هلال شیعی از یمن تا لبنان ...

اصطلاع هلال شیعی این روزها در محافل سیاسی نظامی دنیا به کرات شنیده شد این هلال شامل یمن ، ایران ، عراق ، سوریه و لبنان خواهد شد . در روزهایی که ارتش سوریه توانست در قسمت شمال گذرگاه التنف سوریه پیشروی کند و نیروهای مخالف اسد در این منطقه نتوانستند مانع از پیشروی این نیروها شوند مسئولان سیاسی و نظامی ایران وعده ی تحقق هلال شیعی را دادند و عنوان کردند راه ایران به لبنان از مسیر زمینی باز شده است .

اما به نظر می رسد امریکایی ها برنامه ای برای سد کردن این مسیر دارند و میخواهند به هر شکل ممکن مانع از تشکیل چنین هلالی شوند .

آنها ابتدا در قبال حمایت تسلیحاتی از کردهای سوریه از انها خواستند نیروهایشان را به گذرگاه التنف بفرستند تا بتوانند در برابر نیروهای اسد مقاومت کنند و مانع از رسیدن نیروهای ارتش سوریه به مرز عراق شوند . اما کردها با این برنامه مخالفت کردند و حاضر نشدند این پیشنهاد را بپذیرند .

از سوی دیگر نیروهایی که در این گذرگاه حضور دارند اعراب مخالف اسد هستند که عمدتا گرایشان عربی دارند و نزدیک ترین نیروهای اپوزیسیون سوریه به غربی ها هستند  . اما توان دفاعی و نظامی مناسبی ندارند به نحوی که بعید به نظر می رسد بتوانند پیشروی مناسبی در امتداد مرز سوریه داشته باشند .

از این رو امریکایی ها کردها را در شمال دیرالزور حمایت کردند و مناطق وسیعی را از داعش پس گرفتند تا بتوانند قبل از نیروهای ارتش سوریه خود را به نقطه ی بسیار استراتژیک ابوکمال در مرز عراق و سوریه برسانند . اما چیزی که مشخص است کردها از ابوکمال بیشتر پیشروی نخواهند کرد . با این اوصاف کردها از شمال تا ابوکمال را در اختیار خواهند گرفت.

اما برای اینکه امریکا بتواند هلال شیعی را به طور کامل قطع نماید نیاز به نیروهای نظامی کار آزموده دارد تا بتواند نیروهای معارض التنف را تقویت کند که حد فاصل التنف به ابوکمال را از ارتش سوریه پس بگیرد تا مانع از استقرار هلال شیعی در این منطقه باشد .

چیزی که به نظر می آید امریکایی ها در تلاشند با نیروهای سوریه دموکراتیک که عمدتا از کردها تشکیل شده است  مذاکره نمایند تا حداقل بخشی از نیروهای عرب را جهت تقویت نیروهای التنف به این منطقه اعزام نمایند .

کردها قطعا از نیروهای وای پی جی که کاملا کرد هستند استفاده نخواهند کرد اما بعید نیست اگر آنها به اعراب عضو این نیرو اجازه دهند تا از دیرالزور به التنف بروند. باید دید که آیا ایالات متحده میتواند ابتدا کردها را راضی کند و در وهله ی دوم آیا توانایی پیش روی در امتداد مرز سوریه را از سمت التنف خواهد داشت یا واقعیت هلال شیعی را خواهد پذیرفت . همه چیز در گرو تحرکات ارتش سوریه و ترکیه در قبال کردها دارد . چنانچه ارتش سوریه بتواند با جلوگیری از تحرکات نظامی ترکیه علیه کردها در عفرین موضعی شفاف و بازدارنده داشته باشد کردها تمایلی به اعزام نیرو به التنف نخواهند داشت و طرح امریکایی مسدود کردن مرز عراق با سوریه عقیم خواهد ماند اما در غیر این صورت ممکن است اتفاقات دیگری رقم بخورد.


 

نقشه:

زرد : کردها 

سبز التنف: نیروهای عرب ملی گرای مخالف اسد

قرمز پر رنگ : نیروهای شیعی سوریه (ارتش سوریه )

قرمز کمرنگ : نیروهای شیعی عراق

تاثیر رویارویی نظامی بر استقلال کردستان !

