آموزش مکالمه کردی بخش دوم

دومین بخش از آموزش مکالمه زبان کردی را ملاحضه می فرمایید اما چند نکته ی کوتاه لازم است عنوان کنم . اول اینکه این گویش مربوط به گویش سورانی میانی است و شاید بعضی از لغات تفاوت هایی با گویش های مناطق دیگر داشته باشند اما سعی کردم استاندارد ترین کلمات را بکار ببرم .

نکته دیگر دوستان دیگر که علاقه مند هستند از طریق ایمیلم جملات و یا کلماتی که دوست دارند یاد بگیرند را بنویسند تا بتوانم همان چیزهایی که شما می خواهید را عنوان کنم .

اما مهمترین موضوع این است که دوستان کاملا بخش مربوط به نوشتار کردی را فرا گرفته باشند و الی در تلفظ کلمات و نشانه های حروف دچار اشتباه خواهند شد .

به طور مثال در عبارت : حرف زدن : قسه کردن ( دقت کنید که رده ن نیست ) یعنی به این شکل تلفظ می شود gsa krdn

در آخر دوستان کرد زبان اگر به این شکل این موارد توضیح داده می شود به این دلیل است که مخاطبان این مبحث کرد زبانان نیستند و برای غیر کرد زبانان این مطالب عنوان شده است . پس اگر به جای بعضی از اسمها از جمله بزوین می گویم هفت کوچک به این دلیل است .

 

  ادامه متن در این قسمت 

۲۷.۴

هشدار : هر آبمعدنی را مصرف نکنید

با توجه به فصل گرما مصرف مواد نوشیدنی از جمله آبمعدنی رو به افزایش بوده است از این رو شرکت ملی حفاری نفت به نمونه گیری از برخی  آبمعدنی های موجود در کشور پرداخت و نتایج آزمایشهای سه گانه ( درجه سختی _ ذرات معلق _هدایت الکتریکی ) به شرح زیر اعلام شد .

آبمعدنی های ( سپیدار دنا – آیشن – آیشمک – هیدرا – سوانا – پالم – کوهرنگ – پارس – بقا – دماوند – مینرال – واتا ) مجوز سلامت نگرفته اند و از هموطنان تقاضا می شود محصولات این کارخانه ها را تا زمان دریافت مجوز مصرف نفرمایند .

دکترغلامحسین ابوالفتحی ( پزشک معتمد شرکت ملی حفاری )

مهران جهان بین ( کارشناس شرکت ملی حفاری )

شهرام بیگ زاده ( سرپرست HSE شرکت خدمات رفاهی نفت)

مصطفی صالحزاده ( نماینده مدیریت بازرگانی شرکت خدمات رفاهی نفت )

علیرضا کاظمی (کارشناس HSE شرکت خدمات رفاهی نفت )

سید اسماعیل مصطفوی (کارشناس  HSE شرکت خدمات رفاهی نفت )

۲۷.۴

موسیقی : شانه با صدای ماندگار ویگن

بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه / چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت گرهی چند ای مه / تا بگشایی گره شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه  / مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

***

در حلقه ی مویت بس دل اسیر است / بینم خون دل این و ان سر هر دندانه

۲۷.۴

انگیزه شرکت در صود قلم چی بود ؟

امروز متن امین غفارزاده رو خوندم که در مورد صعود قلم نوشته بود البته بعد از همه نوشت و ناقص تر از همه هم نوشت اما اگه کامل بشه متن خوبی میشه و قشنگ می تونه اون فضا رو مجسم کنه !

قبل اینکه به انگیزه به پردازم باید بگم که یکی از دوستان خوبی که توی این صعود زیارتشون کردم امین بود و مرتضی صالحی فرد عزیز و از همصحبتی و محبتشون نهایت لذت رو بردم !

ببخشید بیشتر ادامه نمی دم چون میگن دروغگو دشمن خداست و بعدشم اگه دماغمون دراز نشه چشم مون کور میشه ...

اما چند نکته رو دوست داشتم اشاره بکنم در مورد دو نفر یکی امین غفارزاده ( تبریز ) و دیگری هم مرتضی صالحی فرد ( بیرجند )!!!!

