نانگاپاربات دومین مقصد مهدی قلی پور

مهدی قلی پور کوهنورد جوان تبریزی قصد دارد سال جاری به قله ی سرسخت نانگاپاربات صعود کند . وی پیشتر بر روی دو قله ی گاشربروم2 و مانسلو ( صعود قله ) تلاش کرده است . سال گذشته مهدی در تلاش بود بتواند برای صعود زمستانه به نانگاپاربات اقدام کند که عدم تلاش خود را متوجه فدراسیون کوهنوردی دانست و فدراسیون را به مانع سازی متهم کرد . فعلا موفق نشدم با مهدی قلی پور گفتگو کنم اما برای این کوهنورد ارزنده ارزوی موفقیت دارم در کوه عریان ! 

یاد و خاطره ی زنده یاد سامان نعمتی که در نانگاپاربات ارام گرفته است جاودانه باد 


پی نوشت : 

قله های گاشربروم ، مانسلو و نانگاپاربات اشاره شده برایمان آمیخته است با خاطرات تلخ ، خاطره ی پرواز لیلا ، عیسی ، جعفر و سامان اما نکته ی تلخ دیگری که در خصوص گاشربروم2 وجود دارد عدم صعود تیم ملی ایران در اولین تلاش 8000 متری این تیم بر قله ی گاشربروم دو بود . این تیم در هرم زیر قله درست مکانی که زنده یاد اسفندیاری جانش رو از دست داد صعود را متوقف کرد و به پایین بازگشت اما هیچ گاه واقعیت های آن بازگو نشده است .  کاش جناب آقای نجاریان که پای ثابت عموم قه های صعود نشده ی تیم ملی است لب می گشود و از صعودهایشان صادقانه سخن می گفت ! 

از تصاویر نداشته ی این صعود ، به یاد دارم یک بار از جناب نجاریان در خصوص  قله ی گاشربروم پرسیدم در جواب گفتند « 50 متر آخر گاشربروم 2 می ارزه به همه ی صعودش » اما می توانم بپرسم کدام 50 متر؟ آن 50 متری که هیچگاه صعود نکردید؟ 

در آن زمان دو تیم از ایران در حال تلاش بر روی قله ی گاشربروم2 و راکاپوشی بود که تیم نخست ملی نتوانست گاشربروم را صعود کند اما اعلام کرد این قله صعود شده است و تیم دیگر که عموما با هزینه ی شخصی بود موفق شد راکاپوشی را صعود نماید و به صورت توافقی نام ان را تیم ملی گذاشتند . 


شعاعی با هلی کوپتر 12000 دلاری به بیس کمپ مانسلو رفت ؟

بنا به گزارش دریافتی از منطقه ی مانسلو محمود شعاعی در یک اقدام صرفا تبلیغی پس از باخبر شدن از مرگ زنده یاد جعفر ناصری با یک هلی کوپتر به کاتماندو رفت و سپس با یک پرواز دیگر خود را به بیس کمپ مانسلو رساند .

از سوی دیگر امید آ محمدی و حسین صالحی در وضعیت بسیار بدی قرار داشتند به طوری که دست و پای هر دو نفر دچار سرمازدگی شدیدشده است و با این حال خود را به سختی به بیس کمپ رسانده بودند که کوهنوردان خارجی هم بر وخیم بودن حالشان تاکید داشتند . و تاکید کرده بودند که حتما باید با هلی کوپتر به کاتماندو برگردند که متاسفانه وضعیت یکی از این کوهنوردان وخیم گزارش شده است

در این حال محمود شعاعی برای تبلیغات مبلغ 10 تا 12 هزار دلار صرف هزینه ی اجاره ی هلیکوپتر نموده است که با بازگشتش احتمالا به 18000 دلار نیز افزایش خواهد یافت !

