بخشی از مقالات منتشر شده در سال 91 وبلاگ کوهستان

بخشی از مقالات رارائه شده در این وبلاگ را در محدوده ی زمانی سال 1391 که شامل 40 لینک است به استحضار مخاطبان عزیز می رسد . 

1- شعاعی کجاست ؟

2-چرا فدراسیون کوهنوردی یک فدراسیون ایدئولوژیک است ؟

دوران ریاست شعاعی شاهد تغییرات پی در پی سیاست های کلی فدراسیون بودیم به شکلی که با نیم نگاهی به گذشته به هیچ عنوان نمی شود پی برد که فدراسیون چه سیاستی را در این چند سال در دستور کار قرار داده است .

در ان زمان که وی بر سر کار آمده بود همه از رفتن مهندس هوایی به نحوی خوشحال بودند و این بد بدرقه و خوش استقبال بودن ایرانیان به کمک شعاعی آمد ! فردی که از جنس کوهنوردی بود و طبعا با اقبال عمومی هم روبرو شد .پس تحریم فدراسیون هوایی توسط هیمالیا نوردان صاحب نام اکنون زمان برای روی کار امدن برخی چهره ها نیز مناسب می نمود . 

3-افتتاح شرکت گردشگری توسط محمود شعاعی ! ؟

4-پروژه ی شکست خورده ی فدراسیون کوهنوردی ( منع تعقیب برای بابازاده )

5-طرح شکایت از فدراسیون کوهنوردی به ANOC و UIAA

6-کاظم فریدیان : شعاعی سناریست پرونده ی نانگاپاربات است

7-مرتضی موسوی : چهره ای که شعاعی به دنبال ریاستش است...

سید مرتضی موسوی چهره ای است که بسیاری از کارشناسان و کوهنوردان از حضورش به عنوان ریاست فدراسیون کوهنوردی نگران هستند . وی به عنوان نامزد ریاست فدراسیون کوهنوردی ثبت نام نموده است و در حال حاضر شنیده ها حاکی از آن است فدراسیون در تلاش است وی را به عنوان رئیس آینده ی فدراسیون به افکار عمومی معرفی نماید .

8-افزایش رتبه ی گوگل و الکسا و حفظ حقوق موئلف

9-رسوایی فدراسیون کوهنوردی : افشای بخشی از اسناد فدراسیون در سرکوب کوهنوردان

نامه نگاری فدراسیون کوهنوردی به حراست دفتر امور مشترک فدراسیون های ورزشیجهت پرونده سازی ، برخورد ، سانسور و زهر چشم گرفتن با نشر اکاذیب در خصوص رایزنی زنده یاد اسفندیاری با شبکه ی چهار ، سرقت هنری ، عنوان نمودن اهداف سیاسی برای فعالیتهای صرفا ورزشی کوهنوردان 

10-به بهانه مرگ زنده یاد جعفر ناصری ...

11-جایگاه واقعی انجمن کوهنوردان ایران کجاست؟

در جایی که همه انتظار دارند انجمن به عنوان نماینده ی جامعه ی مستقل کوهنوردی در برابر احقاق حقوق کوهنوردان ، کج رفتاری ، سهل انگاری و غرض ورزی های سیستم موجود نقشی پویاتر و قاطعانه تر داشته باشد شاهد رفتاری آرام و بدور از تنش که گویی اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده است و هیچ حقی از کسی گرفته نشده است رفتار میکند .

سیاستی بسیار نرم و ضعیف که گویی خود به موقعیتش واقف نیست و همین رفتار نرم و در موضع ضعف سبب شده است که جامعه ی کوهنوردی به نسبت این تشکل همانند فدراسیون قطع امید نماید .

12-صندلی ریاست فدراسیون ، چهره ها و گمانه زنی ها ...

13-فدراسیون پاسخگو باشد ( ماکالو ، دم خروس یا قسم حضرت عباس ؟!)

14-برج سنگی قله ماکالو نیست ...

15-ضرورت تشکیل یک کمیته ی حقیقت یاب در خصوص ماکالو و سایر قله ها

ورزش کوه‌نوردی کشورمان در حال حاضر دو متولی بزرگ و تشکیلاتی دارد: فدراسیون و انجمن . به مدیران و مسئولان این دو نهاد پیشنهاد می کنیم با تشکیل یک کمیته‌ی حقیقت‌یاب، بازنگری و بررسی جدی  تمامی برنامه‌های اجرا شده‌ی هیمالیانوردان ایرانی  را در دستور کار خود قرار دهند

16-آقای شعاعی سکوت بس است

17-دائولاگیری+ اورست+ شیشاپانگما جهت طرح ابهام...

