركت در يك كنفرانس علمي غير ورزشي را در هيچ يك از بندهاي ۲۲گانه وظايف فدراسيون نيافتم. آنچه در بندهاي ۴ و ۱۹ ذكر شده منحصر به علم ورزش يا همان تربيت بدني و تحقيقات ورزشي است نه زمين شناسي يا نقشه برداري يا پزشكي!

حال سئوال اين است در حاليكه فدراسيون بند ۱۵ وظايفش را فقط در مورد يك نفر خاص اجرا مي كند و افرادي چون مرحوم مهدي عميدي و ... را از آن محروم مي سازد و در حاليكه علي رغم بندهاي ۱۱ و ۱۶ شرح وظايفش از پتانسيلهايي به نام "انجمن ها" براي رشد و توسعه ورزش استفاده نمي كند (كه حتي بناي نابودي آنها را نيز دارد) چگونه است كه در همايش زمين شناسي شركت مي كند نه ارتباط منطقي با ورزش دارد و نه ارتباط قانوني با شرح وظايفش؟ 
سئوال اين است كه اين اعضاي فدراسيون كيستند و چه توجيهي براي عملكردهاي غريب خود دارند؟
اصرارشان را براي اثبات بي كفايتيشان را درك نمي كنم و همچنين نمي دانم نهاد نظارتي آنها چرا اين هرج و مرج اداري و رفتار ناهنجار سازماني آنها را تحمل مي كند! اما اميدوارم با رئيس جديد فدراسيون شاهد تحولي در همه بخشهاي آن علي الخصوص در بخش غارنوردي آن باشيم و اينگونه نباشد كه عده اي بر آن خيمه زده باشند و فقط رئيس فدراسيون عوض شود ...! 


پ.ن.۱: پيشنهاد مي كنم يا در اساسنامه جديد فدراسيونها و يا اگر نشد در آيين نامه داخلي مقرر گردد كه اعضاي فدراسيون حق ورود به حوزه هاي اجرايي چون مربيگري و داوري و ... را نداشته باشند. مطمئن هستم اگر چنين شرطي برقرار باشد بسياري از اعضاي فعلي فدراسيون ديگر دليلي براي چسبيدن به آن نخواهند داشت و زمينه فساد از اين سازمان عمومي غيردولتي رفع مي گردد.

پ.ن.۲: اسنفدماه گذشته هلال احمر كلاس آموزش مقدماتي غار برگزار نمود. بنده نيز كه هم عضو انجمن غار و غارشناسي هستم و هم از داوطلبين هلال احمر در اين دوره شركت نمودم كه علي رغم گذشت زمان قابل توجه هنوز مدارك آن صادر نشده است. حال چگونه است كه اين فدراسيون مفلوج در همايش زمين شناسي شركت فعال مي كند؟  

 منبع : تازه کار وبلاگ آوای کوه 

http://newbie.blogfa.com/post/409

پرسش ها و چالش های انتخابات فدراسیون کوهنوردی !

چند ماه دیگر تکلیف صندلی فدراسیون کوهنوردی مشخص خواهد شد که مهمترین تعیین کنندگان آن رئیس هیئت های استانها کشور هستند . آیا رئیس هیئت ها نماینده گان واقعی کوهنوردان هستند؟

پرسشی که اساس و ماهیئت فدراسیون های ایران را زیر سوال می برد . فدراسیون ها نهادهای مستقلی هستند که به هیچ عنوان نباید بر اساس معیار های دولت ها انتخاب شوند . اما مجمعی که رئیس فدراسیون را انتخاب می کند آیا همینگونه است ؟

همانطور که مستحضر هستید روسای هیئت ها با نظر ادارات کل تربیت بدنی استان انتخاتب می شود و در بسیاری از موارد فدراسیون کوهنوردی هیچ نقشی را نمی تواند در انتخاب این افراد داشته باشد و صرفا نقش ناظر و بیننده را دارد . به طور مثال می توان از انتخاب حسین امانی رئیس هیئت استان خراسان نام برد که فدراسیون کوهنوردی هر چه تلاش کرد حریف اداره کل ورزش و جوانان خراسان نشد .

هرچند  برخی از هیئت های استانها که تعدادشان بسیار اندک است از کوهنوردان هستند و تا حدودی با فضای کوهنوردی کشور آشنا هستند اما عمده ی نفرات از این شناخت محروم هستند و تا روز انتخابات نتیجه ی رایشان قابل پیش بینی نخواهد بود .

روسای هیئت ها در فضایی تحت تاثیر جریان های مختلف دولتی انتخاب می شوند که نه شناختی از نامزد ها خواهند داشت و نه اهمیت چندانی به برنامه های کاندید ها می دهند .  حال در این فضا قرار است فردی انتخاب شود که شخصیتی مستقل داشته باشد که اندکی بعید به نظر می رسد این انتخاب ، انتخاب مناسبی باشد .

از طرف دیگر آرایش نامزد ها به گونه ایست که تا حدی نشان از یک جریان هدفمند است . برخی از نامزد ها در حال رایزنی برای یارکشی هستند و برخی نیز از هم اکنون خود را رئیس فدراسیون آینده می دانند .

نکته ای که در این خصوص جالب توجه است احتمال انصراف بسیاری از چهره ها به نفع یک کاندید به خصوص است . که در آینده به صورت مفصل تر به آن خواهم پرداخت .

حال این پرسش را بار دیگر تکرا می کنم که چرا باید تعداد زیادی از تعیین کنندگان رئیس فدراسیون غیر کوهنوردان باشند؟

روسای هیئت های کوهنوردی کشور :

تهران (  کاوه کاشفی  ) – البرز (  محبت خزایی ) – خراسان ( حسین امانی) – کردستان (مصطفی باغبانیان ) – آذربایجان غربی ( مرتضی رضایی آزادی ) – آذربایجان شرقی ( شامی نژاد ) – گیلان ( جابر کوچکی نژاد ) – مازندران ( افشین احمدی ) – گلستان ( هانی حسام ) – اردبیل (لطفعلی حاج‌محمدی (دبیر) ) – زنجان ( خلیل علیگو) – کرمانشاه ( بهمن مشتکوب ) – قزوین ( سعید وزیری نژاد) – همدان ( علی کرمی) – اصفهان (سید مجتبی غلافگر )- ایلام (محمد جلال پاشاپوریان ) – یزد (محمود اکبری ) – هرمزگان ( اسماعیل بواشه )- کرمان (علی‌اکبر مشرفی ) – چهارمحال و بختیاری ( فرهاد بهمنی ) – کهکیلویه و بویر احمد (علی قیصر پور ) – خراسان شمالی ( حسین بهمنیار )- خراسان جنوبی (محمد رضا گلرو )- لرستان ( سید ارش قیاسیان )- بوشهر (عباسعلی اسدی )- خوزستان ( قدرت اله نیکخواه )- سیستان و بلوچستان (غلامرضا مالکی شجاع) – سمنان (سیدمحمدعلی هاشمی)- قم ( سید مجتبی لاجوردی)

به نظر شما چند درصد از این رئیس هیئت ها کوهنورد هستند؟ امیدوارم دوستان در خصوص روسای هیئت استان هایشان اطلاعاتی رو برای اطلاع مخاطبان بگذارند. نظرتون در خصوص انتخابگران رئیس فدراسیون چیه؟


پی نوشت : ممکن است در اسامی روسای هیئت تغیراتی ایجاد شده باشد در صورتی که نام شخصی اشتباها نوشته شده بود لطفا تذکر بدهید . 

