پروژه ی شکست خورده ی فدراسیون کوهنوردی ( منع تعقیب برای بابازاده )

پرونده ی طرح شکایت از کیومرث بابازاده بسته شد و قرار منع تقیب صادر شد . پرونده ای که همچنان که قبلا عرض کرده بودم وارد شدن به یک قمار دو سر باخت بود که فدراسیون با عدم شناخت از جامعه ی کوهنوردی به آن وارد شد و از همان اول بازی قافیه را بسیار بد باخت .

اما شاید برای جامعه ی کوهنوردی جالب باشد که هدف فدراسیون از این طرح شکایت چه بود و می خواست به چه هدفی برسد .

با توجه به گفته های بابازاده فدراسیون در تلاش بود با طرح شکایت از وی موجی از ارعاب در مقابل هرگونه نقد و اعتراض به جود بیاورد و پرواضح بود که نتیجه ی این دادگاه قطعا محکومیت بابازادهنمی شد اما استنادات و مدارک در اختیار بابازاده مسیر هدف گذاری شده ی شعاعی را منحرف کرد . شعاعی یک پاتک خورد و به گمان اینکه هیچ مدرکی بر علیه وی وجود ندارد وارد این بازی خطرناک شد .

در صورتی که بدنه ی فدراسیون آنچنان نفوذ ناپذیر نیست که اخبار و اسناد و اطلاعات از سوراخ هایش درز نکند.

فدراسیون از همان ابتدا قصد پیگیری تا مرحله ی آخر را نداشت چراکه به خوبی میدانست راه به جایی نخواهد برد اما از این طرح شکایت صرفا برای بستن راه انتقاد و ایجاد رعب در دل منتقدان استفاده می کرد که صد البته با هوشیاری جامعه کوهنوردی چنین نشد و قمار را همچنان که پیش میبینی میشد بسیار مفتضح باخت .

اکنون پرونده ی بابازاده از نظر دادگاه با توجه به بی محتوی بودن مدارک ارائه شده و درخواست فدراسیون مبنی بر صادر نمودن قرار عدم تعقیب بسته شده است اما مطمئنا از بابازاده انتظار میرود که مدارکی که در خصوصی مسائل پشت پرده ی فدراسیون در این سالها در اختیارش است شفاف سازی نماید و آن را به جامعه ی کوهنوردی ارائه دهد .

مسائل مهمی که خصوصا در بعد مالی بسیار قابل تامل است که در آینده ی نزدیک به آن پرداخته خواهد شد .

پرونده ی فدراسیون کوهنوردی و شخص آقای شعاعی و دوستان همفکر و همکارش که برای او تعیین مسیر می نمودند در نزد افکار عمومی همچنان باز است واین روند افشاگری ادامه خواهد داشت .

بستن پرونده ی بابازاده برای فدراسیون کوهنوردی یک رسوایی بزرگ بود چشم انتظار ادامه ی این داستان باشید ...

در همین رابطه : پرونده ، مختومه! ... پرونده ، مفتوح

مرتضی موسوی : چهره ای که شعاعی به دنبال ریاستش است...

سید مرتضی موسوی چهره ای است که بسیاری از کارشناسان و کوهنوردان از حضورش به عنوان ریاست فدراسیون کوهنوردی نگران هستند . وی به عنوان نامزد ریاست فدراسیون کوهنوردی ثبت نام نموده است و در حال حاضر شنیده ها حاکی از آن است فدراسیون در تلاش است وی را به عنوان رئیس آینده ی فدراسیون به افکار عمومی معرفی نماید .

درج خبر حضور وی در شبکه ی جهانی جام جم نیز بی ارتباط با رسانه ای کردن وی نیست . برخی معتقدند موسوی بیشتر تمایل دارد خود را نزدیک به آقا جانی نشان دهد و خود را پیرو برنامه های آقا جانی معرفی نماید. حضور شعاعی به عنوان یکی از بازوهای اقتصادی کوهنوردی در فدراسیون آینده نیازمند نیروهای مطمئنی در فدراسیون کوهنوردی است . که از نامزدهای آتی فدراسیون ترجیح داده اند روی موسوی سرمایه گذاری نمایند. از سوی دیگر عده ای معتقدند تنها فردی که به مجموعه ی حال حاضر فدراسیون بها می دهد مرتضی موسوی است و با سرکار آمدن سایر نامزدها شانس حضور هادی صابری ، شعاعی و  حسین رضایی در فدراسیون آینده بسیار ضعیف است .

