لیتان نابینه وه !!! ( رهایتان نخواهیم کرد )

برای مردم مظلوم کردستان سوریه که اسیر درنده خویی اسلامگرایان  ( النصره ) شده اند 

لیتان نابینه وه .....

له گه رو تا ، ره شه بای سوله یمانین / در گلویتان بادهای سرد و ورزنده سلیمانی هستیم

له سه ر سینگتا ، تاشه به ردی ئاگری داغین / بر سینه هایتان صخره های کوهستان ئاگری هستیم

له چا و تانا ، شالاوی بابه گور گورین / در چشمهایتان جویبار های پرخروش باباگورگوریم

له دلتانا ، سه هولبه ندانی سابلاغین / در قلبهایتان یخبندان های سابلاغ هستیم

لیتان نابینه وه،  لیتان نابینه وه  / رهایتان نمی کنیم ، ره هایتان نمی کنیم ...

 

وه ک چون هه لو له نه چیر نابیته وه / همانند عقاب که شکار را رها نخواهد کرد

وه ک چون تور له ماسی نابیته وه  / همانند تور که ماهی را رها نمی کند

وه ک چون ئاگر له کاو و پوش نابیته وه / همچون شررهای آتش که از کاه نمی گذرد

کاوه له چاره نوسی ئه ژده هاک / کاوه از سرنوشت ضحاک

گور له مردوو ، لافاو له هیزی رامالین / گور از مرده و سیلاب از نیروی ویرانگرش

سه رکه وتنمان له هه نده رین نابیته / افتخاراتمان در سرزمین های دور دست ...

لیتان نابینه وه  ، لیتان نابینه وه / رهایتان نخواهیم کرد ، رهایتان نمی کنیم ...

لیتان نابینه وه ، لیتان نابینه وه ، لیتان نابینه وه

مقام : استاد مظهر خالقی

شعر : استاد شیرکو بیکس

...............

قندیل : کوهستانی مقدس در کردستان ...

سلیمانی : شهری در کردستان عراق

کوهستان ئاگری : آرارات کردستان ترکیه

باباگورگور : چشمه ای در کرکوک کردستان عراق

سابلاغ : شهر مهاباد کردستان ایران

موسیقی : ران دوش

ران دوش ، پیشکه ش بی رانه که ت / تو بانگ مه که ئه ی گیانه که م / گشت رانه که ت قوربان ئه که م

دختر شیر دوش ، گله ام پیشکشت ، تو گله را صدا نزن من خود رمه ام را فدای تو خواهم کرد 

عاشقانه ای دیگر از استاد مظهر خالقی که عشق را در سالهای دور سرزمین پدریم بار دیگر برای ما نسل امروزی ها زنده کرده است . بی اختیار با شنیدن نوای دلنشین استاد خالقی در کوچه پس کوچه های تاریخ موسیقی کردستان قدم می گذاری که آمیخته است با عشق و دلدادگی و معیشت روستایی سالهای دور کردستان  ! 

در کوهستان قندیل بودم و سرمست از خروش آبشارها و مناظر بی بدیل این کوهستان و در میان سیاه چادرهای عشایر منطقه ؛ این موسیقی آنچنان من را به وجد اورده بود که هنوز با گذشت مدتها هرگاه این ترانه را می شنوم به یاد طعم دوغ در کاسه ی گلی می افتم و نگاه های دختران شیر دوش ( بیری وان ) که در ابتدا به چشم غریبه و سپس مهمان ما را برای دقایقی پذیرفتند ...

وظیفه ی دوشیدن رمه در روستا بر عهده ی دختران  بود و آنها را در زبان کردی ( بیری و بیریوان یا راندوش ) خطاب میشدند . از گذشته ها هرگاه این واژه شنیده می شود کردها به یاد دلدادگی پسران و دختران جوان روستا یا ایل می افتند . خاطراتی که در تاریخ موسیقی این دیار به یادگار مانده است این عشق دلدادگی امیخته است با روزمرگی هایشان  ، نوای کبک ، موسیقی زنگوله ی رمه و نگاه شرمگین جوانان ...

بو به ئیره ده چی له نجه و لاره ئه که / جه حیل به گوشه ی چاو زامدار ئه که

ئای گه ردو گه ردو گه ردانه / یارم شه معه و خوم په روانه / کوشتمی ئه و جووته چاوانه

مه شکه و شیر ت مه خه له شانت / نه کوو ماندوو بی ، دوور بی له گیانت

ئای شوخی رانه بیر گه که م / گولاله ی ناوی میرگه که م / هه ناو و روح و جه رگه که م


  

 عکس: کردستان منطقه ی بالکایتی 

پی نوشت : عاشق سیاه چادرهای کردستانم 

موسیقی : خانمولی

ئه ی خانم خانم خانمولی ، یاره که ی جوان و ناسکولی / ای یار زیبا و ظریفم

ئه ستیران ده ژمیرم شه وی ، خه و بی و له چاوم نا که وی / ستاره ها رو می شمارم و خوابم به چشمم نمی آید

دل شه یدایه و له یلی ی ده وی، دل شه یدایه و له یلی ی ده وی /دل شیداست و لیلی را می خواهد

خزمینه لومه ی من مه که ن ، فه ریادی دل بو له یلی به ن/ هم تباران منع نکنید مرا ، فریاد دلم را به لیلی برسانید

کوژراوم تانه م لی مه ده ن ، کوژراوم تانه م لی مه ده ن / کشته ی اویم طعنه نزنید

دلی هه ژار چون بسره وی ، چاو چون برواته ناو خه وی / دلم چگونه آرام بگیرد ، چشم چگونه به خواب برود؟

وه سل دیداری له یلای ئه وی ، وه سل دیداری له یلای ئه وی / وقتی وصال دیدار لیلی را می خواهد

 

ئه ی خانم خانم خانمولی ، یاره که ی جوان و ناسکولی / ای یار زیبا و ظریفم

ئه شقی چاوانی که ژالم ، موشته ری دو لیمو ی کالم/ عاشق چشمان غزالم ، خواهان لیموان کالش !

مه جزوبی دیده ی غه زالم ، مه جزوبی دیده ی غه زالم / مجذوب دو دیده ی غزالم

زه رده خه نه ی لیوه کانی ، نه مدی گوشه چاوه کانی / لبخند روی لبانش ، گوشه ی چشمانش

به ندی زولفه خاوه کانی ، به ندی زولفه خاوه کانی / و بند زلف پریشانش

چی بکه م ئیستاکه مه حجورم ، چون له بالاکه ی ئه و دورم / چه کنم الان محجورم چون از قد رعنایش دورم

له کویه دوستی مه غرورم ، له کویه دوستی مه غرورم / کجاست دوست مغرورم ، کجاست یار مغرورم ؟

    

عکس: کردستان


که ژال kazhaal  : غزال

به درخواست یکی از دوستان از این پس در این وبلاگ سعی می شود برخی واژگان باستانی زبانهای ایرانی تبار که در زبان و ادبیات کردی بدون تغییر باقی مانده است را در لابلای پستهای این وبلاگ به مخاطبان معرفی نمایم.