نامزد های ریاست فدراسیون چه کسانی هستند؟

27 مهر ماه آغاز فرصت ثبت نام علاقه مندان به نشستن بر روی صندلی ریاست فدراسیون کوهنوردی بود که 12 نفر برای ثبت نام اقدام کردند که در ذیل مختصراً حضور دوستان معرفی میگردند .

محمود شعاعی : ریاست فعلی فدراسیون کوهنوردی برای بار دوم قصد دارد بر این صندلی تکیه بزند . شعاعی از جمله مدیرانی بود که در اواسط راه بر روی بسیاری شمشیر را از رو بست . بسیاری را از صحنه ی کوهنوردی کشور حذف کرد که منتقدان بسیاری را وادار به نوشتن کرد . به اعتقاد شخصی بنده شعاعی کینه توز ترین رئیس فدراسیون تاریخ کشور می تواند لقب بگیرد . وی باتوجه به دو شغله بودن آن به گمانم همان ابتدا حذف خواهد شد .

منصوره گرجی : مسئول کمیته ی بانوان فدراسیون کوهنوردی فردی که از خودش علاقه ی وافری به مسائل زنان نشان داد با این حال عملکرد قابل تعریفی از وی در طول دوران مسئولیتش نمی توان نام برد هرچند به زعم بسیاری از دوستان در سیستمی که مردان طراحی کرده باشند نمی تواند نقشی مهم ایفا کند با این حال منصوره گرجی به دلیل زن بودنش احتمال اینکه از سوی وزارت ورزش تائید شود بسیار ضعیف است .

مهدی هنرمند: کوهنوردی از گروه همت شمیران که سابقه ی قابل اشاره ای نمی توان از وی نام برد . جوان و جویای نام اما بدون شانس

حسین رضایی: مسئول روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی فردی که در حوزه ی رسانه و روابط عمومی بسیار توانمند است اما با این حال پایگاه قابل تعریفی در میان رای دهندگان نسبت به سایر افراد ندارد . حسین رضایی در دوران مسئولیتش یک اشتباه تاریخی کرد و آن در ماجرای نانگاپاربات خود را سپر فدراسیون قرار داد و هرچه در توان داشت بر این تیم تاخت که اکنون تاثیرات ان را می توان در انتخابات آتی دید.

مهدی داور پور : سالهاست در سیستم مدیریت ( هیئت رئیسه ) فدراسیون حضور دارد اما هنوز دیپلم نگرفته است وی معلوم نیست با چه دانش و انگیزه ای در این وادی گام نهاده است . از جمله مسائلی که همیشه ذهن من را درگیر کرده است نام وی در لیست نویسندگان طرح درس های فدراسیون است . آنان که از نزدیک وی را می شناسند به خوبی با سطح آگاهی وی آشنا هستند با این حال اینکه لطف رضا زارعی و یا علی پارسایی بوده است یا خیر اما نام وی در این طرح درس ها با سواد نچندان قابل تعریفش نشان از ضعف های بنیادی در روابط سطوح بالای مدیریتی کوهنوردی است .

رضا بهادرانی : از جمله هیمالیانوردان کرمانشاهی است که سابقه ی ورزشی قابل قبولی دارد اما وی نیز چندان در میان رای دهندگان چهره ی محبوبی به شمار نمی رود و یا دست کم شانسش به نسبت مابقی افراد کمتر است .

قدرت اله نیکخواه : رئیس هیئت استان خوزستان است که از معدود افراد ناشناخته است که بنده برایش چندان شانسی قائل نیستم .

جابر کوچکی نژاد : رئیس هیئت استان گیلان فردی که در سطوح بالای قدرت در کشور نفوذ قابل ملاحظه ای دارد و دلخوش به لابی ها و حمایت های این ارتباطات است . وزارت ورزش ممکن است تحت تاثیر نفوذ وی قرار بگیرد اما گمان نمی کنم نام وی از صندوق رای دهندگان بیرون بیاید مگر اینکه به زور از صندوق نامش را بیرون بیاورند .

دکتر حمید مساعدیان : پزشک کوهنورد با سابقه و کم حاشیه ی ایران شخصی که وجودش همواره مفید بوده است اما نکته ی مهمی که می توان در خصوص وی نوشت سرشلوغی های حرفه ای وی است . به زعم بسیاری از نزدیکان که از وی شناخت دقیق دارند کوهنوردی در اولویت های دوم و سوم وی در زندگیش است و چنانچه بر این صندلی بنشیند چندان نامی از وی نخواهیم شنید.

رضا زارعی : کوهنوردی با دانش و به روز که از همه ی نفرات نام برده شده در میان هیئت های شهرستان ها پایگاه بهتری دارد . رضا زارعی دو انتقاد مهم بر وی وارد است نخست تاب نقد ندارد به سرعت بر افروخته خواهد شد و دوم مخفی کاری و همچنین دروغ در خصوص صعود ماکالو بود که لطمه ی بسیار بدی به جایگاهش زد . با این حال من برایش شانس سوم را قائل هستم

همایون بختیاری : نزدیک ترین شخصیت به صادق آقاجانی یعنی اگر چنانچه بخواهیم مدیریت یک نفر از این نفرات را به آقاجانی نزدیک بدانیم شک نکنیم بختیاری آن شخص است . که یقینا با خیلای ها مشکل پیدا خواهد کرد و شاید یک استبداد دیگر در فدراسیون شاهد باشیم . اما بختیاری نکات تاریکی هم در کارنامه دارد که می توان به دوران مسئولیتش در فدراسیون شعاعی اشاره کرد وی مسئول روابط بین الملل فدراسیون بود درست جایی که فدراسیون متهم به اخذ مبالغ قابل توجهی از تیم های هیمالیانوردی کشور بود که یکی از ارکان این مسئله همین همایون بختیاری بود . با این حال دارای نفوذ بسیار زیاد در دستگا های دولتی است همانند کوچکی نژاد .

کاوه کاشفی : فردی که به قدرت روی خوشی نشان داده اشت اما با این حال اهل نقد شدن و نقد شنیدن هست . عملکردش در هیئت تهران اگر نگوییم قابل قبول اما چندان منفی هم نبود می توان کاشفی را بخت اول انتخاب شدن بدانیم . وی فردی با سیاست است که رفقایی نیز در وزارت ورزش دارد با این حال کاوه کاشفی هم می تواند یک رئیس فدراسیون خوب باشد و همین پتانسیل قدرت طلبی دارد . تنها نکته ی امیدوار کننده ی وی ظرفیت پذیرش نقد است که کمتر در اسامی بالا می توان این ظرفیت را یافت .

در کل سه گزینه ی کاشفی ، بختیاری و زارعی از سایرین بخت بالاتری دارند. باید نشست و به لابی هایی که شکل می گیرد و تک تک رای هایی که به صندوق انداخته خواهد شد نگاه کرد ناگفته نماند از این اسامی ممکن است برخی انصراف دهند و برخی توسط وزارت ورزش و یا س بازرسی حذف شوند . 


پی نوشت : افرادی که می توانند رای خود را برای انتخاب ریاست فدراسیون به صندوق بیاندازند : 

بخش عمده ی نفرات این مجمع رئیس هیئت استانهای کشور است که در بسیاری از موارد این رئیس هیئت نه دانش کوهنوردی دارد و نه شناخت مناسب از وضعیت موجود و نفرات کاندید شده .