18-به آقای زارعی از یک جوجه وبلاگیست ...

19-طنز : هیاهوی سیاه

20-بهادرانی ها و نجات کوهنورد تایوانی در برودپیک

21-هیمالیانوردی سرمست از تحریم های اقتصادی

سال جاری با توجه به روند رو به رشد اشتیاق به صعود های بلند چندان هیمالیا روی خوش به علاقه مندانش نشان نداد .   فقط تک چهره هایی که از اسپانسر مالی خوبی برخوردار بودند موفق شدند به اجرای برنامه بپردازند . که از آن جمله می توان به عظیم ، مهدی ، برادران بهادرانی و راهیان مانسلو و اورست ... اشاره کرد .و کم فروغی این برنامه ها در فصل تابستان و قلل پاکستان خود نمایی کرد 

22-سندی مبنی بر صعود آناپورنا ارائه نشده است !

23-مبادا کسی بشنود : آناپورنا صعود نشده است

24-آناپورنا پذیرفتنی است ؟!

آناپورنا بهانه ای بود برای واکاوی واقعیت های فکر مدیران کوهنوردی کشور که در دو موقعیت تقریبا هم تراز چگونه مواضع متفاوتی می گیرند و این صرفا به دلیل جبهه بندی هایی است که بنیان گذارش فدراسیون کوهنوردی است .

در خصوص صعود آناپورنا کوهنوردانی همچو راینهلود مسنر با اذعان به اینکه محلی که آقای قیچی ساز در آن ایستاده قله ی کله قندی آناپورنا نیست اما آن را به عنوان صعود آناپورنا پذیرفتنی می داند

25-مهمات باقی مانده در کوهستان

26-ماکالو: اقبال برووو !!!

27-مهدی کاممان تلخ است تو چگونه ای؟

28-از تعلیق انجمن کوهنوردان تا تحریم جشنواره بیستون !

بی شک اگر یکی از مهمترین فعالیتهای انجمن که می بایست بسیار قبل تر از تعلیقش انجام می داد را نام ببریم همین تحریم جشنواره بود . جشنواره ای که به پیشنهاد انجمن به راه افتاد . تحریم ، نافرمانی ، بی اعتنایی و نادیده گرفتن سازمانهای تکرو و منفعل قطعا یک ابزار حیاتی در اعمال فشار است ! این اعمال فشار کمترین تاثیری که داشته باشد می تواند صدای منتقدین را به گوش نهادهای بین المللی و افراد خارج از گود برساند

29-چرا محمود شعاعی به یک چهره ی مستبد تبدیل شد؟!

اگر بخواهیم با رئیس فدراسیون های قبلی ( آقا جانی و هوایی ) مقایسه اش کنیم روحیه ی برون گرایی که در ذات شعاعی است را نمی توان در آن دو نفر دید .

رفتار و سیاست های فدراسیون کوهنودی در این سالیان دستخوش تغیرات فراوانی بوده است که در این قسمت به شکلی اجمالی به آن پرداخته شد . اما اتمام حضور شعاعی در پست ریاست فدراسیون کوهنوردی راه را برای یک عملیات انتحاری علیه آنچه خطر برای سازمان کوهنوردی دولتی می داند باز کرده است .

30-چگونگی اعلام موجودیت جریان مستقل کوهنوردی ایران !

پس اگر بخواهیم دلیل شکل گیری این جریان را بجوییم قطعا فدراسیون کوهنوردی و عملکردش باعث به وجود آمدن چنینی جریان مستقلی شده است . از سوی دیگر تعلیق ، سرکوب ، سنگ اندازی و تلاش برای منصرف نمودن حامیان مالی ، جو سازی ، فشار روانی و فشار قضایی به کوهنوردان نمی تواند راه را بر این جریان ببندد ...

31-رفع تعلیق ؛ شکستی دیگر برای محمود شعاعی ...