تا کنون هیچ فردی برنامه ای جهت تصدی گری پست ریاست فدراسیون ارائه نداده است و از میان نامزد ها شاید شانس افرادی همچون ، رضا زارعی ، کاشفی ، بختیاری و موسوی از دیگران بیشتر باشد .

هر 4 نفر سابقه ی کار تشکیلاتی و در سطوح مدیریتی فدراسیون و زیر مجموعه هایش را داشته اند که همایون بختیاری سال گذشته از سمت خود استعفا داد و کاوه کاشفی همچنان در پست ریاست هیئت استان تهران قرار دارد و موسوی نیز به عنوان نایب رئیس در فدراسیون مشغول به فعالیت است . از سوی دیگر رضا زارعی که پیش تر به عنوان دبیر کمیته ی آموزش فدراسیون معرفی شده بود از زمان کاندید شدنش نقش وی در فدراسیون بر طبق شنیده ها کمرنگ تر شده است و به گفته ی بسیاری از کارشناسان و مطلعین ، فدراسیون از حضور وی در این کسوت احساس نگرانی و ترس نموده است .

اما زمزمه هایی از فدراسیون کوهنوردی شنیده میشود که شاید " ح . ش" به عنوان مسئول کمیته آموزش در این اواخر عمر فدراسیون به جای رضا زارعی معرفی شود . 

با نزدیک شدن به انتخابات فدراسیون از جزئیات بیشتر خواهیم گفت . اما تا آن زمان از تریبون فدراسیون بیشتر از سابق از مرتضی موسوی خواهیم شنید



طرح شکایت از فدراسیون کوهنوردی به   ANOC و UIAA

محمود شعاعی رئیس فدراسیون کوهنوردی حال حاضر کشور به حکم وزارت ورزش جهت برگزاری مجمع عمومی و انتخابات ریاست فدراسیون منصوب شده است . این انتصاب به جهت عدم هماهنگی لازم جهت برگزاری انتخابات در موعد مقرر انجام گرفته است اما در حالی که می بایست روند اجرای انتخابات به صورت معمول همچو سایر فدراسیونها  انجام می گرفت شاهد هستیم که هیچ نوع فعالیتی در این خصوص از سوی رئیس فدراسیون و به طور کلی سیستم فدراسیون صورت نگرفته است .

رئیس فدراسیون در حال حاضر در کشور نپال حضور دارد و به خاطر مسئولیتش می بایست در ایران به آماده سازی مقدمات انتخابات و واگذاری فدراسیون به شخص جدید اقدام می نمود که در سفری حداقل دو ماهه از این مسئولیت شانه خالی کرده است .

در سوی دیگر در تلاش است با معرفی شرکت گردشگری خود جای پای خود را در سیستم مالی کوهنوردی کشور که بسیار نیز بیمار است محکمتر نماید .

این در حالی است که عدم شفافیت مالی فدراسیون و همچنین اصرار فدراسیون به عقد قرارداد با شرکتهای معرفی شده توسط فدراسیون هستیم که به هیچ عنوان عملی قانونی نیست و می توان آن را پیگیری قضایی نمود .

فدراسیون چه دلیلی برای این اصرار غیر قانونی دارد و این شرکتها از چه رو مورد حمایت فدراسیون هستند ؟ وضعیت مالی این شرکتها که به مراتب گران قیمت تر هستند و نحوه ی تعامل آن با فدراسیون در هاله ای از ابهام و سوه ظن است .

در سوی دیگر با توجه به ساختار ورزش در کشور و دنیا  فدراسیون ها نهادهای مستقلی هستند که می بایست پیرو مقررات بین المللی باشند . از این رو تعدادی از مربیان ، پیشکسوتان ، سنگ نوردان و ... در حال رایزنی برای طرح شکایت از فدراسیون کوهنوردی به نهادهای ملی و بین المللی از جمله ، ANOC( انجمن کمیته های ملی المپیک ) و UIAA   و بازرسی کل کشور هستند .

این طرح شکایت دارای مواردی است که تا کنون رسانه ای نشده است و با تنظیم این طرح شکایت و ارسال ان به این نهادها در خصوصش اطلاع رسانی خواهد شد .