سه نفر از کوهنوردان ( عظیم قیچی ساز از تبریز – امید شیخ بهایی از کرمان – رویا ریاضی از تهران ) به عنوان نماینده ی قهرمانان و  پروین رضایی از الیگودرز نماینده ی باشگاهها و دکتر حمید مساعدیان از تهران به عنوان نماینده ی گروهها و محمد حسین طالبی مقدم از همدان نیز به عنوان نماینده ی مربیان و دست آخر بابک ضیاء از تهران به عنوان نماینده ی داوران جهت انتخاب رئیس فدراسیون نقش آفرینی می نمایند !


27 مهر ، ثبت نام برای ریاست فدراسیون

بنا به گزارش سایت تسنیم و وبلاگ کوهنوشت 27 مهر ثبت نام نامزد های انتخابات فدراسیون کوهنوردی در محل فدراسیون آغاز خواهد شد .

حدود دو سال پیش برخی از مربیان ، کوهنوردان و غیر کوهنوردان برای نشستن بر روی صندلی فدراسیون کوهنوردی نام نویسی کردند . از آن جمع می توان به افرادی همچون زنده یاد مهدی عمیدی ، کاوه کاشفی ، رضا زارعی ، همایون بختیاری ، مرتضی موسوی ، رضا بهادرانی ، امید آ محمدی اشاره کرد که با اتمام مهلت 6 ماه از ثبت نام و با عدم برگزاری انتخابات قانوناً لغو شد و می بایست مجددا اقدام به ثبت نام نمایند .

سال گذشته زنده یاد مهدی عمیدی برای همیشه با دنیای کوهنوردی وداعی تلخ کرد . رضا زارعی در ابتدا با اقبال عمومی همراه بود اما با رفتار و افشاگری هایی که در خصوص ماکالو شد بختش برای حمایت همه جانبه کاسته شد ، کاوه کاشفی مرتب در حال رایزنی بود تا بدون سر و صدا بر صندلی فدراسیون تکیه بزند . مرتضی موسوی هم در تلاش برای لابی بستن های نهانی با یاران قدیمی خود در فدراسیون های گذشته به دنبال راهی برای نشستنش بر این صندلی میگشت اما بعید می  دانم نفرات دیگر چندان اقبالی برای خود متصور باشند . به هر جهت  شاید پیش داوری در این شرایط کار چندان درستی نباشد اما از چهره هایی که احتمال ثبت نامش بسیار محتمل است می توان به کاوه کاشفی اشاره کرد و من فکر میکنم این شانس را برای خود بسیار بالا می بیند . وی حتی در همایش هیئت استان تهران به نحوی برای خود یک مراسم تودیع گذاشته بود . از سوی دیگر گمان نمی کنم با شرایط نا مناسبی که رضا زارعی برای خود ترسیم کرده است  دست به ثبت نام بزند ! من حدس میزنم ایشان دیگر ثبت نام نکند.

بی شک رقابتی اگر شکل می گرفت بین این دو می بود که شانس کاشفی اندکی بیشتر از زارعی به نظر می رسید . اما اکنون همه چیز بر می گردد به چهره هایی که می خواهند بیاید ،  باید نشست و اسامی را نگاه کرد و انگیزه ها را در لابلای اسامی جستجو کرد . 27 مهر چندان دور نیست و پس از آن می توان رنگ و روی بهتری به پیش انگاری هایمان بدهیم ...

سرپرست وزارت ورزش : انتخابات فدراسیون را برگزار کنید

به گزارش خبرگزاری فارس، سیدرضا صالحی امیری از سوی دکتر روحانی به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان انتخاب شد. وی با حضور در ساختمان سئول از شنبه فعالیتش را آغاز کرد و در ابتدا هم جلسه‌ای را با حضور معاونان عباسی برگزار کرد.

وی در اولین اقدام دستور داد 13 فدراسیون انتخابات خود را برگزار کنند.

زمان ثبت‌نام از کاندیداها و همچنین برگزاری انتخابات اعلام نشده است.

اسامی فدراسیون‌ها به شرح زیر است:

چوگان، شنا، سوارکاری، کشتی، نابینایان، سه‌گانه، بدنسازی، قایقرانی، پهلوانی، کوهنوردی، کارگری، موتورسواری و کونگ‌فو.

باشگاه ارش به فدراسیون کوهنوردی هشدار داد

باشگاه کوهنوردان ارش که در تلاش است اولین مسیر ایرانیان را بر روی یکی از قلل هیمالیا گشایش نماید امروز پس از درج خبر اعزام 5 تن از کوهنوردان این باشگاه به برودپیک طی هشداری  از فدراسیون کوهنوردی خواست هرچه سریعتر خبر مربوط به اعزام این تیم به برودپیک را از سایت خود حذف نماید . 

گفتنی است فدراسیون کوهنوردی امروز در اطلاعیه ای خبر از تلاش تیم آرش برای گشایش کامل مسیر داده بود در عین حال تمام توان خود را برای مانع تراشی برای تیم به کار بسته بود . باشگاه ارش معتقد است فدراسیون کوهنوردی در دو تلاش اخیر هدف و برنامه ی وسیعی برای ممانعت از این برنامه داشته است و گشایش مسیر بر روی برودپیک را به مثابه زیر سوال بردن تمام فعالیتهای خود می پندارد . 


تشکر از فدراسیون کوهنوردی ( جشنواره سنگ نوردی یافته- لرستان )

بنا بر اخبار دریافتی از گوشه و کنار ، فدراسیون کوهنوردی طی نامه نگاری ها و شفاف سازی هایش در خصوص حضور کوهنوردان خارجی در جشنواره ی یافته انجمن کوهنوردان ایرن و تاکید بر این موضوع که عموما کوهنوردان و سنگ نوردان خارجی با نیت جاسوسی به این جشنواره ها می آیند و البته ضمن بیان این نکته ی مهم که کلیه ی سازمان های مردم نهاد  معاند نظام هستند با توجه به اینکه منطقه ی یافته در نزدیکی پایگاه نظامی واقع شده است نسبت به برگزاری این جشنواره شفاف سازی نمود و توطئه ی سازمان های مردم نهاد را به درستی و با درایت خاص خود خنثی نموده است . از این رو از فدراسیون کوهنوردی به خاطر اقدامات بجا و مفیدش در خصوص این جشنواره به سهم خودمان تشکری ویژه می نماییم . 

این جشنواره می توانست فرصتی برای جاسوسی بیگانگان (سنگنوردان) !  باشد که به لطف محمود شعاعی این توطئه نیز خنثی شد اما نکته ی تعجب بر انگیز درج این مطلب در سایت انجمن بود که خود را بانی لغو این جشنواره اعلام کرده است . درصورتی که هیچ اشاره ای به این عملیات جاسوسی و نقش مهم فدراسیون کوهنوردی در این ملغی شدن نکرده است. 

باری به هر جهت فدراسیون کوهنوردی متشکریم

در خصوص همایش نگاهی به عملکرد هیئت تهران

وبلاگ آرام کوه خبر از همایشی می دهد که مقرر است هیئت استان تهران عملکرد 5 ساله ی خود را در 17 اردیبهشت ماه بررسی کند . این همایش از جهات بسیاری قابل تامل و دقت است . 