32-مهدی قلی پور چهره ای جدید در کوهنوردی کشور

33-حرکت توده ها بحرانی جدید برای فدراسیون

فدراسیون کوهنوردی بسیار کوچک تر از آن است که بتواند از این طوفان ( جریان توده ای ) به سلامت عبور کند پس تا آنجا که در توانش باشد نمی خواهد چنینی جریانی رخ دهد و حتی مجبور می شود از تمام مطالبات و اهدافش بگذرد فقط به خاطر جلوگیری از چنین بحران آفرینی !

34-محمد رضا نقدی ؛ مجبور به استعفا شد !

35-پرسش از انجمن کوهنوردان ایران !

در اساسنامه ی انجمن کوهنوردان چندین مورد قید شده است که شاید برای بسیاری از کوهنوردان کشور جالب باشد که برای این موارد مثال هایی عینی بیاورید که در این چهارچوب چه قدمهایی برداشته شده است ؟

  • پشتیبانی از کوه نوردان و سازمان های کوه نوردی و تبیین حقوق آنان
  • کمک در امر جستجو و امداد کوهستانی
  • کمک در تعریف استانداردها و نظارت بر ایمنی و کیفیت وسایل کوه نوردی
  • پشتیانی از حرکت های نو و خلاق در کوه نوردی با توجه به معیارهای جهانی این ورزش.

36-کوهنوردان احتیاط کنند : باسن کوهنوردان رصد می شود !

37-این ره که تو می روی به ترکستان است ( انجمن کوهنوردان )

38-اینها صادق نیستند ، اینها کاسب اند !

اگر بخواهیم صادق باشیم می بینیم بسیاری از کارشناسانی که در سالهای اخیر قد علم کرده اند همه از فدراسیون آقاجانی سر در آورده اند و خط مشی آقاجانی و رویه های وی را سر لوحه ی زندگی شان کرده اند .

دروه ی آقاجانی سر آغازی بود برای کسب شهرت و نام و نشان و این نام نشان از تبلیغاتی بود که به واسطه ی صعود هایی نظیر ( گاشربروم 2 ، اورست ، چوایو ، شیشاپانگما ، ماکالو و لوتسه و گاشربروم یک ) نصیب اعضایش شده بود . که به غیر از چوایو و اورست صعود 100 درصد بقیه هنوز هم قطعی نشده است 

39-هورامان ، پایتخت گردشگری روستایی

40-در سال 91 چه بر کوهنوردی ایران گذشت

مرگ جعفر ناصری و مهدی عمیدی عزیز سال 91 را علی رغم تمام موفقیت ها برایمان تلخ کرد و به جرات می توان گفت فقدان این کوهنوردان باعث شد سال 1391 را سال تلخ کوهنوردی ایران بدانیم سالی که حتی موفقیتهایش تحت تاثیر سایه سنگین این فقدان است .


در سال 91 چه بر کوهنوردی ایران گذشت

سال 91 یکی از جنجالی ترین سالهای کوهنوردی کشور بود همه انتظار داشتند محمود شعاعی از سمت ریاست فدراسیون کنار رود و جای خود را به شخص دیگری بدهد . اما در عین ناباوری  همان ابتدای سال جنجال دادگاهی کردن پیشکسوت کوهنوردی ایران کیومرث بابازاده موج نارضایتی را در فضای کوهنوردی بر علیه فدراسیون تشدید کرد که در نهایت پروژه ی سرکوب فدراسیون کوهنوردی با حاشیه های فراوانی که در دادگاه به وجود آمد به پایان رسید .

در دادگاه شعاعی یکی از مواردی را که به عنوان اتهام بر علیه بابازاده مطرح گرد عنوان نمودن گرفتن پورسانت توسط فدراسیون از تیم های اعزامی به هیمالیا بود . مدتها بود شائبه ی دریافت مبلغ قابل توجهی از تیم های هیمالیا نوردی توسط فدراسیون کوهنوردی ایران را آزار می داد که با مستقل عمل نمودن تیم برودپیک باشگاه آرش این موضوع مسجل شد . تیم برودپیک برای بار نخست با فدراسیون قرارداد بست و فدراسیون نیز آنها را از طریق یک شرکت پاکستانی اعزام نمود و زمانی که تیم برودپیک در سال بعد خود مستقیما با شرکت پاکستانی مکاتبه کرد متوجه ی دزدی فدراسیون کوهنوردی در این بین شد که مطرح کردن این موضوع شعاعی را بر آشفت . در دادگاه نیز قاضی دادگاه عنوان کرد صرفا اینکه بابازاده این موضوع را عنوان کرده باشد جرم نیست . ( بابازاده عنوان کرده بود فدراسیون از تیم های هیمالیانوردی پورسانت قابل توجهی میگیرد ) البته ذکر این نکته هم الزامی است که این پورسانت در ادبیات و عرف ما دزدی نام دارد  چراکه تیم ها اطلاعی از برداشتن قسمت قابل توجهی از مبلغ پرداختیشان به فدراسیون  نداشتند.

