مدتها
بود عملکرد انجمن کوهنوردان ایران برایم حاوی نکاتی بود که بخشی از دغدغه های ذهنی
ام را شامل می شد . و یک سوال بی جواب که براستی جایگاه انجمن کوهنوردان ایران
کجاست؟
با
بررسی اجمالی نسبت به عملکرد انجمن در سالیان اخیر به شکلی محسوس میتوان ضعف و یا
عدم اعتماد به نفس را در رویه ی پیش روی انجمن دید .
به
گمانم شکل گیری NGO ها در راستای رفع نمودن
کاستی های سازمانهای متولی حیطه های مختلف است که به باور بخشی از جامعه ی
کوهنوردی تشکلی همانند انجمن کوهنوردان می توانست و یا می تواند چنین جایگاهی
داشته باشد .
در این
سالیان اخیر فعالیتهای فدراسیون کوهنوردی همانطور که پیشتر در این وبلاگ اجمالا به
آن پرداخته شد دارای کاستی های فراوان بود و در این بین نقش ان جی او های مستقل
نتوانست گره از کار کوهنوردی کشور بگشاید .
انجمن
کوهنوردان با این ایده که می تواند در نقش نماینده ی جامعه ی مستقل کوهنوردی ایران
عمل نماید ضعف های سیستم دولتی را با پشتوانه ی مردمی خودش جبران نماید و در همین
راستا بتواند از قدرت خود که بر گرفته از نیروهای متخصص و پر شمار است در جهت
پیشبرد مسائل کلان کوهنوردی استفاده نماید اما متاسفانه در عمل چیزی خارج از آن را
مشاهده کرده ایم .
همواره انجمن کوهنوردان ایران در ذهن من
به سان یک کوهنورد خسته بوده است که نه توان به حرکت وا داشتن داشته است و نا باور
به این توان !دلیلش هم به گمانم عدم اعتماد به نفس و باور به نیروهای پشتیبان خودش می توان جست.
ساختار انجمن دارای ایراد اساسی است از این نظر که کوهنوردان
سراسر کشور در مسائل راهبردیش کمترین نقش را دارند و یا سیستم معمول آن کمتر به
مناطق دیگر کشور امکان حضور فعالانه داده است . یا اگر بخواهیم بسیار خوش بینانه
در نظر بگیریم فضای حاکم در انجمن برای کوهنوردان سراسر کشور دارای جذابیت و
انگیزه نیست .
بخش
بزرگی از کوهنوردان از سیستم بیمار فدراسیون و سیاستهای کلی اش فاصله گرفته اند و
در باورشان یک تشکل مستقل می تواند نقش موازی در رساندن انان به مقصود باشد .
حال
این مقدمه چینی برای آن است که بگویم دلایل این عدم حمایت و یا بی تفاوتی جامعه ی
کوهنوردی به نسبت انجمن کوهنوردان که روز به روز بیشتر شاهدش هستیم چیست؟
جامعه
ی کوهنوردی با این ایده که می تواند در راستای احقاق حقوق خود از طریق این تشکل
اقدام نماید و راه را بر سهل انگاری و غرض ورزی ببندد به انجمن کوهنوردان خوش بین
بود اما عملکرد مدیریت این تشکل، آنها را تا حد بسیار زیادی دلسرد کرده است .
انجمن کوهنوردان هیچگاه نقش یک تشکل منتقد را نداشته است ، همواره سعی بر این
داشته است که برنامه هایش را با دیپلماسی و یا بهتر بگویم کنار آمدن با رفتار
ریاست مابانه ی فدراسیون پیش ببرد در صورتی که انتظار جامعه ی کوهنوردی از تشکل
های مستقل رفتاری غیر از این است .
در جایی که همه انتظار دارند انجمن به
عنوان نماینده ی جامعه ی مستقل کوهنوردی در برابر احقاق حقوق کوهنوردان ، کج
رفتاری ، سهل انگاری و غرض ورزی های سیستم موجود نقشی پویاتر و قاطعانه تر داشته
باشد شاهد رفتاری آرام و بدور از تنش که گویی اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده است و هیچ
حقی از کسی گرفته نشده است رفتار میکند .