کَژال واژه ای است که ایرانیان در زبان پهلوی و عصرهای پس از آن به غزال می گفتند که این کلمه به واسطه صعب العبور بودن منطقه کردستان و تاثیر کم ادبیات عرب بر این منطقه هنوز هم در زبان کردی رایج است. کژال یک اسم دخترانه ی کردی(ایرانی) است که پس از تهاجم  اعراب به این سرزمین این واژه در نواحی مرکزی ایران به غزال تغییر ساختار دادو خوشبختانه در زبان و ادبیات کردی بدون تغییر باقی مانده است .

که ژ kazh در زبان کردی به معنی کوه  است و ظاهرا واژه ی کژال به جانداری گفته می شود که در کوهستان در سیر است.


موسیقی : بوچی نه گریم

چگونه نگریم صد بار دلم را میشکنی ، چگونه«  می » نریزد پیمانه از صد سو ترک برداشته است ! هر جویباری که شور سرخ بود محل جوشش گریه ی من است خون نریخته !

هرچند فرود دستم اما به خدا عاشق رویت هستم ، بی جامگی است که یتیم را جذب آفتاب می کند ، بی فایده است منع من از گریه ، برای عاشق بیچاره این رسمی دیرینه است …

عاشقانه ای که شاعرش نالی بزرگ است و ترانه اش از استاد مظهر خالقی که با صدای بی نظیر خودش یکی از زیباترین ترانه ها را خلق کرده است . ترانه ای که در توصیف عشق بر آمده است .

 زولفت   بــه قــدتــدا  کـــــه پــــه ریشـــانــوو  بــلاوه

ئـــه مــرو  لــه  منــی  شیفـــته ئــالــــوز و بـــه داوه

 بوچی نه گریم ســـه د کـــه ره تـم دل ده شکـــینی

بـــوچ مـــه ی نه رژی شــوشــه له سه د لاوه شکاوه

 عومریکی  دریژم  بــه خـــه یـــالـــی  سه ری زولفت

سووتاوو   په ریشانموو سه و دایـــــه کــــی  خــــاوه

 هه ر  جـــوگــــه وو جـــوباری کـه واسوور و سویر بی

جیــی  جــوششی  گریانی منه ،خـــویــن نــه رژاوه!

 هـــه رچه نــده  کــه  رووتــم  بــه خـودا مایلی  رووتم

بــی به رگی یـــه عیلله ت که هه تیو مه یلی هه تاوه

مانی نیه تی  قووه تی  ته ســــویـری  بـــروی  تـــو

ئه م قه وسه به ده ستی موته نه ففیس نه شکاوه

 بی فـــاییده یه  مـه نعی من ئیستا که  لـــه گـــریــان

بــــــو  عــاشقــی  بیــچاره  زوو  ئـــه م ئــــاوه  رژاوه

"نالی" وه کوو زولفت  که موتیــــعی بـــه ری  پیـــته

تیکی  مه شکینه و  به جــه فـــا  مــه یخـــه ره لاوه


  


موسیقی : هه لاله  ...

این ترانه یکی از ترانه های فلکلور کردی است  که  استاد مظهر خالقی آن را اجرا نموده است . و به زیبایی داستان عشق دختر و پسر روستایی را به تصویر می کشد ... در لابلای کلمات این ترانه سالهای گمشده ی فرهنگ و موسیقی مردمان سرزمینم نهفته است روزگاری که هرآنچه می دیدی زیبا بود ، گنجینه ای ارزشمند که میراث فرهنگی این دیار است.

داستان دختر روستایی ( هلاله : یکی از نامهای دخترانه کردی که به یک نوع گل گفته می شود )که به عروسی نمی رفت تا برایش شال و حریر بیاورند و عاشقش او را می ستاید و با وعده ی حریر و شال می خواهد دل معشوقش را برای رفتن به بزم شادی بدست اورد...قطعه ایست زیبا حداقل برای من !

این ترانه ی بسیار زیبا تقدیم به دوست عزیزم ئاوات کریم زاده عزیز 

 له نیو کیژانا ته نیا هه لاله / در میان تمامی دختران تنها هلاله

دلی غه مینه و له سوچی ماله /با دلی غمگین در گوشه ی خانه مانده است

تو مه گری مه گری مه گره به هانه / گریه نکن و بهانه مگیر

ده نیرم بوت بی شه ده له بانه / از شهر بانه برایت حریر و  شال می اورم

هه لاله وه ره کیژه جوانه که م تاوی هه لپه ره  / هلاله ، دختر زیبا رو اندکی شاد باش و برقص

سویندم به سوزی دله ی ئه سیرم / سوگند به قلب اسیرم

تا ساتی ماوم هه ر وای له بیرم / تا جان در بدن دارم تو در یادم هستی

ئای مه گری مه گری یاره که م مه گری / گریه نکن ، عشق من گریه نکن

ده نیرم بوت بی شه ده و گواره و هه وری  / فرستاده ام برایت شال و گوشواره بیاورند

هه لاله وه ره ، یاره  جوانه که م تاوی هه لپه ره / هلاله ، دوست زیبایم ، اندکی شاد باش و برقص

***

ئاخرین قسه م هه ر ناوی تویه / آخرین کلامم فقط اسم توست

هه ر چاوه کانم پر ئاوی تویه / و چشمانم پر از اشکهای غم توست

چاو ره شه گیان مه گری لیو ئاله گیان مه گری / ای چشم سیاه و لب زیبا ، گریه نکن

ده نیرم بوت بی شه ده و گواره و هه وری / فرستاده ام برایت شال و گوشواره بیاورند

هه لاله وه ره کیژه جوانه که م تاوی هه لپه ره  / هلاله، دختر زیبا رو اندکی شاد باش و برقص


موسیقی : به ری به یانه

به ری به یانه رووناکه ئاسو / سپیده دم است و افق روشن

ئاسوی هیوای کورد موژده بی له تو / افق آرزوها مژده باد بر تو

ده نگی بانگه هه لات له مزگه وتی دی / نوای پیروزی از مناره ها برخواست

بالدار هیلانه ی خه و به جی دیلی / پرندگان از آشیانه هایشان به پرواز در آمده اند

قاسپه قاسپی که و ئاشکرا ئه لی  / نوای کبک های کوهی آشکارا می گوید

کاتی فه رمان هات کورد نابی بنوی / موعد برخواستن است

هه لسه ئه ی لاوی نیشتمانی کورد / برخیزید ای جوانان سرزمین کردستان

سه رده می هه لسان هه ر که سی نوست مرد / در این هنگام برنخواستن همان مردن است

پیویستی پیروز به لام سه خت و ورد / راه پیش رو بسیار سخت و دشوار است

چاوه روانته هه لسه ده ست و برد / اما آرمانمان در انتظار توست درنگ نکن

ترانه : استاد مظهر خالقی

پی نوشت : تقدیم به مردم قهرمان خاورمیانه که بهاری باشکوه به راه انداخته اند و پی در پی دیکتاتورها را به زانو در آورده اند تا به جهانیان این مفهوم عمیق را یاد آور شوند که اراده ی مردم معیار همه ی امور است و موج اراده ی مردم کاخ ها را در هم خواهد شکست !

