اسکی آزاد: موفقیتی با چاشنی سقوط و مرگ

ما همیشه برنده نیستیم ...

پنجشنبه و جمعه رو برای اسکی به کوهستان چهلچشمه رفتم از همون ابتدا برف کم اطراف روستا من رو نگران کرد . انتظار داشتم تا خود روستا رو با اسکی بیام پایین اما ظاهرا باید دو کیلومتر بالاتر از روستا اسکی رو متوقف می کردم . در این برنامه در معیت کوهنوردان سقزی بودم اما متاسفانه تنها کسی بودم که قرار بود اسکی کنم .

ظهر به سمت ارتفاعات بالاتر حرکت کردیم و بعد از حدود سه ساعت کوهپیمایی به محلی نزدیک « کانی چاو ره ش » رسیدیم و روی اون یال چادر زدیم . شب هوا نسبتا خوب بود و اون سوز زمستانی رو شاهد نبودیم . فردای اون روز من تنها کسی بودم که باید کل بارم رو حمل میکردم و به قله می بردم چون قرار بود مسیر اسکی من متفاوت از مسیر صعود باشه و ناچارا کوله ی سنگینی رو حمل می کردم . برف چنگی به دل نمی زد و صخره های زیادی از برف سر بیرون اورده بودند و به دلیل برودت هوا کل برف های مسیر یخ زده بودند که در بعضی قسمت ها به سختی می تونستم بدون کرامپون روش راه برم . با توجه به سنگین بودن کوله و شرایط نامناسب برف در اون ارتفاع ، نرسیده به قله تصمیم گرفتم از گروه جدا بشم و اسکی رو شروع کنم .

مسیر یخ زده بود و شیب در اون مسیر ابتدایی به 70 درجه می رسید که یه حالت کاسه مانند تشکیل داده بود در عین حال چوب اسکی هام چندان ارم درست حسابی نداشت و نمی شد روی ارم های چوب حساب کنم . بیشتر ترجیح میدادم توی یه برف نرم تر اسکی کنم .

ترجیح دادم نیم ساعت استراحت کنم و بعد از اون کفش هامو عوض کردم . یه گروه دیگه از کوهنوردان سقز رو دیدم دارن به من نزدیک میشن اما قبل از اینکه اونها بیان من اسکی رو شروع کردم . یه مسیر رو پایین اومدم و به خاطر اینکه مسیر طولانی تری رو اسکی کنم ناچار به یک تراورس شدم . یه حرکت در عرض طولانی اما از لابلای یخ ها یک گون بیرون اومده بود که تو ذهن خودم گفتم چوب اسکی هام ازش رد میشه به همین خاطر سعی نکردم مسیرم رو عوض کنم .

یکی از اسکی هام روی گون گیر کرد و توی شیب بالای 70 درجه یخی یکی از چوب هام از پام در اومد و سر خورد. هیچ ابزاری همراه نداشتم که بتونم خودم رو رو شیب نگه دارم . سر خوردم و سریع ساقه ی گون رو گرفتم  خارهای گون تو دستم فرو رفته بود و پاهام اویزون شده بود ، فقط روی دستام خودمو نگه داشته بودم . اون چوب اسکی دیگه رو هم از پام در اوردم که دوتا چوب پیش هم باشن. باتون ها رو هم سر دادم همونجا !

چوب اسکی دقیقا رو لبه ی پرتگاه وایساده بود که اصلا تو اون لحظه نمی تونستم فکر کنم می تونم برم ورش دارم . تنها هدفی که داشتم این بود امیدوار باشم ساقه ی گون مقاومت کنه تا بلاخره یه فکری بکنم . با نوک کفشهام با قدت به یخ ضربه میزدم تا بتونم نوک کفش ها رو به زمین گیر بدم بعد از چند بار تلاش موفق شدم برای کفشهام جا باز کنم اما این تازه اول ماجرا بود .

