کانچن چونگا زیر پای دلاور کوهنورد کرمانشاهی

دوست عزیزمان رضا شهلایی عزیز بر فراز کانچن چونگا ایستاد . خبر انچنان مسرت بخش بود که در این لحظات تنها می توانم بگویم آفرین ، آفرین بر همتت رضای عزیز 

این موفقیت را به جامعه ی کوهنوردی کشور و همچنین جامعه ی کوهنوردی کردستان صمیمانه تبریک می گویم 

متن آخرین گفتگوی بنده با ایشان  (رضا شهلایی هرگونه نزدیکی به فدراسیون کوهنوردی را رد کرد)


رضا شهلایی قبل از تلاشش از همه ی عزیزانی که از وی حمایت کردند و با همدلی مسیر را برای او هموار کردن تشکر کرد و عنوان کرد امیدوار است شرمنده ی دوستان و خصوصا همزبانان خود نشود . وی عنوان کرد شایستگی نمایندگی جامعه ی کوهنوردی کردستان را ندارم و فقط عضوی از این جامعه هستم . 

اما رضای عزیز تو کوهنوردان دیارت را سربلند کردی تو به حق نمانده ی شایسته ای بودی ، بی ادعا ، پر صلابت و دوست داشتنی !  از بلندای پراو ، شاهو ، چهلچشمه و قندیل صمیمانه ترین درودها را به نمایندگی از جامعه ی کوهنوردی کردستان نثار گامهای استوارت می کنیم . بدان همه برای بازگشتت هزاران لبخند و اشک شوق هدیه خواهند داد . همیشه بر فراز همیشه سرافراز


در همین رابطه در خبرگزاری بین المللی کردپرس بخوانید : رضا شهلایی بر فراز «کانچن چونگا» سومین قله ی مرتفع دنیا

کوهنوردی کارگری کشور به چه سمت و سویی می رود؟

 با توجه به اینکه در ماه مه قرار داریم با یکی از پیشکسوتان و بنیان گذاران کوهنوردی کارگری کشور  آقای بیژن امیری مصاحبه ای ترتیب دادم که برخی از زوایای این تشکل کوهنوردی کشور را نمایان می کند . با توجه به نارضایتی های موجود در هیئت کاگران کشور که به نسبت مدیریت این تشکل وجود داشت تصمیم گرفتم از تنی چند از کارگران و همچنین مسئولین این تشکل صحت و سقم ان را جویا شوم که گفتگوی زیر ماحصل یکی از این گفتگو ها بود .

1-      چند سال از پیدایش کوهنوردی کارگری در کشور می گذره و چه اقداماتی در اون سالها برای ایجاد یک تشکل کارگری انجام دادید؟

با عرض سلام و تشکر از شما که برای روشن شدن بخشی از تاریخ کوهنوردی کارگری وقت گذاشتید .

کوهنوردی کارگری به معنی عام  همواره وجود داشته است اما فاقد تشکیلات و سازماندهی مستقل و سراسری بوده است ولی کوهنوردی کارگری به معنی آنکه امروز وجود دارد از اواسط دهه ی 70 با توجه به شناخت تعدادی از کوهنوردان کارگر از کوهنوردی و عناصر تشکیل دهنده آن و احساس ضرورت و آشنایی آنها با مسائل کارگری و مشکلات کارگران و نفوذ و پایگاه اجتماعی خود بین همکارانشان و کوهنوردان و ورزشکاران چه در محل زندگی خود و چه در سراسر کشور به فکر افتادند که کوهنوردی را نیز به شکلی سازماندهی شده و رسمی تشکیل دهند . تا آن زمان هم 14 رشته ی ورزشی در وزارت کار رسمیت داشت که کوهنوردی جزء آن نبود و البته تا آن زمان سال 1373 وزارت کار نیز سخت در مقابل آن مقاومت می کرد.

2-        هدف از ایجاد یک هیئت کوهنوردی کارگری چه بود؟ ضرورت وجود چنین هیئتی آیا احساس می شد؟

هدف از ایجاد کوهنوردی کارگری ، ایجاد ارتباط بین کارخانجات و کارگران کوهنورد ( با توجه به اینکه اغلب کارگران در اوقات فراغت به کوهپیمایی مشغول بودند ) و فرار از خود بیگانگی و در خود فرو رفتن و یا به عبارت دیگر برای جلوگیری از روزمره گی بود و از طرفی هیچ روزنه ی امیدی که کارگران بتوانند موجودیت خود را نشان دهند نبود . اما کوهنوردی این قابلیت را داشت در ضمن بخشی از کارگران کوهنورد مطابق با قانون کار داشتن سازمان و تشکیلات کوهنوردی را حق مسلم و قانونی خود می دانستند. لذا ضرورت وجود چنین هیئتی احساس می شد و عده ای از همکاران سخت به دنبال این حق خود بودند

3-      در ابتدا این هیئت با چه موانع و مشکلاتی دست به گریبان  بود  ؟

 

در ابتدا نبود تشکل و گروههای که در کارخانه جات به رسمیت شناخته شوند و پراکندگی کوهنوردان کارگر و گروههای کوهنوردی بود و این مسئله توسط بخشی از بدنه ی کوهنوردی کارگری تشخیص داده شده بود .

مکل و مانع بعدی خود وزارت کار و ادارات کل کار مراکز استانها بودند که نمی خواستند برای خود درد سر و هزینه و کار اضافی درست کنند و به غیر از آن ، آنها به دنبال رشته هایی بودند که کارمندان مراکز ادارات کار بتوانند مستقیما در اجرای آنها شرکت داشته باشند  مانند فوتبال ، کشتی ، والیبال و ... و البته با رشته هایی همچون کوهنوردی و یا شطرنج مشکل داشتند چراکه عموما کارگران در این رشته ها فعالیت داشتند .