کاوه کاشفی رئیس هیئت استان تهران یکی از نامزد های ریاست فدراسیون است که ظاهرا از همه بخت بالاتری برای نشستن بر صندلی فدراسیون دارد . مشخص نیست این همایش با چه کیفیتی برگزار می شود اما اگر چنانچه این همایش توام با نقد و بررسی واقعی فعالیتهای فنی ، تشکیلاتی و عمومی هیئت باشد یک پیام روشن خواهد داشت . متاسفانه بنده نمی توانم در ان تاریخ به این همایش بروم اما بسیار مشتاقم بدانم در این همایش چه خواهد گذشت . 

اگر این همایش به بررسی واقعبینانه بپردازد کاشفی سعی دارد نشان دهد فدراسیون وی یک فدراسیون مبتنی بر منطق است که راه را برای اصلاح و بررسی و نقد این تشکیلات  باز خواهد کرد اما اگر این همایش صرفا به تعریف و تمجید از عملکرد خود بپردازد پیامی غیر از تداوم دیکتاتوری در فدراسیون و تبلیغات رسانه ای نخواهد داشت . امیدوارم  دوستان تهرانی که در همایش حضور پیدا خواهند کرد ما را در جریان این همایش قرار دهند . 

شایعه ها از رفتن شعاعی خبر می دهند

چندی است شایعاتی پیرامون فدراسیون کوهنوردی در محافل کوهنوردی کشور مطرح شده است که خبر از انتصاب قریب الوقوع سرپرست جدید فدراسیون می دهد .

می گویند وزارت ورزش فرد جدیدی را برای انتصابش بر صندلی فدراسیون در نظر گرفته است در همین حال شایعات از تردد زیاد مهره های شعاعی به وزارت ورزش جهت ممانعت از این تصمیم و تغییر این جریان دارند . در هر صورت این حق جامعه ی کوهنوردی است که نام ریاست فدراسیون را از صندوق رای بیرون بیاورد اما انتصاب این فرد که چندان با کوهنوردی کشور نا آشنا هم نیست شاید مسیر کوهنوردی را عوض نماید . فردی که سابقه ی مدیریت در سطوح بالا را در کارنامه دارد . فارغ از بحث فقر جوهره ی دموکراسی که در این امد و رفت ها  به شدت احساس می شود اما اگرچنانچه این گفته ها و شایعات صحت داشته باشد شاهد صف بندی های جدیدی در کوهنوردی کشور خواهیم بود . برخی از چهره های فدراسیون فعلی ظاهرا ماندگار خواهند شد و برخی هم خواهند رفت اما می بایست منتظر بود تا در عمل دید که به چه سمت و سویی خواهد رفت .

هم اکنون شایعات حکایت از مهره چینی های پنهانی می دهد و آنان که سیاستی غیر شفاف و مرموز داشته اند همچنان باقی خواهند ماند و آنان که خود را به آب و اتش زدند می روند . 

این حکایت کوهنوردی ایران است

گفتنی است محمود شعاعی قانونا نمی تواند در این سمت باقی بماند و از کسانی که به نشستن بر صندلی ریاست رغبت نشان داده اند و اعلام آمادگی کرده اند می توان به افرادی همچون : رضا زارعی ، کاوه کاشفی ، همایون بختیاری ، رضا بهادرانی ، امید آ محمدی و مرتضی موسوی اشاره کرد . 

کیومرث بابازاده ، صادقانه ، شجاعانه و بی پروا

ای کاش کوهنوردی ایران چند کیومرث بابازاده داشت همین یک جمله به گمانم گویا تر از هر توضیح دیگر در خصوص متن منتشر شده ی کیومرث بابازاده است! نظر شما را به دست نوشته ی کیومرث بابازاده دز انتقاد از فدراسیون کوهنوردی جلب می کنم 