سیاستی
بسیار نرم و ضعیف که گویی خود به موقعیتش واقف نیست و همین رفتار نرم و در موضع
ضعف سبب شده است که جامعه ی کوهنوردی به نسبت این تشکل همانند فدراسیون قطع امید
نماید .
دیگر
نه خبری از بندهای اساسنامه ی انجمن هست و نه خبری از رفتاری مستقل و سیاستی شفاف
و روشن !
هیچ
گاه از انجمن کوهنوردان سیاست کلی و راهبردی در خصوص اصلاح برخی کج رفتاری ها
ندیده ایم در گزارشهای ماهانه و سالیانه ی انجمن و همواره سعی شده است همانند یک
باشگاه کوهنوردی جهت رسیدن به اندک حقوق برحق خود رفتاری نه بر اساس موقعیتش داشته
باشد .و یقینا این تصور برایند تصور جامعه است که هر روز با آن در
ارتباطیم .
انجمن
با عدم تنظیم صحیح روابط خود با سیستم دولتی پشتوانه ی عظیم خود که همان جامعه ی
کوهنوردی است را از دست میدهد .
در
یکی از بندهای اساس نامه ی انجمن به صراحت نوشته شده است که " پشتیانی از کوه نوردان و
سازمان های کوه نوردی و تبیین حقوق آنان " یکی از اهداف انجمن است چیزی که ما در
این سالیان شاهدش نبوده ایم .
درست
در جایی که فدراسیون کوهنوردی در ضعیف ترین موقعیت خود قرار گرفته است و مدارک
مستندی در خصوص سوء استفاده از
موقعیتش در خصوص شرکتهای کوهنوردی ، مبالغ دریافتی فدراسیون با صورت حساب شرکتهای
خارجی ، رفتار تبعیض آمیز ، کارشکنی در خصوص برخی چهره های مستقل ، تخریب و پرونده
سازی و ... از فدراسیون در دست
است اما کوچکترین حرکتی از انجمن را شاهد نیستیم .
انجمنی
که می بایست پیش رو در اصلاح و تحت فشار قرار دادن فدراسیون می بود و می بایست راه
را بر این نوع رفتار از همان ابتدای کار می بست چراکه سیاسیتهای انجمن در صورتی که
پشتوانه ی مردمی داشته باشد به عنوان باورهای جامعه ی کوهنوردی مورد حمایت قرار
میگیرد .
می
بایست انجمن چنان رفتار میکرد که از بالا به پایین برای بدنه ی جامعه ی کوهنوردی
نقش پیشرو ایفا می کرد و بدنه ی جامعه ی کوهنوردی بهعنوان
سرمایه قدرت و حامی وی مورد استفاده قرار میگرفت .
اعمال
سیاستهای درست و به موقع ، اعلام کج رفتاری ها حتی در حد افشای واقعیات ، تلاش
برای اعمال قدرت خود بر سیستم کوهنوردی کشور از طریق نیورهای انسانی متخصص و پویای
جامعه که می تواند به عنوان ابزار و سرمایه ی انجمن مورد استفاده قرار گیرد همه
ازضعفهای عمده ی انجمن کوهنوردان در خصوص نقشش در قبال بدنه ی جامعه ی
کوهنوردی و روابطش با سیستم حاکم است.