باری – دادگاهی کردن پیشکسوت رک و صریح ایران برای فدراسیون تنها یک نتیجه داشت  و آن هم از دست دادن مشروعیت خود نزد اندک افراد نا آگاه به وضعیت فدراسیون بود که آن مشروعیت اندک نیز خدشه دار شد و محمود شعاعی که کینه ی بی پایان خود را نمی توانست از چهره هایی نظیر بابازاده مخفی کند ناچار شد با توضیحات قاضی دادگاه که رای به بطالت طرح اتهام داده بود از پیگیری این موضوع صرف نظر کند .

پس از طرح موضوع دادگاه بابازاده خبر عجیب دیگر عزیمت رئیس فدراسیون کوهنوردی به قله ی ماکالو بود که در ابتدا با مخفی کار فدراسیون کوهنوردی همراه بود و از طریق این وبلاگ فدراسیون ناچار شد واقعیت را عنوان کند اما کسی نفهمید دلیل پنهان کاری فدراسیون واقعا چه بود ؟ 

وبلاگ کوهستان :شعاعی کجاست ؟!؟ 

در 17 اردیبهشت سال 91 طی پیامی از بیس کمپ آناپورنا از طرف فرخنده صادق خبر از صعود عظیم قیچی ساز بر فراز آناپورنا را داد . نخستین تلاش موفق این قله توسط ایرانیان به حساب می آمد . از طرفی چند تیم ایرانی دیگر نیز در تلاش برای فتح قللی همچو ماکالو ، دائولاگیری، اورست و لوتسه بودند .

در اردیبهشت جنجالی امسال در حالی که قصد تنظیم خبر نامه نگاری فدراسیون برای لغو مجوز شرکتهایی نظیر ( اسپیلت البرز و سانلند و ...) بودم مشخص شد تمام این تقلاها با هدف سودجویی فدراسیون بوده است . خبر ثبت شرکت نیما سیر توسط محمود شعاعی نشان از ادامه دادن راه صادق آقاجانی و افلاکی و ... در فدراسیون بود که صرفا مدیران آن با هدف سودجویی بر صندلی ریاست تکیه زده اند . اما شعاعی پا را فراتر از آقاجانی نهاد و آن ارسال مکرر تبلیغات شرکت نیما سیر به همراه نامه های هیئت های استانی به تمام کشور بود 

وبلاگ کوهستان : افتتحاح شرکت گردشگری توسط محمود شعاعی !!!

22 اردیبهشت  خبر صعود محمود هاشمی و حسین مقدم به قله ی ماکالو نیز از خبرهای جالب توجه کوهنوردی ایران بود و سپس صعود کوهنوردان ایرانی ، امید آمحمدی ، جعفر ناصری و حسین صالحی به قله ی مانسلو از دیگر خبرهای خوشحال کننده بود.

در میان ناباوری خبر مفقود شدن جعفر ناصری در راه برگشت از قله ی مانسلو شوکه کننده بود . در همان ابتدا فدراسیون خبری را در سایت خود درج نمود که با فاصله ی اندکی آن را ویرایش کرد . مفقود شدن صالحی بی شباهت با داستان نانگاپاربات نبود اما خیلی زود خبر با درخواست آقای رضا زارعی به حسین رضایی اصلاح و ویرایش شد . پرواز زنده یاد جعفر ناصری به گونه ای روایت شد که به دور از واقعیت بود . جدا شدن از هم و گم شدن در میان مه و ... خاطراتی دروغ و روایتی مهندسی شده . باری به هرجهت داستان مانسلو بسیار دردناک بود اما یک اتفاق بود و این حادثه مقصری به آن شکلی که در نانگاپاربات فدراسیون در تلاش برای مقصر جلوه دادن اعضای تیم بود پیگیری نشد و این جای بسی خوشحالی بود . هرچند شخصیت های داستان شخصیتهایی مستقل نبودند و این اصلاح خبر نیز توسط زارعی و رضایی بی ارتباط به نزدیکی این افراد به فدراسیون نبود .