برای نمایش تصاویر در سایز بزرگتر بر روی آنها کلیک کنید

 قضاوت نهایی و قابل احترام دربارة مکاتبه فوق با خوانندگان است اما اجازه می‌خواهم بعنوان سرپرست برنامه برود پیک 92 نظر خود را اعلام کنم و جامعه کوه نوردی خود به قضاوت بشیند، قصدم هم تشویش اذهان عمومی (موضوع مورد علاقه فدراسیون) نیست بلکه عین تنویر است.
قبل از هر چیز لازم می‌دانم اعلام کنم هدف تیم از دریافت مجوز شورای برون مرزی صرفاً برای خروج دو نفر از دانشجویان مشمول می‌باشد، به هیچ عنوان بدنبال دریافت سکه و شرکت در جشن قهرمانان و ... سایر امتیازات قانونی یا غیر قانونی نیستیم و این را در مکاتبات خود با هئیت تهران و فدراسیون اعلام کرده و باز هم به آن تاکید داریم.
از زمانی که فدراسیون کوه‌نوردی اقدام به تشکیل "تیم‌های ملی" نموده و خود را در قالب یک رقابت نابرابر با تشکل‌های کوه نوردی و حتی کوه‌نوردان منفرد قرار داده، همیشه و بهر نحوی توانسته از فعالیت‌های شاخص‌تر از برنامه‌های خود ممانعت بعمل آورده و فقط دربارة گروه ما، توجه کنید به صعود زمستانه دیواره علم کوه و گرده آلمان ها که در هر دو مورد اجرای آنرا منوط به بعد از برنامه خودشان کردند یا تریچمیر و راکاپوشی، شرط اجرا را، حضور چند نفر از افراد خود را در آن قرار داده و حتماً ارتفاع قله می‌بایست کمتر از قله‌ای باشد که خود قصد صعود آنرا داشتند. این فقط دربارة یک گروه کوچک از کل کوه‌نوردی ایران است و به بقیه هم کمتر از این جفا نرفته که خود باید بگویند و بنویسند.
 در مورد این انحصارطلبی کم‌کم کار بجایی رسید که تیم ملی را تقریباً محدود به کادر اداری فدراسیون کرده و کم نیست برنامه‌هایی که رئیس و نایب رئیس و دبیر و ... بدون هیچگونه تمرین و آمادگی در ترکیب اصلی تیم قرار می‌گرفتند و با استفاده از خدمات شرکت‌ها و نصب طناب‌های ثابت بوسیله شرپاها یا معدود افراد آماده تیم از مسیرهای نرمال و ساده خود را به قله می‌رساندند و از مزایای بیشتر (مادی) و نه معنوی این صعودها بهره‌مند می‌شدند و می‌شوند.
راجع به نحوه انتخاب نفرات دیگر در اردوها که در حالتی نیمه نظامی برگزار می‌شد، افراد شرکت کننده و رد یا قبول شده در چند جا صحبت کرده‌اند (نگاه کنید به مصاحبة مقبل هنر پژوه)
همینجا اعلام می‌کنم که بهیچ وجه  قصدم توهین یا تکذیب توان کوه نوردان شرکت کننده در اردوها که به حق بهترین ها هم بوده اند نیست، که بسیاری از آنها در این اردوها فقط وقت خود را تلف کرده و شاهد بسیاری از نا داوری ها بوده اند.
حرف بر سر اشتباهات و انحصارطلبی کسانی است که وجود و تشکیلاتشان بایستی و موظف به بسترسازی مناسب برای بسط کوه‌نوردی در تشکل‌ها و جای جای ایران باشد.
سطح توان بدنی و فنی افرادی که در برنامه‌های تمرینی شرکت می‌کردند اکثراً بالا و شاید بیشتر از آن چیزی است که آقای زارعی در وبلاگش (کوه قاف) شرط شرکت و موفقیت در برنامه‌ای مانند اورست دانسته و منتشر کرده و قطعاً برای حفاظت از آن دسته از نفرات کارنابلد که با روابط در تیم‌های ملی قرار گرفته بودند وجود چند نفر از این نوع کوه‌نوردان هم لازم بود.
اصولاً از فدراسیونی که از بدو تاسیس تاکنون «کمیتة فنی» نداشته و تا وقتی یک عده دوست و آشنا بدون هیچگونه مطالعه و تخصصی از سالها قبل فدراسیون را ملک مطلق و انحصاری خود می‌دانند و بخاطر پرهیز از اعتراض کوه نوردان حتی حاضر به معرفی مثلاً همین کمیته‌ هیمالیانوردی به جامعه کوه نوردی نیستند نباید انتظار خروجی فنی و تخصصی غیر از نامة فوق داشت، شاید هم بخاطر این نوع تفکر و انحصارطلبی باشد که تنها فرد متخصصی که مطالعه و تجربه قابل قبولی در کوه‌نوردی دارد مجبور به استعفا می‌شود.
اما گذشت زمان و آشنا شدن جوانان با کوه نوردی روز دنیا و انتشار برنامه‌های جدید و شاخص در فضای اینترنت زمان را به نفع کوه‌نوردی روز دنیا تغییر داده و کسانی که گام در این راه‌های نوین می‌گذارند کم نبوده و نیستند اما باز هم فدراسیون هنوز بخود نیامده و سه نوع رفتار را با این حرکت‌ها در پیش گرفته که خوشبختانه و به نفع کوه نوردی نوین برای همه مشخص است.
اول رفتار کما فی السابق کینه توزانه.
همانند صعود K2 فریدیان و نانگاپاربات باشگاه دماوند که به بهانه‌های واهی پرچم و نبشی سعی در مخدوش کردن این صعودها داشتند و حتی کار بجایی می‌رسد که در مقابل تایید صعود نانگاپاربات بوسیله کسانی مانند گرلینده کالتن برونر (نخستین زن فاتح 14 قله 8000 متری بدون بحره گیری از اکسیژن مصنوعی)، و رالف دو موتیس (اولین آلمانی فاتح 14 قله 8000 متری) که جایگاه کوه نوردی آنان در دنیا مشخص است، کارشناسان فدراسیون بطرز خنده‌آوری اعلام می‌کنند که قله صعود نشده.
دوم رفتاری منفعلانه.
همانند کسب عنوان پلنگ برفی بوسیله 2 تن از بهترین کوه نوردان ایران (مهدی اعتمادفر و مهدی عمیدی) که در رده بندی جهانی کوه نوردی جایگاه خود را دارد و می‌تواند برای هر کوه نوردی افتخار باشد که از نظر فدراسیون مثل اینکه اصلا" کاری انجام نگرفته.
سوم رفتار فرصت طلبانه.
 همانند ژستی که بعد از مرگ این دو مهدی بخود گرفتند یا موج سواری بر صعودهای درخشان پروانه کاظمی یا تیم ترانگو که در بدرقه (بعلت امکان عدم موفقیت) غایب و در استقبال از آنها با حضور در VIP و گرفتن عکس‌های تبلیغاتی و ارائه آن به مقامات سعی در تحکیم موقعیت خود دارند.
هر جور که به عملکرد این فدراسیون نگاه شود واقعاً دست آورد مثبت و مفیدی برای کوه نوردی نداشته تا صعود اورست 76 شاید بشود این عملکرد را کسب تجربه تلقی کرد اما بعد از این صعود هیچ اثر مفیدی برای کوه نوردی نداشته و تنها صرف بودجه‌های هنگفت و تکرار یک سری صعودهای ساده بوده که هیچ دست آورد جهانی را نصیب کوه نوردان ایران با این همه استعداد و پتانسیل نداشته، علتش هم خیلی روشن است کجا می‌شود با یک نوع تفکر ثابت بیست و چند ساله و یک برنامه‌ریزی مربوط به نسل‌های گذشته، شانه به شانه کوه نوردی امروز دنیا سائید و نام کوه نوردان ایران را در جهان مطرح کرد.
حالا نگاهی کنید به نامه فدراسیون به هئیت تهران و خواست‌های خود از تیم آرش تا روشن شود فدراسیون در کجای کوه نوردی ایستاده است.
دربند ب– 2 و ه-2 برای چندمین بار خواسته‌هایی را مطرح کرده‌اند که هر دو مورد بارها و بارها در چند سال قبل و برای برنامه اخیر به فدراسیون و هیئت تهران ارسال شده که مدارک آن قابل ارائه است و حداقل کوه نوردان می‌دانند که در گزارشات رسمی برنامه "گشایش مسیر ایران در برود پیک" کادر فدراسیون اعم از رئیس و نایب رئیس و بعضی از مسئولین کمیته‌ها یا نمایندگان رسمی آنها شرکت (غیر از آنکه در هر دو مورد گزارش‌های مکتوب و مصور برنامه به هیئت و فدراسیون ارسال گردیده) و یا ریز تمرینات آمادگی انجام شده یا پیش رو نیز همراه با نامه‌ها ارسال گردیده حال چه بوروکراسی در فدراسیون حاکم است، یا احتمالاً همانند عکس‌های نانگاپاربات در فاصله دو اتاق، این مدارک معلوم نیست با چه نیتی معدوم می‌شود، مشکل فدراسیون است که قبلاً هم از طرف ما اعلام گردیده.
راجع به بند ج-2 که معرفی شرکت طرف قرار داد و پیش‌نویس قرارداد با ذکر جزئیات را خواسته است. ما قطعاً با شرکت مورد نظر که بوسیله SMS و نامه معرفی شده قرارداد نمی‌بندیم و سرنوشت برنامه را به یک شرکت بدون رزومه که خیلی سعی شد به تیم ترانگو تحمیل شود و یا شرکتی همانند شرکت خدمات دهنده به تیم تیلی چوبیک، که شرپاهایش آن شاهکار فراموش نشدنی را در سقوط دکتر بهالو مرتکب شدند نمی‌دهیم، شاید از شرکتی مثل اسپیلت البرز استفاده کنیم که از کمیسیون دریافتی خود چون می‌داند این برنامه در پیش برد کوه نوردی موثر است صرفنظر و یا از شرکت‌های معتبری که در پاکستان معروفیت جهانی دارند استفاده می‌کنیم.
اما حسن نیست فدراسیون و در واقع جوهره حاکم بر تفکر فدراسیون در بند د-2 نمایان است که.
د : وضعیت پزشک و حضور در اردوی آمادگی سرپرست و سرپرست فنی تیم.
نخست پزشک – دیگر واقعاً حوصله کوه نوردی از این موضوع همراه داشتن پزشک در تیم‌های هیمالیا نوردی «البته فقط برای ما و چند تیم دیگر» سر رفته، چطور وقتی فدراسیون کوه نوردی در تمام تاریخ هیمالیا نوردی ایران نتوانسته با اینهمه آزمون و خطا به یک راه‌حل منطقی و قابل قبول برسد این خواسته را از تیم‌های دیگر می‌خواهد.
مسلم است که فدراسیون پزشکانی می‌خواهد مطیع، گوش بفرمان و تابع دستور کسانی که حتی ممکن است تجربه درست و حسابی هم نداشته باشند و بازهم مسلم است پزشکان که افرادی تحصیل کرده متخصص و بیشتر آنها خود یک پا کوه نورد و بسیار بیشتر از تصمیم سازان توانمند هستند نمی‌توانند تابع نظرات اینگونه افراد باشند، بازهم طبیعی است که در حین اجرای برنامه با سرپرست یا دستورهای از راه دور که با تلفن و پیغام و پسغام به مدیریت ابلاغ می‌شود مشکل پیدا می‌کنند و نمی‌توانند به جملاتی مانند (برای شما باید افتخار باشد که در ترکیب تیم‌های ملی قرار گرفته‌اید) اکتفا کرده، شوق طبیعی صعود بهمراه تیم آنها را فرا می‌گیرد نتیجه‌اش می‌شود این که یکی آنقدر شیفته صعود می‌شود که کوه نورد محتاج به مراقبت را رها کرده و عازم قله می‌شود، دیگری در راه صعود جان خود را به داو می‌گذارد، یکی با دستور از تهران در مسافرخانه‌های ناامن پاکستان سرگردان می‌شود، دیگری به پائین فراخوانده می‌شود و کوه نورد بعلت عدم درمان در بالا می‌میرد و یکی شرط می‌گذارد که من اول کوه نوردم و بعد پزشک بهتر است چند مورد از این خط‌های کارشناسی نشده و غیر فنی بررسی شود.
