کوهستان

۲۷.۴

شيرسنگي، كوچ عشاير، موسيقي و طبيعت بكر... شما را ياد كجا مي‌اندازد؟ درست فكر كرديد قوم بزرگ بختياري، با رادمرداني دلير و جنگجو، مهربان و اهل ادب، كه فولكلورهايشان پر است از مضاميني عاشقانه، اما حزن‌انگيز. اين مردمان از هزاره‌ها عبور كرده‌اند و اينك بر پيشاني ايران به زيبايي خودنمايي مي‌كنند.

سفر به اين خاك پاك، تنها ديدن آثار تاريخي و لذت بردن از طبيعت نيست شناخت گوشه‌اي از فرهنگ و تاريخ است، تاريخي كه حافظ ارزش‌هاي والاي انساني است. اين مردم ميزبانان مهرباني براي شما هستند. مردماني اصيل به نجابت طبيعت.

 

۲۷.۴

انقدر این بچه های مسلمان نما متلک بارم کردند که من هم مثل اونا مسلمون نما هستم که ناچار شدم با درج این پست راهم رو از این مسلمون نما ها سوا کنم .

یک دهه از ماه رمضان گذشت و من چیز خاصی در مورد عرفان و ... تو وبلاگ ننوشتم و اینم شنیدم که میگن هرکی یه خورده در راه خدا تلاش بکنه و یا برای دیگران قران بخواند یا اینکه دیگران را به قرآن خواندن ترغیب نماید جایگاهش بهشت برین است . پس منهم تصمیم گرفتم که حداقل هم دنیا و هم آخرتم را داشته باشم از این رو هر روز یک آیه از قران کریم را همراه با ترجمه در وبلاگ منتشر می کنم که به طور متوسط 150 بازدید کننده وبلاگ اون رو بخونن و حداقل قدم کوچکی برداشته باشیم که بعدا از رسالتمان کوتاهی نکرده باشیم . امروز چون من ارادت خاصی نسبت به بانوان دارم این آیه مبارکه و شریفه را انتخاب نمودم .

 

آیه شریفه 34 سوره نساء : الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا

ترجمه : مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از شما را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ ستمی روا مدارید چرا که همانا خداوند ، بزرگوار و عظیم الشان است .

27.4

توی فایلها ی پی دی افم می گشتم یک لحضه گزارش آقای رامین شجاعی رو دیدم دوست داشتم بخوانمش برای چندمین بار و اون لحضه ها رو برای خودم مجسم بکنم . بدون شک اینان یا وظیفه ای مقدس داشتند یا عشقی بزرگ !

 

عکس : از راست به چپ ایستاده ( فرشاد خلیلی خوشه مهر – جلال چشمه قصابانی – داریوش بابازاده – محمد جدیری – منصور افشاریان – اسماعیل متحیر پسند – محمد اوراز )

نشسته از راست به چپ : ( رامین شجاعی – حسین خوش چشم – رضا زارعی – علیرضا امزاجردیان )

روح سفر کرده های این عکس شاد باد

محمد اوراز : سال 1382 حادثه بهمن در گاشربروم یک

فرشاد خلیلی : سال 1388 حادثه ی بهمن در محور دیزین شمشک

اسماعیل متحیر پسند : سال 1389 سکته ی قلبی در حین تست ورودی مربیگری درجه 2در پل خواب کرج

27.4

با سلام و احترام

به پاس زحمات و بزرگواری های تمام پیشکسوتان ، دوستان و همنوردان که از جای جای این سرزمین سبز بنده ی حقیر را لایق دانستند و بزرگوارانه پیام تبریک را چه در فضای مجازی فرستاند و چه آنان که با حضور گرم خود در مراسم استقبال سرافرازم نمودند گرمترین درودها را تقدیم می نمایم . بی شک دلگرمی و محبت شما بزرگواران همواره قوت قلب و انگیزه ای برای تمام لحضات صعودم بود . امید که بتوان هرچند کوچک ، گوشه ای از این محبت و بزرگواری شما سروران را جبران کنم .

                                                            ارادتمند

                                                                                                                   هیوا دادخواه

۲۷.۴

ترانه ای زیبا از استاد بی چون و چرای موسیقی کردی استاد مظهر خالقی ! این ترانه تقدیم به آنانی که برای سرزمینشان اشکی ریخته اند ! و قلبشان را بر فراز کوهسارانش جا گذاشته اند ...

کوردستانی خۆش نیشتمانی جوان / ای کردستان زیبا ، ای سرزمین زیبا

تۆ قیبله گاهی منی بێ گومان / بی گمان تو قبله گاه من هستی

چاوم پشکوتووی شاخه کانته / چشمانم روشنایش را از قله هایت گرفته است

فێری ژیانی باخه کانته / زنده ام به  زندگی در باغهایت

ده نگی شمشالی شوانه کانت / به صدای نی چوپانهایت

خوڕه ی ئاوه که ی نه شیوه کانت / به صدای جویبار های پر خروش دره هایت

نه ونه مامێک بووم له م خاکه روام / نهال کوچکی بودم تو پرورشم دادی

به خۆشه ویستی وڵات هه ڵدرام / با عشق به تو رشد کرده ام

خۆشی ژیانم خۆشی ژینته / شاد بودنم شادی توست

ئێشی ژینم ڕۆژی شینته / ناراحتیم روزی است که تو در ماتمی

چونکه کوردستان نیشتمانی جوان / چرا که ای کردستان ای سرزمین زیبا

تۆ قیبله گاهی منی بێ گومان / بی گمان تو قبله گاه منی

ئه ڕی وڵاتم وڵاتی زۆر جوان / ای سرزمینم ای سرزمین زیبا

ژیان هه ر بۆ تۆ بۆ دوژمن نه مان / زندگی را فقط برای تو می خواهم و نیستی برای دشمنانت