سمت راست و بالا یه قسمت سنگ لاخ بود که تنها امید من این بود بتونم خودمو به اون مسیر برسونم . تو ذهن خودم تصور میکردم اگه بتونم به اونجا برسم حداقل زنده می مونم . اگر من روی اون یخ سر می خوردم چیزی حدود 100 متر از کاسه که شیبی بالاتر از 80 درجه داشت و گاهی حتی به دیواره شبیه بود سقوط میکردم . کم کم وزن رو از روی گون ورداشتم و سعی کردم جای پامو محکم کنم و پله پله یخ ها رو با ضربات پام بشکنم و بتونم بالا برم . هر 15 دقیقه یک جای پا ! عضلاتم فشار سنگینی روشون بود حتی نمی تونستم بشینم و مجبور بودم ادامه بدم بالا و بالاتر اما مسیر طوری بود که نمی تونستم افقی حرکت کنم و حتی بالاتر از نقطه ی مورد نظرم رفتم که نهایتا بعد از تلاشی بالای یک ساعت به نزدیکی سنگلاخ رسیدم . و با احتیاط سعی کردم یکی دو متر بیام پایین تر اما وقتی به قسمت سنگی رسیدم فهمیدم که تصوراتم اشتباه بود . سنگ لاخ انقدر پر شیب بود که اونجا هم نمی شد با اطمینان وایساد و سر می خوردم .

کوله رو گذاشتم و یک سنگ رو گرفتم که سر نخورم و به امید اینکه آفتاب بالا بیاد و یخ ها رو شل کنه حدود یک ساعت نشستم اما بی فایده بود افتاب خیلی ملایم می تابید و عملا اثری روی برف و یخ نگذاشت . نه کرامپون داشتم و نه تبر یخ حتی طناب انفرادی رو هم با خودم نبرده بودم . باید یه کاری میکردم اگر افتاب می رفت تحت هیچ شرایطی از اونجا نمی تونستم زنده بر گردم . گفتم چوب اسکی رو جا میگذارم و بهار دوباره بر میگردم میارمش حتی از خیر کوله هم گذشتم . کمی وایسادم دلم نیومد اونها رو جا بگذارم . یه سنگ نسبتا تیز رو پیدا کردم که از اون به عنوان کلنگ استفاده کنم . سنگ مناسبی به نظر میومد سعی کردم با این سنگ جای پا باز کنم یخ انقدر متراکم بود که عملا یه ربع برای کندن جای پای مطمئن روی اون شیب زمان لازم بود . هر نیم ساعت  یک متر می تونستم پیش روی کنم بعد از یک ساعت تلاش وقتی به عقب نگاه کردم مسیر طی شده تاسف انگیز بود همش سه یا چهار متر از سنگلاخ فاصله داشتم . تمام انرژیم رو گرفته بود و دستام در اثر ضرباتی که به یخ میزدم کبود شده بود . شیب خیلی خطرناک بود اما در نهایت به نزدیکی چوب رسیدم . چوب اسکی ها روی یه برف نرم که روی یخ باقی مونده بود گیر کرده بود اولین چوب اسکی که بالاتر از همه بود رو بدست اورده بودم و اون رو با تمام توانم فروکردم توی برف . فکر خوبی بود می شد ازش به عنوان یک کارگاه نسبتا خوب استفاده کرد سرعت عملم بیشتر شد و خودم رو به چوب اسکی و باتون ها رسوندم . به سرعت می تونستم با اهرم کردن چوب ها به عنوان کارگاه پیش روی کنم و دوباره برگرم پیش کوله !

به کوله رسیدم وچند تا  کوهنوردایی که از میان راه انصراف داده بودند از اینکه من رو بعد از چند ساعت هنوز توی اون نقطه می دیدند تعجب کردند . با موبایلم تماس گرفتن و گفتن مشکلی پیش اومده؟ منم گفتم چوب اسکیم افتاده بود ورش داشتم مشکلی نیست الان میام . بقیه ی مسیر رو دوباره با اسکی پایین رفتم اما این بار سعی کردم از کنار هیچ گونی رد نشم .

مسیر های پایین تر برف نرمی داشت و حتی تو قسمت های پرشیب خطری نداشت و به راحتی می شد اسکی کرد اما توی مرز 3000 متر چهلچشمه یک چالش بزرگ رو تجربه کردم . کسی از بچه ها متوجه ی حادثه و جریانی که برام پیش اومد و اینکه تا یک قدمی سقوط و مرگ رفتم و فقط ساقه ی گون و یک تکه سنگ من رو نجات داد نبود . اما من تکه سنگ رو با خودم پایین اوردم و ماجرا رو برای شاگردهای اسکیم کامل تعریف کردم . همونجا یه کارگاه نقد گذاشتیم و اشتباهاتم رو بررسی کردیم که نتیجه ی اون ::

1-      اسکی انفرادی از مسیر مطالعه نشده

2-     اسکی بعد از خستگی صعود

3-     نباید صبح زود اسکی رو شروع میکردم و یکی دو  ساعت باید منتظر آفتاب می شدم

4-      هیچ ابزار فنی به همراه نداشتم ( کلنگ ، کرامپون ، طناب انفرادی و ...)