مشکل بعدی هم عدم تشکل پذیری کارگران کوهنورد بود که در نوعی یاس و نا امیدی بودند و بیشتر کارگران چشم انتظار حرکتی از بالا بودند و به عبارتی نگاهی به توانایی خود نداشتند و معتقد نبودند کارگران باید بر توانایی خود متکی باشند .به عنوان مثال از افرادی که در راس کوهنوردی کارگری حال حاضر کشور است همین آقای افلاکی همواره چنین تفکری داشتند یعنی بیشتر به سمت بالا و مسئولین گرایش داشتند و هیچ گاه نگاه رو به پایینی نداشتند از این رو همواره به نسبت کوهنوردی نگاه امنیتی داشت تا یک ورزش کارگری .

ابتدا گروه رسمی کارگران در کرمانشاه ( گروه کوهنوردی کارگران شباب غرب ) به سرپرستی اینجانب تشکیل شد و در ان زمان به توجه به موقیعت ورزشیم به عنوان دبیر هیئت کرمانشاه سعی در تشویق کارگران به صعود های مشترک داشتم . و در تماس با کرخانجات سعی درتشویق کارگران در تشکیل گروههای کوهنوردی بود . بعد از تشکیل 10 گروه کارگری و صعود های مشترک از اداره ی کار استان خواهان تشکیل هیئت کارگری بودیم و البته به بهانه وجود نداشتن کوهنوردی در ورزشهای کارگری موافقت نمی شد . ما شروع کردیم به برگزاری صعود های مشترک و استانی و سپس سراسری تا موفق شدیم اداره کل را متقاعد کنیم که یک اتاق به عنوان دفتر در ورزشگاه کارگران به ما بدهند و هر دو هفته یک بار جلساتمان برگزار می شد . در مورخه 13 الی 16 اسفند 1376 با توجه به مراجعت مکرر به ورازت کار مجوز صعود سراسری کارگران کشور را بر روی قله ی پراو  و دیواره بیستون دریافت کردیم سپس صعود سراسری به قله ی دالاخانی در سال 1376 را با حضور 410 نفر به انجام رساندیم و گزارش و عکسها و فیلم این برنامه ها را جمع اوری کردیم و به صورت یک تومار به وزارت کار ارسال کردیم . کلیه ای برنامه ها با هزینه ی شخصی برگزار می شد و این روند جنگ و گریز تا سال 1379 ادامه داشت. در ان زمان افرادی همانند استاد سید فریبرز حسینی که سنگنورد برجسته ای بودند فعالیت هایشان بیش از همه به چشم می خورد .

سال 1379 به همراه دوستان تهرانی آقایان عبدلی ، یونس رضا خانی و ... صعود کشوری کارگران را به قله ی دماوند از چهعار جبهه همزان برگزار کردیم سپس در سال 1380 صعود علم کوه را نیز از چهار مسیر به انجام رساندیم که مسئولیت مسیر سیاه سنگ ها با بنده و گرده ی لمان ها با آقای رضا خانی بود . پس از این دو صعود سرپرستی هیئت کارگران کشور به صورت شفاهی توسط آقای مراد علی شیرانی مدیر کل وقت تربیت بدنی وزارت کار به آقای عبدلی سپرده شد .در این میان ما تلاش گسترده ای انجام دادیم تا بتوانیم نظر شیرانی را برای رسمیت دادن به این هیئت جلب کنیم که لازمه ی ان این بود که در سمینار ورزشی سالیانه ی وزارت کار این موضوع در دستور کار قرار گیرد که عموما توسط تربیت بدنی استان رشت و چند استان دیگر مورد مخالفت قرار می گرفت . نهایتا پس از کش و قوس های فراوان و بهانه اوردن برای نبود ردیف بودجه و محافظه کاری مدیران استانها موفق شدیم در تابستان 1382 اگر اشتباه نکنم در هتل لاله تهران در حالی که گزارش و عکسهایمان نمایش داده شد موافقت شد که کوهنوردی هم در ردیف 16 رشته ی ورزشی وزارت کار قرار بگیرد .

4-        از چه زمانی سرو کله ی اقبال افلاکی پیدا شد و چه کسی او را به این مسیر هدایت کرد ؟ آن زمان فدراسیون تا چه حد از شما حمایت می کرد؟

همزمان با فعالیتهای ما که آقای اقبال افلاکی هم در فدراسیون بودند هر از چند گاهی نامه ای می آمد که وظیفه ی کوهنوردی بر عهده ی هیئت استان است و دیگر هیئت کوهنوردی کارگران چه صیغه ای است؟ و نباید وجود داشته باشد . 

در سال 1382 همزمان با قبول کوهنوردی کارگری در وزارت کار دوستانی بودند که تا حدودی می توانم بگویم توهم داشتند که می توان از آقایان غلامی از قزوین که رئیس هیئت کارگران قزوین بود ،آقای یونس رضا خانی ، ابراهیم فرجی پور  ، آقای کامبیز بختیاری از ب و فاضلاب کرج و آقای مصطفی تخییر از سایپا و بنده گمان می کردیم که علی آباد هم شهری است غافل از انکه کوره دهی بیش نبود . وزارت کار از ما خواست که یکی را به عنوان رئیس هیئت کارگران کشور معرفی کنیم و ماهم آقای افلاکی را معرفی کردیم و ایشان بر تخت کوهنوردی کارگری جلوس فرمودند . اما این توهم امروز از ذهن همه از بین رفته است شاید بتوان از دونفر به عنوان استثنا نام برد یکی آقای غلامی از قزوین و دیگری ابراهیم فرجی پور از سایپا . این دو نفر اگر وقت مجالشان بدهد روزی هفتاد بار به دور ایشان می چرخند و افسوس وقت مجالشان نمی دهد .

