دو نفر از نامزد های فدراسیون کوهنوردی

در میان نامزد های نشستن بر صندلی فدراسیون سه نفر با بقیه تفاوت دارند و تفاوتشان حضور فعال در دنیای وبلاگ نویسی و رسانه است . 

رضا زارعی ( کوه قاف )

 حسین رضایی ( کوهنوشت )

دکتر حمید مساعدیان  ( موسسه علمی پزشکی کوهستان ایرانیان)

این سه تن از جمله فعالترین وب نویسان دنیای کوهنوردی هستند اما قبل از اینکه انتظاراتمان را عنوان کنم لازم است اشاره کنم دنیای اینترنت شاید کمترین تاثیر را در انتخابات پیش رو داشته باشد . نامزدها توسط عده ای که پیشتر اعلام شد انتخاب می شوند که به گمانم درصد کمی از این انتخابگران برنامه های نامزد ها را پر اهمیت می شمارند و گمان نمی کنم کسی از روسای هیئت های کشور از نامزدها ی ریاست فدراسیون طلب برنامه ی راهبردی کند . 

رضا زارعی چند روز پیش در تماس تلفنی که با ایشون داشتم به طور کلی منکر شد که رضا زارعی است و خوب این نوع واکنش اگرچه دور از انتظار نیست اما طبیعتا به شکلی غیر مستقیم عنوان می کند که راه پول در آوردن رو پیدا کرده است و نیازی نمی بیند برنامه ای راهبردی را قبل از انتخاب شدندنش عنوان کند . از این رو به شخصه دیگر از ایشان انتظاری نخواهم داشت ! مادامی که  ایشان هویت خودشان را منکر می شوند(!)



اما حسین رضایی و دکتر مساعدیان شرایطی متفاوتی دارند :

حسین رضایی یکی از تاثیر گذارترین وب نویسان حال حاضر کشور است که بخش قابل توجه از اطلاعات روزمره ی تعداد زیادی از کوهنوردان کشور از طریق وی دریافت می شود . سابقه ی برخورد های شخصی من و حسین به من ثابت کرده است که در بد ترین شرایط و مجادله های شخصی حسین سعی در پاسخگو بودن دارد . این پاسخگو بودن را که در شرایط متفاوت از ایشان دیده ایم  می تواند  یک امتیاز ارزشمند برای جلب نظر مخاطبان باشد . سابقه ی رسانه ای ایشان در مقایسه با سایرین سنگین تر به نظر می رسد حال این انتظار را در جامعه ی کوهنوردی بالا می برد که هم از وی انتقادات بیشتری شود و هم وی قدمی فراتر از سایرین بردارد . 



دکتر حمید مساعدیان همچنان که وبلاگ انجمن پزشکی کوهستان سالهاست مطالب علمی و تخصصی را منتشر و یا باز نشر می کند بی شک وی نیز همانند حسین خدمات قابل توجهی را در دنیای مجازی به جامعه ی کوهنوردی بدون هیچ اجر و مزدی داشته است. طبیعی است ما در این سالیان هر روز با تفکرات و دیدگاه های ایشان آشنا هستیم . دور از حاشیه بودن ایشان از مهمترین ویژگی های دکتر مساعدیان است . قطعا وجود افرادی که هر روز با انتظارات جامعه ی کوهنوردی از طریق دنیای مجازی آشنا می شوند می تواند قابل توجه و ارزشمند باشد . 

این در حالی است که دکتر مساعدیان حق رای هم دارد ایشان به عنوان نماینده ی گروه های کوهنوردی کشور می تواند در مجمع فدراسیون رای بدهد اما نکته ی جالب توجه در خصوص وی ساخت وبلاگی است (  اینجا  )که از گروه های کوهنوردی کشور خواسته است دیدگا هها و انتظارات خودشان را با وی در میان بگذارند که امیدوارم چنین مسئله ای تحقق پیدا بکند که حداقل یک رای از رای های صندوق بر اساس انتظارات جامعه ی کوهنوردی باشد. 

انتظار ما به عنوان بخشی از جامعه ی کوهنوردی از این دو نفر فراتر از دیگران است انتظار داریم با اینکه می دانند رای دهندگان جامعه ی کوهنوردی و مخاطبان دنیای مجازی نیستند اما برنامه ای راهبردی و موثر را برای پیشبرد اهداف سازمانی فدراسیون برای شناخت بهتر از وضعیت موجود ارائه دهند . همه ی ما می دانیم این مخاطبان نیستند که رای ها را در صندوق می اندازند اما این دو نفر بخشی از پیکره ی جامعه ی کوهنویسی و افراد اهل قلم هستند . قلمشان به دروغ نچرخیده است و از سلامت گفتار و رفتار بر خوردارند پس چه زیباست اگر حتی انتظار رای بالا را از روسای هیئت های کشور نداشته باشند بازهم به زعم خودشان برنامه ای در خور فدراسیون ارائه دهند . این انتظار از صاحبان قلم که می خواهند در عرصه ی مدیریتی وارد شوند انتظار بی جایی نیست . 

امیدوارم حسین رضایی و دکتر حمید مساعدیان در فضای مجازیاز برنامه هایشان  بگویند

آوای کوه: چراغها را روشن كنيد! فدراسيون راه را گم كرده است!

در كوهنوشت خبر تامل برانگيزي خوانديم كه حاصلش جز لبخندي معنادار نبود! (آدرس:http://koohnevesht.blogfa.com/post-551.aspx)

به گزارش بخش غارنوردی فدراسیون: سی و دومین گردهمایی و نخستین کنگره بین المللی تخصصی علوم زمین با رویکرد علوم زمین و غارشناسی، بهمن ماه سال جاری در همدان برگزار خواهد شد.

 این گردهمایی با همکاری مشترک سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور و بخش غارنوردی فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی در ۲۷ بهمن ماه در دانشگاه بوعلی سینا و ۲۸ بهمن ماه در غار علیصدر برگزار می‌شود، محورهای اصلی این همایش شامل؛ زمین شناسی غار، زیست شناسی غار، باستان شناسی غار و زیرمحورهای مرتبط عبارتند از:

 

کاربرد ژئوفیزیک در اکتشاف غارها، سازندهای کارستی در ایران، کاربرد GIS و RS در اکتشاف غارها، اهمیت زمین شناسی مهندسی غارها، پدیده های کارستی در ایران و جهان، گردشگری، غارنوردی، مطالعات زیست محیطی و حفاظت از غارها، اکولوژی و زیست شناسی غارها، شناخت اکوسیستمهای کارستی، امداد و نجات درغار، مدیریت و بهره برداری از غارها، نقشه برداری غارها، پزشکی غار، دیرینه شناسی غارهای باستانی، غواصی در غار، عکاسی در غار.

 در این گردهمایی، مقالات علمی و تخصصی، بصورت سخنرانی‌ و پوستر ارائه خواهد شد و کارگاه‌های تخصصی و بخش‌هایی مانند نمایشگاه عکس غار، نمایشگاه نقشه‌های غار، مسابقه اکتشاف و اکسپدیشن برتر، بازدید علمی از غار، کارگاه‌های عملی و ... نیز برنامه ریزی شده است.