موسیقی : چاروکه سور

توصیف زیبایی ها و دلبری های یار در ترانه های فلکلور کردی را می توان ویژگی بارز موسیقی این دیار دانست ، نواهایی که برگزفته از فرهنگ و طبیعت است و شرح نازکردن ها و دلبری های معشوق گویی ریشه ای به اعماق تاریخ فرهنگ مردمان این سرزمین دارد . فرهنگی که در سنگ به سنگ کوهستانهایش نقش بسته است و زندگیشان را رنگ داده است ... "ساده و بی آلایش"

این ترانه یکی از قدیمی ترین ترانه های کردی است که توسط استاد مظهر خالقی خوانده شده و پیش از وی نیز هنرمندان کردستانی  ان را خوانده و نواخته بودند .

ئه و چاوه چاوی بازن / خومارو پر له نازن

گاه به په نجه گاه به ناز / مردنم ئاوات خوازن

چاروکه سور توبه بی / کولوانه سور توبه بی

من ئه و یاره م خوش ده وی / فیری توله و هوبه بی

عکس: کردستان

پینوشت :

چاروکه : شنل ( پارچه ای که زنان روی دوش خود می بستند )

چاروکه سور : همان شنل قرمزی خودمان است که از این ترانه مشخص شد شنل قرمزی اصالتاً اهل کردستان بوده و خیلی هم اهل ناز کردن و عشوه امدن بوده ...

موسیقی : به ر هه لبینه

حکایت تازه ای نیست قصه دلدادگی و دلباختگی ، ان زمان که دختران به چشمه سار میروند و جوانان در انتظار عبور شان از کوره راههای پرچین دار روستا ، دخترکی که پیشبندش را شل می بندد تا آن زمان که کوزه بر دوش است پسران پیشبند را ببندند وپسرانی که در انتظار باز شدن گره ی پیشبندند و بهانه ای برای بوسیدن ... ترانه ای که گوشه ای از این وقعایع سالیان پیش روستاهای کردستان  را یادآوری میکند .

بربلندای کوه سلطانی می ایستم و شب و روز در انتظارم تا دستی بر گردن یارم بیاویزم ...

 تو را به خدا سوگند همیشه ان پیشبند را ببند ، پیشبندی از خام که زود گره اش گشاده شود ، تا  بروی و پیشبندت باز شود ، آن زمان است که به بهانه ی  بستن پیش بند تو را خواهم بوسید ...تو را به خدا پیش بندت را ببند  روی ماهت سیماست یا گل انار؟ لبت لب است یا شکر خام ؟

 ده چمه سه ری سولتانی شه و له یل نایمه وه

ده ستیکی له مل ده گرم چوزانه ده گرمه وه

به ختی خومو یاره که م به تاقی ده که مه

ئه ری لی ده به رهه لبینه

به رهه لبینه ، به ر هه لبینه به رهه لبینه ی خام حه لاوه

هه ر ده روی و ده کراوه

گه لیکیش مه منونم بوو به دو ماچ بوم گری داوه

 

ئه وچاوه ته بیبو مرهه می ده ردی دلانه

عیلله ت چیه بو من بوو حه کیمی حال نه زانه

ئه ری لی ده به ر هه لبینه

به رهه لبینه ، به ر هه لبینه به رهه لبینه ی خام حه لاوه

هه ر ده روی و ده کراوه

گه لیکیش مه منونم بوو به دو ماچ بوم گری داوه

 

توخوا دلم مه شکینه وه ره روی خوت وا بینه

روته یا گل هه ناره لیوته یا شه کری خاوه

ئه ری لی ده به ر هه لبینه

به رهه لبینه ، به ر هه لبینه به رهه لبینه ی خام حه لاوه

هه ر ده روی و ده کراوه

گه لیکیش مه منونم بوو به دو ماچ بوم گری داوه

ترانه : استاد مظهر خالقی

عکس : هورامان - فواد رضا پور

موسیقی : نه سیمه که ی سه ردی پاییزی

به بهانه ی پاییز هزار رنگ ترانه ای دلنشین از استاد مظهر خالقی

نه سیمه که ی سه ردی پاییزی                         چ بی ره حمی چ دل به ردی

سوری گول و سه وزی گولزاران                          ئه به ی تو رو به ره نگ زه ردی

ئیتر نا پرسی به م کاره

هه زاران دل برینداره

 به نه غمه شاد و مه ستانه ی                           هه زاران سوبح و شه و بولبول

           سه فا ی هینا وه بو گولشه ن                            له ده وری ئاریزی سونبول ( سور گول )

ئه تو پاییز گولت ژاکاند   

 به جه ورت بولبولت توراند

مه چوره ( مه شوره ) سا لا په ره ی سوری               گولاله ی گه ش ، تو هه وری ره ش

مه که دیوانه بولبول ئه تو                                     به یه کجاری له ژین بی به ش

ده پاییز به سیه ئازارت

 خودایا کوانی به هارت ؟


 

پی نوشت : برای شنیدن دیگر ترانه های استاد خالقی به این قسمت مراجعه نمایید

موسیقی : بوی دینم

برایت خواهم اورد لباس حریر؛ تو را به خدا با پیران و سالخوردگان عهد وفا مبند ، قصه یک عشق نافرجام است . عشق نافرجامی که بخشی از فرهنگ موسیقی و ادبیات کردستان است . ترانه ای نوستالوژیک و قدیمی از استاد مظهر خالقی ، داستان پسر عاشق پیشه ای که با شکسته شدن پیمانش توسط دلبرش صورت گرفته است و اکنون نظاره گر رقص و پایکوبی عروسی یارش است یاری که عهد با شخص دیگری بسته است .

در این ترانه نگاه ریزی به فرهنگ سالهای پیش روستاهای کردستان داشته است سالهایی که زندگی کردستان عمدتا مبتنی بر زندگی روستایی بود با فرهنگی خاص و زیبا !

از جشنها تا عشقهای ساده و دوست داشتنی ، عشقی که با تهیه لباس حریر، لبخند را بر لبان معشوق می اورد و با این حریر زندگی و لبخند شکل میگرفت !

روایت یک زندگی ساده و بی الایش و در پس ان یک عشق ساده که همراه با بی وفایی با غمی در کالبدش یکی از تاریخی ترین نواهای موسیقی کردستان را رقم زده است .

التماس پسر به دختر که با پیران عهد مبند در این روزهای شادیت که برایت حریر می اورم حتی اگر در اینجا نباشد حتی در ان سر دنیا هم که باشد ...