محمود شعاعی با علم به اینکه هیچ کاری از دستش بر نمی آید ین هزینه ی سنگین را برای تبلیغات صرف نموده است 

به محض اطلاع از وضعیت سرمازدگی کوهنوردان سید حسین صالحی و امید آ محمدی در این خصوص اطلاع رسانی خواهد شد . همچنین به محض دریافت متن خبر مربوط تبلیغات برای شعاعی و آخرین وضعیت سفر هوایی ایشان اطلاع رسانی خواهد شد .   

محمود شعاعی در جریان مرگ دکتر سعید بهالو نیز در یک اقدام تبیلیغاتی بی حاصل به تیلی چوپیک رفته بود!


پی نوشت : 

بر اساس گزارش کوه نوشت : یک فروند بالگرد برای جستجو !!! و همچنین انتقال آمحمدی و صالحی جهت  به کاتماندو فرستاده شده است. 

جعفر ناصری دومین ایرانی جان باخته ی مانسلو

خبر تلخ مرگ جعفر ناصری سال 1391 را همچو سال گذشته بی نصیب نگذاشت . جعفر ناصری روز گذشته موفق به صعود قله ی مانسلو شده بود که در پی سقوط در ارتفاع بالای 8000 متری جانش را از دست داد . وی سابقه ی عضویت در تیم هیئت استان تهران در صعود به نان پیک را داشته است . 

جعفر ناصری دومین ایرانی جان باخته در مانسلو است . سال گذشته زنده یاد عیسی میرشکاری نیز در همین قله پرواز کرده بود . 

روحش  شاد 

صعود سومین قله ی 8000 متری سال 1391

پس از صعود دو قله ی آناپورنا و ماکالو سومین قله ی 8000 متری توسط سه کوهنورد نام آشنا صعود شد . به گزارش پایگاه خبری فدراسیون کوهنوردی کوهنوردان : حسین صالحی ، امید آ محمدی ، جعفر ناصری موفق شده اند  قله ی مانسلو را صعود نمایند. 

این به گمانم چهارمین سال است که بر روی مانسلو از سوی ایرانیان تلاش می شود . یک صعود مربوط به سالهای دور بود که مانسلو به عنوان اولین 8000 متری که توسط ایرانیان صعود شد . تلاش دوم توسط مهدی عمیدی از مشهد بود و سومین تلاش سال گذشته توسط چند تیم ایرانی صورت گرفت . و چهارمین سال تلاش نیز ما حصلش پیروزی در این تلاش بود برای ایرانیان . 

سال گذشته زنده یاد عیسی میرشکاری کوهنورد جوان  کرمانی در تلاش برروی این قله پس از ارتفاع گرفتگی و در جریان حمل وی به کمپ های پایین جانش را از دست داد . 

این صعود را به این تلاشگران صمیمانه تبریک می گویم 

از لابلای کامنتها ( عیسی میرشکاری )

شخصی به نام دوست در بخش کامنتهای وبلاگ موضوعی رو مطرح کرده بودند که بد نیست در جواب این دوست مختصر توضیحی بدهم .

یک دوست : بحث پرونده سازي باشد هيچ كسي پرونده سازي راميار را براي استاد نجاريان فراموش نخواهد نكرد!
پس سكوت كن و اينقدر بر طبل توخالي نزن اي خرماخورده!

بله عیسی میرشکاری رفت و خیلی ها فراموش کردن روزهای اندوه ابتدایی سال 90 را ، روزهایی که در تلاشی چند روزه و در اثر سهل انگاری آقای محمد حسن نجاریان و شرکت سرزمین خورشید ( سان لند ) یک جوان به کام مرگ کشیده شد .

در آن زمان تلاشهای ما برای روشن شدن برخی زوایای پنهان ماجرا شاید اثر بخشی لازم را نداشت و یا اینکه جامعه ی کوهنوردی چندان به جان انسانهایی که تمام و کمال خود را در اختیار نام ها می گذارند اهمیتی نمی دهد .