امیدوارم جامعه ی کوهنوردی در خصوص عملکرد بسیار ضعیف فدراسیون کوهنوردی فریاد عدالت خواهی را بشنوند و حمایت قلبی نمایند. امید که در رویه فدراسیون تغییرات محسوسی داده شود و راه برای مسیری غیر شفاف در فدراسیون آینده بسته شود.

در همین رابطه :

آشنایی با ساختار سازمان ورزش -1

 آشنایی با ساختار سازمان ورزش -2

افتتاح شرکت گردشگری توسط محمود شعاعی ! ؟

" محمود شعاعی یک شرکت گردشگری افتتاح نموده است "

خبری که من و بسیاری از کوهنوردان را به بهت و سکوت فرو برد و یک شوک غیر منتظره بود ! براستی لابی های متشکل از جلوداران فدراسیون شعاعی در تلاش برای سامان دهی به درامد های حاصل از گردشگری خارجی هستند ؟

خبر افتتاح شرکت گردشگری " نیما سیر " توسط محمود شعاعی و فردی به نام افشار معادله ها و جریانات کوهنوردی کشور را کمی بهم ریخت . شعاعی به عنوان شخص تام الاختیار در بالاترین مرجع کوهنوردی ایران از درامدهای گردشگری به خوبی آگاه شده است و در تلاش است پس از پایان دوران ریاست در این ارگان تام الختیار مزه ی درامد گردشگری را این بار از طریق شرکت گردشگریش به واسطه ی مسئولیت اسمیش در اتحادیه کوهنوردی آسیا  بچشد .

شرکت های گردشگری که مورد تائید فدراسیون هستند بسیار انگشت شمارند و فدراسیون به هیج عنوان اجازه نمی دهد تیم های کوهنوردی که برای اجرای برنامه های پر درامد و سنگین به مناطق مختلفی از هیمالیا می روند با شرکت های گردشگری دیگری قرارداد ببندند و می بایست این شرکتها مورد تائید فدراسیون و شخص شعاعی باشد . که از آن جمله می توان به نامه ی فدراسیون به میراث فرهنگی جهت لغو مجوز فعالیت شرکتهایی همچو ( سرزمین خورشید و اسپیلت ) اشاره کرد که به زودی اصل نامه اسکن شده برای مشاهده ی دوستان منتشر خواهد شد .

همچنین تمامی تیم های خارجی که به کشور سفر می کنند نیز که با منابع مالی فراوان پای در این مسیر می گذارند نیز می بایست در چهارچوب تعریف شده ی فدراسیون فعالیت نمایند هرچند وضعیت این درامدهای هنگفت بر هیچ کس مشخص نیست .

سفر محمود شعاعی که چند روز قبل از تعطیلات نوروز به نپال آغاز شد که صد البته به شکلی مخفیانه بود نیز در همین راستا و برای متقاعد کردن شرکتهای بزرگ نپال برای همکاری با این شرکت فدراسیونی است و استفاده از موقعیت خویش در اتحادیه ی کوهنوردی آسیا به همین منظور است .

چنین سو استفاده ای از لابی های فدراسیون را قبلا در دوران آقا جانی نیز شاهد بوده ایم که شرکت هایی همچون " کسا و مصفا " از این قبیل شرکت ها بوده اند کهمحمود شعاعی نیز این بار در گامهایی فراتر از آقاجانی در حال تکرار این ماجراست .

خبر بسیار تلخی بود که نشان از واقعیت های موجود در فدراسیون است که توسط تریبون داران فدراسیون مخفی شده است .

از این پس باید شاهد لابی هایی برای کانلیزه کردن فعالیتهای شاخص و پر درامد برای شرکت " نیما سیر " محمود شعاعی باشیم .

پی نوشت :

آیا فدراسیون همچنان مانع از فعالیت کوهنوردان با شرکتهایی گردشگری مستقل از جمله سان لند و اسپیلت می شود؟

آیا درامدهای هنگفت از گردشگری خارجی در ایران به چه مصارفی میرسد؟

شرکت نیما سیر چه زمانی به عنوان یگانه شرکت مورد تائید فدراسیون به جامعه ی کوهنوردی اطلاع رسانی خواهد شد؟