ترانه سرایی بینظیرش که شنونده  و یا خواننده با خود همراه میکند تا اصلی ترین موضوع را در جملات آخر شعر بیان کند و خاتمه ای باشد بر کنجکاوی شنونده که چه چیز خواهد اورد؟ لباس حریر و دلخوشی های کوچک ان زمان دلخوشی هایی که با همان حریر شکل میبندد و گاهی رسیدن است و گاهی نرسیدن ... قصه ای از هزاران قصیه دلدادگی و دلباختگی در سالهای دور سرزمین پدریم ! ترانه ای که روزها و شبهای فراوانی با ان در کوههای این سرزمین ارامش گرفته ام ، سرشوق امده ام و با دیدن همان عروسی ها و ایستادن دختران و پسران روستا بر پشت بامها لحظه ای باز میگردم به این ترانه و ان شبها و روزها ...

کاش می توانستم بنویسم از تصویر های ریز این ترانه که سالها فرهنگ این دیار را به تصویر خواهد کشید ای کاش می شود به نگارش در اورد تمام ان احساسها را ، ان اشارتها و ان عهد بستن ها ، ان به چشمه سار رفتن ها و ان دلخوشی های کوچک ! زندگی چقدر ساده بود چقدر زیبا و چقدر دوست داشتنی ...

زیباست ! استاد خالقی برای ا ترانه های بی نظیرت سپاسگذارم

 ئه ری ده وله زورنایه ئامان چه پله ریزانه / نوای دهل و شادی و سرور می اید

ئه ری به زمی شادیه و ئامان چوپی کیشانه / بزم شادی و  رقص و پایکوبی است

 بوی دینم بوی دینم بوی دینم له بوکانی  / برایش خواهم اورد ، از شهر بوکان برایش می آورم

ئه گه ر لیره گیر نه یی ده چمه ئه و په ر دونیایی/ اگر اینجا هم نباشد ان سر دنیا هم که باشد خواهم اورد

 

ئه ری به رگی ره نگاره نگ ئامان کیژی سه ربانان / جامه ها ی رنگین دختران پشت بام

ئه ری ده کیشی نیگای ئامان لاوی کولانان /  نگاه پسران جوان را به سوی خود کشیده است

بوی دینم بوی دینم بوی دینم له بوکانی

ئه ر لیره گیر نه که وی ده چمه ئه و په ر دونیایی 

 

ئه ری ده نگی زه ماوه ن ئامان ئه توم دیته گوی / صدای عروسیت به گوش میرسد

ئه ری کوانی په یمانت ئامان کوانی وای له کوی؟ / کجاست آن پیمانت ؟ اکنون کجایی؟

بوی دینم بوی دینم بوی دینم له بوکانی 

ئه ر لیره گیر نه که وی ده چمه ئه و په ر دونیایی

 

ئه ری کوانی مه یلله که ی ئامان جاری جارانت / کجاست اشتیاق روزهای پیشینت

ئه ری کوانی هاتو چو و ئامان ئیشاره کانت؟  / کجاست امد و شدهایت کجاست اشاره هایت؟

بوی دینم بوی دینم بوی دینم له بوکانی

ئه ر لیره گیر نه که وی ده چمه ئه و په ر دونیایی

 

ئه ری قه ولی ئه م روژه ی ئامان سه ما و شادییه/ عهد امروزمان شادی و سرور بود

ئه ری به منت دابوو بوچی له بیرت نیه؟ / که با هم بسته بودیم چرا فراموش کرده ای؟

بوی دینم بوی دینم بوی دینم کراسی حریر / لباس حریر را هرجا که باشد برایت خواهم اورد

توخوا مه ردوو مه ردانه ده ست به رده له کابرای پیر  / تورا به خدا عهد  با پیران مبند

 

عکس: مسعود شریفی -روستای میک سقز

برای دیدن دیگر ترانه های استاد خالقی به این قسمت مراجعه فرمایید

موسیقی : شیرین شیرینه

ترانه ای زیبا و فلکلور از استاد مظهر خالقی اسطوره ی موسیقی کردستان تقدیم به علاقه مندان

به به رد ئیتر قه ت شیشه ی دلی ئاواره مه شکینه

له ناو زومره ی ره قیبان ئاشقی بیچاره مه شکینه

شرین شیرینه ، شیرین شه مامه

ساتی نه تبینم خه وم حه رامه

ده خیلم ئه ی نه سیمی سوبحگاهی مه سکه نی دلمه

په ریشانی مه که تو زولفی ئه و نازداره مه شکینه

شرین شیرینه ، شیرین شه مامه

به خوا نه تبینم خه وم حه رامه

موسیقی : ساقی ...

 

 ساقی ساقی بوم تیکه شه رابی حه وت ساله / ساقی بریز برایم از آن شراب هفت ساله

بی خوم بی خوم به سلامه تی ئه و چاوه کاله / تا به یاد چشمانش بنوشانم

له دوای غه مباری من / ده نگی نوساوی من / خرنگه ی بازنه ی یارم دی

پس از روزگار مرارتبارم / صدای گرفته ام / و نوای النگوهایش که از دور می آید  

سه رمه ستم شوشه ی دله که م شکاوه .../ سرمستم و نازک شیشه ی دلم ترک برداشته است ...

بی تو من غه ریبو و بی مالم ئه م شه و / بی تو من غریب و آواره ام امشب

بی تو من غه ری بو ده ربه ده رم ئه م شه و  / بی تو من غریب و در بدرم امشب

ساقی ساقی به هه وای تو هاتمه مه ی خانه / ساقی به امید تو راه میخانه در پیش گرفته ام

هه سته وه ره ئه م شه و سه ما و باده نوشانه  / بیا که امشب شب هلهله و باده نوشی است ...

له دوای غه مباری من / ده نگی نوساوی من / خرنگه ی بازنه ی یارم دی

پس از روزگار مرارتبارم / صدای گرفته ام / و نوای النگوهایش که از دور می آید  

 ساقی ساقی بو دیتنی چاوانت هاتوم / ساقی برای دیدن چشمهایت امده ام

ساقی بلی تو خوا بوچی به ته نیات هیشتوم / تو را قسم بپرس از چه رو تنهایم گذاشته است

له دوای غه مباری من / ده نگی نوساوی من / خرنگه ی بازنه ی یارم دی پس از روزگار مرارتبارم / صدای گرفته ام / و نوای النگوهایش که از دور می آید  

 

پی نوشت : این ترانه ها همچون سایر ترانه های استاد مظهر خالقی آینه ای از یک عشق پاک است عشقی که در تمام آثار استاد خالقی به وفور می توان دید . عشقی پاک و بی آلایش که شاید تبلور آن را در رنگ ارغوانی شرابی که در دستان لرزان عاشق و دلباخته است دید آنچنان که موج می زند و شاهد غریبانه های این عشق خواهد بود .

شراب نمادی از عشق است و غم و رنگ ارغوانی نیز نمادی از همین احساس و در جایی از این ترانه عاشق که امیدش برای رسیدن به معشوق را در شب وصال معشوقش با دیگری از دست داده است تنها التیام بخش این غریبانه انگار شراب است و همدلی ساقی ...