چالاکی خه بات سه ر به رزی و ژیان / با تمام وجود برای سربلندی و افتخارت تلاش می کنم

له پیناوته سه ر و ماڵ و گیان / جان و مال و زندگیم را فدای تو خواهم کرد

چونکه کوردستان نیشتمانی جوان / چرا که ای کردستان ای سرزمین زیبا

تۆ قیبله گاهی دڵی بێ گومان / بی گمان تو قبله گاه دل منی

عکس: دریاچه دالانپر

۲۷.۴

محمد گائینی یه عکس از من تو وبلاگش گذاشته شبیه مومیایی ها هستم و یا اینکه تو خواب دارم راه میرم ! سرقدم رو باش !

همه یکی دو متر از من عقب ترند دیگه ! آقا بلد نیستیم دیگه به زور که نیست همشم مقصر این عرفانه ما رو گذاشته بود اون اول که هی سوتی بدیم و هی ازمون عکس بگیرن و بعدا قه قه بهمون بخندند ! محمد بیای کردستان یه حالی ازت بگیرم !

عکس : مهرچال مرداد ۱۳۸۹ - پنجمین صعود قلم کوهنویسان چند قدم مانده به قله

۲۷.۴

هر بار که از اون منطقه رد میشدم دلم هوای اون دره زیبا رو می کرد. حس می کردم یه چیزی اونجا هست که ارزشش رو داره بشه دید ! هرچی گوشامو تیز میکردم که یکی در مورد این منطقه بگه اما همه و همه بی تفاوت بودن و برعکس برای من خیلی جذاب !

دوست داشتم اونجا رو ببینم تا چند روز پیش این فرصت دست داد که اونجا برم همونطوری که پیش بینی می کردم پر از جذابیت و شگفتی بود !

بچه ها نیومدن و زیر درختان نرسیده به دره استراحت کردن و منم تصمیم گرفتم برم بری من اونجا پر بود از چیزهایی که مجبورم کنه چند بار دیگه به اونجا قدم بگذارم !

دیواره های پر رمز و راز و مرتفع با غارها ی فراوانی ، دالانهای پیچ در پیچ و مخوف که صدا در آن می پیچید و رودخانه ای نمکی که آب باریکه ای از آن رد می شد ! نمک زارهای جالب و دیدنی ، صدای پرواز پرندگان که سکوت را می شکست !

می شد مسیر فواره شدن آب رو از وسط دیواره در چند نقطه دید و جالب اینکه آن آبها هم نمکی بودن و مسیر نمکی جالبی از خود بجا گذاشته بودند که نشان میداد در فصل مناسب خودش که احتمالا فروردین باشه باید یک منطقه ی زیبا و روئیایی باشه !

پرواز پرندگان که سکوتشان را بهم زده بودم و از هر سو از میان آن دلان ها که می بایست اندکی دست به سنگ شد برایم خاطره ای زیبا رقم زد ! فرار روباه بازیگوشی که من رو از دور نگاه میکرد و انگار می خواست بازی کند شاید کمتر انسانهای وحشی صفت به طورش خورده بود که اینچنین شیطنت می کرد و شاید نمی دانست که نمی توانم مانع از خنده ام شوم چرا که اولین بار بود با روباه بازی میکردم !!!!

زیبا بود زیبا ! امیدوارم کسی به آنجا سفر نکند تا آرامش لانه ی آن روباه را نگیرد و اگر بازهم سفر کردم روباه من رو بشناسد و بازهم رغبتی برای بازی گوشی داشته باشد !

عکس: همان روباه شیطون

ادامه عکسها در این قسمت

۲۷.۴

روز گذشته تعداد کثیری از مردم ، کوهنوردان ، ورزشکاران ، مسئولین و خبرنگاران در مراسم پرشکوه استقبال از هیوا دادخواه برگزار شد که برای من جای خوشحالی و شادی بسیاری بود .

شنبه بچه های تیم موستاق آتا بر می گشتن ایران و من به اتفاق 3 نفر از دوستان به فرودگاه امام رفتیم تا از دوست بزرگوار و عزیزم در فرودگاه استقبال کنیم .

و فردای اون روز ساعت 17 در پلیس راه سقز – سنندج تعداد کسانی که عاشقانه منتظر هیوا بودند حضور داشتند . دیدن اون لحضه ها ی زیبا ، اون همدلی ، اون عشق و اون قدردان بودن برای من نهایت شادی و بغض به همراه داشت !

دوستان کوهنورد و پیشکسوت سقز ، ورزشکاران رشته های غیر کوهنوردی سقز ، مسئولین ، کانون کوهنوردان اوراز مهاباد ، هیئت کوهنوردی بوکان ، هیئت کوهنوردی مهاباد ، باشگاه سنگنوردان بوکان ، هیمالیا نوردان و مردم قدر دان سقز  همه و همه در این حماسه ی باشکوه نقش داشتند .