ابتدا باید در مورد دلایل عدم حمایت امریکا و به طور کلی غرب از رفراندوم استقلال کردستان صحبت کنیم . عدم حمایتی که مقامات اقلیم کردستان را متعجب ساخت !

امریکا پس از حمله عراق به کویت در اقلیم کردستان منطقه ی پرواز ممنوع اعلام کرد و در سال 2003 رسماً نظامی فدرالی در عراق را پایه ریزی کرد . از آن زمان اقلیم کردستان به متحد غرب و به خصوص آمریکا بدل شد .

نزدیکی کشورهای غربی و امریکا به اقلیم کردستان مقامات اقلیم را به آینده خوشبین کرد . با این حال امریکا در موضوع رفراندوم موضع مخالف گرفت .

به طور کلی می توان گفت از دید مقامات امریکا استقلال کردستان در قیاس با نظام فدرالی فعلی دستاوردی برای منافع امریکا نخواهد داشت . حتی میتواند منافع امریکا را نیز به خطر بی اندازد . امریکا هرانچه که از اقلیم کردستان می خواهد در نظام فدرالی برایش قابل دسترس است . اما استقلال کردستان می تواند تعادل فرقه ای در عراق را به سود شیعیان برهم بزند .

در حال حاضر اعراب شیعه ، سنی و کردها توانسته اند تعادل سیستم کشور را بر قرار نمایند اما با خارج شدن یکی از آنها از این سیستم عملا وزن شیعیان به صورت بی سابقه ای افزایش پیدا خواهد کرد و این تغییر قدرت در عراق می تواند نفوذ ایران را به شدت در عراق تقویت کند . امریکا از اینکه عراق تا این حد در اختیار شیعیان باشد ناخشنود و متضرر می شود . از این رو تا جایی که بتواند سعی میکند کردها را در عراق نگه دارد . امریکایی ها حاضر نیستند به خاطر استقلالی که چیزی بر منافع امریکا اضافه نخواهد کرد ریسک رویارویی نظامی و هزینه های ان را بپردازد . چراکه به خوبی از حساسیت های همسایگان اقلیم با خبر است و نمی خواهد تنشی که ترکیه بر سر کردهای سوریه با امریکا ایجاد کرده است در عراق نیز دو چندان شود و اوضاع خاورمیانه را بیش از پیش پیچیده کند  . با این حال ماندن کردها در چهارچوب عراق  کم هزینه ترین گزینه برای امریکاست هم اینکه تعادل عراق به سود ایران برهم نخواهد خورد .

اما اگر حمله ی نظامی از سوی دولت عراق و یا کشورهایی نظیر ایران و ترکیه اتفاق بیوفتد چه سنارویی محتمل است ؟

به اعتقاد من بر عکس دیدگاه هایی که مطرح می شود این رویارویی را به سود کردها می دانم . تهاجم دولت عراق یا کشور های منطقه به اقلیم کردستان به معنی نه گفتن به تمام مدل های دموکراسی مورد حمایت غرب است و در این شرایط مقامات اقلیم توپ را به زمین حکومت عراق خواهند انداخت و برد بین المللی خواست خود را مشروعیت می بخشند . از طرفی این رویارویی کشور را به سوی مرحله بدون بازگشت سوق میدهد و چه بسا شورای امنیت سازمان ملل نیز مداخله نماید.

اما امریکا و کشور های غربی در چنین سناریویی کاملا تمامی منافعشان به خطر خواهد افتاد و باید میان حفظ منافع که در گرو حمایت از کردستان است و از بین رفتن تمامی پایگاه های استراتژیک خود در منطقه دست به انتخابی دشوار بزنند .

به نظر نمی رسد امریکایی ها به راحتی اجازه ی تهاجمی گسترده را علیه اقلیم کردستان بدهند و یقیناً فضا برای استقلال کردها مهیا تر می شود .

فراموش نکنیم کردها همواره در پس تمامی جنگهایی که گریبان گیرشان بوده امتیازات غیر قابل بازگشتی بدست اورده اند . به طور مثال تهاجم صدام حسین به کردها باعث به وجود امدن منطقه پرواز ممنوع شد . پس از آن فدرالیزم بدست آمد . در تهاجم داعش به کردستان کردها مناطق مورد مناقشه را پس گرفتند و به قلمرو کردستان افزودند در کردستان سوریه تهاجم جبهه النصره و داعش باعث شد کردها که یک دهم خاک کردستان سوریه را در اختیار داشتند این قلمرو را به یک چهارم برسانند .