 اطلاعات بیشتر در مورد نحوه ثبت نام در گردهمایی، ارسال مقالات، شرکت در بخش‌های جانبی، کارگاههای آموزشی و ... از طریق پایگاه خبری فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی و پایگاه اطلاع رسانی رسمی گردهمایی (لینک زیر) به اطلاع علاقمندان خواهد رسید.

 http://cave.conference.gsi.ir

 شایان ذکر است که گردهمایی علوم زمین پر سابقه ترین و معتبرترین رویداد علمی در این زمینه تخصصی در کشور است که سی و دومین دوره آن در سال جاری برای اولین بار بصورت بین المللی و با ۳۱ رویکرد در ۱۴ استان کشور برگزار می‌شود.

 در روزهای ۲۹ و ۳۰ بهمن ماه نیز مقالات برتر در رویکردهای مختلف در تهران ارائه خواهند شد.

خب در نگاه اول شايد حركت خوبي به نظر برسد اما فقط در صورتيكه از قانون بي خبر باشيم!‌ توضيح اينكه وظايف فدراسيون كوهنوردي ذيل ماده ۳ اساسنامه فدراسيونهاي ورزشي بدين شرح احصا شده است:

1-برگزاری مسابقات ورزشی در سطح کشور در رده‌های سنی مختلف.

2-برگزاری دوره‌های آموزشی توجیهی و ارتقای مربیگری و داوری اعم از داخلی یا بین‌المللی با‌همکاری مراجع ذی‌صلاح قانونی در داخل و خارج از کشور.

3-گزینش ورزشکاران نخبه و طراز اول کشور در رده‌های سنی مختلف به منظور تشکیل تیمهای‌نوجوانان، جوانان، امید، ملی و کشف و جذب استعدادها و تقویت آنها از طریق تشکیل اردو و برنامه‌های‌منظم ورزشی و فرهنگی.

4-حضور مداوم و فعال در مجامع بین‌المللی و کنگره‌های علمی، تحقیقاتی، آموزشی که از سوی‌ فدراسیون‌های جهانی و کنفدراسیون‌های آسیایی، کمیته‌های المپیک قاره‌ای و جهانی و سازمانهای ورزشی ‌بین‌المللی برگزار می‌گردد.

5-تهیه گزارشهای لازم از تصمیمات متخذه در مجامع و کنگره‌های بین‌المللی جهت ارایه به سازمان ‌تربیت‌بدنی، کمیته ملی المپیک و سایر مراجع ذی‌صلاح قانونی.

6-برقراری ارتباط اصولی با مجامع بین‌المللی ورزشی به منظور اخذ امتیاز برگزاری مسابقات و ‌دوره‌های آموزشی در سطح قاره‌ای و جهانی در کشور.

7-تعیین مربیان تیم‌های امید و ملی در رده‌های سنی نونهالان، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان و‌ پیش‌کسوتان.

8-تهیه و تدوین تقویم ورزشی و برنامه‌ای اعم از کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت.

9-معرفی و اعزام مربیان و داوران به کلاسهای توجیهی و ارتقایی که از سوی مجامع ورزشی منطقه‌ای، ‌قاره‌ای و جهانی و المپیک برگزار می‌گردد.

10-ایجاد واحد اطلاعات و آمار ورزشی و طبقه‌بندی و نگهداری اسناد مربوط و تهیه شناسنامه ورزشی ‌جهت مربیان، داوران، ورزشکاران، قهرمانان و پیش‌کسوتان و سایر دست‌اندرکاران.

11-همکاری با واحدهای اجرایی کارشناسی، تحقیقاتی، علمی ‌و فنی نهادها و ارگان‌ها، وزارتخانه‌ها،‌ مؤسسات و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت، نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی، افراد علاقمند و‌ محققان فعال در امر تربیت‌بدنی و ورزش.

12-تشکیل کمیته‌های مختلف در فدراسیون و هیأت‌های ورزشی.

13-تهیه و ارایه گزارش عملکرد سالانه به سازمان تربیت‌بدنی.

14انتشار کتب، جزوات، نشریات آموزشی و نشر اخبار و ترجمه قوانین بین‌المللی.

15-فراهم نمودن زمینه‌های تشویق، تجلیل و قدردانی و حمایتهای مادی و معنوی از ورزشکاران، ‌قهرمانان، پیش‌کسوتان، داوران، مربیان و سایر دست‌اندرکاران از طریق اعطای تسهیلات و کمکهای‌ بلاعوض.

16-تلاش و کوشش در جهت جذب و بهره‌برداری از خدمات و استعدادهای بالقوه مادی و معنوی و‌ جذب کمک و حمایت‌های مالی اقشار مختلف مردم به منظور توسعه و تعمیم رشته ورزشی مربوط.

17-تهیه و تدوین آیین‌نامه داخلی فدراسیون.

18-ارتباط مستمر در رشته‌های المپیکی با کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران و شرکت در‌ جلسات و برنامه‌های کمیته مذکور.

19-انجام تحقیقات علمی ‌ورزشی و برگزاری نمایشگاه‌های سالانه به منظور ارتقای کمی ‌و کیفی رشته ‌ورزشی مربوط در داخل و خارج از کشور.

20-فراهم نمودن زمینه مناسب جهت تأمین‌اجتماعی دست‌اندرکاران رشته مربوط در سراسر کشور.

21-انجام فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی تبلیغاتی و تولیدی به منظور تقویت به منظور تقویت بنیه مالی‌ فدراسیون با رعایت قوانین و مقررات مربوط.

22-سیاستگذاری، نظارت و ارزیابی بر عملکرد هیأت‌های ورزشی.

و بنده هرچه تلاش نمودم شركت در يك كنفرانس علمي غير ورزشي را در هيچ يك از بندهاي ۲۲گانه وظايف فدراسيون نيافتم. آنچه در بندهاي ۴ و ۱۹ ذكر شده منحصر به علم ورزش يا همان تربيت بدني و تحقيقات ورزشي است نه زمين شناسي يا نقشه برداري يا پزشكي!

حال سئوال اين است در حاليكه فدراسيون بند ۱۵ وظايفش را فقط در مورد يك نفر خاص اجرا مي كند و افرادي چون مرحوم مهدي عميدي و ... را از آن محروم مي سازد و در حاليكه علي رغم بندهاي ۱۱ و ۱۶ شرح وظايفش از پتانسيلهايي به نام "انجمن ها" براي رشد و توسعه ورزش استفاده نمي كند (كه حتي بناي نابودي آنها را نيز دارد) چگونه است كه در همايش زمين شناسي شركت مي كند نه ارتباط منطقي با ورزش دارد و نه ارتباط قانوني با شرح وظايفش؟ 
سئوال اين است كه اين اعضاي فدراسيون كيستند و چه توجيهي براي عملكردهاي غريب خود دارند؟
اصرارشان را براي اثبات بي كفايتيشان را درك نمي كنم و همچنين نمي دانم نهاد نظارتي آنها چرا اين هرج و مرج اداري و رفتار ناهنجار سازماني آنها را تحمل مي كند! اما اميدوارم با رئيس جديد فدراسيون شاهد تحولي در همه بخشهاي آن علي الخصوص در بخش غارنوردي آن باشيم و اينگونه نباشد كه عده اي بر آن خيمه زده باشند و فقط رئيس فدراسيون عوض شود ...! 