شاید اوج این ترانه در جایی است که عاشق ، ساقی را مخاطب قرار می دهد و نالان می گوید که صدای النگوهای معشوقش از دور می آید " خرنگه ی بازنه ی یارم دی ... "

و این پایانی است بر این عشق نافرجام

 

موسیقی : ترانه بهاری

این ترانه رو به درخواست دوست عزیز خانم فرهنگ گذاشته شده است ! مجددا از سهل انگاری و کم توجهی یم عذر میخوام  ...

ترانه ای از استاد مظهر خالقی

ئه ری هاره  قه لبه زو تاقی کوساران صدای آبشار و ریختن اب از کوهها  )

ئه ری قاسپه قاسپی که و له ناو نساران ( ترانه خوانی کبکها در کوهساران )

زولفی شه وه چاو به خه وه خه رامانه مانگه شه وه گیلگیله شیلانه که ی

چاو به کله خال له مله دولبه ری من نه رم و شله دیته و له نیو رانه که ی

( و روی او همچو مهتاب در میان زلفان شبگونه و گیسوی درهم تنیده همچون درخت شیلان

دلبری زیبا و خرامان و بازگشت از میان رمه )

ئه ری سروه ی نه سیمی سه رله به یانی ( وزیدن نسیم صبگاهان )

ئه ری هاره و هه یاسه ی ژن له ری کانی ( زمزمه ی زنان در مسیر چشمه سار )

ئه ر ی هاوار و هاژه ی چوم له روباران  ( صدای خروش آب در بستر رود )

ئه ری وه ک نه غمه ی ژینه گیانه له لای دلداران ( همانند نغمه ی زندگی است در نگاه عاشقان )

 

پی نوشت: از انجایی که در مصرع اول به یک منطقه ی خاص اشاره شده است گمان می کنم کوهستان قلبزه منظور بوده است . در غیر این صورت دوستان اصلاح بفرمایند !

دلهایتان بهاری

موسیقی: ده شت و کیو  " دشت و کوه "

كه دلین ئه مرو ده شت و كیو شینه
چه نده مه لبه ندی ئیمه شیرینه
بچوره سه ر گردی یاره ببینه
له جیهاندا , گولیكی ره نگینه
زه مز مه ی بولبولی به هارانی
وورده بارانی ژیر ده وارا نی
نه شئه ی به زمی سه ر چنارانی
ووشكه سوفی ئه خاته گورانی
ئه و ده مه ی روژ ئه گاته ئیواره
رو و بكه ره شاخی گویژه بنواره
عه ر شی په رو ه ردگاری لی دیاره
دامه نی و ه ك به هه شتی ئاواداره

 ترجمه فارسی:

میگویند امروز دشت و كوه سر سبز است
چقدر میعاد گاه عشق ما شیرین است

برو بر بلندای کوه یاره و نظاره کن

كه در جهان گلی رنگین است
زمزمه بلبل بهارانش
نم نم باران ریزش
عشوه گری برگهای بالای چنار و ترانه ی نسیم
صوفی متعصب را به آواز خواندن و رقص وا می دارد
هنگام غروب به طرف كوه (گویژه) برو ببین
كه عظمت طبیعت از انجا پیداست
دشت و دمن ان همچون بهشت پر آب و سبز و
خرم است

 

ترانه ای از استاد مظهر خالقی

عکس: ارتفاعات منطقه سیلوانا کردستان

جهت دانلود

دانلود کلیه فایلهای موسیقی

 

موسیقی : ناز مه که ( ناز کم کن )

این ترانه زیبا یکی از کارهای استاد خالقی است که هر بار شنیدنش من رو سر ذوق می آورد . این ترانه فلکلور کردی یکی از چندین ترانه ای است که زندگی سنتی و عشق و دوست داشتنهای روزهای گذشته روستاهای سرزمینم  را برایم تداعی می کند انگار من نیز 70 سال پیش بوده ام ، زندگی کرده ام ، عاشق شده ام و در وصف معشوق ترانه ای ، شعری و یا آوازی خوانده ام ...

نازدار و نازه نینی  رومه ت گول و شیرینی

وه نه وشه ی نا و په رژینی  شادی دلی غه مینی

***

ناز مه که  نازمه که  گیانه نازت به چه ندی

لیو قه یتانی فه ره نگی چه نه مه ست و مه له نگی

شل وملی خال له ملی چاو به کلی به چه ندی

کچی به حوکمی جوتی شاهید ئه شهه دو شوخ و شه نگی

***

چاوت ره شه و خوماره موژت تیری خونخواره

ئاشق کوژو غه داره دل بو دوریت بیماره

***

بو تو روحم نه ماوه خورد و خه وم خویناوه

په رو بالم سوتاوه چی بکه م جه رگم براوه

عکس: کوهستان چهلچشمه کردستان

۲۷.۴

گولنیشان ( ترانه ای دلنشین از استاد مظهر خالقی )

استاد خالقی یگانه پیامبر من ! صدایت ؛ ترانه هایت ، هر روز و هر روز ایمانم را مستحکم تر می کند بازهم تو را می ستایم برای تمام این لحضات زیبا که برایم می آفرینی ...

این ترانه یکی از ترانه های زیبای فلکلور کردی است که بسیاری از هنرمندان کرد آن را به زیبایی اجرا کرده اند حتی ادعا می شود که دیگران از خالقی این اثر را زیبا تر اجرا کرده اند اما برای من صدایی زیبا تر این صدا نیست و من این ترانه را دوست دارمو هرگاه با صدای هنرمندانیهمچون کامکارها و .. می شنوم نا خود آگاه صدای خالقی با آن فضای سنتی در یادم تداعی می شود ...

ده سه لاتی من چی بوو ، نه ردی به ختم وای هانی

چه رخی چه پ وای لی کردووم تو بو خویشت ده یزانی

گولنیشان ، گولنیشان ، ئه سمه ر حالم په ریشان

هه رچه ند که و تومه غه ریبی ناشکینم عه هد و په یمان

شه رته تا دل زیندو بیت ، شه رته تا خونچه برویت

تا بولبول له باخان بیت ، دل له دوریت ناسره وی

ئه ی بووکی کورده واری ئه ی ئه وین دلداری

دل دانه ی یادی تویه له مه ستی و له بیداری

ئه گه ر بای مه ینه ت گه ر بیت تا کو ئه و گه رده با دا

بچیته پشتی هه ورا  گه ردان بینه هه وا دا

دلم هه ر به تو ئه لی  کیژی کوردوستان  ماوه

عیشقت زیندو ئه مینی پی به ریم له و سه وادیه

۲۷.۴

بونی هه لالان ( استاد مظهر خالقی )

این ترانه حسی غریب را به من می بخشد که شاید نتوان با هیچ جمله ای توصیف کرد فقط باید بنشست و فکر کرد عمیق و عمیق تر از گذشته . استاد خالقی ، یگانه پیامبر بی چون چرای من ؛ تو را می ستایم برای تمام لحظات زیبایی که برایم می آفرینی ...