اولین صعود پس از افلاکی در سال 1383 بر روی قله ی برف کور دنا به سرپرستی اینجانب برگزار شد که این صعود را با حضور 114 تن از کارگران به انجام رساندیم .

5-      آیا قرار است مادام العمر افلاکی در این کسوت بمانند؟

ظاهرا بله ! افلاکی در البرز و سایر دوستان در سایر مراکز استانها بدون آنکه مجمع عمومی تشکیل شده باشد حداقل 10 سال و حداکثر 19 سال ( شهبازی در کرمانشاه ) به عنوان مسئول هیئت کارگری ثابت و پا برجا ایستاده اند . می شود گفت انحصار طلبی ، خودخواهی و عدم درک صحیح از ماهیت حرکتهای اجتماعی و ورزشی و همچنین صاحب نظر ندانستن کارگران توسط آقایان حاکم بر ورزش  کوهنوردی این اجازه را به آنها نمی داد که حداقل خود را هرازچند صباح یک بار هم شده جابجا نمایند. اخیرا هم آقای افلاکی با توجه به تغییر سیاستهای ورزشی وزارت کار عده ای را چشم و گوش خود می داند و دور خود جمع کرده است .

6-      وضعیت کوهنوردی کارگری کشور پس از حضور افلاکی چگونه شد و به چه سمت و سویی رفت؟

بعد از حضور آقای افلاکی آنچنانکه رسم و عرف است بین جریانات انحصار طلب همه چیز متمرکز شد و در دست ایشان در ان تشکیلات قرار گرفت . من در آن زمان مسئول کمیته ی استانها بودم اما هرچه تلاش کردیم به در بسته خورد و آرام ارام ایشان همراه دو نفر دیگر و به خصوص آقای فرجی پور و همچنین بختیاری جلسه می گذاشتند و تصمیم میگرفتند . در ابتدا آقای یونس رضا خانی مسئول کمیته ی فنی بود پس از چند روز بی خبر و بی اطلاع آقای محمد حسن نجاریان حالا شفاهی یا کتبی توسط افلاکی جای ایشان را گرفتند .در همان زمان آقای خباز مسئول روابط عمومی که انسانی باهوش بود متوجه شدند که در این قبر مرده ای نیست و استعفا دادند و یک کارگر ( از شرکت سایکو )دیگر نیز مسئول صعود های ورزشی شد اما فقط یک جلسه آمد و متوجه شد اینجا همه چیز بر یک سراب استوار است و رفت و دیگر بازنگشت و می بینیم که هم اکنون آقای بختیاری نیز کمی فاصله گرفته است . هیئت کارگران ماند و افلاکی و فرجی پور که در تلاشند نامش را نیز عوض کنند و از فعالیتهایشان چند صعود که خود می گذاشتند و اجرا می کردند آنهم در داخل کشور و هر سال یک برنامه ی برون مرزی دیگر چیزی نماند . از این همه بودجه هم یک ریال صرف زیر ساختها نشده است .صعود سه یا چهار قله در سال و خرید تعدادی کوله حداقل 1000 عدد و خریدن خرت و پرتهایی که به حاضرین برنامه ها هدیه می شد دیگر چیزی ندیدیم .

7-      امکانات و تجهیزاتی که در اختیار این هیئت است چه کم و کیفی دارد وسرنوشت این امکانات چه شده است؟

تا آنجا که بنده اطلاع دارم چیزی وجود ندارد همه ی بودجه ها طی این چند سال اخیر متمرکز توسط وزارت کار برای همان صعود های کذایی که در بالا اشاره شد نشده است . و در هر برنامه ی داخلی چند تن از برادران وزارت کار نیز همواره حضور داشتند .

8-      بزرگانی در کوهنوردی دنیا وجود داشتند که پرچم دار کوهنوردی کارگری بودند که شاید بتوان از کوکوشکا نام برد آیا مسیر کوهنوردی هیئت کارگری ایران نیز می تواند به سمت چنین مسیری برود؟

بزرگانی که مورد نظر شماهستند در محیطی تربیت شده اند که یاد گرفته اند روی پای خود بیاستند و آویزان بالا دستیها نشوند . جرزی کوکوشکا مخالف حکومت لهستان بود و هیچگاه در برابر آنها سر خم نکرد او از عرق جبین نان بر سفره می نهاد و هزینه ی سفرش را مهیا می کرد .  چین مسیری بعید میدانم در آینده ای نزدیک کارگران کشور بتوانند طی کنند . اینجا همه چشم انتظار آنند که از بالا فرجی شود اما هستند افرادی که با هزینه ی شخصی و در حد توان خود به اجرای برنامه می پردازند . سه سال است که برخی از کارگران با هزینه ی شخصی اقدام به اجرای صعود های برون مرزی می نمایند .

9-      تفاوت کوهنوردی کارگری ایران با کشوری همچون لهستان در چیست؟

بسیار است ، بسیار در لهستان کارگر ساده ای همچو لخ والسا چنان توانست راوابط اجتماعی خود را با مردم بالا ببرد که رئیس جمهور شد اما ما در این در شرکت هایی که 40 یا 50 هزار کارگر دارد یک شورا نداریم  فرهنگ ما از انتخاب به انتصاب کشیده شده است ، انقاد که می کنی برای خود جبهه ای دشمن تشکیل می دهی و معلوم نیست تا کی بایکوت باشی . می توان همین مطالب را نمونه گرفت تا به فاصله ی کوهوردی کارگری ایران و لهستان پی برد .