مورد اول : در برنامه گاشر بروم 1 پزشکی که قدرت صعود و کوه نوردی را دارد و قبلاً در مداوا و حمل یک شرپای پاکستانی از کمپ 3 توانائیهای خود را به اثبات رسانده در صعود نهایی تیم، در کمپ اصلی نگه می‌دارند، بعد در صعود نهایی محمد اوراز و مقبل هنرپژوه سقوط می‌کنند و با یک امداد فوق‌العاده و غیرتی در آن ارتفاع آنها را به کمپ 3 و بعد نزدیکی‌های کمپ اصلی می‌رسانند در حین حمل به کمپ 3 اوراز مجدداً دچار حادثه می‌شود و سرش خونریزی پیدا می‌کند، تا رسیدن حسن نجاریان نمی‌توانند با و سرم وصل کنند یا جلوی خونریزی را بگیرند، این موردی از لزوم دانستن کمک‌های اولیه در هیمالیانوردی و عدم کارشناسی فدراسیون در استفاده از پزشک در تیم‌های هیمالیانوردی و لزوم بودن پزشک در کمپ‌های بالاتر.
مورد دوم : در صعود اورست سال 84 با عنوان دهن پرکن "اولین صعود بانوان مسلمان  به اورست"، پزشک تیم یکی از همین اولین بانوان مسلمان ایرانی را که در کمپ دوم اِدم شده بود به امان خدا رها، با مجوز او بهمراه سایر دوستان و فقط با دو نفر از هفت نفر خانم مسلمان راهی قله می‌شود و تازه بعد از مراجعت از قله آن برخورد بد و زننده را با آن پزشک غیر مسلمان اروپایی که دلش برای آن دختر مسلمان ایرانی تنها سوخته، و او را در کیسه هوا قرار داده بود، می‌کند. شانس آوردند که آن دختر مسلمان ایرانی زنده ماند یا شاید شانس آورد که زنده ماند.
مورد دیگر : در قضیه دکتر بهالو: فدراسیون مدعی بود چند بار به سرپرست برنامه تاکید کرده‌اند (قبل از حرکت) پزشک نباید صعود کند در جلسه کمیسیون بررسی حوادث که مسئولین فدراسیون هم شرکت داشتند (طبق صورتجلسه) سرپرست اعلام کرد دکتر از نظر بدنی و فنی جزو پنج نفر اول تیم بوده و فدراسیون قبلاً چنین حرفی را به او نزده و خطای شرپاهای تحمیلی از طرف شرکتی که فدراسیون با او قرار داد بسته باعث این حادثه گردیده است.
مورد دیگر : در سال 88 سرپرست سه برنامه‌ای که عازم قره قوروم بودند برای هماهنگی بیشتر با رئیس و دبیر فدراسیون جلسه‌ای داشتند در آن جلسه‌ آقای کاشفی سرپرست برنامه هیئت تهران که دکتر بهپور در تیم ایشان بودند یک سوال مشخص از رئیس فدراسیون و آقای افلاکی دبیر فدراسیون پرسیدند، که اگر پزشک مایل به صعود باشد چکار باید کرد و پاسخ صریح به ایشان این بود که "سرپرست برنامه در این گونه موارد خود باید تصمیم بگیرد"، مسلم است که این جواب برای تیم سراب هم بود.
دکتر ابوالفضل جوادی را همه کوه نوردان می‌شناسند دانش و تجربیات ایشان در تجربه‌های مستقیم هیمالیانوردی و ترجمه‌ها و تالیفات و اندیشه‌های انسانی خود را در عمل ثابت کرده، زنده یاد فرشاد خلیلی نیز کوه نورد با اخلاق، بدون حاشیه، توانمند و با دانش کوه نوردی را نیز همه به خاطر دارند، این دو نفر با هم دوست و هم برنامه بودند در برنامه "موستاق آتا"، تا آخرین حد کوه نوردی را با هم تجربه کردند، هم فرشاد می‌دانست دکتر جوادی با اعتقاد به صعود امن هم برای تیم و هم برای خودش، در برنامه شرکت می‌کند و هم دکتر جوادی می‌دانست فرشاد یک کوه‌نورد آگاه، قوی، مطمئن و تیمی است و دو نفری می‌توانند فاکتور مطمئنی برای موفقیت هر تیمی باشند.
در برنامه گاشر بروم 2 که فدراسیون کارشناسی نشده این دو نفر را بعنوان سرپرست و پزشک به تیم تحمیل کرد، چرا آنقدر فرشاد را برای عدم صعود پزشک در فشار  گذاشتند تا جایی که دکتر جوادی صحبت‌های فرشاد خلیلی را در حین اجرای برنامه (برخلاف پیمانی‌ که از قبل برای صعود دکتر "تا هرجا که در توانش بود") تغییر یافته ‌دید، که مجبور شد تیم را رها و به اسلام‌آباد برگردد و بعد آن بلا را در پاکستان بر سر او آوردند، از ندادن پاسپورت برای برگشت تا عدم پذیرش او بوسیلة شرکت ATP و مجبور به اقامت در مسافر خانه‌های کثیف و آلوده و ناامن پاکستان، و بعد جاگذاشتن او در اسلام آباد و تنها مراجعت کردن ایشان به ایران.
مورد بعدی : صعود تیم زنجان به مانسلو 
این تیم بهر دلیلی با یک تیم دیگر از کوه نوردان مستقل قاطی شد، اسناد و مدارکش را حتماً دیده‌اید که دو تیم در کنار هم بودند، نه با هم، در همین برنامه سرپرست تیم زنجان بنا به توصیه فدراسیون طبق گفته سرپرست (مقایسه کنید با دستور قبلی که سرپرست باید تصمیم بگیرد) از صعود دکتر حمیدی که کوه نورد توانایی است جلوگیری کرده و او را از کمپ سه برمی‌گرداند و در همین کمپ یکی از افراد تیم آزاد ادم می‌شود، مسلماً اگر از صعود دکتر حمیدی ممانعت بعمل نمی‌آمد می‌توانست در آنجا خدمات پزشکی ارائه دهد (کاری به درست یا غلط بودن صعود میرشکاری و عدم پذیرش نظرات دکتر و سرپرست و اعضای تیم زنجان که به قیمت جانش تمام شد ندارم) بحث بر سر وجود پزشک در تیم‌های هیمالیانوردی است.
مورد بعد  : تیم سال گذشته مانسلو که با مجوز شورای برون مرزی صعود کرد چرا پزشک، همراه نداشت که از سقوط جعفر عزیز جلوگیری یا لابد بعد از سقوط خود را به او رسانده و زنده‌اش کند.
اما با تمام این تفاصیل حضور پزشک نه در تیم‌های هیمالیانوردی، بلکه در هر برنامه بلندمدت کوه‌نوردی یک غنیمت است که اگر امکان حضورش باشد در تمام مراحل صعود اعم از هم هوایی، تغذیه و صدمات می‌توند نقش موثر و مفیدی داشته باشد اما اینهم یک واقعیت است، که هیچ پزشکی نمی‌تواند در ارتفاعات عمل جراحی انجام دهد یا دست و پا پیوند بزند، اینجاست که هیمالیانوردان نیز در این مورد وظایفی دارند که دقیقاً باید بیاموزند و در صورت لزوم انجام دهند، یک هیمالیانورد باید با علائم بروز آدم‌های مغزی و ریوی و پیشگیری برای مبتلا نشدن به آن (هم هوایی). رعایت بهداشت فردی و گروهی، کمکها و درمانهای اولیه، نکات فنی امداد و حمل مجروح آشنا باشد که اگر نباشد خطاست.
اگر هر کدام از مسائل فوق چه برای خود، چه برای همنوردش پیش بیاید نفرات همراهش اولین کسانی هستند که می‌توانند به مصدوم کمک کرده، الان هم دیگر در کمپهای بزرگ پزشکی از طرف شرکت‌های خدمات دهنده مستقر و در مقابل دریافت ویزیت خدمات انجام می‌دهد، یا با تلفن ماهواره‌ای با کوه نوردان پزشکی هماند دکتر جوادی، دکتر مساعدیان و دکتر بهپور که در هر ساعت شبانه‌روز آماده پاسخگویی هستند تماس بگیرند که ما در هر دو برنامه برود پیک از مساعدت‌های این بزرگواران بسیار بهره برده‌ایم.
اما یک خواست فدراسیون، که حضور پزشک را در تیم‌های هیمالیانوردی لازم می‌داند کماکان بی‌جواب و خود یکی از مانع تراشی‌های فدراسیون دربارة صدور مجوز شورای برون مرزی است (می‌گویم مانع تراشی‌های فدراسیون که اشتباهاً مانع تراشی شورا تلقی نشود) چون همه می‌دانند و می‌دانیم همین فدراسیون برای بسیاری از تیم ها یا نفرات تنها توانسته مجوز شورای برون مرزی را بدون حضور پزشک برایشان بگیرد، اما هر جا هم که لازم بداند می‌تواند از این حربه برای عدم صدور مجوز استفاده کند.
ما رسماً اعلام می‌کنیم این تیم پزشک ندارد چون
1- پول نداریم حق‌الزحمه پزشکی که کار و زندگی و مطب خود را رها می‌کند بپردایم
2- چون تیم "ملی" هم نیستیم صلاحیت نداریم با یک جمله دهان پرکن (که پزشک باید افتخار کند که در این تیم است) منتی بر سر او بگذاریم.
3- اعتقاد نداریم که دست و پای پزشکی را بسته و او را در کمپ اصلی نگهداریم و اجازه صعود به او ندهیم، چنانچه مصدوم را بتوان به کمپ اصلی رساند، آن جا دیگر هلی کوپتر به بهترین بیمارستان‌های منطقه وصل است.
4- پزشکی هم که در تمرینات شرکت و با نفرات به هماهنگی فنی رسیده باشد نتوانسته‌ایم پیدا کنیم.
این شاید بدترین نوع انتخاب یعنی پاک کردن صورت مسئله باشد اما چاره دیگری نداریم سعی می‌کنیم و کرده‌ایم که آموزش نفرات را بالا ببریم و در اینمورد سپاس گزار دکتر جوادی، دکتر بهپور و دکتر مساعدیان هستیم و خواهیم بود.
راجع به شرکت در اردوی آمادگی سرپرست و سرپرست فنی تیم
سرپرست فنی تیم آقای رامین شجاعی، مشغول کار و تحصیل در کاناداست، توانایی فنی ایشان را فکر می‌کنم اکثر کوه نوردان ایران می‌شناسند، رزومه کوه نوردی رامین در صعود به راکایوشی و گشایش مسیر ایران در برود پیک تا ارتفاع 7050 متر و مسیر زمستانه انجمن در دیواره علم کوه و صعود تا 7900 متری همین برودپیک و سایر برنامه‌هایی که در داخل و خارج کشور انجام داده مشخص و مورد تایید کارشناسی و فنی کوه نوردان صاحب نظر است، تمرین‌های هوازی خود را هم در کانادا سنگین ادامه می‌دهد، با نفرات تیم هم کاملاً آشناست و میزان آمادگی و تمرینات آنها را هم بوسیله من و چند نفر دیگر در دسترس دارد و مشاوره‌های لازم را هم از اوربکو می‌گیرد یا من می‌گیرم و در اختیارش می‌گذارم و مهمتر از همه امکان شرکتش هم در اردوهای موردنظر آقایان فراهم نیست و لازم هم نیست.
کمی بیشتر از 11/5
 