 زنده باد این همدلی ، زنده باد این دوستی و زنده باد این عاشقانه

عکس : عکسی به یادگار از کوهنوردان مهاباد و سقز

ادامه ی عکسها در این قسمت

 ۲۷.۴

                                                                 بسم اللة الرحمن الرحيم

بانوی ارجمندة حاجية خانم الکوهنویس ......بالاجادة بازگشت وعروج عارفانة شما ذرية زهرا بتول رااز سرزمين وحي مدينة منورة ومكة معظمة كاتبي گراميداشتة ، برای شما  عالم رباني و اسوة تقوا و پرهیزگاری ، نمونة بارز انسان والا  علو درجات را از درگاة حق تعالی مسئلت می نماییم و قدوم شما اسوة عصمت و طهارت را گلباران می نماییم . امید کة ما نیز همچون حضرتعالی بة این مقام والا نایل گردیم و دستان مبارک شما  در برنامة الاتی الدالانپر بر سر این حقیر مایة عروج و سربلندی در درگاة آن حضرت گردد .

                                                                                                    والسلام علیة و رحمة اللة

                                                                                                            حقیر رامیار 

 پی نوشت: این متن را به صورت اسلوموشن بخوانید  

27.4

متن زیر  به قلم دوست بزرگوارم آقای حسین آدوسی عزیز نوشته شده است امیدوارم که در آزمونشان موفقیت بدست بیاورند . و ما رو از شیرینیش بی نصیب نکنند .

تجربه مدرنیسم تنها به مدگرایی ختم نشده است. این مسأله حتی در لایه های عمیق فرهنگی و ارزشهای اجتماعی نیز قابل مشاهده است. مصرف گرایی بی رویه و عدم توجه به محیط زیست و ایجاد آلودگیهای متنوع از جمله تبعات هجوم مدرن گرایی به یار سنتی انسان است.

اینجا نوشتن یادگاری، شعار، خسته نباشید و ... با اسپری رنگی در ارتفاعات چندان عجیب نیست. رها کردن زباله در کوه، رها کردن همنورد در ارتفاعات بالا که حتی منجر به مرگ بعضی از کوهنوردان ایرانی شده است، و حتی ادعای کذب صعود به قله از جمله نمونه های وجهه بین المللی جماعت کوهنورد ماست، که در صعودهای برون مرزی مرتکب شده اند.  ادامه متن

پی نوشت : دوستی می گفت تو بیش تر از اینکه از موفقیت خوشحال باشی از رسیدن به اون شیرینی که شاید بهت بدن خوشحالی و نود درصد هم به شیرینی نمیرسی ... اما باور کنید نه از موفقیت دوستان اگر بیشتر از شیرینی خوشحال نشم به اندازه شیرینی خوشحال میشم

۲۷.۴

چقدر دلم برای رمضان تنگ شده بود !

یادش بخیر هر سال تو این ماه مردم چه شور شوقی دارند از صف های طولانی شیرینی و زولوبیا بامیه گرفته تا گوشت و پوست و استخوان و از معرفت میوه فروش گرفته تا قصاب و بقال و ...

بوی و ریایحه بهشتی که رو مغز آدم کار میکنه رو بگو ! چه مراعات میکنن مردم و چه خوش است این رایحه های بهشتی !

به همان بهشت قسم اگر این بو از بهشت بیاد حاشا ... اگز حتی یک قدم به آن بگذارم !

به همان معرفت و مردانگی مردم در این ماه مبارک قسم اگر این انسانیت است حاشا ...اگر خود را انسان بدانم

به همان افطار و سحری قسم اگر این عبادت است که هر که نصفه شب یک شکم سیر بخورد و افطار دو چندان حاشا ...اگر دیگر عبادت بکنم !

به همان صفهای طولانی نماز در مسجد قسم اگر نماز فقط در رمضان است حاشا... اگر دیگر نماز بخوانم !

به تمام ادیان قسم اگر همه دینها اینگونه اند حاشا... اگر دینی برای خود داشته باشم ...

ابلیس به مردانگیت قسم که می دانم نه وجود داری و نه مردانگی در وجود نا وجودت است که منم همپیمانم ! با اینکه نه به تو و نه به دیگر موجودات خیالی همچون سیمرغ و دیو و اژدهای هفت سر و پری زیبا روی دریایی و غول چراغ جادو اعتقادی ندارم !

اما از این همه تزویر و ریا بیزارم بازهم ماه ریا و ماه دروغ و ماه کلاهبرداری فرا رسید

دوستی در صعود قلم شعری گفت که زیبا بود و بجا :

و سرنجام روزی خواهد رسید که ابلیس بگوید انسان پیدا کنید سجده خواهم کرد !

رمضانتان همچون سالهای گذشته خوش باد !!!

پی نوشت : شنبه عازم تهرانم تا در مراسم استقبال از هیوای عزیزمان در فرودگاه حضور داشته باشیم منتها بدبختانه همراهانم روزه هستند و منم تا تهران باید به موسیقی قور قور شکمم گوش بدم !!!هیوا دستم بهت برسه میکشمت آخه پسر موستاق آتا رفتنت چی بود ؟ ببین چه وضعی برام درست کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  27.4

یکی از قسمتهایی که در وبلاگ مخاطبان خاص خود را چه در بین دوستان همنورد و چه در میان جستجوگران اینترنت یافته است بخش موسیقی ایست که در وبلاگ منتشر می شود که بعضا همین بخش ، دوستانی را به من هدیه داده است که برایم ارزشمند ترین دستاورد این کلبه کوهستانی بوده است .