عیسی میر شکاری از طریق شرکت سرزمین خورشید به کوه مانسلو در کشور نپال اعزام شد و پس از چند روز تلاش ، اخباری مخابره شد که کم و بیش شوکه کننده بود ...

به زعم بنده پرونده ی عیسی میرشکاری هرچند از نظر کمیسیون حوادث فدراسیون کوهنوردی و یا دادگاه بسته شده باشد اما این پرونده در نزد افکار عمومی همچنان باز است و می بایست همواره این نکات ریز و درشت را یاد اوری کرد که مبادا جوانان دیگری تحت تاثیر نامهایی قرار بگیرند که برای جان انسانها اهمیت لازم را قائل نیستند .

خانواده ی عیسی میرشکاری به واسطه ی حجب و حیایشان و همچنین طی صحبتهای بنده با مسئولین شهرستان جیرفت در ان زمان ترجیح دادند با بی اعتنایی به جوابیه پزشکی قانونی مبنی بر رد ادعای مرگ بر اثر ارتفاع گرفتگی و همچنین عنوان کردن ضربه ی مغزی به عنوان عامل مرگ قضاوت را به افکار عمومی بسپارند که پیگیری خانواده ی زنده یاد عیسی میرشکاری می توانست برای مسئولین صعود دردسر ساز شود .

 عیسی میرشکاری با رویا پردازی ها و بلند پروازی هایش گام در مسیری گذاشت که شاید بخش بزرگی از جوانان این سرزمین این مسیر را در پیش گرفته باشند و یا در آینده بگیرند و نجاریان ها به واسطه ی تلاشهایشان در سالیان پیش در ذهن این جوانان اسطوره هایی بزرگ هستند که می توان تمام و کمال به امیدشان جان را کف دست گذاشت و راهی شد .

وعده های داده شده توسط شرکت های گردشگری مبنی بر آسان جلوه دادن صعود های برون مرزی 8000 متری نیز خود تاثیری عمیق خواهد گذاشت .

اما اگر روزی از نجاریان نوشته شد و یا در آینده نوشته خواهد به این دلیل است که وی را نه به عنوان یک ورزشکار و یک همیالیا نورد می شناسیم بلکه در کسوت فردی است که مسئولیت تمامی جوانب صعود بر عهده ی وی است و ایشان با دریافت مبلغ قابل توجهی که از یکایک این جوانان اخذ می شود برای همین منظور راهی میشود . پس در این جا بحث بر سر مسئولیت ورزشی مطلق نیست بلکه از ان می توان به عنوان یک شغل و پیشه یاد کرد که علی رغم دریافت مبلغ قابل توجه در رسیدگی به جان افرادی که به عنوان مشتری به همراه وی راهی شده اند سهل انگاری شده است و درد ناک تر آنکه در گزارشهای منتشر شده به قلم حسن نجاریان شاهد مخفی کاری های نادرستی بوده ایم و علت مرگ را وی و هم قطارانش ارتفاع گرفتگی و ادم عنوان نمودند در صورتی که عیسی بر اثر ضربه مغزی جان باخت و در هیچ جای گزارش دوستان به این مورد مهم اشاره ای نشده است .

باری به هر جهت عیسی های میر شکاری حداقل موضوعی که می بایست بدانند این است که نباید تحت تاثیر کارنامه ی سرپرست ها قرار گرفت و قبل از برنامه به طور جدی در شناخت روحیات عاطفی و اخلاقی و مسئولیت پذیری سرپرست اطمینان حاصل کنند و متناسب با این شناخت در این مسیر گام بردارند .

پس این امر وظیفه ی من و امثال من است که به راحتی از کنار مرگ عیسی ها نگذریم حال اسمش هرچه که باشد چه پرونده سازی و یا عداوت ورزی که من به شخصه معتقدم هیچ یک از این عبارات شایسته ی این نوع متون نیست .