پی نوشت: مسلم است که با انتشار این نوشتار علیرضاها، مسعودها، یکی مثل بقیه‌ها و سایر یاوه گویان مستعار به خروش می‌آیند.
از دوستانی که این نوشتار را منتشر می‌کنند خواهشمندم از تایید کامنتهای ناشناس و بدون آدرس ایمیل خودداری کنند.
ایمیل من برای هر نوع بحث و اظهار نظر فنی باز و بسیار ممنونم از کسانی که بهر نوع به اجرای برنامه کمک کنند.
کیومرث بابازاده 

سال 92 و کوهنوردی ایران  !

سال 92 به لحاظ کمی با توجه به هزینه های سرسام آور برنامه های برون مرزی سالی نچندان پرفروغ در انتظار کوهنوردی ایران است . اما مهمترین برنامه هایی که در این سال در کوهنوردی کشور رخ خواهد داد را مختصرا مرور میکنیم .

1-      1- صعود 8000 متری های بهار در قلل ( ماکالو ، کانچن چونگا )

2-      2- صعود به قله ی نانگاپاربات در تابستان و احتمالا گاشربروم 2

3-      3- برگزاری انتخابات انجمن کوهنوردان ایران

4-      4- تلاش نهایی برای گشایش مسیر برودپیک توسط باشگاه آرش

5-     5-  برگزاری انتخابات فدراسیون کوهنوردی


البته برنامه های فوق فقط آن دسته از برنامه هایی است که تاکنون از آن سخن گفته اند اما ممکن است صعود های دیگری نیز شکل بگیرد که در دنیای کوهنوردی چندان پر اهمیت نیست . اما فارغ از صعود های نرمال هشت هزار متری که آنهم به صورت انگشت شمار در کشور رخ خواهد داد سه برنامه ی آخر دارای اهمیت بسیاری است که تمایل دارم مختصرا در این خصوص نکاتی عرض نمایم .