به تازگی دوستی از همین جستجوگران اینترنت موسیقی های وبلاگ که عموما موسیقی فلکلور محلی است را دیده است و من رو مورد محبت بسیار قرار دادند که شایسته هم نبودم . به درخواست این دوست بزرگوار این موسیقی زیبای استاد عباس کمندی را تقدیم به ایشان و تمام دوستانی که از موسیقی فلکلور و محلی لذت می برند میکنم  امید که لذت ببرند .

 

ئه م ماڵه هه ژاریمه به سرما نه روخێنی نه تۆڕی /

 این آشیانه فقیرانه ام را بر سرم ویران نکن ، از من نرنج

سه رله خۆموو له ماڵ و منالم نه شێوێنی نه تۆڕی /

 من و فرزندانمان را ویلان روزگار نکن ، از من نرنج

ئه م ماڵه به بۆنه ی تووه به ر پایه ئه زیزم ئه زیزم /

این کلبه با وجود تو بر پاست عزیزم

لانه ێکی فه قیرانه یه لێمی نه ڕمێنی نه تۆڕی  /

 کلبه ای محقر است ویرانش نکن ، از من نرنج

نه تۆڕی  نه تۆڕی   کچێ  نه تۆڕی  

وه ڵڵا نیه سم تاقه تی دوری ، بیڵڵا نیه سم تاقه تی دوری /

به خدا سوگند  توان و تاب دوریت را ندارم

تۆ بڵێ شاخی مار شیری مه لیچک بۆت ئه سێنم نه تۆڕی  /

بگو شاخ مار و یا شیر گنجشکان برایت فراهم میکنم، از من نرنج

تۆ گیانی بوێ هه ر به خودا بۆت ده ر ئه هێنم  نه تۆڕی  /

تو جانم را بخواه به خدا آن را برایت در می آورم ،از من نرنج

به و شه رته که دیسان وه کوو جاران تۆم له لا بی ئه زیزم/

به شرطی که بازهم همانند گذشته در کنارم باشی

ئاوازی هه زار بولبولی شه یدات بۆ ئه خوێنم نه تۆڕی  /

آواز هزاران بلبل شیدا را برایت می خوانم ،از من نرنج

وه ڵڵا نیه سم تاقه تی دوری ، بیڵڵا نیه سم تاقه تی دوری /

به خدا سوگند  توان و تاب دوریت را ندارم

به ینی من و تۆ حه یفه که تێکی بشکێنن نه تۆڕی  /

حیف است رابطه یمان را قربانی بکنی

مه یله که دڵی ئیمه له یه کتر بڕه وێنن نه تۆڕی /

نگذار قلبهایمان را از هم بیگانه بکنند، از من نرنج

گوێ مه گره له تانه و ته شڕی خێڵی به خێڵان ئه زیزم /

گوش به حرف دیگران و بخیلان نده عزیزم

ڕۆژێکی نیه که سه د لانه له سه د لام نه شوێنن نه تۆڕی  /

هر روز هزار بار خانه ام را ویران میکنی ، از من نرنج

نه تۆڕی  نه تۆڕی   کچێ  نه تۆڕی  

وه ڵڵا نیه سم تاقه تی دوری ، بیڵڵا نیه سم تاقه تی دوری /

به خدا سوگند  توان و تاب دوریت را ندارم

 

پی نوشت : به دلیل اینترنتی بودن فایل صوتی ناچار شدم کیفیت را تا حد زیادی کاهش دهم از این بابت عذر می خواهم

۲۷.۴

روز شنبه ۱۴ آگوست ساعت ۲۲ آقای هیوا دادخواه به فرودگاه امام  بازمی گردد . و مراسم استقبال از ایشان روز یکشنبه ساعت ۱۸ در پلیس راه سقز- سنندج برگزار خواهد شد

ضمنا در تلاشیم مراسمی در حد صعود ۱۴ قله برای هیوا بگیریم و فعلا کمی سرشلوغم !

ولی اگه سوغات نیاورده باشه پول اون همه بنر رو ........

عکس : بر فراز موستاق آتا (نفر جلو هیوا دادخواه است و عکاس هم آقای نجاریان )

بازتاب صعود هیوا دادخواه در خبرگزاریها و جراید !

سایت خبری ورزشی کردستان ( آروکمپ)

خبرگزاری ایرنا

سایت خبری سقز آوا

سایت مرکز خبررسانی سقز

هفته نامه سیروان

هفته نامه کوشا

۲۷.۴

دقایقی پیش امین معین طی پیامکی به حسین رضایی وضعیت خود و سایر همنوردانش که در راه صعود به قله نوشاخ در کشور افغانستان به سر می برند را گزارش داد.

این گزارش حاکی است، آنان هم اکنون در استان فیض آباد حضور داشته و عازم قاضی ده خواهند بود.

وی تصریح کرد به رغم این که سیل بخش هایی از جاده را مسدود کرده است، با این وجود تاثیری در عزیمت آنها نگذاشته و وضعیت عمومی تمامی نفرات نیز خوب است.