10-   آینده ی هیئت کارگری کشور را با حضور افرادی همچون افلاکی چگونه می بینید؟

تا در بر همین پاشنه بچرخد و کارگران نگاه رو به بالا داشته باشند و انتقاد پذیر نباشند و فضا برای گفتگو و انتقاد باز نباشد آش همین است و کاسه همین چه افلاکی باشد چه حسن ، حسین یا تقی و نقی ...بیشتر مواقع کرم از خود درخت است. 

11-   چه پیامی برای کاگر کوهنوردان ایران دارید با توجه به اینکه در ماه مه قرار داریم؟

من در ان حد نیستم که پیامی برای کارگران داشته باشم اما روی گرم آنان را به مناسبت روز جهانی کارگر می بوسم . اول ماه مه فرصتی بود برای اندیشیدن که ماهیت حرکتی کارگران شهر شیکاگو در 1886 چه بود و آیا به غیر از ان بود که می خواستند فرصتی برای اندیشیدن داشته باشند؟ همین کم شدن ساعت کار فرصتی است برای بیشر اندیشدن ، بیشتر شکوفا شدن و بیشتر مطالعه کردن . بله ماهیت حرکت کارگران شهر شیکاگو همین بود . با سپاس و تشکر از شما


پی نوشت : در همین رابطه گفتگویی داشتم با آقای ابراهیم فرجی پور دبیر هیئت حال حاضر هیئت کارگران کشور که البته ماحصل این گفتگو چیزی نبود جز توهین به بنده و پیشکسوتان کوهنوردی کارگری و البته حمایت بسیار شدید از خود و آقای افلاکی . انقدر بی محتوا بود این گفتگو که ترجیح دادم در مورد آن چیزی ننویسم . در کل گفتگوی یک ساعته ی ما من دو جمله را نتوانستم بگویم و ایشان عنوان کردند ما انسانهای بزرگی هستیم و شما در حدی نیستید که با شما گفتگو کنم . باری به هرجهت وبلاگ کوهستان امکان اظهار نظر را برای این دسته از یاران آقای افلاکی باز گذاشته است و چنانچه مقاله ای وجود داشت آن را باز نشر خواهد کرد . 

پیشنهاد فید خوان برای وبلاگ های کوهنوردی

فیدخوان یا همان نمایش آخرین مطالب سایت ها و وبلاگها از پدیده های جدیدی دنیای اینترنت است که البته پیشتر در سایت های گوگل و یا یاهو و ... این امکان فراهم بود . اما استفاده کردن از این امکان همانطور که در سمت راست وبلاگ در قسمت وبلاگهای بروز شده می بینید می تواند به گردش اطلاعات به روز کمک نماید .

در  دنیای کوهنویسی هم اکنون سایت کوه نیوز ، وبلاگ کوهنوشت وبلاگ کوهستان و ماگما از چنین امکانی برخوردار هستند . از مزیت های این امکان در معرض نمایش قرار دادن آخرین مطالب درج شده در مجموعه ی وبلاگهای کوهنوردی است که می تواند به سرعت این اطلاعات را به گردش در بیاورد . و دیگر مخاطب نیازی ندارد تمامی وبلاگ ها را باز نماید تا به مطالب مورد نظر خودش نگاه بیاندازد بلکه به راحتی بدون صرف وقت و هزینه می تواند از وقایع با خبر شود. 

تفاوت آن با لینکستان وبلاگ در این است که صرفا برای وبلاگ های به روز امکان تبلیغ وجود خواهد داشت. اما تاثیر آن بر جستجوی گوگل و رتبه بندی سایت یا وبلاگ می تواند به بهبود وضعیت وبلاگ از این حیث کمک نماید . رتبه بندی گوگل یا پیج رنک وبلاگ به تمام لینک های وبلاگ تقسیم می شود و برای لینکها این امتیاز را قائل خواهد شد که در فید خوان از این حیث می تواند برای وبلاگ مفید تر باشد و صرفا این تقسیم امتیاز بین وبلاگهای بروز باشد . از مطالب تخصصی که بگذریم اما من این امکان را برای وبلاگ نویسان پیشنهاد میدهم امیدوارم همه ی وبلاگ نویسان از این امکان بر خوردار باشند .

سایت http://feed.informer.com/ سایتی مناسب برای ایجاد یک فید خوان برای وبلاگ است و چنانچه کوهنویسان ( وبلاگ های حوزه ی کوهنوردی ) تمایل داشتند می توانند در این سایت ثبت نام کنند و به طراحی و ایجاد یک فید خوان بپردازند . در صورتی که نیاز به راهنمایی در کد نویسی و یا طراحیآن بود بنده در خدمت دوستان خواهم بود .

به اعتقاد من لزومی ندارد وبلاگ هایی را لینک کنید که هیچ گاه به روز نمی شوند بهتر است این شانس را صرفا برای وبلاگهای مفید و موثر و به روز قائل باشیم. 


پی نوشت : در این وبلاگ آن دسته از وبلاگ هایی که به تولید محتوا می پردازند درج خواهد شد و وبلاگ هایی که به کپی و پیست مشغولند در این لیست قرار نمی گیرند . بلافاصله پس از مشاهده ی وبلاگهای موثر که در مطالبشان تولید محتوا دیده شود نام آنان در لیست وبلاگهای بروز شده قرار میگیرد . صرف نظر از دیدگاه و یا افکار نویسنده اش . 

