برای یک گیلانی دوست داشتنی :
جناب احمدپور عزیز اولا باید عرض کنم : به جان خودم تا دستور نوشتار تاجیک رو کامل بهم یاد ندی و چند سفر هم من رو نبری تاجیکستان یادت نمی دم ...
مورد دوم : انقدر حال میکنم که زرنگ بازی نمی تونی پیش من دربیاری و زود مچتو میگیرم !
فکر میکنی الکیه ؟
آب بخوری کلاغها بهم خبر میدن و مچتو میگیرم ... دیگه باید منو خوب بشناسی
سوم : تا حالا پیش نیومده که از حرفم و یا کارهایی که کردم کوتاه بیام و باور کن این رامیاری که میشناسی کوتاه بیا نیست که نیست .
چهارم : قربان موسیقی تاجیکی داری و ....؟ همه ی گیلکها مثل شما با معرفتن؟
پنجم : کاری نکن یه کاری بکنم توی کتاب رکوردهای گینس ثبتش کنند ها ؛ چرا بی خود تهدید میکنی قربان ؟ وقتی میدونی نمی تونی دیگه آخه پیش قاضی و ملق بازی؟
در ضمن حالا بعد اینکه بهم یاد دادی نوشتار تاجیکستان رو اون وقت چشم منم نرم افزار مربوطه رو همراه با توضیحات مفصل و کامل میدم خدمتتون ....
برای کوهنویس عزیز زانیار :
موسیقی هایی که من دارم بیشترشون ترانه های مجلسی ایشون هستش و شاد فقط برای افرادی واقعا دلبسته استاد خالقی هستند جذابه
و گاهی بعضی از موسیقی ها مثل هنرمند هومه ر دزه یی و ... برای عده کمی از افراد لذت بخش است و فقط اونها لذت واقعی رو از اون موسیقی ها میبرند . نکته ی دیگری که در مورد موسیقی و شعر ترانه ها مهمه ، حادثه و داستان مربوط به اون موسیقی ایست و دلیل سروده شدن اون شعر ، و زمانی که اطلاع از واقعیات تاریخی اون موسقی داشته باشید حتی اگر موسیقی هم آنچنان دلچسب و عامه پسند نباشد اما من رو وادار به گریه می کند . پس تنها شعر و موسیقی نیست که ترانه ها رو جذاب میکنند بلکه تصاویر و برداشت ها و تجسم های مربوط به آن ترانه است که باعث لذت هرچه بیشتر بردن از موسیقی ایست .
و از این رو گاهی ناچار میشوم در موسیقی ها انتخابی کمی به عامه پسند بودن موسیقی نیز توجه کنم .
یکی از همنوردان 2 هفته اصرار کرد تا یک ترانه استاد خالقی ( بو کوی ده روی به م لافاوه ) رو دادم بهش اما شاید همین ترانه برای عده خیلی کمی جذاب باشه چرا که آنها فقط به موسیقی وشعرش توجه میکنند نه به حسی که انتقال می دهد و یا وقایع مربوط به آن ترانه ...
این ترانه رو اینجا گذاشتم اما بازهم تاکید میکنم که امثال این موسیقی ها معمولا عامه پسند نیستند در ضمن این موسیقی شاید آهنگش به گوشت خورده باشه اما مطمئناً این شعر نبوده و انگشت شمارند کسانی که این شعر را شنیده باشند ...