پروانه کاظمی زن نام آشنای ایرانی توانایی های خود را در 29 اردیبهشت با صعود اورست به اثبات رساند از انتقادهایی که همواره تا پیش از این به وی وارد بود عدم توانایی مستقل وی بود که صعود مانسلو ی آن را فازغ از سهل انگاری و حادثه ی آن به همیاری نجاریان نسبت می دادند که با صعود اورست اثبات کرد هرچه دارد از توانایی های خود دارد و اورست را نه با شعارهای ایدولوژیک همچو بانوان سال 1384 و نه با همکاری مردان ایرانی تیم بلکه صرفا با تکیه بر توانایی های فردی خود توانسته است به انجام برساند .

یک روز پس از صعود اورست دائولاگیری نیز توسط مهدی عمیدی صعود شد و روز 31 اردیبهشت نیز رضا شهلایی از کرمانشاه موفق شد اورست را صعود نماید تا با مهدی عمیدی و  پروانه کاظمی روز خوبی برای کوهنوردی مستقل ایرانیان رقم بزنند .

اما 5 اردیبهشت پروانه کاظمی موفق شد لوتسه را نیز صعود نماید تا در کنار مهدی عمیدی نام خود را به عنوان دومین ایرانی موفق به صعود اورست و لوتسه در یک برنامه ثبت نماید و همچنین عنوان پرافتخارترین بانوی کوهنورد ایرانی را از آن خود کند . پروانه کاظمی با صعود سه قله ی 8000 متری گام مهمی در روند رو به رشد هیمالیانوردی زنان ایرانی نهاد . وی افتخار صعود لوتسه را تقدیم به روح لیلا اسفندیاری کرد .

27 خرداد در حالی که گزارش صعود قله ی ماکالو توسط محمود هاشمی و حسین مقدم روی سایت فدراسیون قرار گرفت خبری در این وبلاگ درج شد که پرده از واقعیتی تلخ در کوهنوردی ایران برداشت 

وبلاگ کوهستان: دم خورس یا قسم حضرت عباس !!!

قله ی ماکالو صعود نشده بود و این واقعیت پرده از صعود 11 سال پیش فدراسیون کوهنوردی برداشت همه دست به دست هم دادند تا به هر شکل ممکن مانع از فاش شدن حقیقت ماکالو شوند که سر انجام دلایل روشن و واضح برج سنگی ماکالو را نه به عنوان قله بلکه به عنوان بخشی از مسیر دستیابی به قله شناختند و اثبات شد هیاهویی که سالها پیش توسط تیم آقاجانی بر سر صعود ماکالو برپا شد سرابی بیش نبوده . در همین راستا رضا زارعی نویسنده ی تا آن زمان مقبول فدراسیون که کتاب ماکالو هیولای سیاه را نوشته بود اقرار کرد که فقط وی تا پای برج سنگی رفته است و مابقی نفرات حتی برج سنگی را نیز ندیده اند اما به شکلی دردناک از ان به عنوان یک افتخار بزرگ نام برد . از جمله نفراتی که همواره خاطرات شیرینی از قله ی ماکالو تعرف می نمود محمد حسن نجاریان بود که هیچگاه شهامت اقرار به دروغ پردازی هایش را نداشت و کماکان در قبال این موضوع سکوت اختیار کرده است .

اما اقبال افلاکی پا را فراتر نهاد و خاطرات را همراه با قطرات اشکی تماسح گونه به این شکل تعرف می نمود که واقعیت فدراسیون آقاجانی و شعاعی را بر همگان آشکار کرد . محمود شعاعی نیز برای اثبات اینکه نفرات صعود کننده به نانگاپاربات تا 10 قدمی قله رفته اند و نبشی قله را لمس نکرده اند خود را به آب و آتش زد و در همین راستا هرچه آبرو داشت به حراج گذاشت در حالی که عدم صعود نورچشمی های خود را سالهای سال مخفی کرد و صعود نفرات به پای برج سنگی را به عنوان قله ی ماکالو در سایت خود درج نمود  اما هیچگاه وی نیز از جامعه ی کوهنوردی عذرخواهی نکرد . 

    

اقبال افلاکی : 

«تو برنامه چوایو و شیشاپانگما تا ارتفاع 8000 و 7500 رفتم حالا بنا به دلایلی که مربوط به خود تیم میشه از صعود اصلی باز موندم .