پ.ن.۱: پيشنهاد مي كنم يا در اساسنامه جديد فدراسيونها و يا اگر نشد در آيين نامه داخلي مقرر گردد كه اعضاي فدراسيون حق ورود به حوزه هاي اجرايي چون مربيگري و داوري و ... را نداشته باشند. مطمئن هستم اگر چنين شرطي برقرار باشد بسياري از اعضاي فعلي فدراسيون ديگر دليلي براي چسبيدن به آن نخواهند داشت و زمينه فساد از اين سازمان عمومي غيردولتي رفع مي گردد.

پ.ن.۲: اسنفدماه گذشته هلال احمر كلاس آموزش مقدماتي غار برگزار نمود. بنده نيز كه هم عضو انجمن غار و غارشناسي هستم و هم از داوطلبين هلال احمر در اين دوره شركت نمودم كه علي رغم گذشت زمان قابل توجه هنوز مدارك آن صادر نشده است. حال چگونه است كه اين فدراسيون مفلوج در همايش زمين شناسي شركت فعال مي كند؟  

 منبع : تازه کار وبلاگ آوای کوه 

http://newbie.blogfa.com/post/409

با نشاط کوهستان  پر کشید

پرویز ستوده شایق هنوز کامنت هایش را در وبلاگ نخوانده خبر مرگش را شنیدم ! چقدر تکان دهنده و درد ناک بود . پرویز ستوده شایق چند روز پیش به شوخی بهش گفتم سلام دکتر و چه خوش صحبت و خوش برخورد بود 

پرویز جان قلبمان یخ کرد ... 

این ضایعه ی دردناک رو به خانواده ی ستوده شایق و جامعه ی کوهنوردی و کوهنویسی کشور تسلیت می گم . 

پرویز جان روحت شاد و یادت تا ابد جاودان 


پی نوشت : اولین بار چهار راه تهرانپارس پرویز رو دیدم قبلا فقط اسمش رو شنیده بود اما ساده صمیمی و خوش بر خورد بود مجال گفتگو نبود فقط سلامی و خنده ای و دست دادنی به گرمی ! اما بارها پس از آن  گفتیم ، خندیدیم ، توی صعود های قلم پای ثابت بود و کافه کوه هم هرچه رفتم دیدمش ! گاهی از سقز و خاطراتش می گفت با اینکه اختلاف دیدگا های زیادی داشتیم اما همیشه مورد احترامم بود و شوخ و بسیار خون گرم بود . عادت کرده بودیم هر روز یه سرکی توی وبلاگش بکشیم گاهی کامنتی از سر شوخی می نوشتیم و گاه جدی . سخت بود پر کشیدنش و دور از ذهن 

دنیای کوهنویسی دنیای بیرحمی است !

رسانه ها ماهیتی بی رحم دارند و شاید این یک اصل بدون انکار است اما سوال اینجاست این بی رحمی چه حد و مرزی می تواند داشته باشد. خبرگزاری های رسمی و سنتی قوانین و مقررات و چهارچوب های مشخصی برایش تعریف کرده است اما گاهی آنان نیز پارافراتر از حد و حدود های قانونیشان میگذارند چراکه ضعف هایی در قوانین وجود دارد که برای رسانه ها راه درو فراهم میکند .

به عنوان مثال بحث مربوط به گفته های حامد کرامت در صعود به دماوند را در نظر بگیرد بی رحمانه بر وی تاختند . گمان می کنم این نقد های پی در پی که دیگر شاید بتوان اسمش را زیاده روی های بی توضیح و غیر قابل تعریف نهاد و دیگر از حالت نقد کمی دور شده است .

ماجرای دماوند  به خودی خود جای نقد دارد اما وقتی یک جمله از یک کوهنورد اینچنین بزرگ نمایی می شود یعنی یا کوهنوردی ما آنچنان بی مشکل است که اکنون تمام مشکلاتش همین یک جمله است یا نوسندگان ما سوژه ای ندارند یا توان پرداختن به ضعف های دیگر کوهنوردی را ندارند. به هرجهت در هر موضوع آنچنان افراط و تفریط می شود که خود به خود خواننده خسته (!) می شود و ناخوانده ترجیح می دهد صفحه را ببندد .

دنیای وبلاگ نویسی دنیای متفاوتی از خبرگزاری هاست اما همین دنیای خودمانی و گاه بی گانه ی وبلاگ نویسی شکافهای بزرگی را در کوهنوردی کشور پدید آورده است هرچند نمی توان منکر مزایای آن شد . در روزهای آینده تصمیم دارم در خصوص برودپیک بنویسم ، از ضعف نهادنیه شده در کوهنوردی کشور که گریبان تیم برودپیک را گرفت تا نقش رسانه ها  در وقوع این حادثه !

اما فعلا همین بس که دنیای کوهنویسی دنیای بی رحمی است گاهی مثل همین دماوند افراط بی داد می کند و گاهی از کنار مسائل مهم به سادگی میگذریم . دنیای کوهنویسی بی رحم شاید گاه گداری لازم باشد اما اصلا این بی رحمی بی منطق را دوست ندارم .


پینوشت : رونوشت برای طنز کوه ، کلاغها و ندای کوهستان جهت اطلاع 

نقدی بر کلاغها : کوهنوردان بورژوا !

مدتی پیش در وبلاگ کلاغها با فرامرز نصیری عزیز در خصوص دسته بندی صعود ها و شاخص های اهمیت این صعود ها به گفتگو پرداختیم که متن این گفتگو در این قسمت قرار دارد اما در بخشی از پاسخ های جناب نصیری به بورژوا بودن همسر پروانه کاظمی اشاره داشت  علاقه مند بودم این بحث را پیگیری کنم اما از انجایی که موضوع گفتگو را بسیار پیچیده می کرد از آن صرف نظر کردم در حالی که مطلبی که می خواستم عنوان کنم در این پست کلاغها به عنوان پینوشت به آن اشاره شده است .

اگر بخواهیم کوهنوردی از نگاه مارکسیستی بررسی کنیم به پارادوکسهای لاینحلی بر می خوریم . به طور مثال تمامی کوهنوردان و یا اصل هیمالیانوردی خود یک جریان بورژوازی است به طوری که کوهنورد عده ای را به عنوان شرپا در اختیار می گیرد و در قبال نیروی کار آن دستمزد پرداخت می کند و غالبا این دستمزد ها نیز حق واقعی این نیروی کار نیست . نمونه ی بارز یک کارگر کوهنورد را می توان کوکوشکا عنوان کرد در حالی که خود در کارخانه ها به رنگ کردن دودکش مشغول بود گاهی در صعود هایش در نقش یک بورژوا فعالیت می کرد و اساسا این مسئله بخش لاینفک هیمالیانوردی است چرا که توان کوهنوردان دنیا در اکثر تلاشها بدون بهره گیری از نیروی کار شرپا ها به شدت تحلیل می رود و عملا به هدف خود نمی رسد هرچند تلاشهایی هست که بدون بهره گیری از این نیروی کار صورت گرفته است . پس در اینجا تناقضی آشکار پیش می آید یک اینکه ما توان هیمالیانوردی کارگری را نداریم و هیمالیانوردی بدون استفاده از نیروی کار طبقه ی پرولتاریا برای هیمالیانوردان کشور مقدرو نیست و دوم اینکه ما انتظار داریم همچنان برای رسیدن به سطح بالاتری از ورزش قهرمانی تلاش کنیم حتی اگر یک بورژوا باشیم . مثال عینی آن هم حمایت ما از برخی هیمالیانوردان است که همگی خود نوعی بورژوا هستند .