امین عزیز بی صبرانه چشم انتظار پیروزیتان هستیم

۲۷.۴

چه غم آلود شبی بود

وان مسافر که در آن ظلمت خاموش گذشت

و برانگیخت سگان را به صدای سم اسب اش بر سنگ

بی که یک دم به خیالش گذرد

که فرود آید شب را

                            گویی

همه روئیا ی تبی بود

چه غم آلود شبی بود

ادامه عکسها را در این قسمت ببینید

عکسها : آقای مسعود شریفی

۲۷.۴

دوستان و همنوردان محترم شهر زنده یاد محمد اوراز (نقده) از شما خواهش میکنیم به هر وسیله به این گروه کوهنوردی ؟! سلطان نقده اخطار بدید که تا کی ؟ تخریب کوهستان.هرجا میریم دادشون دراومده از این بی حرمتی به حریم کوهستان و کوهنوردی.عکس زیر دیواره لک بن و در کنار کتیبه باستانی (به‌رده مافووره) شعار این گروه مشاهده میشود.

منبع : کانون کوهنوردان اوراز مهاباد

پی نوشت : به خدا دیگه خیلی جای تعجبه که کسی بره تو کوهستان دیوار نویسی بکنه ! بابا تموم شد اون دوران !!!!باور نمی کنم امروزه کسی پیدا بشه که این کار رو کرده باشه ! کاک فرید بگو که کار فتوشاپه و کوهنوردان فرهنگشون خیلی غنیتر از این حرفهاست!

آخرین خبر ، روزنامه ، آخرین خبر

کلیشه ای ترین جمله ایست که شاید ما رو به یاد روزنامه ، خبر رسانی ، اطلاعات و خبرنگار بندازه !

آره امروز 17 مرداد بود به همین سادگی اومد رفت ! گفتن یه مراسم گذاشتیم واستون که هی نگید ما خبرنگاران رو دوست نداریم و به زنده و مرده مان فحش ندید !آره فراموش کرده بودیم که 17 مردادی هست و روز خبرنگار.

چشمتون روز بد نبینه از هر جور آدم که دلت بخواد تو مراسم بودند از آدمهای گنده گنده ای که جلو نشته بودن تا آدمهای ریش داری که لابلای صندلی ها میشد دید که خیلی هم چهره مهربون و آشنایی واسه خبر نگاران بودند !

از بچه های خبرنگار تلویزیون و رسانه های نوشتاری و اینترنتی ! از پای ثابت های هر مراسم سیاسی ، فرهنگی

، اجتماعی ، ورزشی و ...

چهره همه تا حدودی آشنا بود و همه هم تو این روز حرفهای گنده گنده می زدند که واسه من یکی فهمیدن این کلمات قلنبه خیلی سخت بود اما چه میکردیم باید ژست می گرفتیم و سری تکون می دادیم !

گفتیم حالا خبرش رو چی بنویسیم یه دفعه یکی از همون مهربونا گفت که نمی خواد خبر بنویسی خودمون خبرشو میدیم بهت ! گفتم آخه خبر نگاری گفتن !!!!

گفت خوب همونی رو بنویس که ما میگیم ، گفتم اگه این کار نکنم ؟ گفت که با مهربونی پخ میشی !

آهان این پخ رو یه جای دیگه هم چند وقت پیش شنیده بودم همون آقایی که قرار بود چند وقت پیش سر صعود دوستی کردستان پخم کنه اونم اونجا بود تو این فکر بودم که چقدر دوستمون دارند این مسئولان !

اشکالی نداره آقا جان من اون کت شلوار کادویی که گرفتم بسه دیگه بیشتر از این خبرنگارها رو شرمنده نکنید . یکی از دوستان گفت که آخرش می دونستم با اینا دستت تو یه کاسه است !

گفتم آخه مرد موئمن وقتی پای یه دست کت شلوار وسطه خودت حاضری فحش خ.........بدی ؟! یا پدر .......... دربیاری ؟ یا اینکه به گور ........... بخندی؟ چرا چرند می گی خبرنگار شخصیت داره ، خبرنگار ابهت ، خبرنگار مقدسه ، خبرنگار ...

روز خبرنگار مبارک

پی نوشت : این روز براستی مقدس رو به دوستان همکارم توی سایت خبری ورزشی آروکمپ تبریک میگم امید که لبخند بر لبانشان همواره جاری باشد .

27.4

صعود سرفرازانه تیم هیمالیانوردی استان تهران را به قله ۷۱۳۵ متری نان در کشور هندوستان را صمیمانه تبریک می گویم و بر همت بلند دوست و همنورد عزیزمان خانم بیان فاضلی هزاران درود می فرستم !

بیان عزیز استوار باد گامهایت و پایدار باد لبخند فاتحانه ی شما و همه ی ما ! خوشحالم که خبر سلامتیت را شنیدیم امید که همواره سالم سرحال باشی .

شهد پیروزی و تلاش بر بلندای نان پیک گوارای دوستان کانون کوهنوردان اوراز مهاباد

۲۷.۴

صمیمانه ترین تبریکها از بلندای آگری قلب کردستان تقدیم به گامها استوار و همت بلند همنوردان عزیز آقایان حسین صدقی ( سقز ) و آقای غلام صفری ( دورود ) باد .

گرامی باد یاد و خاطره ی شهید کوهستان زنده یاد عبدالله را شدی که برای همیشه از بلندای اشترانکوه پر گشود .

................

صعود همنوردان عزیز آقایان غلام صفری ( درود لرستان ) - حسین صدقی – قادر افرند – خالد خشنودی ( سقز – کردستان ) را به قله ی کاچکار تبریک می گوییم . استوار باد گامهایتان

عکسها را در این قسمت مشاهده نمایید .