اما تو ماکالو بعد اینکه قریب به فکر می کنم 17 یا 18 ساعت بودکه هنوز داشتیم  کوهنوردی میکردیم ، نزدیکای قله محمد کاملا پشت سر من حرکت می کرد با توجه به اینکه اون اکسیژن نداشت و ما اکسیژن داشتیم ولی همش می گفت ، اقبال برو !هی من بر می گشتیم می گفتم بقیه بچه ها بیان ، گفت اونا هم میان ! تو برو !

وقتی سر قله رسیدیم ( ایشون در این قسمت بغض می کنند ) منو بغل کردش بعد من ماسکم رو در آورده بود اونم ماسک نداشت . هنوز بقیه بچه ها نرسیده بودند ظاهراً ! برگشت گفت بلاخره حق به حق دار رسید

 منظورش این بود که بعد از 3 تا 8000 متری که با هم بودیم منم بلاخره تونستم یه 8000 صعود کردم . در صورتی که دقیقا من تو اون قسمت آخری که حرکت کردیم مثلا یک بعداظهر اعلام کردیم ما یک بعدازظهر می رسیم قله ولی 6 بعدازظهر رسیدم . از اون لحظه من وقتیکه برگشتم تو ذهن خودم مراجعه کردم دیدم از اون لحظه محمد تمام نیروش رو بجای اینکه بگذاره و به بدون اکسیژن صعود کردنش فکر بکنه تمام نیروش رو گذاشته بود که آدمی مثل من یه 8000 متری صعود بکنه !»

***

تیر ماه سال جاری مهمترین اتفاق دیواره نوردی ایران با صعود جوانان دیواره نورد ایرانی به قله ی برج بی نام ترانگو از مهمترین خبرهای سال بود که گامی رو به جلو برای دیواره نوردی ایران محسوب می شود . این تیم در اردوهای متعدد خود را به این باور رسانده بودند که صعود برج ترانگو کار غیرممکنی برای آنان نیست و برای اثبات آن قدم در راه دشوار و سخت ترانگو گذاشتند . این صعود صعودی بی حاشیه بود که از همان ابتدا بسیار بر این باور بودند مشکلترین مرحله برای این دیواره نوردان تامین هزینه های مالی آن است .

10 مرداد ماه عظیم قیچی ساز کوهنورد توانمند تبریزی موفق شد قله ی سرسخت کی تو را صعود کند و نهمین صعود خود را بر فراز کی تو جشن گرفت . عظیم قیچی ساز کوهنوردی که سال 1379 به شکلی جدی وارد دنیای هیمالیانوردی شده است در صورتی که بتواند به کشور تبت برود و مجوز صعود قله چوایو را دریافت کند راه همواری برای صعود تمامی قله های 8000 متری در پیش دارد .

 12  مرداد برادران بهادرانی ( رضا – صحبت الله ) از کرمانشاه موفق شدند برودپیک را در منطقه ی قراقروم پاکستان صعود کنند تا جمع قله ی های صعود شده ی رضا بهادرانی به 5 قله برسد این دو برادر در برودپیک جان یک کوهنورد تایوانی را از مرگ نجات دادند .

از سوی دیگر مهدی عمیدی کوهنورد توانمند خراسانی نیز در تلاش برای صعود کی تو زمان را از دست داد و دست خالی از سرسخت ترین قله ی قراقروم بازگشت .

یکی دیگر از موارد جنجال بر انگیز سال جاری توهین به پیشکسوتان کوهنوردی کرمانشاه بود که حادثه ی جالب توجهی در کوهنوردی کشور رقم زد و آن همدلی کوهنوردان کشور به همت آقای بیژن امیری پیشکسوت کوهنوردی کرمانشاه بود که در اقدامی تحسین بر انگیز طومار بلند بالایی از امضای کوهنوردان در محکوم کردن این توهین هیئت کوهنوردی کرمانشاه بود . از این جهت این اقدام حائز اهمیت بود که نشان از همبستگی و حرکت توده ای در جریان کوهنوردی کشور بود که تا کنون بی سابقه بود . ماحصل جمع آوری امضا عقب نشینی هیئت کوهنوردی کرمانشاه و استعفای محمد رضا نقدی رئیس هیئت کرمانشاه بود .