پس ما در یک پارادوکس عجیب قرار گرفته ایم از سویی مفاهیم زیبا و اخلاقی را نمی توانیم نادیده بگیریم و از دیگر سو ورزش ما برای رشد خود نیازمند است چنین عمل کند . ما یا باید از منظر ورزشی به این موضوع نگاه کنیم یا اینکه ورزش قهرمانی را فدای اخلاق و نظریات طبقاتی مارکس کنیم .

نقد من به خطاب قرار دادن همسر کاظمی به عنوان بورژوا بود در صورتی که خود هیمالیانوردان حداقل در کشور ما همگی بورژوا هستند و نمی توان یک هیمالیانورد را نام برد که به طور کامل مستقل باشد . پس اگر قرار است این موضع یا شخصی را نقد کنیم و آنهم از منظر طبقاتی می بایست همه ی این جریان مورد نقد قرار گیرد و یا اگر چشم در افتخارات برخی از چهره ها داریم به بورژوا بودن آنها نیز ایمان بیاوریم . باری به هرجهت شرپا های هیمالیا فاتحان مظلومی هستند که راه هیمالیا را عموما برای بقایشان در پیش گرفته اند و آنچنان سرمست هیاهو های آن نشده اند .

پی نوشت : منظور از شرپا در این مقاله هم راهنمایان کوهستان بود و هم باربر ها ...

پیشنهاد فید خوان برای وبلاگ های کوهنوردی

فیدخوان یا همان نمایش آخرین مطالب سایت ها و وبلاگها از پدیده های جدیدی دنیای اینترنت است که البته پیشتر در سایت های گوگل و یا یاهو و ... این امکان فراهم بود . اما استفاده کردن از این امکان همانطور که در سمت راست وبلاگ در قسمت وبلاگهای بروز شده می بینید می تواند به گردش اطلاعات به روز کمک نماید .

در  دنیای کوهنویسی هم اکنون سایت کوه نیوز ، وبلاگ کوهنوشت وبلاگ کوهستان و ماگما از چنین امکانی برخوردار هستند . از مزیت های این امکان در معرض نمایش قرار دادن آخرین مطالب درج شده در مجموعه ی وبلاگهای کوهنوردی است که می تواند به سرعت این اطلاعات را به گردش در بیاورد . و دیگر مخاطب نیازی ندارد تمامی وبلاگ ها را باز نماید تا به مطالب مورد نظر خودش نگاه بیاندازد بلکه به راحتی بدون صرف وقت و هزینه می تواند از وقایع با خبر شود. 

تفاوت آن با لینکستان وبلاگ در این است که صرفا برای وبلاگ های به روز امکان تبلیغ وجود خواهد داشت. اما تاثیر آن بر جستجوی گوگل و رتبه بندی سایت یا وبلاگ می تواند به بهبود وضعیت وبلاگ از این حیث کمک نماید . رتبه بندی گوگل یا پیج رنک وبلاگ به تمام لینک های وبلاگ تقسیم می شود و برای لینکها این امتیاز را قائل خواهد شد که در فید خوان از این حیث می تواند برای وبلاگ مفید تر باشد و صرفا این تقسیم امتیاز بین وبلاگهای بروز باشد . از مطالب تخصصی که بگذریم اما من این امکان را برای وبلاگ نویسان پیشنهاد میدهم امیدوارم همه ی وبلاگ نویسان از این امکان بر خوردار باشند .

سایت http://feed.informer.com/ سایتی مناسب برای ایجاد یک فید خوان برای وبلاگ است و چنانچه کوهنویسان ( وبلاگ های حوزه ی کوهنوردی ) تمایل داشتند می توانند در این سایت ثبت نام کنند و به طراحی و ایجاد یک فید خوان بپردازند . در صورتی که نیاز به راهنمایی در کد نویسی و یا طراحیآن بود بنده در خدمت دوستان خواهم بود .

به اعتقاد من لزومی ندارد وبلاگ هایی را لینک کنید که هیچ گاه به روز نمی شوند بهتر است این شانس را صرفا برای وبلاگهای مفید و موثر و به روز قائل باشیم. 


پی نوشت : در این وبلاگ آن دسته از وبلاگ هایی که به تولید محتوا می پردازند درج خواهد شد و وبلاگ هایی که به کپی و پیست مشغولند در این لیست قرار نمی گیرند . بلافاصله پس از مشاهده ی وبلاگهای موثر که در مطالبشان تولید محتوا دیده شود نام آنان در لیست وبلاگهای بروز شده قرار میگیرد . صرف نظر از دیدگاه و یا افکار نویسنده اش . 

تبریک به فواد

6 آذر سالروز تولد فواد رضا پور عزیز رو تبریک میگم ! فواد شیرینی عروسیت رو که نخوردیم ! شیرینی اینم ندی قباحت داره به خدا ...


پی نوشت : جدیدا این امیر حسین ناظمی زده تو کار ولادت شهادت ! آمار همه ی کوهنویسا رو داره به جان خودم ! از پست های امیر حسین عزیز ممنونم ...

عکس از » امیر حسین ناظمی 

برای همنوردانی از تبار دوستی ...

چند روز پیش اس ام اسی برایم آمد که تولدم را پیشاپیش تبریک گفته بود به دلیل اینکه گوشیم رو تازه عوض کرده بودم شماره رو نشناختم اما امروز فهمیدم ندایی بود از کوهستان و دلی از تبار دوستی ها !

از تمام عزیزانی که من را مورد لطف قرار دادند بی نهایت سپاسگذارم چه آنان که شماره هایشان نا شناس بود نگفتند چه کسی هستند و چه آنانی که همچو امیر حسین عزیز( وبلاگ ندای کوهستان) نهایت بزرگ منشی را در قبال این حقیر روا داشتند.

15آبان سالروز تولد سحر  سادات مجاب ( وبلاگ سحر) رو هم صمیمانه تبریک میگم و برایش آروزی بهترین ها دارم .

5 آبان اگر اشتباه نکرده باشم سالروز تولد فرامرز نصیری عزیز( وبلاگ کلاغها) هم بود که هرچند دیر اما سالروز تولد ایشان را نیز صمیمانه تبریک می گویم .

از تمام دوستانی که پیام تبریک فرستاده بودند بی نهایت ممنونم . امیدوارم همواره لبخند بر روی لبانشان جاری باشد


وبلاگ ندای کوهستان : http://nedayekoohestan.blogfa.com/post-297.aspx

وبلاگ کلاغها : http://news83.persianblog.ir/post/3584/

تیم سازمان فضایی ایران بر فراز کازبک گرجستان

در پی تماس آقای پرویز ستوده شایق با خبر شدم تیم سازمان فضایی ایران به سرپرستی ایشان موفق به صعود قله ی کازبک در گرجستان شدند. هم اکنون تیم در گرجستان به سر می برد ، این صعود را به آقای ستوده شایق عزیز و آقای خسرو یوسفی بزرگوار و تمامی اعضای تیم و همچنین خانواده ی محترم ایشان صمیمانه تبریک می گویم . همیشه بر فراز همیشه سر افراز


اعضای تیم : پرویز ستوده شایق - احمد غریب زاد - خسرو یوسفی - غلامرضا اینانلو -روح الله رحیمی - مصطفی فلاح زاده - نوربخش شمس

گزارش تصویری را در این قسمت مشاهده نمایید .


