سال 92 و کوهنوردی ایران !
سال 92 به لحاظ کمی با توجه به هزینه های سرسام آور برنامه های برون مرزی سالی نچندان پرفروغ در انتظار کوهنوردی ایران است . اما مهمترین برنامه هایی که در این سال در کوهنوردی کشور رخ خواهد داد را مختصرا مرور میکنیم .
1- 1- صعود 8000 متری های بهار در قلل ( ماکالو ، کانچن چونگا )
2- 2- صعود به قله ی نانگاپاربات در تابستان و احتمالا گاشربروم 2
3- 3- برگزاری انتخابات انجمن کوهنوردان ایران
4- 4- تلاش نهایی برای گشایش مسیر برودپیک توسط باشگاه آرش
5- 5- برگزاری انتخابات فدراسیون کوهنوردی
البته برنامه های فوق فقط آن دسته از برنامه هایی است که تاکنون از آن سخن گفته اند اما ممکن است صعود های دیگری نیز شکل بگیرد که در دنیای کوهنوردی چندان پر اهمیت نیست . اما فارغ از صعود های نرمال هشت هزار متری که آنهم به صورت انگشت شمار در کشور رخ خواهد داد سه برنامه ی آخر دارای اهمیت بسیاری است که تمایل دارم مختصرا در این خصوص نکاتی عرض نمایم .
نخست انتخابات انجمن کوهنوردان ایران یکی از مهمترین حوادثی است که سال جاری شاهدش خواهیم بود . انتخاباتی که شاید سرنوشت کوهنوردی مستقل ایران را به سمت و سویی غیر از آنچیزی که در این سالیان دیدم ببرد . انجمن فعلی به لحاظ کاریزماتیک و شخصیت حقوقی در جایگاه واقعی خود ظاهر نشد به شکلی که دست به عصا بودن این انجمن تاثیر چشم گیری در کم رغبت بودن کوهنوردان به عضویت در آن بود . انجمن کوهنوردان ایران در انتخابات گذشته فهرستی از نیروهای جوان و بعضا با تجربه را در راس هیئت مدیره ی خود دید که عملا به غیر از عباس ثابتیان که گاه گداری به ملاقات رئیس فدراسیون می رفت از مابقی اعضا چیز خاصی ندیدیم و البته از آقای ثابتیان هم فقط چند ملاقات با شعاعی بود و یا بهتر بگویم به این دیدارها نیز احضار می شد و نهایتا سکوت در قبال آنچه در این دیدار ها گذشت ماحصل تمام شفاف سازی ها بود .
از دیدار ی که حول موضوع انتقاد بابازاده از فدراسیون بود و طرح شکایت از وی بود و هیچ گاه شفاف سازی نشد تا دیدارهایی که پس از تعلیق و رفع تعلیق انجمن صورت پذیرفت و ماحصلی نداشت .
نمونه ی بارز این ادعا که این دیدار ها بی حاصل بود را در یاداشت خصوصی شعاعی به معاون وزیر ورزش در دیدار تیم ترانگو با سجادی شاهد بودیم . یاداشتی که پس از دیدار های متواضعانه ی مدیریت انجمن شوکه کننده به نظر می رسید . در این یاداشت شعاعی به ادامه ی فعالیت انجمن معترض شده بود و از وی در این خصوص پرسیده بود ! که آیا درجریان هستید انجمن فعالیتش از سر گرفته شده است؟ و ...
این عبارت چند ماه پس از رفع تعلیق انجمن و دیدار رئیس انجمن با شعاعی بود در صورتی که هرگز این مدیریت متوجه نشد ذات شعاعی با اینگونه متواضعانه رفتار کردن از آن خوی خود بر نخواهد گشت و وی همان مسیر را طی خواهد کرد که برایش شمشیر کشیده بود . موضع فدراسیون همانا و دوری و تنها گذاشتن انجمن متواضع و بدون اغراق ترسوی کوهنوردی ایران توسط جامعه ی کوهنوردی همانا !