له پردی سور به ولاوه / پا و پوزی هه لداوه

پا و پوز ده لی زیره  / پاوانه ی تی کراوه

بونی هه لالان دی / سه دای چاو کالان دی

له گه وره مالان دی /ده ی ده ی ده ی ده ی با بی

            به کراس چیتی وار بی

نه شمیل گولی نه سرینه / چوزه له ی یا سه مینه

            خونچیله ی خوین شیرینه

دای ده ی ده ی بیبینه / ده می به پیکه نینه

                  ***

غه ریب ماوم له تارانی / فرمیسک دی له چاوانی

خوزگه م به و روژه ی به هار / به جووت له ژیر بارانی

                 ***

غه ریب غه ریبی شاران / که وتمه دوره ولاتان

بوچی ره حمت نه ماوه / گیانه وه ک جاری جاران

 27.4

جار جاره ( ترانه ای فلکلور از استاد مظهر خالقی )

این ترانه یکی از ترانه ها یی است که من خیلی دوست دارم و یکی از نخستین ترانه هایی بود که از استاد خالقی شنیدم و من رو شیفته ی این صدای بی نظیر کرد .

بروان گوزه ی سه ر شانی ، یارم هات بو سه ر کانی

به چاره که دای پوشی لاره لاره ی مه مکانی

جارجاره دیدم زارا به م ئیواره بی له نگینه ، له نگاندن وا ده بی

له به ر ئه و گوزه ی ده مرم  له سه رشانی به ند ده بی

***

ریشه ی دله که م باوانم نوری هه ر دوو چاوانم

که ده روا به له نجه و لار له سوریانی حه یرانم

***

لاوه لاوه هه ی لاوه تو خوا رو که به م لاوه

قه سه م به چاوی  گه شت ، بو تو هوشم نه ماوه

***

کولمی گولی گولاوه ، شیرین ده لی قه نداوه

له به ر ئه و دایکه ی ده مرم مه مکی له ده می ناوه

 ۲۷.۴

موسیقی کیلویی چند؟

چند روز پیش تصمیم گرفتم برم یه خورده بگردم و آرشیو موسیقی فلکلورم رو تکمیل تر کنم . این ور و اون ور این شهر رو  گشتم نبود که نبود !!! هر سوراخ سنبه ای که احتمال پیدا کردن این ترانه های رو می دادم گشتم اما رنجم بی فایده بود !

تا اینکه آدرس یه راسته ای رو بهم دادن گفتند اگه اونجا نباشه دیگه نیست ! میگفتند مرکز موسیقی یه منم سوار یه تاکسی شدم و دربست تا اون نقطه رفتم ...

سه تا مغزه چسبیده به هم بودند به اولی رفتم و گفتم ...

من : آقا ترانه های قدیمی اسماعیل صابور رو دارید ؟

مغازه دار: اسماعیل " صبوری"  رو نداریم

من : اسماعیل صابور !!!

بعد رفتم به مغازه دوم

من : آقا ترانه های قدیمی اسماعیل صابور رو دارید ؟

مغزه دار : کی ؟ نه نداریم

و آخرین مغازه روی شیشه مغازه ش نوشته بود تمام ترانه های جدید و قدیم خواننده ها موجود است .

من : آقا ترانه های قدیمی اسماعیل صابور رو دارید ؟

مغزه دار : فقط آلبوم جدیدش رو دارم

من : نه جدید رو نمی خوام ، خوب ترانه های شهرام ناظری که با گروه کامکارها اجرا کردند چی ؟

مغازه دار : آره دارم می خوای برات رایت کنم ؟

من : نه ممنون میشم اگه اونو کپی کنید توی فلش مموریم . پولش هرچی بشه در خدمتم . چقدر بدم خدمتتون ؟

مغازه دار : چون سی دی رو رایت نکردم 200 تومان

من : چقدر؟ 200 تومان . خوب اگه همه ی کارهای ناظری رو ببرم چند می گیری ؟

مغازه دار : اگه همشو بخوای 500 تومان

من : ترانه های شجریان چی ؟ اگه همشو ببرم رو هم چند میگیری ؟

مغازه دار : 1000 تومان

من : خیلی زیاده . آخرش چند ؟ 700 تومان  میدم خیرشو ببینی ...

مغازه دار : باشه فلش مموری تو بده

 

خلاصه ، آقا دیدید این چند سال کرور کرور مسافر میاند به سقز و بانه واسه خرید . کسی خبر نداره اینجا همه آتیش زدن به مال خودشون و هنرمندان !!!

دیگه از این به بعد فکر میکنم موسیقی هم بره تو سبد خرید مسافران ! اگه اساتیدی مثل شجریان ، ناظری ، خالقی  و اسماعیل صبوری ببخشید صابور ، بفهمند همه ی کارهاشونو سرهم 700 تومان میشه خرید شاید هیچ وقت طرف موسیقی نمی رفتند .

آقا مردم ما موسیقی رو آی می فهمند آی می فهمند .

.....................................

هیچ مطلبی در مورد کوهنوردی نبود ناچار شدیم پشت سر هم موسیقی بگذاریم . این ترانه هم هر وقت بهش گوش می دم ذوق میکنم و نیشم تا بناگوشم باز میشه .

این کار یکی از ترانه های فلکلور کردیست که بیش از 10 نفر این ترانه رو خوندن اما به نظرم هیچکدام مثل استاد خالقی زیبا نخوندند ...

اسم این ترانه ( تو خوا  مه که ) هستش ...

 

چا و ده گیرم نا بینم که س                         فرمیسکم دی زور به هه وه س

ئیتر به سیه تی به سیه به س                       ئارامی گیانم تو خوا مه که

ئای په نا دیواره تو خوا مه که                    دایکم دیاره ، پیم عه یب و عاره  

قوربانت بم ئه ی بای شه وی                     خه و بی له چاوم نا که وی

دله ی مه جنون هه ر توی ده وی               ئارامی گیانم تو خوا مه که

شیره که م لی ده رژی هه تیو مه که            دایکم ده مکوژی ، گیانا مه که

قوربانت بم به توی ده لیم                         عاشقی شه مامه ی به غه لم

سویندم خوارده وه و به که س نه لیم            ئارامی گیانم تو خوا مه که

شیره که م لی ده رژی ، تو خوا مه که         دایکم ده م کوژی ، تو خوا مه که

۲۷.۴

له ناو ران هاته وه ...

یکی از ترانه های بسیار قدیمی استاد مظهر خالقی

 دختر چوپان

۲۷.۴

 

هه وره تو خوا مه باره " hewre to xwa mebare"

mazhar khaleghiراستش ما که زیاد دین و ایمان مون ردیف نیست یعنی زیاد که چه عرض کنم ...

اما این ترانه رو به عنوان عیدی به زانیار عزیز و تمام دوستان کوهنویس تقدیم میکنم ( اینم عیدانه من )

این ترانه استاد مظهر خالقی جزء ترانه های نایاب استاد خالقیست .