آقا ما چند وقت پیش هی برامون سوال پیش می اومد که این چرا کوهنوردی ای یعنی ی ی ی چه ؟!

بعد به یمن صعود قلم و لطف فواد رضا پور ( همدان ) ما پرده از این راز برداشتیم و بلاخره داستان این چرا کوهنوردی رو فهمیدیم !

داستانش همین عکسیه که ملاحضه می فرمایید . کوهنوردی یعنی این ! کوهنورد یعنی این  و وبلاگم بایدم اسمش چرا کوهنوردی باشه ! آقا دمت گرم واسه  جفتشون ها ! هم مرتضی و هم امین ، گلی به جمال مرتضی واسه همتش ! حالا میگم چرا گلی به جمال مرتضی ...

اگه بدونین این پسر چه بلاهایی که سرش نمیاد ؟؟؟اما با این اوضاع بازم داره به همنورداش حال میده اونم اساسی !

تو برنامه کسی که ازم سوال نکرد که انگیزه ام از شرکت در صعود قلم چی بوده اما ناچارم خودم بگم : من انگیزه ام از شرکت کردن توی صعود قلم کتک زدن مرتضی بود البته نه فقط من ها ! با آقای صدقی کانون مهاباد هردوتا با این انگیزه پاشدیم از کردستان راه افتادیم بریم یه گوشمالی اساسی به این مرتضی بدیم .

صبحش که رسیدیم به محل قرار دیدم از دور مرتضی داره میاد تا اینکه منو شناخت گفت والا من خانمم جدو کاره و خیلی گناه دارم !!!

ما هم که دلمون از گلبرگ بهار هم نازک تره دیگه دلمون سوخت گفتیم باشه دیگه چون شرایطتت ویژه است  کتک رو بی خیال میشیم بعد یکی از بچه ها گفت که تخصص اصلی همسر مرتضی شمشیر بازیه !!!!!!!

همه شوکه شدن ای بابا دیگه انقدر متاسف شدیم واسه مرتضی که نهایتا تصمیم گرفتیم یه کتکی از مرتضی بخوریم که یه خورده آروم بشه !!!

گفتیم جدو رو بلاخره یه کارش میشه کرد اما شمشیر بازی رو  وا ویلا به حال مرتضی ... خدا بهش صبر بده !

ممنونم از لطفهای امین بزرگوار و همچنین مرتضی دوست داشتنی

گزارش امین غفارزاده ( قسمت اول) 

گزارش امین غفارزاده ( قسمت دوم ) 

اینم یک عکس از امیر حسین ناظمی حاشیه های صعود قلم ( بیچاره عرفان ) این برنامه اسمش سرپرست کشون است که هر ساله انجام میشه !و میزبان به این روزگار در میاد

erfan fekri

27.4

آموزش مکالمه کردی بخش اول   

( نگارش کردی )

شاید اصلی ترین بخش مکالمات زبانهای مختلف تلفظ صحیح کلمات است و معمولا در زبانها از روی نوشتار نمی توان تلفظ صحیح را ادا کرد و نیاز به اشراف کامل دارد اما جالب اینکه در نوشتار کردی هر آنچه که نوشته می شود تلفظ می گردد منتها باید به مواردی که در این متن اشاره می کنم دقت و رعایت کرد .

در زبان نوشتاری کردی تمام آوا ها نوشته خواهد شد و فرد می تواند به شکل صحیحی تمام کلمات را تلفظ نماید .

از این رو برای دوستانی که دستور نوشتاری کردی را فرا بگیرند به سهولت می تواند از روی متن مکالمات کردی را فرا بگیرند . دوستان دقت نمایند که این نوشتار با خط والرسم عربی ایست و چنانچه از حروف لاتین استفاده شد منظور نوشتار لاتین کردی نیست چرا که با تلفظ ایرانی ها و انگلیسی ها از حروف لاتین کاملا متفاوت است . پس لاتین های مد نظر همان تعریف ایرانی ها از حروف لاتین است .

 ادامه متن در این قسمت و یا در ادامه مطلب

۲۷.۴

ادامه نوشته

هیوا دادخواه در بیس کمپ مستاق آتا

دوست و همنورد عزیز م آقای هیوا دادخواه در حال صعود به کوه مستاق آتا در کشور چین می باشد . برای ایشون آروزی موفقیت و سلامتی میکنم و امیدوارم در وهله اول به سلامت بازگردد و با موفقیت پدر کوه یخ جهان را مغلوب نماید .