با این اوصاف هرگز کردها از جنگ ضرر استراتژیک ندیده اند و همواره بر منافع بلندمدتشان افزوده شده است .

در این شرایط گمان میکنم تا زمانی که تهدید نظامی علیه کردستان و منافع دولت های غربی وجود نداشته باشد غربی ها تمایلی به استقلال کردستان نخواهند داشت . به نظر می رسد کردها برای تغییر دادن مناسبات و حمایت های غرب از استقلالشان نیازمند چنین سناریویی هستند . 

سیاست زمین سوخته یا  تسلط بر منابع انرژی ؟!

در ابتدای نا آرامی های سوریه کردها در سه بخش کوچک شمال سوریه توانستند بخش هایی را به کنترل خود در اورند . این مناطق دارای مساحت قابل توجهی نبود از این رو هرگز توسط مخالفین کردها جدی نگرفته شدن . کمتر کسی گمان میکرد که روزی کردها بتوانند یک چهارم سوریه را تحت کنترل خود بگیرند . کردها جمعیت قابل توجهی در سوریه ندارند و کوچک ترین بخش مناطق کردنشین خاورمیانه را در میان چهار کشور ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه در اختیار داشتند .

اما با ورود افرادی همچون باهوز اردال از بنیان گذاران پ ک ک به سوریه و سامان دهی یگانهای مدافع خلق در این کشور توانستند با آموزه های  30 ساله خود که در مبارزه علیه ترکیه در کوهستان فراگرفته بودند به لحاظ نظامی از دیگر مخالفین سرآمد تر باشند .

با قدرت گرفتن گروه های جهادی که بخشی از آن به نیت از بین بردن دستاورد های کردها بود دستاورد های اندک کردها به مخاطره افتاد حتی در کوبانی تا مرز بحرانی بزرگ پیش رفت که با مقاومت مبارزین روند جنگ در شمال سوریه به گونه ای دیگر چرخید . کردها توانستند با چربش نظامی بر سازمان موسوم به دولت اسلامی عراق  و شام مناطق حد فاصل کوبانی و قامشلو را به کترل خود در آورند و دو بخش از سه بخش جدا از هم را به همدیگر متصل نمایند .

کردها هم در سوریه و هم عراق به اجرای سیاست زمین سوخته متهم شدند به این معنی که تلاش دارند با توسعه قلمرو در مذاکرات آتی آینده ی سوریه دست بالا را داشته باشند . اما چندان هم که گفته می شد نمی توان از آن به عنوان زمین سوخته نام برد . مناطقی که هر روز به قلمرو کردها افزوده می شد بیش از 70 درصد منابع نفت و گاز و انرژی سوریه را در خود جای داده بود .

رمیلان ، حسکه ، قامشلو ، تل ابیض و ریف شمالی الرقه و بخش هایی از دیرالزور عمده ی ذخایر نفتی و گازی سوریه را در خود جای داده اند . از تمامی میدان های نفتی سوریه اکنون فقط یک میدان نفتی مهم باقی مانده است و آنهم میدان نفتی دیرالزور است .

کارشناسان همواره عنوان کرده اند که کردها از این مناطق جهت رساندن خود به کرانه های دریای مدیترانه استفاده خواهند کرد و در آینده با واگذاری آن به دولت سوریه بر سر اتصال کوبانی به عفرین و شاید پس از آن نوار مرزی شمالی لاذقیه را به کردها واگذار نماید و کردها خود را به دریای مدیترانه برسانند . اما به نظر می رسد کردها فکرهای دیگری در سر دارند آنها میخواهند با کنترل بر انرژی سوریه برای چندین سال بنیه اقتصادی خود را تقویت نمایند .

من گمان نمی کنم اصطلاح زمین سوخته برای این سیاست چندان اصطلاح بجایی باشد چراکه ظاهراً کردها به این زودی ها قصد ترک این میادین نفتی را ندارند و مطمئناً به آسانی حاضر به معامله بر سر این مناطق استراتژیک نیستند .