سخنی با دوست : برای امیر حسین ناظمی

سلام امیر حسین عزیز کامنتت به نظرم جالب بود و دلم خواست به بهانه ی این کامنت سخنی با تو سایر دوستانم بکنم و چه بهانه ای بهتر از هم صحبتی با یک دوست ...

بله امیر حسین جان من این کامنت رو دقیقا یادمه

" عجب !

پس زیاد چیز دندون گیری رو از دست ندادیم !
اغراق کردن و بزرگ نمایی این روزها در کوهنوردی کشور انگان جانی دوباره گرفته است . با توجه به تبلیغات صورت گرفته برای این گزارش و دوستیم با امیر حسین دوست داشتم برم برای شنیدنش اما امیدوارم همه ی دوستان یک بار نحوه صحیح گزارش دادن و گزارش نویسی را مطالعه کنند که اینگونه مشکلات پیش نیاد و امیدوارم از بزرگنمایی جلوگیری بشه چراکه بزرگ کردن یک صعود مطمئنا باعث لطمه زدن به کارهای شاخص دیگر کوهنوردی در اذهان خواهد گذاشت .
خوشحال شدم که اینچنین رک و بی پرده در خصوص این گزارش نوشته شده است . امیدوارم دوستان عزیزم در انجمن در خصوص گزارشهای آتی برنامه های اینچنینی چاره ای بیاندیشند ."

این کامنت توی وبلاگ کلاغها بعد از انتقاد ایشون از ارائه ی گزارش خانتنگری شما در نشست ماهانه ی انجمن کوهنوردان ایران بود که نوشتم و خیلی خوب یادمه . واقعا فکر میکنید انقدر پیر شدم که حرفهای خودم رو به یاد نداشته باشم؟ اینه رسم رفاقت ؟ من تازه جونم و به این زودی ها الزایمر مفرط نمی گیرم اما نمی دونم چرا این سوال رو پرسیدی اما فکر میکنم تا 90 سالگیم فراموش نمی کنم . نمی دونم معنی کامنتت گله بود یا یاد اوری اما بهانه ای شد برای اینکه بگویم هر زمان در خصوص هر مسئله ای که نوشته ام دقیقا به یاد میارم چه چیز نوشتم ...

به بهانه ی کامنتت یک بار دیگر کامنتهای نوشته شده در این سالی که گذشت رو با پستهای گاه به گاه ملایم ، عاطفی ، جنجالی و تاسف بر انگیز را در این صفحه ی مجازی مرور کردم و این جملات و کلمات سخت به فکر مرا فرو برد اما یک نکته از لابلای این متون برایم مسجل شده است که هیچ گاه حقیقت را قربانی رفاقت و مصلحت نکرده ام . گاه تند و گاه ملایم نوشته ام اما همواره سعی م بر این بود که هر انچیزی که فکر میکنم درست است را انتشار بدهم نه به خاطر عناوین دوستی بلکه به خاطر وجدانم ...

چگونه  متون نوشته شده در این فضای مجازی را از یاد ببرم؟

اما این متن رو بهانه ای میکنم برای انانی که از قلم زدنم رنجیده اند با اینکه بازهم تاکید میکنم من هنوز هم بر سر حرفهایم هستم و انها را به زعم خودم بر حق می دانم . شاید تنها چند نفر معدود از وبلاگنویسان هستند که هیچگاه دلم نمی خواهد ... بگذریم خودت چطوری؟

ترانگو ایرانی به نام ایران به کام کوهنویسان ...

برج بی نام ترانگو برای خیلی از دیواره نوردان ایران شاید یک رویا و بلندپروازی تلقی شود رویایی که جمعی از دیواره نوردان ایرانی را گرد هم آورده است تا در تلاشی برای صعودش ره سپار شوند .

برای نخستین بار است که تیمی متشکل از دیواره نوردان ایران برای چنین برنامه ای خود را اماده می کنند .این تیم به شکلی رسمی در مرداد ماه سال 1390 اقدام به برنامه ریزی جهت این برنامه گرفته اند . نفرات حاضر در تیم تا حد زیادی نامن آشنا هستند و به خوبی میتوان در لابلای گزارشهایشان روابط خوب و هم دلی را مشاهده کرد . این تیم تا کنون 6 اردوی آماده سازی را در پل خواب ، دیواره یافته ، مسیر پیتون بیستون ، دماوند ، آبشار نوا و دیواره لجور اراک را برگزار کرده است .

سالهاست نفرات این تیم در دیواره های مختلف با هم کار کرده اند و تقریبا شناخت دقیقی از هم دارند که می توان به این شناخت در ادامه ی مسیر خوش بین بود .

تیم ترانگو بدون هیچ ادعا و حاشیه ای در حال تمرین و اماده سازی است و شاید سال 1391 شاهد حضور آنها در یکی از سرسخت ترین دیواره های بالترو باشیم .

سالها است زمزمه ی صعود به ترانگو شنیده می شود اما عدم حس یک دلی و شاید بتوان گفت عدم اعتماد به نفس لازم مانع از تشکیل این تیم شد .

هرگاه با شهرام عباس نژاد صحبت می کنم به یاد ندارم از ترانگو نگفته باشد  می توان عزمی راسخ و همتی بلند در میان کلامش را به  راحتی تشخیص داد . وبلاگ ترانگو توسط تنی چند از نفرات تیم نوشته می شود که می توان گزارشهای منظم و پی در پی اردوهای اماده سازی را مشاهده کرد .

عده ای از دیواره نودان معتقدند اجرای موفق برنامه ی ترانگو در توان دیواره نوردی ایران در حال حاضر نیست و تیم ترانگو نیز بر این باور هستند که می توان این برنامه را موفق اجرا نمود . این نوع تردید ها برای برنامه هایی به سان ترانگو ان هم برای کشوری که تا به حال تجربه ی چنین برنامه ای را نداشته است تا حدی طبیعی می نماید و اما مسئله ای که سنگ نوردان و دیواره نوردان ایران و همچنین جامعه ی کوهنودی به آن اهمیت می دهد دنبال نمودن اردوها و شناختن ترکیب اصلی تیم و زمان بندی جهت عزیمت تیم به منطقه است .

امیدوارم وبلاگ ترانگو همچنان به انتشار اردوها و شرایط تیم بپردازد و امیدوارم این یقین را داشته باشند که جامعه ی کوهنوردی با دقت و همراهی قلبی چشم انتظار موفقیت این تیم است .

از جمله وبلاگ نویسان حاضر در تیم می توان به شهرام عباس نژاد ،مهدی فرهادی ، حمید شفقی  و حمید امیری اشاره کرد که موفقیتشان در این برنامه قطعا به کام دنیای کوهنویسی خواهد بود برای تمامی نفرات تیم آرزوی موفقیت داریم .