 

 

هه وره هانام هیناوه

دل بیقه راره         

یاره شیرینه که ی من

تازه هه واره

هه وره تو خوا مه باره                       

مه باره یار نازداره 

ئازیزم بارگه ی له رییه                     

دله که ی مه جنونی پییه

بارگه ی بارکرد بو ئه و هه واره

چاو جوان رویی دلم غه مباره

هه وره تو خوا مه باره

مه باره یار نازداره

تاپوی کوچی ئایزم

له دور دیاره

هه وره ده خیل مه باره

دل بیقه راره

ئازیر له ریی هه واره

با ته رنه بی نازداره

هه وره تو خوا مه گرمینه

دلی ناسکی مه له رزینه

بارگه ی بارکرد بو ئه و هه واره

چاو جوان رویی دلم غه مباره

 هه وار

۲۷.۴

 

نه سیمه که ی سه ردی پاییزی ( ترانه ای از استاد مظهر خالقی )

نه سیمه که ی سه ردی پاییزی                         چ بی ره حمی چ دل به ردی

سوری گول و سه وزی گولزاران                          ئه به ی تو رو به ره نگ زه ردی

                                       ئیتر نا پرسی به م کاره

                                        هه زاران دل برینداره

 به نه غمه شاد و مه ستانه ی                           هه زاران سوبح و شه و بولبول

سه فا ی هینا وه بو گولشه ن                            له ده وری ئاریزی سونبول ( سور گول )

                                     ئه تو پاییز گولت ژاکاند   

                                 به جه ورت بولبولت توراند

مه چوره ( مه شوره ) سا لا په ره ی سوری               گولاله ی گه ش ، تو هه وری ره ش

مه که دیوانه بولبول ئه تو                                     به یه کجاری له ژین بی به ش

                                     ده پاییز به سیه ئازارت

                                    خودایا کوانی به هارت ؟


 

 .............................................

این ترانه رو به درخواست یکی از خوانندگان که دیشب کامنت گذاشته بودند می گذارم البته خودمم به ترانه های اسماعیل صابور علاقه مندم .

امیدوارم این دوستمون و همچنین مخاطبان این وبلاگ از این موسیقی اصیل لذت ببرند .

ترانه : خانمیلی

خواننده : اسماعیل صابور 

 

ها تم به بونه ی خالت

            توشی داوی زولفت بوم

ته یریکی نا به له د بوم

            نه مزانی دانه ت داوه

          ***

با شه و بروا سه حه ر بی

           باخی گولان به به ر بی

گه ر تو مه یلت له سه ر بی

           کافر ئیسلامی ناوه  

...


 

دوستان جهت دانلود موسیقی ها می تونید به این قسمت مراجعه نمایید

و همچنین جهت گوش دادن آنلاین به این قسمت مراجعه نمایید

۲۷.۴

 

ترانه

ترانه کابوکی

شعر : فلکلور

خواننده : استاد مظهر خالقی

به درخواست یکی از دوستان این ترانه رو انتخاب کردم .

ترانه : عشق پیری ( بو ئه گری گولم )

خواننده : اسماعیل صابور

این ترانه یکی از ترانه های مورد علاقه ام است ...

ره شمال (rashmal)

رشمال (rashmal) : در زبان کردی به چادرهای ییلاق نشینان رشمال (ره شمال ) گفته میشود و عموماً از پشم بافته میشود و جالب توجه اینکه که خاصیت ضد آب نیز دارد .

در این مناطق از این چادر ها از سالیان دراز استفاده می شده و به همین خاطر در بسیاری از شعرها و موسیقی های اصیل کردی به کررات از ره شمال ها اسم برده میشود و حس ساده زندگی کردن را در ذهن تداعی مینماید . گاهی با شنیدن این موسیقی ها ناخودآگاه به زندگی سنتی شاید 50 سال پیش کردستان در روستاها و یا عشایرنشینهای کردستان بر میگردم و حس زیبایی بهم دست میدهم ...

زندگی ساده و بدور از جنجال های ماشینی و بدور از زندگی شهرنشینی همراه با دوستی های ساده ، دوست داشتن های سنتی و جالب توجه ، زندگی با دغدغه های شیرین . شاید همین کلمه ره شمال برای بسیاری از مردم کردستان خاطرات و لحضات شیرینی را به یاد بیاورد و بودن و لمس کردن این زندگی ، لذت وصف ناشدنی حداقل برای من داشت . نوشیدن دوغ تازه و چندی نشستن و نظاره کردن اینگونه زندگی در ره شمالهای  کوههای مرزی کردستان اگرچه برای من گاهگاهی دست میدهد اما احساس میکنم سالیان درازیست با این زندگی سنتی آشنا هستم و این زندگی را گویی سالهاست تجربه کرده ام . خاطره انگیز است خاطره انگیز ؛ در آمیخته شدن موسیقی و شعر و زندگی در کوهستانها و احساس کردن اینگونه ساده زیستی را باشکوه ترین لحضات باید گفت ...

این موسیقی استاد خالقی رو هرگاه میشنوم بی اختیار بغض میکنم و سراسر وجودم را شوق فرامی گیرد ...

  کوه قندیل تیر ماه 1388

( ره شما‌ڵی خێلان )

له ناو ره شما‌ڵی خێلان

له ناوچه ی ئێلی گۆران

کیژه کورده ی چاو به ‌ڵه ک

دێ بۆلای د‌ڵدار بۆ جێ ژوان

به چرپه و ده م پێکه نین و به له نجه

بۆ رانه بێره و مه ردۆشین

د‌ڵ پڕ له هیوا و ئه وین 

چه ن جوانه ئه و راوه ستانه

 د‌ڵه خوڕپه ی مه ستانه

له گۆشێکی دلداری

چاوه رێی شه ده لاری

خودا ئاخۆ که ی دلبه ر بێ

بۆ جێ ژوان بۆ دلداری

له پڕ ئه بینێ دلبه ری وه ک په ری

وه ستاوه په ری په یکه ری

له جێ ژوان له نادیاری

چه ن جوانه ئه و راوه ستانه

د‌ڵه خوڕپه ی مه ستانه

هه ی نار ( ترانه کردی استاد مظهر خالقی )

تقدیم به دوست کرمانشاهی خوبم که با شنیدن این موسیقی ها یاد عشق و عاشقیش میوفته !!!! و ممنون از لطفهایی که نسبت به من داره.

البته یه امانتی پیش من داره که اگه بازم اذیت بکنه دیگه دیگه ...یعنی خیانت در امانت ! این یک تهدیده تکرار می کنم این یک تهدیده ! من این موسیقی رو هر روز چند بار گوش می کنم

 

خوشم ئه وی به قه د جوانیت   

زیاتر له وه ی خوت ئه یزانی

گیروده ت بوم خوشت ئه یزانی

خوشم ئه وی به قه د چاوم

به قه د دلی هه لگیرساوم

هه ر توم ئه وی هه تا ماوم

هه ی نار هه ی نار باوانم یار

هات و رویی یار به لنجه و لار

دیسان ده رکه وت گه ردن ناسکه

وه نه وشه بو زیوین باسکه

ئه ی هاوار چه نده یار ناسکه

هه ی نار هه ی نار باوانم یار

هات و رویی یار به لنجه و لار ...