نخست انتخابات انجمن کوهنوردان ایران یکی از مهمترین حوادثی است که سال جاری شاهدش خواهیم بود . انتخاباتی که شاید سرنوشت کوهنوردی مستقل ایران را به سمت و سویی غیر از آنچیزی که در این سالیان دیدم ببرد . انجمن فعلی به لحاظ کاریزماتیک و شخصیت حقوقی در جایگاه واقعی خود ظاهر نشد به شکلی که دست به عصا بودن این انجمن تاثیر چشم گیری در کم رغبت بودن کوهنوردان به عضویت در آن بود . انجمن کوهنوردان ایران در انتخابات گذشته فهرستی از نیروهای جوان و بعضا با تجربه را در راس هیئت مدیره ی خود دید که عملا به غیر از عباس ثابتیان که گاه گداری به ملاقات رئیس فدراسیون می رفت از مابقی اعضا چیز خاصی ندیدیم و البته از آقای ثابتیان هم فقط چند ملاقات با شعاعی بود و یا بهتر بگویم به این دیدارها نیز  احضار می شد و نهایتا سکوت در قبال آنچه در این دیدار ها گذشت ماحصل تمام شفاف سازی ها بود .

از دیدار ی که حول موضوع انتقاد بابازاده از فدراسیون بود و طرح شکایت از وی بود و هیچ گاه شفاف سازی نشد تا دیدارهایی که پس از تعلیق و رفع تعلیق انجمن صورت پذیرفت و ماحصلی نداشت .

نمونه ی بارز این ادعا که این دیدار ها بی حاصل بود را در یاداشت خصوصی شعاعی به معاون وزیر ورزش در دیدار تیم ترانگو با سجادی شاهد بودیم . یاداشتی که پس از دیدار های متواضعانه ی مدیریت انجمن شوکه کننده به نظر می رسید . در این یاداشت شعاعی به ادامه ی فعالیت انجمن معترض شده بود و از وی در این خصوص پرسیده بود ! که آیا درجریان هستید انجمن فعالیتش از سر گرفته شده است؟ و ...

این عبارت چند ماه پس از رفع تعلیق انجمن و دیدار رئیس انجمن با شعاعی بود در صورتی که هرگز این مدیریت متوجه نشد ذات شعاعی با اینگونه متواضعانه رفتار کردن از آن خوی خود بر نخواهد گشت و وی همان مسیر را طی خواهد کرد که برایش شمشیر کشیده بود . موضع فدراسیون همانا و دوری و تنها گذاشتن انجمن متواضع و بدون اغراق ترسوی کوهنوردی ایران توسط جامعه ی کوهنوردی همانا !

باری به هر جهت سال جاری شاهد تغییراتی در مدیریت انجمن خواهیم بود که اگر این تشکل رویه ی مدیریت سابق را پی بگیرند شاید دیگر چیزی از انجمن کوهنوردان ایران باقی نماند و بعید نیست سازمانی دیگر با عنوانی دیگر متولد شود تا کاستی های نماینده ی جامعه ی مستقل را جبران کند

از سوی دیگر مهمترین تلاش کوهنوردی ایران که همانا گشایش مسیر در برودپیک توسط باشگاه آرش است را در سال جاری شاهدیم که در دو تلاش قبلی این تیم با فراز و نشیب های فراوان رو برو بود که می توان به دزدی ( پروسانت گرفتن فدراسیون ) و یا به عبارتی پول زور گرفتن فدراسیون کوهنوردی در سال نخست و اعطای مجوز شورای برون مرزی به این تیم مسیری سخت تر از برودپیک در پیش پای یاران جوان ارش نهاده شد . سال دوم با امتناع این تیم از پرداخت هزینه های غیر واقعی که توسط فدراسیون اخذ می شد این تیم عطای فدراسیون را به لقایش بخشید و خود ره سپار شد که کمترین واکنش فدراسیون به این رفتار تیم برودپیک طرح شکایت از سرپرست تیم بود .

سال جاری نیز در اقدامی تعجب بر انگیز فدراسیون شرط اعطای مجوز را تست گرفتن از سرپرست تیم ( کیومرث بابازاده ) عنوان کرد که در نوع خود جالب توجه بود . باری به هرجهت این تلاش شاید آخرین تلاش برای بستن این پرونده باشد و فتح البابی برای کوهنوردی نوین در کشور و یا به عبارتی تلاشی متفاوت با آنچه در کوهنوردی کشور رخ داده است .

اما یکی از موضوعاتی که در سال جاری شاهدش خواهیم بود انتخابات فدراسیون کوهنوردی است که همچون هندوانه ای سربسته است و محتویاتش بی شک چیزی غیر از نظر وزیر ورزش نیست . در صورتی که ماهیت فدراسیون های ورزشی کاملا مستقل است اما اگر بخواهیم نیم نگاهی به افرادی بیاندازیم که قصد دارند برای این صندلی تلاش بکنند وضعیت تاسف بار کوهنوردی کشور را در خواهیم یافت .

پیشتر از قهرمانان این رشته افرادی همچون زنده یاد عمیدی و رضا بهادرانی و رضا زارعی و ... اعلام آمادگی کرده بودند که بعد ها مشخص شد این قهرمانی برای برخی چهره ها بر اساس کذب و بر پایه دروغ استوار بود . بخواهیم کمی واضح و روشن تر در مورد این پدیده ی شوم صحبت کنیم می بایست از اساس نگرش خود را به نسبت قهرمان و جایگاه آن تغییر دهیم !


رسوایی ماکالو وضعیت رضا زارعی را به شکلی بسیار تاسف بار تنزل بخشید به شکلی که امکان انصراف رضا زارعی از این عنوان بسیار بسیار محتمل است . صعود های دروغین و دست نوشته های خیالی وی شاید باعث می شود رضا زارعی از ریاست فدراسیون کوهنوردی انصراف دهد اما این انصراف به گمانم چندان سهل و ساده نیز نمی باشد . فکر میکنم رضا زارعی اگر انصراف دهد نمی خواهد جایگاه خود را در فدراسیون آتی از دست بدهد وی در حال حاضر از طریق شرکت گردشگریش بخش اعظمی از گردشگران خارجی را به واسطه ی رانت خود در فدراسیون تصاحب کرده است پس دلیلی ندارد خود را درگیر ریاست فدراسیون نماید چراکه برای وی این رسم و پیشه بسیار به صرفه تر است . در گوشه و کنار بودن و استفاده از رانت فدراسیون منطقی تر از آن است تا خود را درگیر گرداب فدراسیون کند با وجود اینکه پرونده ای سرشار از اغراق و سوء استفاده از این پتانسیل در کارنامه دارد .

مرگ عمیدی نیز به همراه رسوایی ماکالو راه را برای چهره هایی نظیر کاوه کاشفی و مرتضی موسوی و همچنین همایون بختیاری باز تر کرده است و شاید انصراف زارعی که محتمل به نظر میرسد در راستای حمایت از یکی از این گزینه های باشد که صد البته به نظر میرسد گزینه ی وی موسوی باشد .

اما اگر بخواهیم این بحث را خیلی سریع ببندیم و چندان وارد جزئیاتش نشویم نظر وزارت ورزش بر همه ی این احتمالات ارجحیت دارد چراکه ما در ایران زندگی میکنیم  و اساسا انتخاب بر مبنای صلاح دید و صلاح امور است که وزارت ورزش بهتر از همه ی مربیان و پیشکسوتان می داند چه به صلاح کوهنوردی است اما این رای ها هم برای جذابیت بخشیدن به موضوع بد نیست و به قول اعلی حضرت وجودش از نبودش بهتر است .