27.4

هیوا دادخواه همنورد و دوست بسیار عزیزم موفق شد قله ی ۷۵۶۴ متری مستاق آتا را صعود نماید .

طی تماس تلفنی هیوای عزیز از فراز مستاق آتا خبر فتح مقتدرانه اش را داد که لبخند را بر لب و دل جاری شد با امید موفقیت های آتی برای این همنورد دوست داشتنی .

ضمن عرض خسته نباشید به تمام کوهنوردان ایرانی حاضر در مستاق اتا برای همگان آرزوی شادی و سرور می کنم .

لازم به ذکر است که ۵ نفر از تیم ۸ نفره مستاق آتا امروز صبح موفق به صعود شده اند و هم اکنون در حال بازگشت می باشند .

 

................................

پی نوشت :هیوا جان ! شیرینی فراموش نشه اگه فراموش بکنی بر نگردی ایران !همونجا یکی دو ماه تو معدنهای چین مشغول باش فعلا ...

۲۷.۴

روزی که اورست زیر پای جوانان با اراده ایرانی خود را دید در تاریخ کوهنوردی ایران برای همیشه جاودانه شد ، جوانان پر همتی همچون اوراز ها ، چشمه قصابانی ها ، اولنج ها و نجاریان ها امروز قلل سر به فلک کشیده ی جهان را به زانو در آورده اند .

می توان اولین صعود ایرانی اورست را نمادی از همت کوهنوردان ایرانی دانست فارغ از تمام تعصب های شخصی و فردی و بدون توجه به نام کوهنوردانی که فاتح شدند اگرچه همه ی این بزرگواران انسانهای والا و بلند همتی بودند و هستند !

تعدادی از کوهنویسان کردستانی به این روز به عنوان روز کوهنورد رای داده اند و به عنوان یک پیشنهاد به تمام دوستان کوهنویس این مطلب آپلود شد . امید که در یک فضای دمکراتیک و آزاد اولین حرکت فرهنگی صعود قلم به بار بنشیند !

شاد باشید و اورست زیر گامهایتان 

زنده یاد محمد اوراز بر بلندای قله ی اورست :

قدمگاه هیلاری هستیم هیلاری !

زنده باد ایران

زنده باد پرچم ایران

زنده باد ایران

قابل توجه دوستان نظر سنجی به هفته ی آینده موکول شد .

۲۷.۴

طی تماسی که روز دوشنبه باحسن نجاریان سرپرست تیم کوهنوردی شرکت اسپیلت البرز درموستاق آتا برقرار شد، اکنون 16 نفر از اعضای تیم 20 نفره ی  اسپیلت البرز در کمپ دوم مستقر هستند.

بنابرگزارش حسن نجاریان با توجه به هوای مساعد روزهای آینده تیم  در نظر دارد امروز سه شنبه به محل کمپ سوم صعود کرده و شب مجددا به کمپ دوم مراجعت کند و احتمالا پس از یک روز استراحت حمله نهایی به سوی قله 7564 متری موستاق آتا آغاز خواهد شد.

بنابر تماس  برقرارشده، وضعیت جسمی کلیه نفرات حاضر درکمپ دوم مطلوب می باشد.

کوهستان : برای تیم و همچنین دوست و همنورد عزیزمان هیوا دادخواه آرزوی موفقیت می کنم

۲۷.۴

دیرگاهی ایست که دستی بد اندیش

دروازه ی کوتاه خانه ی ما را

نکوفته است !

عکس: روستای اسحاق آباد - کوهستان چهلچشمه ( پاییز ۱۳۸۶ )

صعود قلم که به نظر کم حاشیه ترین صعود می آمد پر حاشیه شد البته آقای نصیری همیشه برایم قابل احترام بوده و هست و نه فقط ایشان این حق را میدهم به تمام کسانی که هر چه می خواهد دل تنگشان بگویند چون نمی شود که نگذاشت کسی فکر بکند و نمی شود مانع تحلیل افراد شد .

ما باید « آزادی » را برای خودمان تعریف بکنیم من مختارم هرچه دلم خواست انجام دهم و هرچه دلم خواست بگویم و این آزادی است و لی این آزادی یک شرط دارد و آن این است که با قلمم و با رفتارم و زبانم برای کسی مزاحمتی ایجاد نکنم ، شخصیتی را خرد نکنم و حرمتی را نشکنم . ساده تر از این هم مگر می شود ؟ اما ما در این مورد هم مشکل داریم به همین سادگی !   

اما گاهی ما چیزهایی را نقد می کنیم که اشرافی بر آن نداریم و نمی دانیم در پس ماجرا چیست اما مهم است که متفاوت باشیم !

70 نفر از کوهنویسان که هر کدام در دیارشان صاحبنظر هستند و انسانهای بزرگی در میان این کوهنویسان وجود دارد که همه متفق القول این پدیدهرا ( که آن را به چالش کشیدند ) را مقبول و طبیعی دانسته و آن را جزئی از روابط سالم انسانی دانسته اند و معتقدند انسانها نباید به حکم اینکه نویسنده هستند دارای روحیه خشک و بدون انعطافی باشند و این یعنی « هنجار !»

هنجار یعنی همان چیزی که عموم مردم قبولش دارند و چیزی غیر آن نا هنجاریست بازهم تعریف بسیار ساده بود !