5-      قبل از اسکی فیکسر ها رو باید دوباره چک میکردم

6-      کوله ی سنگین صعود زمستانه رو تعادلم اثر بدی میگذاشت

در کل بعد زا این ماجرا اسکی دلچسبی بود و یک شرایط بی نظیر که از این برنامه من رو راضی میکنه اما تنها نکته ای تو اون شرایط سخت به ذهنم میومد این بود که مرز بین موفقیت و شکست خیلی باریک تراز اون چیزی است که فکر میکردم . بچه های برودپیک ، لیلا اسفندیاری ، دکتر بهالو و ... همه فقط اندکی تا پیروزی فاصله داشتند اما شانس باهاشون یار نبود و به یک باره از یک اسطوره به یک بازنده تبدیل شدند . موفق میشدند در تمام وبلااگ ها ازشون به عنوان یک کوهنورد خوب و حتی اسطوره یاد می شد و پس از شکست باریک تر از مویشان همه شدند یک بازنده ی تمام عیار . من در چهلچشمه بازنده نبودم اما طعم سقوط روی یخچال رو به خوبی چشیدم . من موفق بودم اما تفاوت فاحشی با بازنده ها نداشتم بسیاری از برنامه های ایرانیان در ارتفاعات بلند موفقیت هایی با چاشنی سقوط و مرگ بوده اما همه ی اونها از چشم ما چون به حادثه منجر نشده پنهان می مونه .

در کل مزه ی اسکی آزاد و چنین چالش بزرگی تجربه ایست که کمتر کسی شانس این رو داره ازش لذت ببره من از تلاش برای زنده موندن لذت می بردم . 

آلمانی ها زمین خورده ی اسکی

پس از شوماخر امروز آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان نیز در یکی از پیست های اسکی سویس دچار حادثه شد و از ناحیه لگن مصدوم شد . در هفته ی گذشته شوماخر راننده ی آلمانی نیز با حادثه ای مشابه به کما رفت . 

اسکی در سال نو میلادی ظاهرا برای آلمانی ها خوش یمن نبوده . شاید این نقل قول از شوماخر بتواند دلیل حادثه ای که برایش رخ داد را مشخص کند . از وی پرسیدند راز موفقیتت در اتومبیل رانی چیه؟ جواب داد که هرجا دیگران ترمز کردند من نکردم ...(!) 

«محل حادثه شوماخر»

هرچند مسیر اسکی شوماخر چندان سخت هم نبود اما این قاعده حداقل در مورد اسکی برای شوماخر جوابگو نبود . 

پی نوشت : از تصاویر اینگونه بر میاد که مرکل به اسکی نوردیک مشغول بوده است . معمولا اسیب دیدگی در اسکی نوردیک به ندرت رخ خواهد داد و البته مسیر اسکی شوماخر نیز چندان پر خطر به نظر نمی رسد . 


راهیابی تیم اسکی سقز به لیگ دسته دو  کشور

تیم اسکی سقز به عنوان تنها نماینده ی استان کردستان از سال جاری در لیگ اسکی دسته دو کشور برای نخستین بار حضور خواهد داشت . این تیم متشکل از اسکی بازان جوان سقزی است که با توجه به رضایت ریاست فدراسیون کوهنوردی و سابقه ی اسکی سقز در مسابقات قهرمانی کشور رسما به لیگ دسته ی دو کشور راه یافت.

فرماندار شهرستان سقز و همچنین ریاست اداره ی ورزش و جوانان سقز طی صحبتها و تفاهم نامه با فدراسیون اسکی جهت جذب حامیان مالی اعلام آمادگی نموده اند.

در صورت تامین مالی تشکیل باشگاه ( تیم ) اسکی آلپاین سقز انتظار می رود ورزش اسکی در این شهرستان قدم های بلند تری بردارد .

انتظار می رود ارگانهایی نظیر شهرداری و شرکت های دولتی و خصوصی و ... از این تیم حمایت نمایند . لازم به ذکر است منطقه ی سقز به دلیل شرایط ویژه ی اقلیمی ، توپوگرافی و جوی پتانسیل تبدیل شدن  به یکی از قطب های اسکی کشور در سال های آتی را داراست.