 

 

هواره گیان هواره ( ترانه کردی از استاد مظهر خالقی )

یه مدته که سری کامل ترانه های استاد خالقی رو گیر آوردم ( البته با یه واسته از خود استاد خالقی گرفتم ) بعضی از این ترانه ها رو افراد خیلی معدودی شندین و فقط افرادی که تا حدودی  با ایشون در ارتباط بودن شنیدن این ترانه یکی از ترانه هایی هستش که کمتر شنیده شده و یا اصلا نشنیدن و یکی از قدیمی ترین ترانه های ایشون هستش که من خیلی دوست دارم .

 شه ویکی ساردی زستان                   دور بووم له کوری دوستان

له به زمی مه ی په رستان                  له ده نگی دیده مه ستان

هه واره گیان هه واره                          ساز بچینه هه واری

سه فه ریکم که وته به ر                      چیت بو بینم به دیاری

***

تا تو هاتی به هار هات                        بونی گول و گولزار هات

که یاری چاو خومار هات                      ده رمانی ده رده دار هات

هه واره گیان هه واره                          کاتی گول و گولزاره

له داوینی کوساران                            سه ر بخه ین وه کوو ده ماره

***

بانگم که باغی سیوان                        بزه ت بیته سه ر لیوان

زولفت به شنه ی بای شیوان               خه م با بردی له نیوان

هه واره گیان هه واره                          سازبین بچینه هه واری

گولان بچینین له بناران                      بیده ین به یه ک به دیاری

 

هاته خوار ( ترانه کردی )

ترانه ای از استاد مظهر خالقی

( زۆری لێ پاڕامه وه                ئاوڕێکی لێ دامه وه

به یه کجار که و تم و               تێکیه و پێچامه وه

یار هاته سه رینم                    چاوی که وت به برینم

گیان گه ێبوه به ر بێنم              یه خه ی لادا بی بینم ) (1)

                              * * * 

هاته خوار دێته خوار               زه مانه چاو خومار

خانمی چاو که ژاڵ                  خودایه چه نده جوانه

ئه ی ساکی هه ڵگرتوه             ئه چێ بۆ شاری بانه

شار له دوای باڵای ئه و           چوڵ ده بێ وه ک وێرانه

                              * * * 

یار خۆی رازانه وه                 دیاره له سه ر بانه وه

جه حێلان هاتنه ده ر               بۆی که وتنه کۆڵانه وه

بای شه ماڵ لێ دا بوو             چه تری له سه ر لادابوو

ئه گریجه جوانه که ی              له رومه تی ئاڵابوو

                              * * * 

هاته خوار دێته خوار               زه مانه چاو خومار

خانمی شه ده لار                    زه مانه چه نده جوانه

ئه ی ساکی هه ڵگرتوه             ئه چێ بۆ شاری بانه

شار له دوای باڵای ئه و           چوڵ ده بێ وه ک وێرانه

                             * * * 

لێو ئاڵی گۆنا سوور                 قه د باریکه ی وه ک بلوور

هه ر ئه بێ هی خۆم بی           یان له نزیک یان له دوور

سه ر گۆنا که ت سێوێ           ناسک و لا سووری سه رده شت

با لێومی له سه ر نێم               دنیام لێ بێ به به هه شت

                             * * * 

هاته خوار دێته خوار              خانمی  چاو خومار

به خه نده و له نجه ولار           خودایه چه نده جوانه

ئه ی ساکی هه ڵگرتوه             ئه چێ بۆ شاری بانه

شار له دوای باڵای ئه و           چوڵ ده بێ وه ک وێرانه

 

(1)   : دیوان شعر پیره مێرد (ص 161)

 

ترانه

 ترانه ای که هر بار شنیدنش من را دیوانه می کند و دوست دارم ساعت ها فقط بنشینم و به آن با دل و جان گوش فرا دهم .. این ترانه از استاد مظهر خالقی ایست ...

روژی من و دل بولبولی دل شادی چه مه ن بوین

ها و رازی گولی گولشه ن و نه سرین و سه مه ن بوین

ئاسکی له خه ما زاد ی ده رون ده شت و ده مه ن بوین

فارغ له جه فا ی راکیژو له ده ور و که مه ن بوین

 ئیستا که به بی ره ونه ق و ژاکاوه دلی من

له و روژه وه رویشتوه  توراوه دلی من

هه رچه ند ده گه ریم بی سه ر و شوین ماوه دلی من

 کوا جلوه ی گول کوانی سه فا و ره ونه قی گولزار ؟

کوا دیمه نی پر نه قش و نگاری که ژ و کوسار ؟

کوا مه ستی و کوا باده و کوا  شادیه که ی پار ؟

کوا نه رگیسی شه هلا و دو چاوی ره شی دلدار ؟

 که ی شه وق و سه فا و شادیه که ی ماوه دلی من ؟

له و روژه وه رویشتوه توراوه دلی من

هه رچه ند ده گه ریم بی سه رو شوین ماوه دلی من

 تاوی له چنور تاوی وه نه وشه و گولی سه ر کو

تاوی له هه راله ی گه ش و خوینینی سه ر ئاسو

تاوی له گولی سور و له گول باخ و له شه وبو

گرتومه سوراغت گوله که م توخوا له کویی تو

 نه یماوه ئیتر تاقه ت و سوتاوه دلی من

له و روژه رویشتوه توراوه دلی من

هه رچه ند ده گه ریم بی سه رو شوین ماوه دلی من

   جهت دانلود: http://lawan.persiangig.com/rojhe.swf

په پوله ی ئازاد ( ترانه کردی )

 

بو مه زرای ئاواتی من

 توی نوگولی  عشق و وه فاداری

بو گولشه نی پر گولی

 ژینم ئه توی ئاوازی دلداری

له به حری بی پی ژیان

عشقی تو له دل که کەشتی ئاواتم بوو

خوشه ویستی و مهری تو

گه رمی ژینی من ریگای نه جاتم بوو

له بیرت چو ؟ ئه و شه وه

ئاسمانی ژین ئه ستیره باران بوو

مه لی روح له عشقی تو ئه ی نازه نین  مه ست و غه زل خان بوو

وه ره دیسان با له نو عیشقی وه سلی تو

بمخاته روناکی

رو که ی له قیبله ی وه فا

سه رمه ستی و سه فا

هه ردو به دلپاکی

په پوله ی ئازادی ناو باغچه ی دلداری و عشق و سه فا بوی

به خوا زور حه یفه گولم ئیمه به جاری له یه ک جیا بوین

له به حری بی پی ژیان

عشقی تو له دل که عیشقی ئاواتم بوو

خوشه ویستی و مهری تو

گه رمی ژینی من ریگای نه جاتم بوو

 یک ترانه زیبای کردی از استاد مظهر خالقی