گزارشها ی تیم ترانگو ایرانی را در این وبلاگ مشاهده نمایید .

پی نوشت : امیدوارم جامعه ی کوهنویسی  این تیم جسور و پر تلاش را حمایت نماید و با توجه به هزینه ی سنگین این برنامه با اطلاع رسانی  وسیع در خصوص این تیم شرایط مناسبی برای جذب اسپانسر فراهم نمایند .


برای عباس ایلاقی ...

عباس جان تا جایی که به یاد دارم همیشه از مردانگی و استواری جوپار و مردم کرمان میگفتی! و من چه خوش باور بودم حال نمی دانم دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس را؟

واقعا کدامش؟ عباس ایلاقی را آن فردی که همیشه برلبش لبخند داشت را به یاد بیاورم یا این عباس را؟

شاید دیگران ندانند از چه می گویم اما بگذار بازگو کنم بخشی از دردهایم را ، دردهایی که شاید زاده ی خوش باوری و ساده اندیشی ام باشد ...

در جریان اختلاف نظر های عمیقم با عزیزالهی و ایلاقی در وبلاگ کلاغها شاهد بحث هایی بودیم که به غیر از کامنت نخست من که اشاره کرده بود به تجاوز نظامی بیگانگان به کشور ایران هیچ نوع توهینی به شخصی نشده بود اما عباراتی همچون هوچی ، وطن فروش ، زر زر کردن ، گه خوردن ،وحشی ،آدم کش و ... به شکلی بسیار زشت از طرف این دوستان روانه شد و دست آخر این خشم به جایی رسید که آقای عزیزالهی نویسنده ی وبلاگ تهران کوه عملا به خانواده ی من توهین کرد و از واژه ی تجاوز جنسی استفاده کرد . ما حصل این فحاشی ها به غیر فعال شدن کامنتینگ کلاغها منجر شد و در پی آن تماسهای پی در پی عباس ایلاقی به من و اس ام اس هایش روی دیگر ماجرا بود ...

ماجرایی که در این مدت کم ندیده ایم و من با شناخت نصفه نیمه ام از عباس حرفهایش را باور کردم ...

شاید نمونه ی عینی آن را می توان به کامنت آرش نقافی به احسان در وبلاگ برج سینا نام برد که وی را به شکلی مضحک تهدید کرد . اری تهدید به پرونده سازی !!!

عباس را دوست می پنداشتم و حرفهایش مبنی بر تلاش عزیزاللهی بر پرونده سازی برای من را باور کردم اما امروز خود عزیزاللهی این موضوع را شدیدا تکذیب کرده است و عنوان نمود حرفهای عباس ایلاقی صحت نداشته است و این حرفها ساخته ی خود عباس است .

عباس جان بزرگی که از آن کوههای استوار گرفته بودی این دروغ بود؟ واقعا این دوستی که از آن دم میزدی دوستی خاله خرسه نیست؟

و چه ساده بودم که تو را باور داشتم شاید تنها فردی بودی که در میان همفکرانت به صداقتت ایمان داشتم اما باورهایم را برای همیشه از بین بردی با این دورغی که منشاء ش را براستی نمی دانم .

از این تاریخ به خاطر این به ظاهر ترساندن و به اصطلاح ایجاد رعب و وحشت از طرف عباس که به صورت ساختگی آن را به عزیزاللهی نسبت داده بود دوستیم را با عباس ایلاقی برای همیشه کنار می گذارم و لینک رقص توفان دیگر در میان لینک هایم جایی نخواهد داشت و این حنا ها هم دیگر رنگ باخته است .

از تو واقعا انتظار نداشتم ...

بخشی از کامنتهای آقای عزیزاللهی : نه عزیز من پرونده سازی کدومه ! عباس برای خودش گفته اینجا اونقدر آزادی هست که کسی از تهران پا نشه برای پرونده سازی بره سقز و

وبلاگ نویسی و تمرین دموکراسی

هر سال وبلاگ کلاغها اقدام به انتخاب بهترین وبلاگ سال می کند و به نظرم می تونه قدم مثبتی باشه برای تشویق وبلاگ های غیر مولد برای روی اوردن به نوشتن و ایجاد  انگیزه در آنان ...

امسال ظاهرا وبسایت کوه نیوز نیز در بین مخاطبانش اقدام به نظر سنجی در این خصوص کرده است که تداوم این رسم نیک است . وبلاگ نویسی در حوزه ی کوهنویسی تا حد زیادی در جهت تخصصی شدن گام بر میدارد و می توان وبلاگهایی خوب در میان این 600 وبلاگ دید که در حوزه های تخصصی از جمله دیواره نوردی ، نکات فنی ، غارنوردی ، کویر ، طبیعت گردی ، هیمالیانوردی ، محیط زیست و ... شاهد فعالیتهای وبلاگهای خوبی هستیم که کم و بیش توانسته اند مخاطبانی برای مطالبشان از جای جای ایران زمین جذب نمایند .

شاید هزاران نفر از طبیعت گردان و کوهنوردان با سطوح فعالیت مختلف مخاطب این وبلاگها هستند و نمی توان نقش مهم وبلاگها را در تغییرات مسیر کوهنوردی نادیده گرفت !

شاید در چند سال گذشته نشریات ، رسانه های صوتی تصویری جایگاهی ویژه در اطلاعرسانی و نقش آفرینی ایفا می کردند که معمولا پیرو یک سیاست کلی بودند و تحت نفوذ ارگانهای دولتی که طبیعتا در این فضای مسموم نمی توان انتظار نقد داشت و یا تلاش برای تغییری اساسی چراکه عاملان این رسانه ها افراد غیر متخصص بودند و بزرگترین هنرشان مصاحبه کردن با نزدیکان ارگانهای دولتی بود ...

امروزه نقش وبلاگ ها را نمی توان در تخصص صرف وبلاگ نویس دید بلکه عامل مهمی که نقد شوندگان را نگران می کند تعداد خوانندگان نقد است که آن نقد را هراس برانگیز می کند .

همیشه دنیای وبلاگ نویسی را یک مردم سالاری به تمام معنا می پندارم چراکه این مردم هستند که می نویسند با تمام علایق و تفکرات خود در حوزه های مختلف و این مردم هستند که انتخاب میکنند چه چیزی را مطالعه بکنند و چه مطلبی را بدون خواندن و توجه رها کنند !

در دنیای وبلاگ نویسی کسی محکوم نیست به خواندن مطالبی که معتقد نیست و کسی ناچار به پذیرش مطالب عنوان شده نیست . از این رو می توان دنیای وبلاگ نویسی را تمرین دموکراسی برای عصر حاضر نام برد تمرینی که براستی برای جامعه ی ما ضروری می نماید ...

در این قسمت به نقش  کامنت نویسی در این دنیای مجازی اشاره کرده بودم که بازهم در پیوندی بنیادی با بحث قرار دادن مخاطب در عمق موضوع است و نقش افرینی مخاطب در مطلب ...