تشکر از فدراسیون کوهنوردی ( جشنواره سنگ نوردی یافته- لرستان )

بنا بر اخبار دریافتی از گوشه و کنار ، فدراسیون کوهنوردی طی نامه نگاری ها و شفاف سازی هایش در خصوص حضور کوهنوردان خارجی در جشنواره ی یافته انجمن کوهنوردان ایرن و تاکید بر این موضوع که عموما کوهنوردان و سنگ نوردان خارجی با نیت جاسوسی به این جشنواره ها می آیند و البته ضمن بیان این نکته ی مهم که کلیه ی سازمان های مردم نهاد  معاند نظام هستند با توجه به اینکه منطقه ی یافته در نزدیکی پایگاه نظامی واقع شده است نسبت به برگزاری این جشنواره شفاف سازی نمود و توطئه ی سازمان های مردم نهاد را به درستی و با درایت خاص خود خنثی نموده است . از این رو از فدراسیون کوهنوردی به خاطر اقدامات بجا و مفیدش در خصوص این جشنواره به سهم خودمان تشکری ویژه می نماییم . 

این جشنواره می توانست فرصتی برای جاسوسی بیگانگان (سنگنوردان) !  باشد که به لطف محمود شعاعی این توطئه نیز خنثی شد اما نکته ی تعجب بر انگیز درج این مطلب در سایت انجمن بود که خود را بانی لغو این جشنواره اعلام کرده است . درصورتی که هیچ اشاره ای به این عملیات جاسوسی و نقش مهم فدراسیون کوهنوردی در این ملغی شدن نکرده است. 

باری به هر جهت فدراسیون کوهنوردی متشکریم

پیمایش ییلاقهای تخت ( هورامان تخت به هجیج )

گذر از ییلاقهای تخت از خیلی جهات همیشه برایم جذاب و دیدنی بوده که شاید نتوان چنین برنامه ای را در هیچ کجای کشور اجرا کرد . ییلاقهایی که مردمانی سختکوش در ان زندگی می کنند با معماری دیدنی و فرهنگی غنی و اصیل ! چند روز گذشته در معیت دوستانی عزیز در این مسیر دیدنی بودیم . خاطرات ، لبخند ها ، مناظر بسیار زیبا و خنده هایی از سرشوق و دوستی تمام چیزهایی بود که به یادگار با خود به شهر آوردیم . 

از همان ابتدا که در هتلی در زریبار به دیدار کیومرث بابازاده رفتیم تا باران بی سوالی که هی می بارید و تالاب زریبار را به زیباترین شکل ممکن آراسته بود تا گذر از جاده های پرپرچ و خم گردنه ی ته ته به همراه ایشان اقامت در هتل هورامان تخت و نظاره کردن باران زیبایی که گاه آنچنان شدید می بارید که یک متری را به زور می توانستیم ببینیم . غروب روز چهارشنبه همه چیز به یکباره عوض شد ، آسمان صاف و آبی ، طبیعت بدون غبار و مطبوع ، خنکایی که روح آدم را جلا می داد و رگه هایی از مه که در لابلای صخره های کوهستان تخت زبانه کشیده بودن همچو یک تابلوی بی نظیر ما را سرخوش از یک برنامه ی زیبا می کرد . 

پس از یکی دو ساعت فواد رضا پور به اتفاق پدر عزیزش و همچنین فاطمه مشتاق و علیرضا رضا پور به ما پیوستند . چندی در لابلای کوچه های شگفت انگیز هورامان تخت به تحسین معماریشان پرداختیم و گامهایی که گویی در سرزمینی گذاشته ایم که پر است از ریشه های اصیل ایرانی ، ریشه هایی که اکنون کمتر در این سرزمین شاهدش هستیم . 

شب را در خانه ای که ایوانی داشت به وسعت مهر و زیبایی رو به باغهای انار و روستای هورامان سپری کردیم . و صبح پس از بگو بخندهایمان راه کوهپیمایی را در پیش گرفتیم . از همان گردنه ی نخست کوه تخت با گرفتن عکسهایی راه را آغاز کردیم و از دور تک درختی دیدیم که پایان تلاشهایمان را در روز نخست علامت می زد . نمی توان به وصف طبیعت پرداخت اما هرچه بود ما سرمست کرده ، سرمست از این همه زیبایی از باغهای بی نظیر تا تک درختانی که هرکدام شکوه مند و استوار به ما خوش آمد گویی می کردند . هرچه بود مثل روئیایی تمام نشدنی در ذهنمان حک شد تمام مسیر در گفتگو بودیم گاه می خندیدم و گاه حیرت زده از وجود این طبیعت زیبا در جایی که کسی تصورش را نمی کرد . در همین حال زانیار عزیز هم به ما پیوست پسری از دیار خوبان ، بی ادعا و دوست داشتنی که مصمم برای دیدار دوستان شتابان به ما رسید درست جایی که انتظارش را نداشتیم . کمی سربه سرش گذاشتیم و به راه خود ادامه دادیم . در هر یال و هر گذری آنچنان مناظر برایمان غیر منتظره بود که نمی توانستیم لب به تحسینش نگشاییم . شاید این تکرار مکررات است اما بازهم باید گفت نمی توان مناظر را توصیف کرد باید رفت و لمس کرد ، نفس کشید و لذت برد ...

شب را به قول آقای بابازاده در شاهنشین گذراندیم رو به کوهستان شاهو با دره ای عمیق که عمقای آن بیش از 2000 متر بود و رودخانه ی سیروان حماسی که پیچ و تاب می خورد و دلربایی می کرد . 

سیروان برای ما کردها پر است از حماسه پر است از حادثه هایی تلخ و گاه شیرین ، سیروان همیشه برای ما مقدس بوده و همیشه رنگ و بوی آن جوانان پر شور را دارد که سر فرود نیاوردند و به آغوشش پیوستند تا برای آرمانشان کوچکترین باجی ندهند . سیروان را همیشه به عنوان یک رود مقدس برای ملتم می ستایم . و یاد حماسه افرینانش تا ابد در دل مردم کرد جاودانه خواهد ماند . 