"سکوت" تنها رفتاری
بوده است که از انجمن تا بحال دیده ایم و در ذهن من و شاید بخش بزرگی از جامعه این
سوال پیش می آید که واقعا آیا زمان تثبیت این قدرت و اثبات این نقش مهم به عنوان NGO ی مهم کشور فرا نرسیده
است؟
آیا
انجمن کوهنوردان به این باور نرسیده است که می توان نقشی کاریزماتیک را در رهبری
بدنه ی کوهنوردی کشور داشته باشد؟
درست
جایی که فدراسیون کوهنوردی در انزوا و ضعیف ترین موقعیت خودش است آیا باور به
حمایت بدنه ی جامعه ی کوهنوردی کشور آنچنان بعید است که صرفا می بایست شاهد سکوت
باشیم و بس؟
چرا
در جایی که بدنه ی کوهنوردی کشور در تلاش برای رساندن
صدایشان به مجامع بین المللی هستند
این نقش را که انجمن می تواند به واسطه ی موقعیتش بسیار بهتر بازی نماید در پس محافظه کاریش به فراموشی سپردهاست؟
شاید
بهترین راه برای انجمن کوهنوردان بازی کردن نقشی پویا تر و استفاده از نیروهای پرانگیزه
از سراسر کشور در ساختار انجمن است که اعتماد جامعه به نسبت انجمن را همراه خواهد
شد و سپس حمایت قاطعانه از وی دستاورد این تغییر ساختاری است .
نقشی
قاطعانه تر برای انجمن میتواند این تشکل را با شخصیتی کاریزماتیک و قدرتی که
برگرفته از اعتماد بدنه ی کوهنوردی است بسیار تاثیر گذار تر نماید .
این
سکوت انجمن در قبال مسائل روز و خواب زمستانی اش نتیجه ای جز قطع امید از این تشکل
و ضعیف تر شدنش ندارد .
جامعه
ی کوهنوردی مادامی میتواند انجمن را به عنوان نماینده ی خود بپذیرد و حمایت نماید
که قاطعیت و عدالت جویی را از آن ببیند و نقشی محافظه کارانه خصوصا در این مقطع که
می تواند نقطه ی عطفی برای انجمن باشد قطعا راه را برای این کج رفتاری همچنان باز
می نماید .
متاسفانه
در نوع فعالیت انجمن اولویت ها به درستی چیده نشده است . مطمئنا اگر اولویت انجمن
یافتن جایگاه واقعی خود در کوهنوردی کشور باشد راه برای توسعه ی این رشته
بهتر و سریع تر از هر نوع مبادله ایست .
پروژه
های مبادله ی کوهنورد در حال حاضر که مشکلات و قوانین دست و پاگیر و سیستم کند و
خشک فدراسیون مانع از هر نوع حرکت موثری است آب در هاون کوبیدن است . اکنون
کوهنوردی کشور دارای پتانسیل بلقوه ایست که راه برای بلفعل نمودنش بسته شده است .
به گمانم تلاش برای هموار نمودن مسیر با تقویت موقعیت خود با استفاده از نقشی پویا
تر و قاطعانه تر می تواند از برنامه های جنبی همچون مبادله ی کوهنورد
بسیار اثر گذار تر باشد .
اکنون جامعه ی کوهنوردی همچون یتیم نیازمند یک حرکت
سازمان دهی شده در قالب یک تشکل رسمی است که بتواند کنترل خود را بر روند حاکم
اعمال نماید که این مهم با این نوع رفتار محافظه کارانه بسیار بعید و درو از دست
رس می نماید .
کشور ما نیازمند توسعه ی ارتباط با دنیای کوهنوردی خارج است
و در مثبت بودن این فعالیتهای کوچکترین شکی نیست اما این مبادله ی کوهنورد برای
تشکلی ضعیف که با رفتار خود در آستانه ی از دست دادن بدنه ی کوهنوردی کشور است می
تواند تاثیری مهم داشته باشد؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که انجمن کوهنوردان به جایگاه
واقعی خود که همانا نمایندگی بدنه ی فعال کوهنوردی کشور است برسد؟
پی نوشت :
در همین رابطه متن بسیار خوبی از آقای کیومرث بابازاده در خصوص ساختار NGO ها نوشته شده است که نظر شما را به این مطلب جلب میکنم .
کیومرث بابازاده : انجمن کوهنوردان باید مدافع تمام کوهنوردان باشد ...
پی نوشت2 : سکوت فعلا تنها موضع انجمن به نسبت همه چیز است ...
آیا بود و نبود انجمن کوهنوردان اینچنینی تفاوتی در روند کوهنوردی کشور دارد؟