کوهنوردان با تمام رشته های ورزشی تفاوت هایی از این حیث دارد اول اینکه اساسا کوهنوردان به لحاظ فرهنگی ، روحی ، عاطفی ، شخصیتی به هم بسیار نزدیک هستند ، حداقل در محیط کوهستان و یکی از ویژگی های باز کوهنوردان را می توان تعامل اجتماعی قوی آنان دانست به طوری که حتی فرد به یک صعود انفرادی می رود با  کوهنوردانی دیگر در ارتباط است ، آنها را می بیند ، هم صحبت می شود و در تعامل است و لازمه ی آن یک روابط اجتماعی قوی است که در افرادی همچون آرشها و ... می توان به وضوح دید .

باید این روحیه را تحسین کرد و اما اینگونه نشد حداقل در این یک مورد اینگونه نبود ما نباید روابط شخصی خود را در نقدهایمان دخالت دهیم !

از کامنتهای رد و بدل شده ی این چند روز به وضوح اختلاف های قدیمی بین آرش و آقای نصیری نمایان شد آیا این درست است که روابط شخصی خود را با بی احترامی به 70 کوهنویس تسویه کنیم ؟؟

ببینید من فقط یک بار آرش را دیده ام اما نمی گویم آقای نقافی ، یک بار آنا را دیده ام اما نمی گویم خانم فراهانی و این یعنی آنها را به لحاظ شخصیتی قبول دارم و روابطشان قوی تر از آن است که با تنگ نظری به این موضوع پرداخت !

-باری - دو تعریف ساده داشتم « آزادی – هنجار » بد نیست آنها را یک بار دیگر مرور کنیم و ببینیم چقدر به این دو تعریف ساده ی اجتماعی پایبندیم سپس ترور شخصیت کنیم آنهم در فضای اینترنت !

در آخر باید بگویم نقد خالی از پایبندی های اخلاقی نقد نیست تسویه حساب شخصی است و ما باید از این پس به چنین متنهایی به چشم مجموعه ای از کلمات زشت و رکیک نگاه کنیم و آن را در آرشیو وبلاگها مدفون دید !

شاد باشید

27.4

دلم برای لبخندتان تنگ شده است دوستان کوهنویس ، دلم برای گرمی دستان مهربانتان که در قله ی مهرچال گره کرده بودیم ، دلم برای نگاه زیبایتان بی تاب است … چیزی نمی توانم بگویم در خصوص مباحث حاشیه ای این دو روز « کلاغها»  جز این شعر استاد شاملو که انگار در وجودم جاری است ! این شعر برای آنان است که همدلی را باور نکرده اند !

دیری با من سخن به درشتی گفته اید

خود آیا تاب تان هست که پاسخی در خور بشونید ؟

رنج از پیچیدگی می برید ؛

از ابهام و هر آنچه شعر را

در نظر گاه شما ؛ به زعم شما

به معمایی مبدل می کند .

اما راستی را

از آن پیش تر

رنج شما از ناتوانائی ی خویش است

در قلمرو « دریافتن »

که این جای اگر از « عشق » سخنی می رود

عشقی نه از آنگونه است

که تا به کار آید

و گر فریاد و فغانی هست

همه فریاد و فغان از نیرنگ است و فاجعه

خود آیا در پی دریافت چیستید ؟

شما که خود نیرنگ و فاجعه

و لاجرم از خود به ستوه !

 نه ؟

دیری با من سخن به درشتی گفته اید

خود آیا تاب تان هست

که پاسخی به درستی بشنوید

به درشتی بشنوید ؟

27.4

محمد نوری خواننده پیشکسوت به دلیل بیماری و وخامت وضعیت جسمانی شنبه‌شب در بیمارستان دار فانی را وداع گفت.

نوری حدود یک سال است که درگیر بیماری سخت و بدخیم شده و این برای چندمین بار در 3 ماه گذشته است که در بیمارستان بستری وتحت درمان قرار گرفته است.

این هنرمند محبوب بیش از نیم قرن با صدای دلنشینش خاطرات خوشی را برای چندین نسل آفریده است.

اين خواننده‌ی پيشكسوت متولد 1308 و فارغ‌التحصيل از هنرستان تئاتر، زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه تهران و مبانی تئاتر از دانشکده علوم اجتماعی بود.
 
او بيش از 300 قطعه‌ی آوازی اجرا كرده است و با ترانه‌ی "گل مريم چشماتو واكن منو نگاه كن"، "شكوفه در شكوفه"، "چراغی در افق"، "در ماه ماندگار" و "وطن" .... به خوبی او را می‌شناسيم و تنها خواننده ايرانی است كه كار ترجمه و داستان‌نويسی هم داشته است و به گفته‌ی خودش در نگين، سخن، تكاپو، آدينه، دنيای سخن، سپيد و سياه ترجمه و حرف‌هايی داشته است كه مطرح كرده است و ترجمه‌های در سال‌های دور داشته است.

او آواز را نزد باغچه‌بان و تئوری موسيقی را نزد سيروس شهردار و فريدون فرزانه - اساتيد هنرستان عالی موسيقی - فرا گرفت و شيوه‌ی آواز خود را متاثر از اساتيدی چون حسين اصلانی، ناصر حسينی و محمد سرير می‌داند.

در دهه‌ی بيست "محمد نوری" در همين سال‌ها -سنين نوجوانی- با خواندن اشعار نوين کار خوانندگی را آغاز کرد.
 