باری به هر جهت سال جاری شاهد تغییراتی در مدیریت انجمن خواهیم بود که اگر این تشکل رویه ی مدیریت سابق را پی بگیرند شاید دیگر چیزی از انجمن کوهنوردان ایران باقی نماند و بعید نیست سازمانی دیگر با عنوانی دیگر متولد شود تا کاستی های نماینده ی جامعه ی مستقل را جبران کند
از سوی دیگر مهمترین تلاش کوهنوردی ایران که همانا گشایش مسیر در برودپیک توسط باشگاه آرش است را در سال جاری شاهدیم که در دو تلاش قبلی این تیم با فراز و نشیب های فراوان رو برو بود که می توان به دزدی ( پروسانت گرفتن فدراسیون ) و یا به عبارتی پول زور گرفتن فدراسیون کوهنوردی در سال نخست و اعطای مجوز شورای برون مرزی به این تیم مسیری سخت تر از برودپیک در پیش پای یاران جوان ارش نهاده شد . سال دوم با امتناع این تیم از پرداخت هزینه های غیر واقعی که توسط فدراسیون اخذ می شد این تیم عطای فدراسیون را به لقایش بخشید و خود ره سپار شد که کمترین واکنش فدراسیون به این رفتار تیم برودپیک طرح شکایت از سرپرست تیم بود .
سال جاری نیز در اقدامی تعجب بر انگیز فدراسیون شرط اعطای مجوز را تست گرفتن از سرپرست تیم ( کیومرث بابازاده ) عنوان کرد که در نوع خود جالب توجه بود . باری به هرجهت این تلاش شاید آخرین تلاش برای بستن این پرونده باشد و فتح البابی برای کوهنوردی نوین در کشور و یا به عبارتی تلاشی متفاوت با آنچه در کوهنوردی کشور رخ داده است .
اما یکی از موضوعاتی که در سال جاری شاهدش خواهیم بود انتخابات فدراسیون کوهنوردی است که همچون هندوانه ای سربسته است و محتویاتش بی شک چیزی غیر از نظر وزیر ورزش نیست . در صورتی که ماهیت فدراسیون های ورزشی کاملا مستقل است اما اگر بخواهیم نیم نگاهی به افرادی بیاندازیم که قصد دارند برای این صندلی تلاش بکنند وضعیت تاسف بار کوهنوردی کشور را در خواهیم یافت .
پیشتر از قهرمانان این رشته افرادی همچون زنده یاد عمیدی و رضا بهادرانی و رضا زارعی و ... اعلام آمادگی کرده بودند که بعد ها مشخص شد این قهرمانی برای برخی چهره ها بر اساس کذب و بر پایه دروغ استوار بود . بخواهیم کمی واضح و روشن تر در مورد این پدیده ی شوم صحبت کنیم می بایست از اساس نگرش خود را به نسبت قهرمان و جایگاه آن تغییر دهیم !
رسوایی ماکالو وضعیت رضا زارعی را به شکلی بسیار تاسف بار تنزل بخشید به شکلی که امکان انصراف رضا زارعی از این عنوان بسیار بسیار محتمل است . صعود های دروغین و دست نوشته های خیالی وی شاید باعث می شود رضا زارعی از ریاست فدراسیون کوهنوردی انصراف دهد اما این انصراف به گمانم چندان سهل و ساده نیز نمی باشد . فکر میکنم رضا زارعی اگر انصراف دهد نمی خواهد جایگاه خود را در فدراسیون آتی از دست بدهد وی در حال حاضر از طریق شرکت گردشگریش بخش اعظمی از گردشگران خارجی را به واسطه ی رانت خود در فدراسیون تصاحب کرده است پس دلیلی ندارد خود را درگیر ریاست فدراسیون نماید چراکه برای وی این رسم و پیشه بسیار به صرفه تر است . در گوشه و کنار بودن و استفاده از رانت فدراسیون منطقی تر از آن است تا خود را درگیر گرداب فدراسیون کند با وجود اینکه پرونده ای سرشار از اغراق و سوء استفاده از این پتانسیل در کارنامه دارد .
مرگ عمیدی نیز به همراه رسوایی ماکالو راه را برای چهره هایی نظیر کاوه کاشفی و مرتضی موسوی و همچنین همایون بختیاری باز تر کرده است و شاید انصراف زارعی که محتمل به نظر میرسد در راستای حمایت از یکی از این گزینه های باشد که صد البته به نظر میرسد گزینه ی وی موسوی باشد .
اما اگر بخواهیم این بحث را خیلی سریع ببندیم و چندان وارد جزئیاتش نشویم نظر وزارت ورزش بر همه ی این احتمالات ارجحیت دارد چراکه ما در ایران زندگی میکنیم و اساسا انتخاب بر مبنای صلاح دید و صلاح امور است که وزارت ورزش بهتر از همه ی مربیان و پیشکسوتان می داند چه به صلاح کوهنوردی است اما این رای ها هم برای جذابیت بخشیدن به موضوع بد نیست و به قول اعلی حضرت وجودش از نبودش بهتر است .