مسابقات لیگ اسکی کشور در لیگ های دسته ی یک و دسته ی دو ی کشور پیگیری می شود و علاوه بر آن مسابقاتی نیز تحت عنوان قهرمانی کشور نیز سالانه برگزار می شود .  

سابقا در مسابقات قهرمانی کشور اسکی آلپاین ،  اسکی بازان سقزی در قالب تیم استان کردستان حضور داشتند که تا کنون علی رغم نبود پیست اسکی عناوین چهارم مارپیچ بزرگ و کوچک را از آن خود نموده اند .

نخستین اسکی پاییزی در پیست اسکی سقز

روز جمعه به اتفاق دوستانمان به پیست اسکی سقز رفتیم این پیست دو هفته ای می شد که مساعد برای اسکی کردن بود نهایتا بعد از دو هفته فرصت شد به اونجا بریم . لذت اسکی کردن بعد از چند ماه دوری از برف براستی غیر قابل وصف بود . از حضور دوستان عزیزم آقایان آزاد صالحی ، هوشیار حسنی ، کاوان محمد زاده و کاوه صالحی برای رقم زدن این روز بی نظیر ممنونم

ادامه ی گزارش تصویری را در اینجا ببینید


زمستون خدا سرده دمش گرم  /  زمین رو مثل یخ کرده دمش گرم
دم گرم کسی نیست توی این شهر  /  اون عاشقی که ولگرده دمش گرم
دوباره من غرورم رو شکستم  /  نخوردم چیزی اما مست مستم
خداوندا الهی نه نگه که  /  میشم بدتر از این کسی که هستم
زمستون خدا هوا چه سرده  /  میترسم دیگه یارم بر نگرده
دلم دل دیگه نیست خونه ی درده /  ببین یارم خدا با من چه کرده
زمستون خدا سرده دمش گرم  /  زمین از غصه تب کرده دمش گرم
تو آیین خدا لوطی گری نیست /  زمینو جون به لب کرده دمش گرم
زمستون خدا سرده دمش گرم  /  زمستون خدا سرده دمش گرم


اسکی در روزی بیاد ماندنی ...

عکس: پیست اسکی سقز - مسیر اسکی آزاد فروردین 1391

اسکی در داخل شهر ...

امروز بعد ازظهر به هوشیار حسنی اس ام اس زدم و از برف سنگینی که در حال بارش بود گفتم و اونم پیشنهاد داد بریم اسکی اما تمام جاده ها بسته شده بودند و ما چند ساعت هوای خوب داشتیم و نهایتا تصمیم گرفتیم توی کوچه و خیابون اسکی کنیم .

رفتیم چوب اسکی ها رو سوار ماشین کردیم و به محله ( تپه مالان ) سقز رفتیم در میان کوچه های حاشیه شهر و شیطنت و بازیگوشی بچه های اون محله به ارتفاعات پشت منطقه ی مسکونی رفتیم و یک فرووود دلچسب !

کنار اون بچه های بازی گوش  چند عکس به یادگار گرفتیم و برگشتیم !

حس اسکی کردن از میان کوچه ها ی شهر حس قشنگی بود که شاید نصیب هر کسی نشود . پیچ زدنها در اون کوچه های باریک با نگاه سنگین مردم تجربه ی جالبی بود . امروز روز قشنگی بود !

ممنون هوشیار عزیز


گزارش تصویری را در این قسمت مشاهده فرمایید

تجهیز پیست اسکی سقز و برگزاری دوره های اموزشی ...

مسئولان پیست اسکی سقز جهت برگزاری دوره های آموزش اسکی آلپاین در روزهای گذشته نسبت به تجهیز و تهیه وسایل آموزش اسکی برای این پیست اقدام نمودند .

به گزارش خبرنگار آروکمپ این دوره ها برای نخستین بار در منطقه برگزار می شود و علاقه مندان به اسکی و ورزشهای زمستانی می توانند در این دوره ها شرکت نمایند .

پیست اسکی سقز پس از ۸ سال روند اداری نهایتا با اقدام بخش خصوصی به ثبت رسیده است که این بخش در اولین اقدام نسبت به برگزاری دوره های آموزشی برای علاقمندان و تجهیز لوازم اسکی پیست در سال جاری اقدام کرده است.