او طی سال‌های بعد با تکيه به تحصيلات هنرستانی و دانشگاهی خود توانست هويت مستقلی به انديشه و گرايش‌اش ببخشد.
 
محمد نوري در مصاحبه‌‌ای درباره‌ی راز ماندگاريش گفته بود: من هرگز خود را در اوج نديده‌ام. با زيربنايی سست هم می‌توان به اوج رفت، ولی ماندن در قله، كار هر كس نيست، كار ما هم نيست، آن كه به‌سرعت اوج می‌گيرد، با همان سرعت سقوط می‌كند. رمز ماندگاری در همين است كه طوری بايد به اوج رفت كه بی‌برگشت باشد. 

اجرای ترانه‌های مختلف محلی آذری ، گیلکی، شیرازی و... او همچون "جان مریم"، "شالیزار"،"واسونک"،"جمعه بازار" و... به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی است.

نوری علی‌رغم تمامی این توانایی‌ها و موقعیت‌های هنری هیچ‌گاه در پی مال‌اندوزی و بساز و بفروشی نرفت اما از سوی دیگر به لحاظ پای‌بندی به اخلاقیات و پرهیز از دروغ و فریب به جایگاه والایی در بین مخاطبان و در اجتماع دست یافت.

این چهره دوست داشتنی و متین چند سال پیش به‌عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد. 

آلبوم‌های آوازهای سرزمین خورشید - جاودانه با عشق - شکوفه در شکوفه - چراغی در افق - در ماه باران - در شب سرد زمستانی - دلاویزترین و ... برخی از آلبوم‌هایی هستند که با صدای محمد نوری در بازار موسیقی موجود می‌باشند.

۲۷.۴

سه ر قافڵه ی کاروان هێواش تڕ  ئه منم جێ ماوم / سر قافله ی کاروان آرام تر ، این منم جا مانده ام

له دوای ئه م کۆچه ی له یلا گیان چاو پڕ خوێناوم / پس از کوچ لیلایم چشمانم پر از خون است  

سه یر ی ره نگی شێواوم ره نجی به با دراوم  / ببین رنگ آشفته ی  رخسارم و رنج بر باد رفته ام را

به کۆچی ئه و به ختێکی ڕه ش بوه ته نه سیبم  / با کوچ او بخت سیاه نصیبم گشته است

به دردی دڵ ده نالێنم بۆچو ته بیبم / با سوز دل ناله می کنم ، طبیبم چرا رفت ؟

تۆزی پای سواران نه نشین له سۆما ی چاوم / غبار پای سواران ، روشنایی چشمانم را تار کرده است

مه جنون ئاسایه دڵی من له خێڵ جێ ماوم / قلبم مجنون گشته است و من از کاروان جا مانده 

سه یر ی ره نگی شێواوم ره نجی به با دراوم / ببین رنگ آشفته ی  رخسارم و رنج بر باد رفته ام را

با صدای : اسماعیل صابور

۲۷.۴

عکس : منطقه بز سینا

بنابر تماس تلفنی شرکت اسپیلت البرز با تیم موستاق آتا تیم روز گذشته کمپ اول  را  لمس کرده  و مجددا به  کمپ اصلی بازگشته اند..

در حال حاضر هوا بارانی است و پیش بینیهای هواشناسی تا دو روز آینده را نیز همراه با بارش نشان می دهد..

بنابر گزارش حسن نجاریان سرپرست برنامه، هم اکنون پیش از 11 تیم از کشورهای آلمان، ترکیه، اتریش، گرجستان، سوئد، اسلونی، چین و ایران در منطقه حضور دارند و منتظر هوای مناسب برای صعود هستند. در فصل جاری تنها یک تیم چینی موفق به صعود قله ی موستاق آتا شده است.

با آروزی موفقیت برای اعضای تیم و همچنین دوست همنوردمان هیوا دادخواه

 

همچنین آخرین خبر از تیم صهعود کننده هیئت استان تهران و خانم بیان فاضلی

۲۷.۴

دو نفر از دوستان عزیز گزارشها شونو نوشتن که به نظرم زیبا بودند آقای عیسی عزیز ( هرمزگان ) که به اندازه تمام گرمای جنوب خون گرم بودند و از هم صحبتی و دیدارشون خیلی خوشحال شدم . و دوست جدیدمان خانم الهه حمیدی ( مشهد ) که به ایشون یه شام بدهکارم... از محبت الهه هم ممنونم .

گزارش عیسی

گزارش الهه

---

امروز صبح با تماس تلفنی دوستی از خواب بیدار شدم که موفق شده کمی تا قسمتی به قلل معنویت قدم بگذارد و هم اکنون در مدینه منوره !!! است . ایشون یه خورده به راه راست هدایت شده اند و برای من و چند تا از دوستان آرزو کردن که به راه راست هدایت بشیم . البته هنوز به قله نرسیده اما روی خط الراس قرار دارد و تا قله زیاد مسافتی باقی نیست ....

پولداری هم ایناش بده ها همینجوری الکی الکی پول خرج عربستانی ها بکنی !!!این پول رو نداد من برم به یه قله بالای 7000 متر که حداقل من بتونم به قلل مادی قدم بگذارم چون مطمئنم اگه قله معنویت رو بیارن دم در خونه ما و ایشون نمی تونیم فتحش کنیم !

با آرزوی سلامتی برای این دوست بزرگوار

۲۷.۴