در روزهای آتی تلاش برای تسلط بر اخرین میدان نفتی سوریه ممکن است به جدال و رویارویی نظامی بین ارتش و کردها منجر شود . ارتش سوریه به خوبی اهمیت این میادین را می داند و به شدت از تسلط کردها بر همه ی میدان های نفتی شمال سوریه نگران است .

برای اینکه مناطق کردنشین سوریه را بتوانیم بهتر بشناسیم تصویر اول تقریبا مناطق کردنشین سوریه را نشان میدهد به خوبی مشخص است که کردها خیلی از مرزهای خود فراتر رفته اند از این رو است که ترکیه و سوریه به شدت از تحولات سوریه نگرانند . 

تکلیف اخرین میدان نفتی  و سرنوشت انرژی سوریه در یک ماه اینده مشخص خواهد شد ...

کرانه های رود فرات ...

ارتش سوریه در یک سال اخیر طی توافقات زیرکانه ای که توسط روسها با کشاندن ترکیه پای میز مذاکره صورت گرفت عملا مخالفین خود را در حالت غیر فعال قرار داد و آتش بسی موثر با آنان بر قرار کرد . پس از آن توانست مناطق وسیعی از صحرای مرکزی سوریه را از داعش پس بگیرد و خود را به ریف جنوبی رقه و استان دیرالزور برساند . از طرف دیگر کردها نیز توانستند در شمال این کشور قلمرو خود را به شکلی باور نکردنی افزایش دهند و اغلب مناطق نفت خیر و کانون های انرژی که در سد بعث قرار داشت را در اختیار بگیرند . آنها 70 درصد شهر الرقه را نیز توانسته اند تا این لحظه به کنترل خود در آورند .

اما موضوع مهمی که در عملیات رقه اتفاق افتاد و دولت سوریه و متحد مهمش روسیه را نگران کرد عملیاتی بود که کردها با حمایت هوایی امریکا در شهر طبقه انجام دادند در تصویر با علامت شماره 1 مشخص گردیده است  . این عملیات قبل از محاصره ی کامل شهر رقه اتفاق افتاد آنها توانستند فرودگاه مهم طبقه را به کنترل خود در آورند فرودگاهی که ظاهرا از اهمیت بسیار زیادی بر خوردار بود . این فرودگاه در جنوب رودخانه فرات قرار داشت .

دولت سوریه گمان میکرد کردها صرفا تا کرانه ی شمالی رود فرات پیشروی خواهند کرد و ساحل جنوبی رود به صورت عملی در دست نیروهای اسد خواهد بود اما این عملیات کمی معادلات را پیچیده کرد . کردها بخش های استراتژیک و مهم جنوب فرات را به کنترل در آورند . در این منطقه علاوه بر وجود فرودگاه طبقه یک نیروگاه تولید برق بسیار مهم بر روی سد بعث (آزادی ) قرار داشت که برق دو سوم سوریه را تامین می کند . این نیروگاه کردها را به استقلال انرژی خواهد رساند .

روسها سعی کردند پیام هایی به کردها بدهند که نباید از رود فرات به سمت جنوب عبور کنند و ظاهرا در این خصوص موفق بودند . پس از کنترل طبقه کردها از پیشروی در نوار جنوبی رود فرات خود داری کردند . روسها به صورت تلویحی گفته بودند که انتظار آنها این بود که کردها از سواحل رود فرات که یک مرز طبیعی است عبور نکنند و این نگرانی را به گوش امریکایی ها هم رساندند .

اکنون با نزدیک تر شدن موعد عملیات دیرالزور این سوال پیش می آید که آیا کردها و اسد بر روی این مرز طبیعی توافق دارند یا بازهم این مرز شکسته خواهد شد . اگر چنانچه در عملیات دیرالزور ارتش سوریه رود فرات را پشت سر بگذارد نوعی پیام هشدار آمیز برای کردهاست به نحوی که آنها قلمرو کردها و دولت خودمختارش را به رسمیت نمی شناسند و کردها راه سخت تری برای قبولاندن سیستم فدرالی مورد نظر خود را خواهند داشت و اگر کردها این مرز را پشت سر بگذارند نیز ممکن است با واکنش ارتش سوریه مواجه شوند . اما در صورتی که هردو نیرو کرانه های فرات را به عنوان یک مرز طبیعی و خط مرزی قلمرو یکدیگر بپذیرند روند مبارزه با گروه های معارض تا حدود زیادی شفاف تر خواهد شد . در ماه های اینده تکلیف فرات و جنگ در شرق این کشور مشخص خواهد شد .