پس از فرود از ییلاقهای روستا ناو و گذر از روستای هجیج و داریان وداعی تلخ با دوستان عزیزمان ما را از هم جدا کرد من و زانیار به نودشه رفتیم و دوستان مان به پاوه و کرمانشاه ! 

از همراهی دوستان عزیزم سپاسگذارم از کیومرث بابازاده ی عزیز که همصحبتیش و خاطراتش برایم بسیار ارزشمند بود تا فواد رضا پور و پدر عزیزشان که براستی حضورش مفید و دلگرم کننده بود ، فاطمه مشتاق عزیز که دومین همسفریش را تجربه می کردم تا علیرضا رضا پور خنده رو که از ابتدا تا انتهای برنامه شوخی هایمان تداوم داشت و زانیار گرامی 

روستای هانه گرمه له ( آخرین روستای ایران در مرز اقلیم کردستان)

سد دربندی خان و دشت شاره زور ( اقلیم کردستان)


روستای هورامان تخت از ارتفاعات تخت 

کوهستان تخت و بخش ابتدایی مسیر حرکتمان

بخشی از ییلاقهای مسیر

کوه شاهو و تک درختی زیبا چقدر  این تک درخت زیبا بود

بخشی از مسیر

ییلاق کلجی

شاهو 

حرکت در مراتع سرسبز و خالی از احشام از زیبایی های فراموش نشدنی این برنامه بودند ...

محل شب مانی و فرود طولانی به روستای ناو و رودخانه ی سیروان

روستای ناو

پی نوشت : عکسهای دوربینم همه از بین رفت و چقدر تاسف خوردم اما ناچارم این گزارش را از دیریچه ی دوربین فواد رضا پور تقدیم حضورتان کنم . 

سوال از زنجانی ها ؟!؟

در جریان برگزاری همایش صعود های شاخص زنجان برخی از مسئولین برگزاری این همایش بر عدم همکاری و همیاری به این همایش تاکید کردند اما در پوستر این همایش لوگوی کتابخانه های عمومی زنجان ، انجمن کوهنوردان ، فدراسیون کوهنوردی و صدا و سیمای زنجان درج شده است ! می توانیم بپرسیم اگر حمایت نشده است این لوگو ها چه مفهومی دارد؟؟

و همچنین کامنتی از آقای فرید صدقی : 

سلام 

برای کوهنوردان زنجانی آرزوی موفقیت دارم

نوشته اید: "بدون ذره ای همیاری و مساعدت برگزار می شود" . 

ولی پوستر دارای چهار آرم حامی است!

همایش صعود های شاخص زنجان

همایش صعود های شاخص کوهنوردان زنجانی با تلاش و پیگیری های فراوان برخی از کوهنوردان زنجانی بدون ذره ای همیاری و مساعدت برگزار می شود .

در این همایش سعی میشود توجه خاصی به برنامه های داخلی و شاخص کوهنوردان زنجان شود که در نوع خود می تواند گامی موثر در تشویق کوهنوردان به فعالیت های جدی و شاخص باشد . این همایش روز دو شنبه 23 اردیبهشت ما در آمفی تئاتر سهرودی واقع در خیابان سعدی وسط راس ساعت 17 برگزار می گردد.


امیدوارم اهم موارد این همایش از طریق وبلاگ آیاز منتشر شود

اثبات صعود عظیم به ماکالو

انتشار عکسهای عظیم قیچی ساز و همچنین راه اندازی سایت های شخصی به عنوان یک ضرورت در دنیای امروز پیامد مثبتی است که آینده ای روشن و شفاف را برای اثبات صعود نوید می دهد از سوی دیگر حضور در دنیای مجازی نیز از ضروریات دنیای امروز است . تصاویر عظیم قیچی ساز در وبسایت شخصی اش پیایانی است بر ناکامی های چند ساله ی اخیر البته آغازی است برای تردد کوهنوردان ایرانی بر قله ی ماکالو . ماکالو برای ما ایرانی ها خاطره ی تلخی است خاطره ای سرشار از دروغ و عوام فریبی . عظیم قیچی ساز نخستین ایرانی فاتح ماکالو است . دوست داشتم از تلاشگران قبلی این قله نیز تشکر می کردم اما همه ی تلاشگران قبلی این قله ادعای دروغین صعود را مطرح کردن که براستی اگر چنین دروغی را نادیده بگیریم در حق حقیقت ظلمی نابخشودنی مرتکب شده ایم . برای عظیم قیچی ساز آرزوی تندرستی و موفقیت دارم .

موسیقی : سپیده

می داد مهی آوا / مستانه به جمع ما

که ای بی خبر ها/ خیزید گل افشانید

آوای طرب خوانید  / در رهگذرها

آمد بخت رمیده / دلها رمیده

بر دامن افق نشسته سپیده

ای زهره نوایی / از آن چنگ فریبا

صد راز بیان کن / تو از عالم بالا

امشب تو ای زهره بیا / از رخت شام مرا

چون سحر کن

یک دم به افسانگری/ همچو مرغ سحری

نغمه سحر کن

دنیا دنیا  /  تو عشق و امیدی

دل را دل را / شوری و نویدی

  

ترانه : امین الله رشیدی

به نام کارگران به کام سودجوبان ...