این پیست با بازدید مسئولان فدراسیون اسکی و نظر مساعد انان مستعد ارتقا دادن به پیست بین المللی در سالهای اتی می باشد .

موقعیت پیست در ۳۵ کیلومتری غرب سقز واقع در ارتفاعات گردنه خان و ۱۵ کیلومتری شهرستان بانه قرار دارد . هم اکنون بیش از ۳۰ نفر اسکی باز در سطح شهرستان مشغول به کار هستند و پیش بینی می شود ورزشکاران اسکی باز در سال جاری به بیش از ۱۰۰ تن افزایش یابند .

مسئولین پیست اسکی عنوان کردند این دوره ها با هزینه ی کمی برگزار می شود و تجهیزات اسکی نیز به صورت رایگان برای این دوره ی ۵ روزه در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت . مسئول روابط عمومی پیست اسکی سقزهمچنین عنوان داشت با وجود یک پیست با کیفیت و موقعیت پیست اسکی سقز که در مرکزیت شهرستانهای سقز ، بانه ، بوکان ، دیواندره ، سردشت و مهاباد قرار دارد انتظار داریم در سالهای آینده منطقه ی کردستان به یکی از قطب های اسکی در کشور بدل شود .

بنا بر پیش بینی های صورت گرفته انتظار می رود با روند اجرایی شدن فازهای این مجموعه که شامل پیست اسکی ، سایت پرواز و ورزشهای هوایی و چندین ورزش کوهستانی دیگر است سالانه هزاران نفر گردشگر را جذب نماید .

کاردارهمچنین افزود : پیش بینی میشود وضعیت معیشتی مردم روستای خاپورده و کیله شین در سالهای آتی با وجود این مجموعه ورزشی توریستی متحول شود . هم اکنون رایزنی ها برای بازدید ناظران فدراسیون جهانی اسکی و بازدید انان از پیست در حال انجام است .

ادامه در سایتهای :

سایت خبری ورزشی کردستان آروکمپ

سایت مرکز خبررسانی سقز

سایت سقز آوا

شناسایی و معرفی سایت های پرواز کردستان

در چند روز گذشته میزبان دوست بسیار عزیزمان کاک ناصر ابراهیمی از هیمالیانوردان خوب کانون کوهنوردان کردستان و یکی از پرنده های پرتجربه ی کردستان بودیم .

در این برنامه که جهت شناسایی و ثبت سایتهای مناسب پروازی سقز و بانه برگزار شد به مناطق کوهستانی گردنه خان ، سایت پروازی پیست اسکی سقز ، ارتفاعات بانه و مناطق کوهستانی سقز سفر کردیم و نهایتا چندین نقطه جهت ثبت و معرفی آن از طریق رسانه ها و پایگاهها ی اطلاعاتی شناسایی شد که مناسب ترین آن مجموعه ی پیست اسکی سقز بود که در 35 کیلومتری سقز و 15 کیلومتری بانه واقع است .

در این سفر یک روز نیز جهت اسکی به پیست اسکی رفتیم و روز بیادماندنی در کنار جناب ابراهیمی عزیز در خاطرمان نقش بست.

عکس: سایت پرواز گردنه خان سقز- بانه

پی نوشت ۱: سایت پرواز سقز - بانه که در محل پیست اسکی سقز واقع است با قرار گیری در یکی از بدیع ترین چشم اندازهای کوهستانی کردستان با ارتفاع ۲۶۰۰ متر از سطح دریا در محل تیک آف و ۱۶۰۰ متر محل لند و دارای جاده ی مناسب دسترسی و نبودن موانع در مسیر می تواند به عنوان یکی از بهترین سایت های پروازی در کشور مورد استفاده ی علاقه مندان قرار گیرد . این سایت در ۳۵ کیلومتری سقز و ۱۵ کیلومتری بانه واقع است .

پی نوشت ۲ : این چند روز به خاطر جلسه ی هیئت کوهنوردی بانه و شرکت در این جلسه و حضور در مناطق کوهستانی بانه و صحبت کردن با مسئولان تربیت بدنی آن شهرستان سعادت همراهی با دوستان گروه کوهنوردی بابک تبریز را از دست دادم . که عمیقا از جناب عزتی و سایر دوستان عزیز تبریزی پوزش می طلبم و امیدوارم عدم همراهی کردن دوستان در صعود به کوه نکروز را بر من به دلیل سرشلوغی های این چند روزه ببخشایند .