12 شهریور ماه نامه ای از وزارت کشور برای انجمن کوهنوردان ارسال شد که خبر از تعلیق سه ماه ی این تشکل می داد رخدادی که فدراسیون در پشت آن نقشی فعال و یکه تازانه داشت . فدراسیون کوهنوردی پس از دادگاهی کردن ناموفق منقد خود این بار تصمیم گرفت علاج ناکامی های خود را در خشکاندن ریشه انجمن بجوید که این تلاش نیز ناموفق از آب در آمد و تنها می شود گفت در این یک سال فدراسیون هرچه زد بر طبل بطالت زد و راه بجایی نبرد .

مهرماه جشنواره ی پرحاشیه بیستون برگزار شد که خبرسازترین واقعه ی آن تحریم این جشنواره توسط انجمن کوهنوردان ایران بود . انجمن کوهنوردان پس دریافت حکم تعلیق خود به مثابه ی نوش داروی پس از مرگ سهراب اقدام به تحریم جشنواره کرد که کمابیش بازتاب ملی و بین المللی داشت . این حرکت انجمن کوهنوردان اعتراضی بود به سیاست سرکوب منشانه ی فدراسیون اما به اعتقاد بسیاری از کوهنوردان بسیار دیرتر از آن وقتی بود که می بایست !  بی تردید می توان گفت این تحریم از انجمن ترسوی ایران کمی غیر منتظره و عجیب به نظر رسید و این شجاعت فقط در صورتی قابل تصور است که انجمن از رسمیت افتاده باشد . و به نظر می رسد چنین واکنشهایی از انجمن دیگر تکرار نخواهد شد .

آبان ماه خبر مفقود شدن دوست عزیزمان مهدی عمیدی در ارتفاعات مون بلان تکان دهنده ترین خبری بود که می توانستیم بشنویم مهدی عمیدی پس از صعود البروس برای صعود ماترهورن و مون بلان عازم کشور فرانسه شد که هیچ گاه از وی خبری مخابره نشد و جامعه ی کوهنوردی را از این فقدان دچار شوک کرد . وی از کوهنوردان بسیار توانمند خراسان بود که از آن می توان به یکی از منتقدان جدی فدراسیون نام برد . وی برای انتخابات فدراسیون ثبت نام کرده بود که بارها دلیل حضور خود را در این انتخابات جلوگیری از حضور آقای موسوی بود . چراکه معتقد بود حضور موسوی در کسوت ریاست فدراسیون کوهنوردی بدترین حادثه ی ممکن برای کوهنوردی کشور است . همچنان موسوی یکی از کاندید های تصدی این صندلی است و بسیاری همچو زنده یاد عمیدی این دغدغه و نگرانی را دارند .

جشنواره ی یخ نوردی کرده جنوبی نیز از مواردی بود که در سال جاری رخ داد در اطلاعیه ای عجیب از فدراسیون کوهنوردی از یخ نوردان دو سال پیش مسابقات یخ نوردی دعوت شد که جهت شرکت در این دوره اعلام آمادگی کنند اما کلیه ی هزینه ها را می بایست ورزشکاران تقبل کنند و بدتر از همه یخ نوردان مستعد و آماده ای که در مسابقات گذشته رتبه ی یک تا سه را نیاورده اند حق حضور در این مسابقات را نداشتند . طنز تلخی بود اما راه بر روی یخ نوردان آماده بسته شد و تیمی  به این مسابقات اعزام شد که در مجموع رتبه ی 10 تیمی را کسب کردند که از نفرات آن می توان به آقایان زینالی ، ثقفی ، صفدریان و خانم عبدالله خانی اشاره کرد.

7 دی ماه نیز دو کوهنوردی تبریزی مهدی قلی پور و عظیم قیچی ساز موفق شدند قله ی مانسلو را صعود نمایند قله ای که جان دو تن از کوهنوردان کشور را گرفته است تا نام مانسلو با یاد و خاطره ی عیسی میرشکاری و جعفر ناصری عجین شده باشد .


مرگ جعفر ناصری و مهدی عمیدی عزیز سال 91 را علی رغم تمام موفقیت ها برایمان تلخ کرد و به جرات می توان گفت فقدان این کوهنوردان باعث شد سال 1391 را سال تلخ کوهنوردی ایران بدانیم سالی که حتی موفقیتهایش تحت تاثیر سایه سنگین این فقدان است .

روحشان شاد و یادشان گرامی