طبق آخرین خبرهای رسیده از کشور چین ایشان ظاهرا به بیس کمپ مستاق آتا رسیده اند و در روزهای آینده خود را برای صعود به کمپهای بالا تر آماده می نمایند . ایشان در یک تیم هشت نفره به سرپرستی آقای محمد حسن نجاریان حضور دارند و تمامی نفرات تیم تا ارتفاع 5600 متری هم هوا هستند و این مسئله احتمالا باعث سریع تر شدن روند صعود تیم خواهد شد . برای تمام نفرات تیم آرزوی موفقیت و سلامتی دارم .

هیوا دادخواه - رامیار

عکس : زمستان ۱۳۸۷ کوهستان نه که روز ( نیکروز )

خبرهای این صعود از بیس کمپ مستاق آتا برای وبلاگ کوهستان مخابره خواهد شد  ...

27.4

برای دوست بزرگوارم نیما یزدی پور و سایر دوستان

جناب آقای یزدی پور عزیز باعث افتخار است که بتوانم در زمینه یاد گیری مکالمه زبان کردی به شما کمک بکنم و حتما این کار را خواهم کرد اما قبل از آن باید توضیحات مختصری در مورد زبان کردی عرض نمایم .

زبان کردی دارای گویشهای بسیار زیادی است که فکر می کنم انگشت شمار هستند کسانی که از جامعه ی 50 میلیون نفری کردستان بتوانند به تمام گویش ها مسلط باشند اگرچه شاید کمتر هم باشند .

اما اگر گویشهای  مربوط به کردی ایرانی را بخواهید فرا بگیرید ما چند نوع گویش اصلی داریم که خود این گویش ها به شاخه های متعددی تقسیم می شوند .  که می توان به گویش سورانی ، هورامی ، کرمانجی و کلهری اشاره کرد .

گویش کرمانجی مربوط به کردی شمال کردستان ایران ( اطراف ارومیه و اشنویه به طرف قسمت های شمالی و کردستان ترکیه و جنوب ارمنستان و کردستان سوریه  و همچنین شمال کردستان عراق است ) .

گویش کردی سورانی مربوط به قسمت های میانی کردستان ( از جنوب شهرستان اشنویه تا سنندج و قسمت های جنوب و میانی کردستان عراق است )

گویش هورامی که مشکلترین و اصیل ترین گویش حال حاضر ایران هم هست و نزدیک ترین زبان به زبان پهلوی ایرانی است مربوط به مناطق هورامان ( اورامانات ) است .

گویش کلهر مربوط به کردی قسمت های جنوبی کردستان ( کرمانشاه و قسمتهایی از لرستان است و همچنین ایلام ) که به نظر ساده تر از بقیه می باشد .

اما برای یادگیری زبان کردی گویش سورانی بهترین گویشی است که ابتدا باید یاد گرفت و به شکلی مبنای یادگیری بقیه ی گویش هاست .شما زمانی که مکالمه سورانی را یاد بگیرید می توانید گویشهای کرمانجی و یا هورامی را فرابگیرید .

گویشی که بنده با آن تکلم می کنم گویش سورانی میانی است و با کمال میل در خدمت هستم که این گویش را بهتر به شما و علاقه مندان معرفی نمایم .

این گویش همانطور که عرض کردم گویش غالب در کردستان ایران و عراق است و مردم این مناطق عمدتا با این گویش تکلم می کنند .

اما متاسفانه منابع مکتوبی در این خصوص  وجود ندارد و یاد گیری این گویش برای افرادیکه  زیاد آشنا نیستند به شکل خودآموز کار بسیار مشکلی است و از این رو باید حتما در مکالمات روزمره و یا گفتگو با کرد زبانها این گویش و مکالمه را یاد گرفت . با توجه به اینکه شما مقیم استرالیا هستید و شاید کمتر در ایران باشید .

بنده می توانم به شما و دوستان دیگری که ابراز علاقه کردند برای یاد گیری این زبان مکالمات روز مره و اصطلاحات کردی سورانی را به صورت سریالی در وبلاگ منتشر کنم . اگر پیشنهاد و یا توضیحی لازم دانستید بنده در خدمت خواهم بود .