شعاعی آیا مزه ی درامد های گردشگری خصوصا در این 4 سال ریاست را به خوبی چشیده است؟

چهره هایی همچون هادی صابری ، حسین رضایی در این ماجرا چه نقشی بر عهده دارند؟

چرا فدراسیون کوهنوردی یک فدراسیون ایدئولوژیک است ؟

برخی از مخاطبان و یا کوهنوردان گمان می کنند صحبت کردن و واکاوی بحث هایی همچون صعود نانگا و یا گاشربروم حاشیه است و اصل تعاریف ساختگی و گاها توام با هیجان از هر فردی است که از کانلهای نامعلوم حمایت می شوند و به هیمالیا میروند اصل است  . در سوی دیگر فدراسیون کوهنوردی ایدئولوژی خود را بر این حاشیه ها استوار ساخته است و این روزها مشروعیت خود را مدیون همین به اصطلاح حاشیه هاست !

حاشیه از دید مخاطبان چه موضوعی است ؟ و براستی اصل کدام است ؟

 مروری کوتاه  به 3 سال نخست دوران شعاعی  می تواند تا حدی به این سوال پاسخ دهد !

دوران ریاست شعاعی شاهد تغییرات پی در پی سیاست های کلی فدراسیون بودیم به شکلی که با نیم نگاهی به گذشته به هیچ عنوان نمی شود پی برد که فدراسیون چه سیاستی را در این چند سال در دستور کار قرار داده است .

در ان زمان که وی بر سر کار آمده بود همه از رفتن مهندس هوایی به نحوی خوشحال بودند و این بد بدرقه و خوش استقبال بودن ایرانیان به کمک شعاعی آمد ! فردی که از جنس کوهنوردی بود و طبعا با اقبال عمومی هم روبرو شد .پس تحریم فدراسیون هوایی توسط هیمالیا نوردان صاحب نام اکنون زمان برای روی کار امدن برخی چهره ها نیز مناسب می نمود .

1-روزهای نخستین دوران محمود شعاعی شاهد مصاحبه هایی از وی بودیم که صعود های تکرای 8000 متری را رد میکرد و دم از کارهای نوین میزد .

تیم ملی امید به عنوان نقطه ی عطف فدراسیون بسته شد و خوش بینی ها برای صعود آمادابلام و تیلی چوپیک دوچندان شد .

تیلیچوپیک منجر به حادثه شد و همه چیز بهم ریخت . مرگ دکتر سعید بهالو در زمانی که به گفته ی سرپرست تیم یکی از بهترین نفرات تیم بود ماجرا را کمی دگرگون ساخت . در اولین اقدام شعاعی به نپال رفت و در جستجوی تبلیغاتی که با هیلیکوپتر بر فراز آسمان تیلی چوپیک پرواز میکرد نشان از نگرانی وی از وضعیت موجود  و همچنین برد تبلیغاتی ایشان در آن لحظات هیجان و خبر رسانی بود .

مانور تبلیغاتی وی هرچند هزینه ی سنگینی در بر داشت اما همانطور که جامعه ی کوهنوردی به ان باور داشتند تنها برای تبلیغات و همچنین کاسته شدن از انتقادات به نسبت این صعود بود .

بعدها در کمیسیون حوادث مقصر را سرپرست تیم جلوه دادند و در عملی تبلیغاتی عنوان شد که به زودی در این خصوص شفاف سازی و اطلاع رسانی خواهد شد و سرپرست تیم و تعدادی از نفرات تیم ملی امید جهت عنوان وقایع صعود فراخوانده شدند عملی که از فدراسیون شعاعی کم ندیدم و هرچند بی حاصل بود .

" ما تاکید کرده ایم که پزشک تیم نباید صعود کند "  جمله ای که شعاعی در جلسه ی کمیسیون حوادث عنوان کرد و همانجا به شدت از سوی سرپرست تیم تیلی چوپیک تکذیب شد و رئیس فدراسیون و دبیر وقت فدراسیون بنا به شنیده ها به عنوان کردن مطلبی غیر واقعی و کذب متهم شدند . زور فدراسیون به حسین امانی سرپرست تیم نرسید و این تمام نتیجه ی کمیسیون حوادث تیلی چوپیک بود که هیچوقت در خصوصش علی رغم تبلیغات گسترده اطلاع رسانی نشد و نمی توانستند اطلاع رسانی کنند .و این سر آغاز چرخشی بنیادی بود در سیاستهای کلی فدراسیون ...

