لک لکهای خورینج سرخوش در باغ سنگی
روستای خورنج یکی از روستاهای بسیار زیبا ی کردستان است که برای طبیعت گردان می تواند دارای جاذبه های فراوانی باشد . روستایی که پوشیده از سنگهای عظیمی است که هر کدام افسانه ای را روایت می کنند. افسانه ای که با باورهای مردم منطقه گره خورده است ...
اما نکته ی جالبی که چشم گردشگران را به خود جلب میکند گره خوردن زندگی مردم روستا با جاندارانی است که در میان این سنگها زندگی میکنند از لکلک ها بر روی اسن سنگهای نچندان رفیع گرفته تا گربه های وحشی و گزار و روباهی که در لابلای این سنگها که در جوار روستاست گذران عمر میکنند .
هم زیستی ای که سالیان درازی است ادامه دارد . لک لک ها جانداران بسیار محتاطی هستند و عموما لانه هایشان را در ارتفاع بیش از 4 متر میسازند اما در روستای خورنج قاعده ها دگرگون شده است و لک لک ها در ارتفاعی پست و در جوار روستا هر روز با صدای شیطنت کودکان روستا صبحگاه را شروع میکنند و با غروب آفتاب شب را سپری میکنند. اینجا زندگی جاری است و مردمش آب را می فهمند و چنان محیطی برای این لک لک ها فراهم اورده اند که هیچگاه این لک لک ها احساس نا امنی نکرده اند و هر سال در این لانه ی امن و آرامش بخشش زندگی را چه شیرین از سر میگیرند . قصه ی زندگی لک لک ها در خورنج قصه ایست به عمق باور ما به زندگی به لطافت مهر انسانی و به پاکی باور مردمان روستا ...
در پشت این روستا باغی از سنگهایی است که سینه به سینه داستانهایی را برای نسل امروز به ارمغان اورده است که شنیدنشان خالی از لطف نیست . هر روز دختران و پسران روستا با این داستانها از لابلای سنگها به چشمه ی بالای روستا میروند تا جرعه ای آب بنوشند ، تمشکی از لابلای درخته چه هایش با دستانشان بچینند ، لک لک ها را با نگاهشان لمس کنند و سرمست از صدای زنگوله ی رمه در دل کوهستان با طعم دوغ در کاسه ی گلی زندگی را جشن بگیرند ... و چه زیبا سخاوت طبیعت که به یاری این مردمان سرمست آمده است با درختانی از توت و انجیر تمشک و آلبالوی وحشی که نشان از روح زندگی در این دیار است ...
پی نوشت : اظهارات گردشگران (سیاح انگلیسی کرپورتر ( kerporter ) در سال 1820) ، راولینسون و بهمن میرزا کریمی را در این قسمت مطالعه نمایید .
پی نوشت دو : روایت های بومی مردم این منطقه از سنگها را در اینجا بخوانید