به اعتقاد من کردها برای جلوگیری از تجاوز ارتش سوریه به شمال رود فرات  سعی میکنند قبل از نزدیک شدن ارتش سوریه کنترل این مناطق را در دست بگیرند و تا پیش از آنکه ابتکار عمل را در دست اسد قرار دهند خواسته های خود را به صورت عملی دیکته کنند . روزهای اینده جنگ دیر الزور بسیار جدی تر خواهد شد .


نقشه : 

زرد : کردها

قرمز : ارتش سوریه 

سبز: معارضین سوری

 

...

چه بوی خوشی می‌وزد از سمت آسمان
پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا
بر شاخسار بلوطی که بالانشیناست

و باز پناه جُستن پوپکی
پیاله‌ی آبی ...

...
دارد از پشت نی‌زار این دامنه
صدای کسی می‌آید
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم می‌خواند
آشناست این هوای سفر
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا
عطر برهنه‌ی بید ...

...
سوسن‌ها، سنجدها، باران‌های بی‌سبب
و پرندگانِ سحرخیز دره‌ی انار
که خوشه‌های شبِ رفته را
به نور بوسه می‌چیدند
و من چقدر بوسه بدهکارم

به این همه رود، راه، آدمی...!

موسیقی : عاشق شدن فایده نداره

این ترانه با صدای دلنشین کوروس سرهنگ زاده به یکی از ماندگارترین ترانه های موسیقی ایران بدل شد . این ترانه را ابتدا زنده یاد داریوش رفیعی خواند اما کوروس سرهنگ زاده ان را باز خوانی کرد  و ترانه به شهرت رسید . به همین دلیل اغلب این ترانه را به سرهنگ زاده نسبت می دهند . کوروس سرهنگ زاده اغلب ترانه های داریوش رفیعی را بازخوانی کرده است . بخشی از شبانه هایم با شنیدن این ترانه گذشته است ...

دیگه عاشق شدن، ناز کشیدن، فایده نداره، نداره

دیگه دنبال آهو دویدن، فایده نداره، نداره

چرا این در و اون در میزنی، ای دل غافل

دیگه دل بستن و دل بریدن، فایده نداره

وقتی ای دل، به گیسوی پریشون می رسی، خودتو نگه دار

وقتی ای دل، به چشمون غزل خون می رسی، خودتو نگه دار

دیگه عاشق شدن، ناز کشیدن، فایده نداره، نداره

دیگه دنبال آهو دویدن، فایده نداره، نداره

---

ای دل دیگه بال و پر نداری

داری پیر می شی و خبر نداری

ای دل دیگه بال و پر نداری

داری پیر می شی و خبر نداری

وقتی ای دل، به گیسوی پریشون می رسی خودتو نگه دار

وقتی ای دل، به چشمون غزل خون می رسی خودتو نگه دار

دیگه عاشق شدن، ناز کشیدن، فایده نداره، نداره

دیگه دنبال آهو دویدن، فایده نداره، نداره

موسیقی: چونی بی من

ای همدم روزگار چونی بی من / ای مونس غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان زردم بی‌تو/ تو با رخ چون بهار چونی بی من

ای زندگی تن و توانم همه تو / جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من/ من نیست شدم در تو از آنم همه تو
ای همدم روزگار چونی بی من  /  ای مونس غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان زردم بی‌تو  /  تو با رخ چون بهار چونی بی من

عشقت به دلم درآمد و شاد برفت/  باز آمد و رخت خوبش بنهاد وبرفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین/ بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
ای همدم روزگار چونی بی من  /  ای مونس غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان زردم بی‌تو / تو با رخ چون بهار چونی بی من

ای در دل من میل و تمنا همه تو/ وندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روزگار در مینگرم/ هر چند به روزگار در مینگرم
امرزو همه تویی امروز همه تویی و فردا همه فردا همه تو
ای همدم روزگار چونی بی من /  ای مونس غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان زردم بی‌تو / تو با رخ چون بهار چونی بی من