2-فدراسیون کوهنوردی دیگر دم از کاهای نوین و تیم امید نزد و پروژه ی استعداد یابی برای همیشه کنار گذاشته شد و در برنامه های تلویزیونی و مصاحبه های مسئولین فدراسیون عدم اعزام تیم های ملی و همچنین حمایت از تیم های مستقل به عنوان دستور العمل فدراسیون عنوان میشد .

اما برنامه ی نانگاپاربات با حاشیه های فراوان  داستان را به شیوه ای دیگر تغییر داد . فدراسیون از یک سو در تلاش بود رسوایی تیلیچوپیک و عدم قاطعیت آنان را محو سازد و از سوی دیگر خود را به عنوان تنها نماینده ی کوهنوردی ایران و جلو دار حرکتهای نرمال هیمالیا نوردی در ایران معرفی نماید که برنامه ی موفق نانگاپاربات او را از دومین هدف خود دور میساخت و چه چیزبهتر از مرگ یک کوهنورد که فدراسیون را برای دست کم بخشی از جامعه به آن دو هدف می رساند .

تبلیغات و فراخوانها و خیمه شب بازی ها ابزار های رسیدن به این دو هدف بود که صد البته پاسخ این سوال که آیا به این اهداف رسیدند یا خیر به زعم بنده خیر بود ...

اما رفته رفته این جریان نانگاپاربات و واهمه ی آنان از صعودهای دیگر به این شکل که هدف دوم آنان را به خطر می انداخت باعث به وجود آمدن ایدئولوژی امروز فدراسیون کوهنوردی شد که تا آنجا که در توانشان است مانع حضور تیم های مستقل در منطقه شوند اما در ظاهر شعارهایشان خلاف این را نشان میداد .

اما سیاست ظاهر فریبانه ی فدراسیون پیش نمی رفت مگر به شیوه ای دیگر که مستلزم تغییر بنیادی در سیاست کلی فدراسیون بود و آن دست بکار شدن فدراسیون برای رقابت با تیم های مستقل ...

3-شنیدن خبر اعزام تیم ملی به قله ی 8000 متری دائولاگیری و آنهم از مسیر نرمال و نه برای استعداد یابی در تناقضی اشکار با برنامه های اولیه شعاعی بود اما دیگر هدف سروسامان دادن به کوهنوردی کشور نبود بلکه ممانعت از کوهنوردی مستقل و اثبات توانایی های فدراسیون در صعود 8000 متری ها از مسیر نرمال !

انگیزه ای آن چنان داشت که فدراسیون هرچه در توان داشت برای دائولاگیری به انجام رساند .

دائولاگیری صعود شد و تبلیغات فدراسیون همچنان که انتظار میرفت شروع شد تبلیغاتی که دو پیام داشت 1- برای نشان دادن توانایی این فدراسیون و کم نداشتنش با فدراسیون های گذشته همچون هوایی و آقا جانی ... 2- رسیدن به هدف دومشان که همان یکه تازبودن در صعودهای تیمی نرمال در ایران بود !

 

اما این پایان ماجرا نبود با توجه به اینکه حادثه ی ادم شدن نعمت اللهی در صعود دائولاگیری اتفاق افتاد شعاعی از این برنامه نیز ترسید هرچند این ادم شدن منجر به حادثه ی ناگواری نشد و هیچ گاه هم در این خصوص و حوادث مشابه اطلاع رسانی نشد اما زنگ خطری بود برای فدراسیون و از این زنگ خطر محمود شعاعی ترسید !

4- فدراسیون بازهم در چرخشی استراتژیک صعودهای تیمی را مطرود و حمایت از صعودهای مستقل را در بوق و کرنا کرد ...

در آن زمان از حادثه ی نانگاپاربات هیچ سخنی به میان نمی آمد و فدراسیون نیز برای وجهه دادن به فعالیتهایش نیاز به دشمن فرضی  و همچنین فعالیت تبلیغاتی دیگر برای رسیدن به دو هدف ذکر شده داشت . تثبیت یکه تاز بودن و تلاش برای لاپوشانی ضعفهایش از طریق سرکوب کوهنوردی مستقل ...

عظیم قیچی ساز با حمایت فدراسیون راهی نانگاپاربات شد تا خلا مشروعیت فدراسیون و همچنین بهانه ای برای فتح الباب کردن پرونده ی نانگاپاربات مستقل در فعایلتهای رسانه ایش داشته باشد .