1 می روز جهانی کارگر بر کارگران جهان مبارک باد 

عکس : برودپیک - صعود کارگران ایران (راست به چپ پمبا سلطانی نجاریان نصیری مهربانی )

پی نوشت : به زودی شاید در خصوص تیم کوهنوردی کارگران و مافیایی که شکل گرفته است نوشتم . اما این تشکل تحت نفوذ افرادی همچون اقبال افلاکی است . تشکلی مرفه و بی حاشیه که در خفا می توان از آن بهره برداری به مراتب بهتر و سودجویانه تری کرد ، بیشتر از شرکت کسا و یا رانت فدراسیون - باری - به هر جهت تیم های کارگری کشور توسط افلاکی سازمان دهی می شودند و عموما از جنس کارگران نیز نیستند . این تشکل که به یک باره با ورود افلاکی دگرگون شد نا خوادآگاه مارا یاد نظریه طبقاتی مارکس می اندازد و ایراداتی که به آن وارد است . مارکس غافل از آن بود که در یک سیستم کارگری لزوما همه ی افرد  کارگر نیستند . در کشوری مانند کره شمالی به طور مثال رهبر و افرادی که در حکومت نقش دارند به هیچ عنوان نمی توان از آنان به عنوان کارگر یاد کرد و صد البته در کوهنوردی کشور نیز می بینیم که افرادی همچون افلاکی ضعف های این نظریه را نمایان می کند . تیم کارگران یک لقمه ی چرب و نرم است که هیچ حاشیه ای هم گریبانگیرش نیست و چه کسی از آقای افلاکی بهتر برای چنین سفره های رنگینی ...

خوب این واقعیت ژست های کارگری ایران است 

به نام کارگران به کام سودجوبان ...

پی نوشت دو : منظور از سودجویان نفرات عضو تیم برودپیک نیست

در خصوص همایش نگاهی به عملکرد هیئت تهران

وبلاگ آرام کوه خبر از همایشی می دهد که مقرر است هیئت استان تهران عملکرد 5 ساله ی خود را در 17 اردیبهشت ماه بررسی کند . این همایش از جهات بسیاری قابل تامل و دقت است . 

کاوه کاشفی رئیس هیئت استان تهران یکی از نامزد های ریاست فدراسیون است که ظاهرا از همه بخت بالاتری برای نشستن بر صندلی فدراسیون دارد . مشخص نیست این همایش با چه کیفیتی برگزار می شود اما اگر چنانچه این همایش توام با نقد و بررسی واقعی فعالیتهای فنی ، تشکیلاتی و عمومی هیئت باشد یک پیام روشن خواهد داشت . متاسفانه بنده نمی توانم در ان تاریخ به این همایش بروم اما بسیار مشتاقم بدانم در این همایش چه خواهد گذشت . 

اگر این همایش به بررسی واقعبینانه بپردازد کاشفی سعی دارد نشان دهد فدراسیون وی یک فدراسیون مبتنی بر منطق است که راه را برای اصلاح و بررسی و نقد این تشکیلات  باز خواهد کرد اما اگر این همایش صرفا به تعریف و تمجید از عملکرد خود بپردازد پیامی غیر از تداوم دیکتاتوری در فدراسیون و تبلیغات رسانه ای نخواهد داشت . امیدوارم  دوستان تهرانی که در همایش حضور پیدا خواهند کرد ما را در جریان این همایش قرار دهند . 

برای رسانه ها : رضا شهلایی و خیز برای کمپ سوم کانچن چونگا

در پی اطلاع از وضعیت رضا شهلایی کوهنورد کرمانشاهی که چندی پیش عازم سومین قله ی مرتفع دنیا شده بود با خبر شدیم وی هم اکنون در بیس کمپ کانچن چونگا به ارتفاع 5450 متری از سطح دریا  به سر می برد و در روزهای گذشته کمپ دوم را در ارتفاع 6400 متری برپا نموده اند .

همچنین رضا شهلایی و پروانه کاظمی برای برپایی کمپ سوم تلاش کردند که به علت نامساعد بودن شرایط جوی تا ارتفاع 7100 متری پیش روی کردند و مجددا بدون بارگذاری کمپ 3 به پایین برگشتند . مسیر کمپ 2 به کمپ سوم ثابت گذاری نشده است و پیش بینی می شود با توجه به هوای مساعد در روزهای آینده از فردا آنها به سمت کمپ های بالا حرکت کنند و با توجه به هم هوایی که تا ارتفاع 7000 متری داشته اند پیش بینی می شود برای لمس کمپ چهار نیز در روزهای آتی اقدام کنند .

لازم به ذکر است کانچن چونگا یکی از پر تلفات ترین و سخت ترین قلل 8000 متری دنیا محسوب می شود و گفته می شود این قله پس از کی تو در پاکستان مشکل ترین مسیر صعود را در بین قلل 8000 متری داراست .

قله ی کانچن چونگا با ارتفاع 8586 در شرق کشور نپال قرار دارد که از ان به پنج گنجینه ی برفی یاد می شود .

18 اردیبهشت انتخابات انجمن کوهنوردان ایران

انجمن کوهنوردان ایران روز 18 اردیبهشت هیئت رئیسه ی جدید خود را خواهند شناخت و بر 4 سال مدیریت اعضای فعلی خاتمه خواهند داد . در این چهار سال انجمن دچار فراز و نشیبهای فراوان شد و بخشی از اعضای هیئت مدیره به طور کلی نقش پر رنگی را در این تشکل بازی نکردند یا دست کم ما ندیدیم . اما در مجموع می توان گفت ملایم ترین مواضع و بی آزار ترین انجمن کوهنوردی را در این چهار سال شاهد بودیم البته در سوی دیگر فدراسیون خشن ترین و رادیکالترین مواضع را در قبال آن بکار برد . 