سعی میکنم این گویش و مکالمات را با همکاری آقا ی صدقی مهاباد و دوستان دیگری به صورت جامع و کامل ارائه نمایم و در پایان که به این مطالب اشراف پیدا کردین منابعی که بعدا می توانید استفاده نمایید معرفی می نمایم اما اکنون هیچ منبعی نمی تواند به شکل مناسبی به شما کمک نماید تا اینکه کلمات روزمره و پایه را یاد گرفته باشید .

امیدوارم به ایران که سفر کردین حتما شما را در کردستان ملاقات نمایم و بیشتر بتوانم به شما کمک کنم . به امید دیدار

Sarkawtu  bi  (موفق باشی )

حرف a  صدای فتحه می دهد .

مردان هورامی

عکس : اردیبهشت ۱۳۸۹ روستای هورامان تخت

 27.4

پنجمین قلم هم پرواز کرد ... ( صعود زیبای قلم )

پنجمین صعود قلم  با تمام خوبی ها و زبیایی هایش تمام شد دوستان دنیای مجازی عرصه کوهنوردی چشم در چشم هم و دست در دست هم پای به قله دوستی ها و مهرهای مهرچال گذاشتند و پیوند دوستیشان را جاودانه کردند .

جا دارد از تمام دوستان بزرگوارم که آشنای قدیمی بودند و چه آنانی که در مهرچال مهر ورزیدند گرمترین سپاسها را تقدیم نمایم .

از عرفان فکری نازنین به اندازه تمام فراز نشیب های مهرچال ، از مهربانی آقای فرید صدقی ( مهاباد ) ، از شور و شوق مرتضی صالحی فرد گل ( بیرجند )  ، از متانت مهشید عزیز( بروجرد )  ، لبخند فواد رضا پور گل ( همدان ) ، محبت رضا نازنین (شهرکرد)  ، هم دلی امین غفارزاده بزرگوار که از هم صحبتیش نهایت لذت را بردم ( تبریز ) ، بزرگواری  حسن احمدپور دوست داشتنی ( رشت ) ، هم قدمی علیرضای گل از همت شمیران ( تهران )شور و اشتیاق سونیا ی عزیز ( شیراز ) ،  امید عزت پور عزیز ،خونگرمی عیسی عزیز ( هرمزگان ) ، محمد گائینی عزیز که دیدارش لبخند را بر لبانم جاری کرد ( تهران ) ، شیطنت های نادعلی نسب ( تهران ) ، محبت حامد رزاقی و همسرشان خانم مهری ( قم ) ، شرین کلامی خانم آرزو احمد زاده و  مهدی ساقی نازنین ( کرج ) ، احسان سالاروند بزرگوار و آقای آیت رحمتی عزیز ( دورود ) ، دوستان بزرگوارم از میانه ، دوستان عزیزم از گروه آلپ سنقر ، فاتح خورشید آقای مسعود عسگری دوست داشتنی ( همدان )  ، دوست عزیزمان از کانون الوند ( همدان ) ، آرش نقافی گل ( تهران ) ، دوست بزرگوارم امین معین ( نهاوند ) ،کوهساران  خانم ماهزاده عزیز ( دماوند ) ، صدای دلنشین محمود عزیز ( تهران )از محبت کوهستانی خانم الهه حمیدی و سیمین ( مشهد ) ، رضای عزیز که بلاخره راز کوه را به کسی نگفت ، سینا دهقانی ( اردبیل ) ، عباس ایلاقی عزیز از شهر هزار و جوپار ( کرمان ) ، مسئول اینترنتی گروه پرستو ( تهران ) ، داوود عزیز و دوست داشتنی ( نیشابور ) ، رضا رحمانی که هنوز غر غر هایش من را به لبخند وا می دارد ( بجنورد ) ، مرتضی عزیز شعرکوه  ( فردوس ) ، مرتضی طهماسبی که همواره لبخند بر لبانش نقش بسته بود و پابه پا همراهمان بود ( تهران )  ، لیلا ی عزیز که یک بوس کوچولویش در ذهن همگان باقی مانده است ( تهران ) ، احد عزیز ، آنا فراهانی بزرگوار( تهران )  ، امیر حسین ناظمی عزیز ، همراهی خانم آزیتا مشهدبان نازنین ، دوستان اصفهانی و تمام بچه هایی که بودند و ذهن فراموشکارم یاری نکرد تا نامشان را به خاطر آورم  اما چهره یشان ، صدای آوازشان و لبخندشان در ذهنم برای همیشه باقی خواهد ماند ...