صعود عظیم بهانه ای بود که فدراسیون در حد توان به تیم نانگا بتازد و در راس این جریان این بار شخصی بود که کسی انتظارش را نداشت . حسین رضایی بازیگردان تبلیغات علیه تیم نانگا فردی که در کمیسیون حوادث نانگا پای ورقه ای را امضا کرد که نباید میکرد .

تبلیغات رسانه ای حسین رضایی و سیاهبازی های وی در تدوین تیزر ها و عکسها و همچنین متنهای احساسی برای سرکوب این تیم راه را برای خوش خدمتی وی باز کرد و جای پای وی را به عنوان یکی از تئورسین های ایدولوژیک فدراسیون محکمتر کرد . شعاعی به یک بازیگردان ماهر نیاز داشت و چه چیز بهتر از سیاهنمایی های حسین رضایی ؟!

5- فدراسیون با تدوین آئین نامه ی شورای برون مرزی مسیر دیگری را در پیش گرفت که کوهنوردی انفرادی در آن مورد حمایت قرار نمی گرفت و صعودهای تیمی نیز کاملا تحت کنترل فدراسیون بود . حال این فدراسیون یک ایدئولوژی مشخص داشت و آن ایستادگی در برابر دشمن فرضی ...دشمن فرضی وی نیز بسیار دست و پا بسته بود همانطور که فدراسیون میخواست .

این فدراسیون ایدولوژیک ! در تناقض با ائین نامه ی تدوینیش از تک چهره هایی همچون عظیم حمایت کرد و سعی کرد در موج هایی که گاهگداری رخ میداد موج سواری کند که از آن می توان به عنوان بیانیه های تند و تیز فدراسیون در مقابل تیم مانسلو نام برد . فراخوان ها و بیانیه هایی که صرفا همراهی کردن احساسات کوهنوردان بود که از قافله عقب نیوفتد ...

در مانسلو حسن نجاریان مورد اتهام بود که فدراسیون برای زهر چشم گرفتن از وی بی میل نبود و به اصطلاح اتو گرفت از نجاریان که راهی غیر از سیستم ایدئولوژیک فدراسیون را در پیش گرفته بود هم می توانست برد تبلیغاتی داشته باشد و هم یک پیام برای سایر هیمالیانوردان که راه مستقل نجاریان را در پیش گرفتن از نظر فدراسیون خطایی است نابخشودنی ...

ماجراهایی از قبیل صعود تیم باشگاه ارش به برودپیک نیز داستانی طولانی است که بحثی جداگانه می طلبد . ( به زودی )...


پی نوشت :

فدراسیون چه نیازی به سیاست و برنامه ریزی ایدئولوژیک این چنینی داشت ؟

چرا سخن گفتن از این ایدئولوژی برا فدراسیون خطرناک است؟

چرا کتمان صعود نانگاپاربات تا این حد برای فدراسیون حیاتی است ؟

نبود این ایدئولوژی چه ضربه ای به فدراسیون می زند  ؟

ماجرای نانگاپاربات و پرونده ی پیچیده ی جنایی آن به کجا رسیده است؟

فدراسیون در تلاش برای رسیدن به چه مقصودی است ؟

چهره های پشت پرده ی فدراسیون چه اشخاصی هستند؟

سیاست کلی و فعلی فدراسیون چیست؟

وضعیت چهره های شناخته شده و صاحب نام در کوهنوردی ایران به چه شکلی است؟

در پشت پرده ی فدراسیون این روزها چه می گذرد؟

همه سوالاتی است که به زودی در خصوصش خواهم نوشت و اسناد و مدارکی از ان را به رویت مخاطبان خواهم رساند . این مطالب و موضوعات مختلفی که بسیار جای بحث دارد را به مرور در آینده ای نچندان دور  به استحضار میرسانیم .

پی نوشت دو :

 این متون خطاب به فدراسیون کوهنوردی نیست ، این مطالب برای خوانندگان است که با واقعیت کوهنوردی ایران آشنا شوند و بدانند حاشیه هایی که از آن می گویند در اصل کوهنوردی پایه است و این پایه تمام ماهیت فدراسیون بر آن استوار است . صحبت از پایه های کوهنوردی ایران که همان حاشیه هاست توسط افرادی که به این موضوع واقفند حاشیه پردازی خوانده میشود که مبادا کسی بگوید پادشاه لخت است .