هیئت مدیره ی جدید می تواند از میان طیف میانه رو انجمن انتخاب شود که در آن صورت روال انجمن تغییر چشمگیری نخواهد داشت و باید نشست و به تغییر و تحول فدراسیون نگاه کرد تا بتوان سیمای آینده ی این تشکل را واضح تر دید اما اگر از میان اعضای رادیکال تر انتخاب شوند شرایط می تواند به دو سمت و سو برود یا آنچنان اوضاع وخیم خواهد شد که تنش ها بی سابقه باشد که بعید میدانم ! یا اینکه انجمن طیفی از اعضای میانه رو را از دست می دهد و نیروهای جوان تر و رادیکال تر به آن ملحق می شوند . در هر صورت آینده ی انجمن با اینده ی فدراسیون گره خورده است و مادامی می توانیم با قاطعیت بیشتر در مورد ان صحبت کنیم که چهره ی فدراسیون آینده از میان مه بیرون بیاید . اما چیزی که پرواضح است فدراسیون کوهنوردی چندان تمایلی به حضور و عرض اندام انجمن ندارد چه یک مدیر به ظاهر میانه رو باشد چه مدیری همچو شعاعی که شمشیر را از رو می بندد . به هر جهت حضور سازمانهای مردم نهاد برای سیستمی که خود را رقیب آن می پندارد خوشایند نیست . مادامی می توان خوشبین بود که تا حدودی این نوع روابط عادی سازی شود که فدراسیون کوهنوردی خود را رقیب این جریان نپندارد و تا آن نقطه فاصله ای قابل اعتنا وجود دارد .

رای من قلعه ی ماران استان گلستان

طلاعیه شماره 2 هشتمین صعود قلم "آغاز رای گیری برای تعیین میزبان"
با درود به یکایک شما دوستان و وبلاگ نویسان مرتبط با کوهنوردی، طبیعت٬ محیط پاک کوهستان و همه ی علاقمندان این عرصه...

ضمن تشكر از همه ی شما بابت ارسال پیشنهادات خود در خصوص میزبانی هشتمین صعود قلم که درسال جاری اجرا خواهد شد، به استحضار مي رساند مهلت ارسال پیشنهادات در تاریخ سی و یکم فروردین ماه به پايان رسيده است. لذا از ابتدای روز پنجم اردیبهشت ماه سال جاری رای گیری برای تعیین میزبان را با ذکر موارد زیر تا پایان روز بیستم اردیبهشت ماه در قسمت نظرات وبلاگ صعود قلم درج نمایند.

1- دوستانی که در رای گیری شرکت می کنند در نظر داشته باشند، رای خود را با نام و نام خانوادگی کامل خود به همراه آدرس پست الکترونیکی و آدرس کامل وبلاگی که در آن می نگارند، همراه با شماره ی تماس "حتی الامکان شماره ی تلفن همراه" در قسمت نظرات به ثبت برسانند.

2- دوستان توجه داشته باشند که بعد از به ثبت رساندن رای خود در قسمت نظرات وبلاگ صعود قلم، باید آن را به صورت عمومی در وبلاگ خود منتشر نمایند.
http://soud-e-ghalam.blogfa.com/post-59.aspx


رای بنده قلعه ی ماران استان گلستان به میزبانی ، علی شاه محمدی و صدریه  منتظری است 

شایعه ها از رفتن شعاعی خبر می دهند

چندی است شایعاتی پیرامون فدراسیون کوهنوردی در محافل کوهنوردی کشور مطرح شده است که خبر از انتصاب قریب الوقوع سرپرست جدید فدراسیون می دهد .

می گویند وزارت ورزش فرد جدیدی را برای انتصابش بر صندلی فدراسیون در نظر گرفته است در همین حال شایعات از تردد زیاد مهره های شعاعی به وزارت ورزش جهت ممانعت از این تصمیم و تغییر این جریان دارند . در هر صورت این حق جامعه ی کوهنوردی است که نام ریاست فدراسیون را از صندوق رای بیرون بیاورد اما انتصاب این فرد که چندان با کوهنوردی کشور نا آشنا هم نیست شاید مسیر کوهنوردی را عوض نماید . فردی که سابقه ی مدیریت در سطوح بالا را در کارنامه دارد . فارغ از بحث فقر جوهره ی دموکراسی که در این امد و رفت ها  به شدت احساس می شود اما اگرچنانچه این گفته ها و شایعات صحت داشته باشد شاهد صف بندی های جدیدی در کوهنوردی کشور خواهیم بود . برخی از چهره های فدراسیون فعلی ظاهرا ماندگار خواهند شد و برخی هم خواهند رفت اما می بایست منتظر بود تا در عمل دید که به چه سمت و سویی خواهد رفت .

هم اکنون شایعات حکایت از مهره چینی های پنهانی می دهد و آنان که سیاستی غیر شفاف و مرموز داشته اند همچنان باقی خواهند ماند و آنان که خود را به آب و اتش زدند می روند . 

این حکایت کوهنوردی ایران است

گفتنی است محمود شعاعی قانونا نمی تواند در این سمت باقی بماند و از کسانی که به نشستن بر صندلی ریاست رغبت نشان داده اند و اعلام آمادگی کرده اند می توان به افرادی همچون : رضا زارعی ، کاوه کاشفی ، همایون بختیاری ، رضا بهادرانی ، امید آ محمدی و مرتضی موسوی اشاره کرد . 

یاشاسن آذربایجان

فرزند آذربایجان بر فراز ماکالو ، جمله ای که چندان دور از انتظار نبود . کوهنورد توانمند آذربایجان خبر صعودش و همچنین تندرستیش برایمان خوشحال کننده بود . این صعود را ابتدا به ایشان ، خانواده ی وی  و جامعه ی کوهنوردی آذربایجان و کشور صمیمانه تبریک می گویم .  

یاشاسن آذربایجان ، یاشاسن عظیم 

پی نوشت : درصورتی که تصاویر این صعود منتشر شود عظیم نخستین فاتح ایرانی ماکالو لقب خواهد گرفت .