چه زیبا بود لحضه ای که برای اولین بار چشم در چشم دوستی قرار می گرفتی که سالها بود از همراهی و هم دلیش آرامش می یافتی و اکنون در چند سانتی متری هم قرار گرفته بودیم ، چه زیبا بود لبخندهایی که از لحضات اول و تا آخرین دقایق از لبهایمان پنهان نشد ، چه زیبا بود تقسیم آب اندک قمقمه هایمان که همنوردمان گلویی تازه کند و شاید اندکی لبخند بر لبانش نمایان تر شود ، چه زیبا بود پیشنهاد عکس گرفتن دادن و در کنار هم ایستادن برای جاودانه کردن این لحضات ، چه زیبا بود لحضه ای که دستها با هم گره شد و حلقه وار همگان بر فراز مهرچال ایستادند و ای ایران را از اعماق وجود خواندند ، چه زیبا بود شادمانی های قله ، چه زیبا بود عکس گرفتن های دوستانه که انگار عزیزترین کسانشان را بعد از سالهای دور دیده اند ،چه زیبا بود یاد کردن از همنوردانی که مجال حضور نداشته بودند ، چه زیبا بود لحضاتی که همه باعمق علاقه همدیگر را در آغوش گرفته بودند و این بار نه در فضای مجازی بلکه در قله ی مهرچال دوستیشان را جاودانه کردند ، زیبا تر ان اینکه لحضه ی وداع همگان دوستنشان را به شهرشان دعوت کردند و امروز به خود می بالیم که دوستانی داریم در جای جای ایران سبز که دوستشان داریم و دوستمان می دارند .

زنده باد آذربایجان ، زنده باد لرستان ، زنده باد جنوبی های عزیز ، زنده باد کویر نشینان ، زنده باد گیلان ، زنده باد فارس زبانان  ،  زنده باد خراسان ، زنده باد کردستان ، زنده باد ایران ،  زنده باد  سرود ای ایرانی که فراز مهرچال خوانده شد ، زنده باد یار دبستانی  و زنده باد این عاشقانه !

برفراز قله

عکس : آقای فرید صدقی

محل برقراری کمپ و نرمش دوستان

مرتضی

مرتضی صالحی فرد شاه گل صعود قلم

 

ماگما :خانم عشق کوهنوردی استاد کل کل کردن با همه ! اینجا هم دارن یک تنه روی سه نفر ( رامیار ... رضا و امین ) رو کم میکنن ... بقیه رو نمیدونم اما رضا عمرا روش کم نمیشه !

رامیار : به خدا من فکر می کردم هیچکس نمی تونه روی من رو کم کنه اما سونیا مثل دزدای سر گردنه هرچی داشتم و نداشتم به زور ازم گرفت !!!!!

ای کاش می دونستم چرا این ژست رو گرفتیم و چه مفهومی داره

به گزارش حاشیه های وبلاگ ماگما نگاه کنید ( حتما ببینید )

گزارش از وبلاگ کوهنوشت ( حسین رضایی )

گزارش از وبلاگ آنا پورنا ( آنا فراهانی )

گزارش تصویری از وبلاگ کانون کوهنوردان اوراز مهاباد ( فرید صدقی )

گزارش از سایت همت شمیران  ( علیرضا )

گزارش از وبلاگ آقای مهدی ساقی و آرزو احمد زاده

گزارش امید کوهستان ( امید عزت پور )

مهشید - سونیا - رامیار - فواد

گزارش زیبای سونیا رو هم ببنید ( زیباست و صمیمی )

 پی نوشت :

۱- به روح اعتقاد دارید ؟؟؟؟

۲- دوستان لینک خواهند شد به زودی

۳- اگه جراتش رو دارید لینک نکنید !!!!

27.4