به طور مثال کامنتهای رد و بدل شده در وبلاگ کلاغها که مخاطبان مطلب حتی باعث غیر فعال شدن کامنتها شدند و نویسنده ی وبلاگ اجازه داد مخاطبان دیدگاه هایشان متناسب با سطح شعورشان در کامنتها عنوان کنند و این اجازه دادن تا نقطه ی صفر شعور مخاطب پیش رفت و به انتها رسید .

پس نمی توان مخاطب را در وبلاگ بی تاثیر پنداشت به همان میزان که یک وبلاگ نویس در این وبلاگ می تواند نقش آفرینی کند .

یک وبلاگ موفق وبلاگی است که طیف وسیعی از مخاطبان را با سلایق و عقاید مختلف جذب نماید که از میان این مخاطبان انسان های فرهیخته و دست به قلم فراوان هستند که می بایست امیدوار بود که روزی این مخاطبان روی به نوشتن بیاورند چرا که آینده ی پیش رو خارج از سیستم های معمول قبلی همچون رسانه های قدیمی و سنتی است و این فضای وبلاگ نویسی است که چرخ های تاریخ را به حرکت وا میدارد ...

پی نوشت : این وبلاگ اجازه تمرین دموکراسی را خواهد داد اما محض یاد آوری : تمرین دموکراسی با فحش خواهر و مادر تفاوت دارد ...

نقش کامنت نویسی عمومی و خصوصی در دنیای وبلاگ نویسی !

وبلاگها توسط ابزاری به عنوان کامنت به عنوان یکی از عوامل ارتباطات نزدیک انسانی در دنیای مجازی بدل شده است و نویسنده ی ها با مخاطبانشان در ارتباطی نزدیک هستند که گاه این ارتباط  به ارتباط بین دو کاربر نیز بدل می شود ...

نقش کامنت ها در توسعه ی وبلاگ نویسی قطعا انکار ناپذیر است که توانسته است شبکه هایی از اتباطات را در حوزه های مختلف از جمله دنیای کوهنوردی پدید بیاورد که مخاطبان بسیاری را جذب خود نماید .

با توسعه ی نقش وبلاگها در دنیای خبررسانی و تحلیل وقایع قطعا شاهد اختلاف نظرها ، منافع و مضررات سازمانی ، صنفی ، گروهی ، باشگاهی و ... هستیم . حوادث و مسائل روز به سرعت به موضوعی برای تبادل نظر افکار عمومی از طریق وبلاگ ها می شوند و در این بین کامنت نویسی نقش حیاتی در این روند به عهده دارد .

کامنتها می توانند افکار نویسنده اش را بی پرده برای مخاطبان به نمایش بگذارد و تاثیر مستقیم در دیدگاه مخاطبان و خواننده گان موضوع داشته باشد و گاه این تاثیرات مثبت و گاه منفی خواهد بود ...

اما به اعتقاد بنده کامنت نویسی با وبلاگ نویسی دو مقوله متمایز از همدیگر هستند و یک وبلاگ نویس موفق وی تواند نقشی مخرب را برای وجهه ی خود در دنیای متفاوت کامنت نویسی برای خود ترسیم نماید و گاه یک وبلاگ نویس ناموفق می تواند در دنیای کامنت نویسی نقشی مهم ایفا کند .

از این رو از نظرمن کامنت نویسی هرچند بخش مهمی از پیکره ی وبلاگ نویسی است اما دنیای متفاوتی دارد و موضوعات وبلاگ نیازمند شریان حیاتی کامنتها هستند تا تحلیل وقایع با نقش افکار عمومی به نمایش گذاشته شود .

اما گاه در این بین شخصیتهای مختلف کامنتهایی به صورت خصوصی برای شخص وبلاگ نویس منتشر می کنند که عملا آن ویژگی های فوق را ندارد و نقش این نوع کامنتها از دید بنده صرفا یک ارتباط ضعیف اینترنتی است ...

که گاها  نمی توان  ماهیت نوشتاری فرد نویسنده کامنت خصوصی را که با متون رسمی وی تطبیق داد .

کامنتهایی که بعضا از انها می توان تهدید ، ارعاب و یا حتی توهین استنباط کرد ...که میتوان نمونه های اخیر را به کامنت آرش نقافی در وبلاگ برج سینا که انتشار عمومی پیدا کرد و یا در روزهای گذشتنه کامنت حسین رضایی در وبلاگ بنده اشاره نمود که درون مایه تهدید و یا ارعاب داشتند...

همه ی این نوع کامنت ها انتشارشان به اعتقاد عده ای غیر اخلاقی است و عده ای همچون بنده انتشار این نوع کامنتهای خصوصی را نه تنها غیر اخلاقی نمی دانند بلکه آنها را جهت تنویر افکار عمومی و حقیقی تر شدن دیدگاه مخاطبان  به نسبت نویسنده اش عملی ضروری و اخلاقی می دانند ...

هدف از این پست اشاره به ماهیت کامنتها در دنیای امروزی و جایگاه کامنتهای خصوصی است که رسما عنوان نمایم از این پس هر نوع کامنت خصوصی با مضمون تهدید ، توهین ، ارعاب و تخریب در صورت تشخیص بنده به صورت عمومی منتشر خواهد شد و نویسنده ی این وبلاگ در خصوص این نوع کامنتها هیچ گونه ملایمت و انعطافی نخواهد داشت . هرچند روابط شخصی را تحت تاثیر قرار دهد .

امیدوارم همه ی مخاطبان عزیر این مهم را مد نظر داشته باشند که همانگونه که در نوشتار خود سعی در گل و بلبل نویسی داریم حداقل در این وبلاگ هیچ کامنت خصوصی خارج از چهارچوب گل و بلبل مورد اشاره خصوصی نخواهد ماند و بنا به صلاحدید عمومی خواهد شد .

پی نوشت : اشاره به نام های فوق به هدف تخریب به هیچ وجه نبوده است اما نمونه های عینی برای مخاطبان میتواند وقوع این نوع کامنتها را به طور مشخص نمایش دهد .

 

کافه  کوه و اخلاق کوهنوردی ...

عجیبه هرچه پشت پرده ی آنچه کیبورد بر روی مونیتور دنیای مجازی میسازد و توسط کابلها به دام تور جهانی میافتد در دیداری واقعی رنگ میبازد و آدمها همانهائی نیستند که در کامنت بازار انتقادهای شدید گاهی بی ملاحظه میشوند و گاهی محتاط. اینجا آدمها واقعی اند و اینجا اخلاق کوهنوردی معنی میشود همانگونه که در ناملایمات و سختی های مسیر کوه هنگام همراهی از همنوردانی واقعی میبینی. اینجا هرچند گاشربروم و بیس کمپ اورست نیست ولی اینجا اخلاقی از نوع محمد اوراز حاکم است  …

ادامه ی متن در وبلاگ کانون کوهنوردان اوراز مهاباد ( فرید صدقی )

ویرایش لینک ها

این روزها به علت تعدد وبلاگهای کوهنوردی درج لینک همه ی وبلاگ ها و یا بخش بزرگی از ان در وبلاگم کمی سخت می نمود و ناچارا جهت لود شدن سریع وبلاگ و همچنین در اختیار قرار دادن برخی وبلاگهای مهم اقدام به ویرایش لینکهای وبلاگ نمودم .

دلایل حذف شدن برخی از لینکها  را می توان ، بروز نبودن ، عدم ارائه ی مطالب مفید ، درج پست های غیر مرتبط ، کپی پیست کاری و همچنین وبلاگهایی که هیچ گونه مطلبی به قلم نویسنده اش منتشر نمی شد در لیست حذفیات قرار گرفت .

لینکهای وبلاگ راه را برای مخاطبی که به دنبال مطالبی در یک حوزه است آسان می نماید لذا تعدد لینکهای غیر مفید باعث سردرگمی مخاطب خواهد شد . در صورتی که وبلاگهای حذف شده تغییر رویه دهند و یا به روز تر باشند دوباره لینک خواهند شد .

پی نوشت : این ویرایش شامل لینکهای جدید نشده است ...

معرفی وبلاگ :  مهتاب

وبلاگ مهتاب یا فاتحان مهتاب توسط خانم مهتاب رجبی راه اندازی شده است که از ان می توان به عنوان اولین بانوی کوهنویس استان همدان  نام برد . تولد این وبلاگ رو به سهم خودم تبریک میگم و امیدوارم شاهد حضور گسترده ی بانوان در عرصه ی کوهنویسی باشیم .

برای مشاهده ی وبلاگ به این ادرس مراجعه فرمایید :

مهتاب : http://www.fatehanemahtab.blogfa.com

پی نوشت :کوهنویسان استان همدان برای من جایگاه خاصی دارند و میتوان گفت بهترین دوستانم از این استان هستند . که می توان از دوستان بسیار بسیار عزیزم فواد رضاپور - مسعود عسگری ( عمو سبیلو ) - شازده کوچولو - علی بیات - جناب آقای اکبر چلوئیان - و ... نام برد که دوستیشان باعث افتخار من است .

معرفی سایت : ایران کوهرو

سايت ايران كوهرو www.irankoohro.com كه به منظور معرفي كوهنوردان با كتاب‌ها و مقالات كوه‌نوردي راه‌اندازي شده است در خدمت اطلاع رساني در زمينه انتخاب بهترين كتاب‌هاي آموزشي است. شما مي‌توانيد ضمن بررسي كتاب‌ها، آن‌ها را مرور كرده و بعد از انتخاب، به صورت پستي خريداري نمائيد. همچنين در اين سايت تعدادي مقاله و كتاب آموزشي هم به صورت PDF آماده دانلود كردن مي‌باشند.

این سایت توسط مترجم برجسته ی کتابهای کوهنوردی جناب آقای رحیم دانایی راه اندازی شده است که جای خود دارد از وی به دلیل تمام تلاشهایش در این سالیان تشکری ویژه نمود .

کافه کوه  خاطره انگیز!

روز چهارشنبه بنا به دعوت خانم آرزو احمد زاده به طرف کرج راه افتادم و ادامه مسیر را به همراه  دوست عزیزم آیاز از زنجان ادامه دادیم . ساعت حدود 6 بعد ازظهر زیر پل عابر پیاده ی اتوبان کرج تهران مهدی ساقی چند لحظه ای زودتر از ما رسیده بود و پس از چند ماه که از صعود یخچال همدان گذشته بود دیداری با زوج خوشبخت مهدی و آرزو تازه کردیم .

با وارد شدن به منزل گرمشان از همان لحظات اول نقاشی های راه رو خودنمایی میکیرد و سپس ارزو در آپارتمان رو باز کرد و با همان عبارتی که انتظار داشتم " سلام عمووو " خوش آمد گویی کرد . عکسهای دیوار پر بود از زندگی پر بود از عشق و پر بود از صمیمیت !

شبی خاطره انگیز بود در کنار این زوج که شاید نتوان صفا و صمیمیت خانه یشان را توصیف کرد ...

صبح ساعت حدوداً 8:30 بود من و آرزو و آیاز به طرف تهران به راه افتادیم و نیم ساعت بعد احسان بشیر گنجی رو توی اتوبان کرج ملاقات کردیم . احسان رو بعد از یخچال ندیده بودم حدودا ساعت 10 راهی میدان سربند توچال شدیم . پس از نیم ساعت مهدی و آقای فرید صدقی و ژینا دختر کوچک و دوست داشتنیش نیز از راه رسیدند و تصمیم گرفتیم تا قبل از کافه کوه اگر شد تا شیرپلا بالا برویم . گذر از کوچه پس کوچه هایش خاطره انگیز بود و عکسهایی که به یادگار ماند ...

وصف گذر از این مسیر نیز کاری بسیار سخت . پس از صرف ناهار به اتفاق دوستان مسیر رو بازگشتیم و در کافه ی محمد تهرانی چند ساعتی گپ زدیم تا اینکه دوستان عزیز فرشید داودی و لیلی یگانه رهنما و  دوستی به نام الهام به کافه کوه آمدند ...

فرشید با همان چهره خندان و سخنان گاه طنز و گاه جدیش بار دیگر خاطره ی اولین دیدار رو برایم زنده کرد . سپس چهره ی خندان خانم فرشته احمدیانفر با کیک تولد کافه کوه به همراه پسر دوست داشتنیش خوشحالم کرد مدتها بود که ارتباطمان محدود به جملات زیبایشان در صفحات فیس بوک بود ...

پریسا نیز برای نخستین بار بود که می دیدمش اما وبلاگش را باها دیده بودم دختری از دیار شیراز ...

سپس دوستانی عزیز همچون حسین رضایی ، امیر حسین ناظمی و دوستشان از راه رسیدند و گرمی بخش محفلمان شدند . آقای پرویز ستود شایق  نیز ار راه رسید هرچند در طول این چند روز در تماسهای تلفنی مان از حضورشان یقیین داشتم ...

انتظار حضور آقایان فرامرز نصیری و عباس ثابتیان را از مدتها قبل داشتم با همان چهره ای که از فرامرز انتظار داشتم اما نه اینچنین خندان و این چنین با محبت !

اری فرامرز شخصیت و گفتار و لبخند و چهره اش چنان دلنشین بود که کلاغها را برایم بیش از پیش عزیز تر کرد . عباس ثابتیان نیز همان طور که در دیدارهای گذشته ام دیده بودم همچنان لبخند بر لب و صمیمی بود ...

حضور یوسف سورنی نیا و دوست همراهشان کمی غافلگیرم کرد غارنوردی از دیار بیستون که سالهاست او را از طریق فعالیتهایش می شناسم اما نخستین دیدارمان در کافه کوه بسیار به دل نشست ! عمیقا از دیدار یوسف خوشحال شدم !

مرتضی زارع نیز با چهره ای غیر منتظره برای من وارد جمع شد و با جمله ای که گفت آیا جایی برای ما هم هست؟ به جمعمان وارد شد ...

جملاتی همراه با صداقتی عمیق از او که نشان از سپری کردن عمر ارزمشند در دیار بیستون بود شاید پس از فرامرز ، مرتضی نیز غافلگیرم کرد فردی دوست داشتنی و رک !

جمعی زیبا بود از بزگوارانی که چند ساعتی چایی نوشیدند و در ستایش دوستی لبخندی زدند ...برای این حضور گرم از همه ی این بزرگواران سپاسگذارم ...

امیدوارم این دیدار های به زودی اینچنین دلنشین و زیبا تکرار شود